خانه » همه » مذهبی » اسرار نماز

اسرار نماز

اسرار نماز

ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

12fa4548 b65e 4a10 a6da afb0120bfa12 - اسرار نماز

0004464 - اسرار نماز
اسرار نماز

 

 

ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

صلات و نماز
 

برای رسیدن به اوج تعبد، ابزاری برتر و سالم تر از نماز نیست. همانگونه که انسان خود را به خاک می ساید به درگاه رب الارباب صعود می کند و آنگاه که خود را با خاکیان در زمین می نشاند خدای خویش را بلند مرتبه توصیف کرده با افلاکیان می پرد (سبحان ربی العلی و بحمده) در سجده نماز است که خدا را برترین می بیند.
اصل صلات به معنای دعاست. در قرآن صلات و زکات بسیار ذکر شده است. صلات به معنای لغوی دعاست و زکات نیز به معنای تزکیه است.
از همان آغاز که پیغمبر آمد خدا به او دستور داد مردم باید دعا کنند یعنی با خدا ارتباط برقرار کنند اما شکلش را تعیین نکرد و تا چند سال نماز شکل خاصی نداشت و زکات نیز الگو و روش خاصی نداشت. بعد از تشریع، صلات اسم این اعمال شد که ابتدایش تکبیرةالاحرام و انتهایش السلام علیکم رحمةالله و برکات است. صلات مناسب ترین واژه است برای اینکه سر تا سرش ارتباط با خداست یا مخاطب ما خداست و راجع به خدا سخن می گوییم. زکات نیز تشریع شد چون یک مقدار از مال باید داده شود تا تزکیه و تنمیه شود و خدا به آن برکت دهد.
صلات و زکات عبادتند و باید شکل درستش انجام شود یعنی دقیقا آن چیزی که معبود می گوید انجام دهیم نه بیشتر و نه کمتر. پس واژه صلات یعنی نماز و واژه زکات یعنی تزکیه همراه با رشد و نمو.
حضرت علی می فرماید: نماز رحمت را فرود می آورد. برای اینکه نماز دعاست وارتباط با خداست.
ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

دین چیست؟
 

دین یعنی برنامه زندگی. در هر زندگی روش وجود دارد یا قانون زندگی انسان. این قانون و برنامه و سیستم زندگی از اخلاقیات، افعال و کردار شروع می شود؛ اصل تسری خدا از زندگی یعنی سرایت دادن خدا در زندگی. هر کس سرایت خدا در زندگی را بیشتر میدان دهد ارزش بیشتری دارد. در نماز ظاهر و چهارچوب نماز ارتباط با خدا است. هر چنه نمازگزار حواسش نباشد. اسکلتش اسکلت یاد خداست تار و پودش، ستونها و حرکاتش تماماً ذکر خداست. گر چه حواسش هم نباشد.
پیامبر اکرم فرمودند: نماز ستون دین است.
پس هیچ شرایطی نماز را ترک نکنیم.
روایتی در مورد اهمیت نماز
روزی پیامبر شاخه درختی را تکان داد، تمام برگ های آن ریخت. فرمودند وقتی یک انسان مسلمان نماز می خواند مانند برگ های این شاخه برگهایش می ریزد.
پیامبر فرمودند: نمازهای پنج گانه را محافظت کنید، روز قیامت اولین چیزی که می پرسند بعد از معرفت نماز است. اگر نمازش را کامل آورد مشکلی ندارد و گر نه با حالت تحقیر در آتش جهنم انداخته می شود. همان طور که برای خروجش از کشور پاسپورت ما را می خواهند در روز قیامت به نماز ما توجه می کنند اگر نماز قبول شد بقیه اعمال ما را مطالعه می کنند در غیر این صورت پرونده ما را می بندند.
حضرت فاطمه فرمودند: نماز انسان را از کبر ، پاک می کند. کسی که در تمام طول نماز فقط به معنای جملات توجه می کند و پیشانی اش به خاک مالیده شود دیگر کبر ندارد.

