استنباط حکم ساب النبي(ص) از ابعاد سه گانه سنت اسلامي (1)
استنباط حکم ساب النبي(ص) از ابعاد سه گانه سنت اسلامي (1)
استاديار دانشگاه فردوسي مشهد
چکيده
استنباط حکم ساب النبي(ص) از «سنت اسلامي» و «حديث»، مسئله و هدف اين پژوهش است. در اين مقاله، مجموعه احاديث نبوي موجود در آثار اهل سنت و شيعه درباره کيفر سبّ پيامبر، و افزون بر آن، تمام احاديث اهل بيت(ع) درباره مسئله تحقيق، بررسي گرديده است. برخي از اين احاديث، سنت قولي و گفتار پيامبر و امامان را درباره حکم قتل ناسزاگوي به پيامبر گزارش کرده، برخي دستور و فرمان بر اجراي کيفر قتل را بيان نموده است و برخي نيز تقرير و تأييد اقدام اصحاب بر قتل ساب النبي را دربر دارند. نوشتار حاضر، از ميان سه قسم سنت، به تبيين مجازات ساب النبي پرداخته و در اين زمينه، موارد اجراي اين کيفر را در عصر رسالت، عصر امامت و عصر غيبت – به ويژه مجازات هايي که به دستور پيامبر و امام و يا در حضور ايشان انجام شده است – از کتب تاريخي نقل کرده و از آنها نيز براي به دست آوردن حکم ساب النبي استفاده نموده است و سرانجام با گزارش اجماع فقهاي شيعه و اهل سنت بر حکم، و تبيين اجماعات منقول و محصّل فقيهان و مجتهدان، کيفر ساب النبي را مورد تأييد و تأکيد قرار داده است.
کليد واژه ها: حديث، ساب النبي(ص)، حکم، سنت، دشنام، اهانت، شتم.
مقدّمه
از زماني که امام خميني(ره) در تاريخ 25 بهمن ماه 1367 حکم اعدام سلمان رشدي را به دليل نوشتن کتاب آيات شيطاني صادر فرمود و مجازات اسلامي ساب النبي(ص) در جهان مطرح گرديد، بيش از دو دهه مي گذرد، اما پژوهش هاي بايسته درباره اين حکم الهي انجام نشده، حال آنکه مي بايست در مقالات علمي فراوان ابعاد گوناگون اين حکم الهي براي جهانيان تبيين مي گشت. اين مقاله درصدد استخراج مباني و ريشه هاي اين حکم است و تلاش مي کند حکم ساب النبي را از درون سنت استنباط نمايد.
براي استخراج و کشف حکم ساب النبي، ناسزاگو و دشنام دهنده به رسول اعظم حضرت محمد(ص)، بايد به منابع معتبر، دلايل اصلي اجتهاد اسلامي و مدارک استنباط احکام الهي روي آورد.«قرآن»، «سنت»، «عقل» و «اجماع» چهار دليل و مدرک استنباط حکم شرعي اسلامي است. از هر يک از اين چهار دليل مي توان حکم استنباط ساب النبي(ص) را به دست آورد. بهترين دليل و مدرک که با مراجعه به آن ابعاد جزئي اين حکم به تفصيل استنباط مي گردد «سنت» و «حديث» است.
توجه به همه روايات وابسته به ساب النبي که از پيامبراکرم(ص) در کتب حديثي شيعه و سني موجود است، به همراه تمام روايات ائمه(ع) در مسئله دشنام به نبي، و بررسي سند و محتوا و دلالت آنها، و برقراري پيوند و تناسب ميان آنها براي استنباط حکم ساب النبي ضرورت دارد. سنجش و موازنه ميان روايات بيانگر سنت قولي و سنت فعلي و سنت تقريري پيامبر و امامان و بررسي و تحليل تاريخي سيره معصومان(ع) و گزارش هاي کتب تاريخي از اجراي حکم ساب النبي و کيفر دشنام دهنده به پيامبر، براي پژوهش و بازشناسي حکم ساب النبي لازم است.