فلسفه نماز
 

اسکلت بندی برخهی عبادات مانند حج و روزه ، ذکر خدا نیست تنها عبادت نماز است که اسکلت بندی اش و ذکرش خداست.
نماز اقرار به ربوبیت است. رب کسی است که هستی می دهد و هدایت می کند. یعنی خدا هم آفریده و هم مرتبا می آفریند.
در ورودی نماز تکبیرة الاحرام است. یعنی «الله اکبر» یعنی خدا بزرگتر است و بالاتر از آن بی نهایتی است که بتوان تصور کرد. «سمع الله لمن حمده» یعنی خدا حمد گویان و ستایش بندگان را می شنود (همه موجودات ستایشگر خدا هستند حتی کهکشانها) چون خدا همه جا حاضر است و همراه همه موجودات است و همه مکان ها و همه زمان ها حضور دارد.
« بحول الله و قوته اقوم و اقعد» یعنی بلند می شوی و می نشینم به حول و قوتی که که مال خداست. یعنی تحولات را خدا ایجاد می کند و نیرو را هم خدا می دهد. یعنی هر بلند شدن و نشستن و حرکت ما را خدا کمک می کند و این ربوبیت خداست. رب یعنی کسی که ما را از نقطه ای به نقطه دیگر می برد. رب یعنی آفریده و هدایت می کند.
لا اله الا الله یعنی دفع می شود هر شریکی برای خدا و دفع همه گناهان ، شرک ها و پرستش ها و جذب به الله. دین همین است دفع و جذب. «لا اله الا الله» تفسیر و شرح «الله اکبر» است. “الله” همان “الله” و “اکبر” همان “لا اله” است یعنی همان جذب و دفع.
ذکر تسبیحات اربعه « سبحان الله والحمدالله ولا اله الا الله الله اکبر» درهر عبادتی به تعداد می توانیم بگوییم و در هر کجای نماز به هر تعداد می توانیم بگوییم. هر عبادتی با این ذکر خیلی بافضیلت تر می شود. این ذکر حق وتو دارد.
صفت جبار خدا یعنی جبران کننده نه مجبور کننده. در نماز می ایستیم تا مداوم بگوییم خدایا من نفهمیدم من نمی توانم تو را توصیف کنم و باید همیشه احساس کوچکی و نادانی کنیم.
نماز ایستادن است در مقابل خدای جبار و جل جلاله. زیرا با نماز می رویم بالا به طرف خدای جبار که جبران می کند گناهان و تقصیرات ما را و ما مرتب اقرار می کنیم که ما کوچک و ناتوانیم و خدا بزرگتر از حد درک و فهم ماست.
ما در نماز ذلیل بودن خود را نه به معنای بدبختی بلکه به معنای اینکه ما تسلیم و رام خدا هستیم و از خود اراده و حرکتی نداریم را نشان می دهیم و مسکین بودن خود را از این جهت که مسکن ما زمین است و به زمین چسبیده ایم با گناهان خود و نیاز به بالا رفتن داریم نشان می دهیم.
خضوع و خضوع د رنماز این است که خضوع مربوط به اعضای بدن است و خشوع مربوط به دل. نماز اینست که آدم صورتش را روی خاک بگذارد یعنی من از خاک هم پست ترم خودت مرا از خاک برگرفتی صورتم را به خاک می گذارم که بهترین توبه ها در سجده است.
امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: موقعی که نمازگزار به طرف قبله رو می کند برای نماز، خدا جامه رحمانیتش را در بر می کند. خدا هم رحمان است و هم رحیم. رحیمیتش مخصوص مؤمنین است و خیلی سطح بالاست و رحانیتش مهری است که شامل کافران و مشرکان و همه می شود. وقتی به نماز می ایستیم مهم نیست که چه بوده ایم و چه کار کرده ایم و چقدر گناهکاریم زیرا برای خدا این مهم است که رو به او کرده ایم و به قبله ایستاده ایم. سما به معنای عالم بالاست نه فقط آسمانی که می بینیم، خیلی بالاتر از آن است. امام صادق فرمودند: وقتی نمازگزار برای نماز به پا می خیزد نیکی و خوبی مثل ریختن ستارگان در روز قیامت به سرش می ریزد. از این جهت فرق سر را مسح می کنیم و فرق را باز می کنیم. وقتی نماز می خوانیم خوبی را از بالاترین نقطه آسمان تا فرق سر ما می ریزد. فرق سر درست بر روی مغز قرار دارد با مغز سالم همه چیز درست و معتدل می شود. نیکی به فرق سر می ریزد و مغز را رشد می دهد و عقل را بالا می برد. امام زمان فرمودند: زمانی که ظهور کند دستش را بر سر بندگان خدا قرار می دهد. اگر امام زمان دستش را بر سر مردم عباد قرار دهد عقلشان جمع می شود. نیرو در تجمع است یعنی همه مردم یک فکر واحد می شوند.
امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: مصلی و نمازگزار کسی است که پا روی سر فرشتگان می گذارد. یعنی نیکی از بالای سر به فرق می آید و فرشتگان او را از زیر پایش می پیچند. یعنی فرشتگان او را د رمیان گرفته اند از زیر پایش شروع می شوند و تا آسمان ادامه دارند.
پیامبر (ص) فرمودند: مادام که در نماز هستی مرتب در می زنی و به در خاه ملک الجبار، پادشاه رسیدگی کننده به همه کمبودات. هر چه کم داریم در نماز به ما داده می شود. هنگامی که در نماز هستیم شیطان به ما حسادت م یکند و به واسطه حسادت سعی در منحرف کردن فکر ما می کند.
حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: وقتی انسان در حال نماز است نزدیک ترینم چیز به خودش بدنش است و بعد لباسهایش و سجاده اش و اتاق و چراغ و همه اطرافش در حال تسبیه خدا هستند.
پیامبر فرمودند: دو نفر به نماز می ایستند یکی نماز را کامل و خوب و با آداب می خواند و یکی بی آداب. فرق این دو مثل زمین و آسمان است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند: آیا در نماز می توان گریه کرد؟ فرمودند: مبارک باد بر کسیکه به خاطر شوق وصل و همچنین هجران در نماز اشک بریزد حتی به اندازه پر مگس.
پشت گوش بردن دستها درتکبیرة الاحرام نماز یعنی تمام دنیا د مافیها در پشت سر گذاشته می شود.

اصل نماز
 

اصل نماز یعنی خشوع نماز. خشوع تواضع در نماز است. تواضع از لغت وضع یعنی زمیین گذاشتن می آید. حرکت وضعی زمین یعنی حرکت زمین در جای خود. تواضع یعنی د رمقابل خدا زمینی شدن و تکبر خود را شکستن یعنی نمازگزار نمی تواند در نماز با سر و ریشش بازی کند. حواسش نباید به این طرف و آن طرف باشد و بیش از حد معمول دست و سرش را تکان دهد. این حالت طمأنینه و اطمینان خاطر تواضع ظاهری است. پیامبر فرمودند: خشوع یعنی بنده به تمام دل، روی قلب خود را به سوی خدا کند. به همین دلیل قبل از نماز به خود می گوییم: « انی توجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض»؛ یعنی من روی خود را به سوی خالق آسمانها و زمین برمی گردانم. ولی سؤال می شود مگر خالق آسمانها در خانه خدا است؟
این درست نیست که سرمان را به چپ و راست بگردانیم بلکه هر کجا رویم آن جا روی خداست. ولی اینکه رو به قبله می ایستیم به دلیل مادی و معنوی و جسمانی و روحانی بودن ماست چون ما عادت کرده ایم همه مسائل را فیزیک توجیه کینم خدا می خواهد بگوید روی قلبت را به سوی خدا کنیم که حواسمان پرت نشود و قلبمان هم به طرف خدا نوجه کند همانطور که وقتی مسح سر انجام می دهیم به سر آب می زنیم این آب نماینده آب رحت واسعه خداست که از سر تا پای ما را در حمت و مغفرت فرو می برد. این کار فیزیکی و مادی است ولی عنوان متافیزیکی و غیرمادی است. حالا سؤال می شود که من بدون این کار دلم را به سوی خدا می فرستم دیگر نیازی به این کارها نیست؟
این نمی شود دین باید بماند، قانون باید طوری باشد که همه انسان ها در تاریخ فرا بگیرد. وقتی مسح پا می کشیم می گوییم: خدایا پاهای مرا بر صراط خودت ثابت بدار چرا که اقدام و پیشرفت از نظر قیزیکی و ظاهری مرهون پاهاست و آدم با پاهایش راه می رود و اقدام می کند و گام بر می دارد. به همین ترتیب رو به قبله بودن یک کار فیزیکی است حتی کعبه هم یک بنای فیزیکی و جسمانی است که تعدادی سنگ است اما معنا دارد پنجره است این علامت است و پشتش خزانه ها دارد. برای این است که تمرکز یاد بگیریم و باید بدانیم راه رسیدن به هر محبوبی را خود محبوب باید یاد بدهد.
انسان باید با روی دل به سوی خدا رو کند فقط خدا را ببیند همه را استثنا کند و فقط با خدا باشد و با او صحبت کند و به او فکر کند.