اقسام و ابعاد سنت
«سنت اسلامي»، فعل و قول و تقرير معصوم است و پس از قرآن، مهم ترين دليل و مدرک براي استنباط احکام شرعي به شمار مي رود. گرچه اهل سنت تنها پيامبر(ص) را معصوم دانسته اند، اما به حکم وحي الهي و آيات قرآني، اهل بيت پيامبر(ص) (دوازده امام و صديقه طاهره(ع)) نيز معصوم هستند. (احزاب: 33)
احاديث و نصوص نبوي، دليل و مدرک معتبر اصلي مسلمانان براي استنباط کيفر ساب النبي است. در ادامه، روايات بيانگر سنت اسلامي، در دو قسمت «احاديث نبوي» و «احاديث ائمه معصومين(ع)» ذکر مي شود و با تحليل و بررسي متن، سند و محتواي هر يک، کيفيت دلالت آنها بر کيفر ساب النبي آشکار مي گردد.
بررسي احاديث نبوي
احاديثي از رسول اعظم حضرت محمد(ص) در مسئله ساب النبي وجود دارد. در اين احاديث، تعبيرهاي «سبّ»، «شتم»، «نيل» و «ذکر» به کار رفته که همگي به يک معنا هستند و يک مطلب را مي رسانند و بر ناسزاگويي، بدگويي، دشنام، تنقيص، تضعيف و استخفاف دلالت مي کنند. (مقدس اردبيلي، 1403 ق، ج 13، ص 171 / گلپايگاني، 1412 ق، ج2، ص 245) دليل عمده کيفر قتل ساب النبي، روايات معتبر فراواني است که در اين موضوع در کتاب هاي حديثي قرار دارد. از اين روايات، صاحب رياض (طباطبائي، 1418 ق، ج 2، ص 481)، ناصر مکارم شيرازي (مکارم شيرازي، 1424 ق، ج 2، ص 198) و سيدمحمدشيرازي (حسيني شيرازي، 1409 ق، ج 87، ص 386) تعبير به «نصوص مستفيضه» نموده اند.
روايت محمدبن مسلم
محمدبن مسلم از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است: مردي از قبيله هذيل رسول الله را سبّ مي نمود. گزارش و خبر آن به پيامبر رسيد. پيامبر فرمود: کيست اين مرد را کيفر دهد؟ دو مرد از انصار بلند شدند و عرض کردند: ما اي پيامبر خدا! آن دو رفتند، به عربه محل اقامت مرد هذيلي رسيدند. جست و جو کردند، او را يافتند. او مشغول گوسفند چراني بود. به وي سلام نکردند. او پرسيد: شما کيستيد و نامتان چيست؟ گفتند: آيا تو فلاني فرزند فلاني هستي؟ پاسخ داد: آري. از مرکب فرود آمدند، گردن او را زدند و برگشتند. محمدبن مسلم مي گويد: پس از شنيدن اين داستان، از امام باقر(ع) پرسيدم: آيا اگر امروز مردي پيامبر را سبّ نمايد کشته مي شود؟ امام فرمود: اگر بر جانت نترسي، پس او را بکش! (کليني، 1401، ج 7، ص 267 / تميمي مغربي، 1379 ق، ج 2، ص 459 / طوسي، 1407 ق، ج 10، ص 85 / مقدس اردبيلي، 1403 ق، ج 13، ص 171 / فيض کاشاني، 1411 ق، ج 15، ص 492، ص 496 / طباطبائي، 1418 ق، ج 16، ص 55 / حر عاملي، 1387 ق، ج 18، ص 460 / نجفي، 1981 م، ج 41، ص 434-433) اين روايت «صحيحه» (مکارم شيرازي، 1424 ق، ج 2، ص 200 / تبريزي، 1417 ق، ص 257) يا «الحسن کالصحيح» (مجلسي، 1411 ق، ج 10، ص 131) است. دو معصوم ( پيامبر(ص) و امام باقر(ع)) مجازات قتل را براي ساب النبي تعيين نموده اند.
پيامبر(ص) فرمان به اجراي کيفر داده اند و امام باقر(ع) نيز با عبارت «فاقتله» امر به قتل ساب النبي(ص) نموده اند که وجوب قتل را ثابت مي کند. البته براساس بيان امام باقر(ع)، اگر قتل ساب النبي خطر جاني براي انسان نداشته باشد و بتواند با هوشياري و بي خطري او را بکشد واجب است.