تأویل و تفسیر
 

مستحب است انسان در رکوع گردنش را کشیده نگه دارد. حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: تأویل رکوع و کشیدن گردن این است که : خدایا من به تو ایمان آوردم ولوئ به خاطر کارهایی که کرده ام مرا گردن بزنی و تأویل این که از رکوع بلند می شویم و می گوییم « سمع الله لمن حمده» اینست که می گوییم: خدایا تو می شنوی. خدایی که صدای مرا می شنود و مرا از عدم به وجود آورده شکر می کنم.
تأویل سجده این است که وقتی سرمان را به سجده می بریم فکر می کنیم خاک این جسم بی ارزش مبدأ مادی خلقت ماست و خدا ما را از این مبدأ بی ارزش خلق کرده است.
هنگامی که به سجده اول می رویم می گوییم مرا از این خاک خلق کردی زمانیکه سر از سجده برمی داریم می گوییم خدایا مرا از این خاک بیرون آوردی. موقعیکه دوباره به سجده می رویم در ذهن یادآور می شویم خدا دوباره مرا به خاک برمی گرداند و موقعی که از سجده دوم سر بلند می کنیم می گوییم خدایا مرا دوباره از خاک بیرون می آوری در روز قیامت.
موقع «قد قامت صلات» موقعی است که ما به دیدار خدا می رویم با خدا نجوا می کنیم و اظهار بندگی می کنیم از گناهان توبه می کنیم و حوائجمان را مطرح می کنیم.

آداب نماز
 

آداب نماز این است که انسان هنگام ایستادن در مقابل خدا حال ذلت داشته باشد. مستحب است در نماز چشم را به پایین انداخته و به حالت خجالت به مهر نگاه کنیم. من از خاکم روباره به خاک می روم. سر را قدری کج کنیم و آهسته نماز بخوانیم. با حالت خضوع و خشوع و بدنی بدون حرکت به درگاه خدا برویم.
نماز طلب وصال به سوی خدا از جانب عبد است یعنی ما می گوییم می رویم به وصال دوست.

آداب باطنی نماز
 

در همه عبادات حالات فیزیکی و مادی و جسمی همیشه نماد مسائل متافیزیکی و معنوی و روحانی است. علتش این است که ما انسان ها جسم، ماده و چیزی که به چشممان بیاید قبول داریم لذا خداوند مسائل معنوی و روحانی را دق الب عنوان های مادی و فیزیکی بیان کرده تا این عنوان های فیزیکی نمادی برای مطالب متافیزیکی باشند. اینها به اصطلاح اسرار نماز است.
نماز اتصال و پیوند روحانی عبد با خالق است حقیقت نماز فراموشی دنیاست و پرواز روح و روان به سوی عالم ملکوت است.