روايت علي بن جعفر
علي بن اسباط از علي بن جعفر روايت کرده است که برادرم امام موسي بن جعفر(ع) به من فرمود: نزد پدرم بودم که فرستاده زيادبن عبيدالله حارثي، حاکم مدينه، نزد ايشان آمد و عرض کرد: حاکم با شما کار دارد. پدرم به سبب بيماري عذر خواست. اما فرستاده او بازگشت و گفت: حاکم در مقصوره را براي نزديک شدن راه باز کرده است. پس پدرم بلند شد و با کمک من نزد حاکم رفتيم، درحالي که همه فقيهان مدينه نزد او بودند و در دست حاکم، استشهاديه اي عليه مردي از وادي القري که به پيامبر دشنام داده بود قرار داشت و حاکم عرض کرد: يا اباعبدالله! به اين استشهاديه بنگر، و پرسيد: شما چه گفته ايد؟ آنان گفتند: ادب مي شود، تازيانه مي خورد، تعزير مي گردد و زنداني مي شود! امام به آنان فرمود: چنانچه مردي، به يکي از اصحاب پيامبر – به مثل آنچه اين مرد دشنام داد- دشنام بدهد، حکم آن چيست؟ پاسخ دادند: همين حکم را دارد. امام فرمود: سبحان الله! ميان پيامبر و اصحاب پيامبر تفاوتي نيست؟ حاکم عرض کرد: اي ابوعبدالله! اينها را رها کن، اگر مي خواستيم به نظر اينها عمل کنيم دنبال شما نمي فرستاديم. امام صادق(ع) فرمود: پدرم به من خبر داد که رسول الله فرمود: «ان الناس في اسوه من سمع احداً يذکرني فالواجب عليه ان يقتل من شتمني و لا يرفع الي السلطان و الواجب علي السلطان اذا رفع اليه ان يقتل من نال مني»؛ مردم درباره من در الگوي برابرند. هر کس بشنود ديگري از من بدگويي مي کند، بر او واجب است – اگر به او مراجعه شد – کسي که مرا دشنام داده است به قتل برساند. زيادبن عبيدالله دستور داد: او را ببريد و به دستور اباعبدالله بکشيد. (کليني رازي، 1401 ق، ج 7، ص 267 / شيخ طوسي، 1407 ق، ج 10، ص 84 / شهيد ثاني، [بي تا]، ج 9، ص 194 / همو، 1413 ق، ج 14، ص 452 / مقدس اردبيلي، 1403 ق، ج 13، ص 170 / مجلسي، 1403 ق، ج 79، ص 222 و ص 223 / حر عاملي، 1387 ق، ج 18، ص 459 / نجفي، 1981 م، ج 41، ص 433 / حسيني شيرازي، 1409 ق، ج 87، ص 386 / مکارم شيرازي، 1424 ق، ج 2، ص 199) در اين حديث شريف که علامه محمدتقي مجلسي آن را «قوي همانند صحيح» مي شناسد. (مجلسي، 1411 ق، ج 10، ص 130) پيامبراکرم(ص) براي تنقيص، تحقير و اهانت، واژه هاي «ذکر»، «شتم» و «نيل» را آورده اند و به صراحت قتل ساب النبي را بي اذن حاکم بر شنونده سبّ واجب دانسته اند. در اين حديث نبوي شرط عدم خطر جاني نيامده است، ولي اگر شنوندگان به هر دليلي حکم را اجرا نکردند، اجراي آن بر سلطان واجب است. امام صادق(ع) نيز حکم اعدام مردي را که به پيامبر دشنام داده بود دادند و حاکم مدينه دستور اجراي آن را صادر کرد.
حديث نبوي رضوي
امام رضا(ع) از پدران خويش(ع) از رسول الله(ص) روايت کرده است: «من سبّ نبياً قتل و من سبّ اصحابي جلد». (حر عاملي، 1387 ق، ج 18، ص 460 / مجلسي، 1403، ج 79، ص 222 / مغنيه، 1421، ج 6، ص 277 / محدث نوري، 1408 ق، ج 18، ص 172، حديث 22417 / مرعشي نجفي، [بي تا]، ج 1، ص 325 / حسيني شاهرودي، 1409 ق، ج 87، ص 388 / ابن تيميه، 1945 م، ص 91 و ص 92) در اين حديث نبوي، سزاي سبّ انبياي الهي قتل، و مجازات سبّ اصحاب با ايمان و عادل پيامبر(ص) تازيانه اعلام گرديده است. اين حديث به سبّ پيامبر اسلام اختصاص ندارد و کيفر قتل را براي دشنام به همه پيامبران تعيين مي نمايد.
منبع: نشريه الاهيات اجتماعي شماره 2.