نماز اول وقت
 

پیامبر (ص) فرمودند: فاصله بین ایمان و کفر یک چیز است،نماز نخواندن. هر اشتباهی هم که می کنیم نماز را ترک نکنیم.
به پیامبر (ص) گفتند: فلانی پشت سر مشا نماز می خواند و بعد می رود مرتکب فحشا می شود. پیامبر فرمودند: اگر نماز می خواند آن نماز یک روزی نجاتش می دهد. چند روز بعد آن جوان آمد و توبه کرد.
اگر کسی اشتباهات دیگر داشته باشد فاسق است ولی نماز را عمداً ترک کند کافر است و بین کافر و فاسق خیلی فرق است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند چرا به کسی که نماز را ترک کرده است کافر می گویند و به فردی که مرتکب فحشا شده کافر نمی گویند؟ آن حضرت فرمودند: وقتی افرادی مرتکب فحشا می شوند نیروی شهوت بر آن ها غلبه کرده است آن ها فاس و گناهکارند. اما کسی که نماز را ترک می کند از روی غلبه شهوت، نماز را ترک نمی کند بلکه نماز را سبک می شمارد و در ترک لذت و غلبه شهوت نیست پس به این دلیل کافر است.

تباه کردن نماز
 

معنی شفاعت در این هرم و مخروط هستی این است که خداوند در رأس مخروط و سپس ائمه در و سط قرار داده شده اند و بعد از آن ها در حد بسیار پایین تر در قاعده مخروط مردم معمولی هستند. خدا یک سری واسطه ها را انتخاب کرده و فرموده است اگر با من کاری داشتید با این واسطه ها می توانید به من مراجعه کنید. این شفاعت است. فرق ما با بت پرستان در این است که ائمه ما از بالا معرفی شده اند ول یبت ها از بالا معرفی نشده اند و نهی هم شده اند.
شفا عت یعنی جفت کردن. اگر نماز و دعایمان را با ائمه جفت کنیم و به واسطه آن ها به پیش رویم کارمان و دعایمان زودتر مستجاب می شود و امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: کسی که نماز را سبک بشمارد هرگز با نماز ما جفت نمی شود.

استخفاف نماز
 

شرایط پذیرش نماز:
1. حضور قلب: یعنی آدم در دلش بداند با چه کسی صحبت می کند.
2. تفهم: یعنی معنای آیات یکه در نماز می خواند را فکر کند و توجه داشته باشد.
3. تعظیم: یعنی عظیم و بزرگ شمردن خدا و کوچک و حقیر دانستن خودمان.
4. هیبت یا خوف: یعنی خوف و ترس از خدای قاضی عادل، ترس از اعمالمان که اگر حتی خدا با عدالت با ما رفتار کند وضعمان خیلی خراب است.
5. رجا و امید: یعنی خوف و امید باید به یک اندازه باشد رجا از لطف عام، کرم عام و رحمانیت خدا است و باید تعادل بین خوف و رجا باشد.
6. حیا: یعنی آدم تقصیراتش را به یاد آورد و از گناهان خود شرمسار باشد.

اسرار نماز 1
 

ستر عورت یعنی پوشاندن عارها و سرمگاه های بدن از نظر ظاهری این نکته یادمان باشد همیشه کارهای ظاهری در عبادات عناوین متافیزیکی و روحانی اند. پوشاندن بدن در نماز به معنی پوشاندن گناهان و معایب خود و دیگران است. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هنگامی که لباست را برای نماز می پوشی به یاد آور که خداوند گناهان تو را به رحمتش پوشانده است. سر پوشاندن عورت د رنماز این است که عورت باطنی را مستور کنیم و عیوب مردم را بپوشانیم و آبرو نریزیم.
باید در جایی نماز خواند که پاک شده باشد. فکر کنیم در مقابل ملک المک و پادشاه پادشاهان ایستاده ایم و با نجوا و تضرع تمام دردهایمان را پیش او بیاوریم تا او به چشم رأفت و رحمت بنگرد پس جاهایی نماز بخوانیم که مورد ریزش باران رحمت و در وزش نسیم های الهی باشیم. مانند زیر آسمان، مساجد، حرم های مطهر و….
ما رو به قبله نماز می خوانیم برای اینکه یاد بگیریم چهره باطن ما کجا باشد. خدا همه جا هست و حبس در کعبه نیست ما رو به قبله می ایستیم که هم صورت ظاهری و جهت فیزیکی ما و هم قلب و فکر ما به طرف خدا باشد.

اسرار نماز 2
 

در دین، فیزیک مقدمه و سکوی پرتاپ عالم متافیزیک است. هدف ما در دنیا این است که در عالم آخرت به ملاقات و دیدار یار محبوب برسیم.
فرق نماز با دیگر اعمال این است که در نماز جسم و روح هر دوعبادت می کنند. ما باید دنبال فلسفه همه عبادات باشیم نه با تفکر زمینی و خاکی. فلسفه وضو و غسل و دیگر اعمال را می توان در دعاهای آن ها جستجو کرد. تمام فلسفه عبادات این است که ریشه عبادات و بندگی و اینکه سرمان را به عرش ببریم. دنیا سکوی پرواز به عالم بالاست. نیت در تمام عبادات لازم است یعنی اینکه به وسیله اعمال با خدا دوستو نزدیک شویم. نیت از دل برمی خیزد. هنگام نیت، قصد قربت با دل پاک و سالم نیت کنیم که متاع آخرت است.

اسرار نماز3
 

فلسفه یک کار یعنی توجیه مادی و علمی آن کار اما در اسرار و فلسفه نماز دنبال توجیهات مادی نیستیم. جایگاه نماز در دین است. دین مجموعه جهان فیزیک و متافیزیک را در نظر می گیرد و ما را با هدفی که در این مجموعه دارد راهنمایی می کند. این کار دین است. دین ما را به هدف هدایت می کند. فلسفه و اسرارنماز یعنی فلسفه و محرکی که انسان را به هدف نزدیک م یکند و هدف به کمال رسیدن و به سوی کمال رفتن است.
فلسفه خمس و زکات این نیست که همه مردم مساوی شوند در مال، و اگر خدا می خواست به همه یکسان مال می داد. مسلم یعنی تسلیم حق ام. مسلمان کسی است که مسلمانهای دیگر از دست و زبانش در امان باشند.

رکوع
 

رکوع رکن است اگر حتی سهواً هم کم یا زیاد شود نماز را باطل می کند(ظ) در «عظیم» باید زبان به سقف دهان بخورد و (ضا) در «مغضوب» باید یه دندان های کنار دهان برخورد کند اگر صدایشان شبیه هم باشد اشکالی ندارد مهم این است از کجای دهان خارج می شود.
قیام قبل از رکوع یعنی حالتی که ایستاده ایم و احساس منت داریم خم شویم و احساس کوچکی کنیم و بگوییم پروردگار من منزه و دور است ازعیوب و مبراست از نقایص.
ما در عالم ذر بودیم که خدا از ما پیمان گرفت. «الست بربکم» یعنی خدا بر ربوبیت پیمان گرفت. رب یعنی پرونده. ما در عالم پیشین شایه و شبح بودیم عالم اشبح عقلی بودیم مجرد مجرد. آمدیم در عالم ذر اندکی پایین تر آمدیم یک کم مادی شدیم و بعد آمدیم اینجا مادی مادی از اینجا هم باز می رویم در قوس صعود همین راه را طی می کنیم.
رکوع اشاره است به عالم ذر «الست بربکم» و ما گفتیم بلی و اینجا تکرار می کنیم پروردگار عظیم من و من از گردن فرازی پایین آمدم. رکوع نصف کردن شخصیت های ماست. در رکوع نمی از خودمان را از دست می دهیم و خدا را بزرگ می بینیم.
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرقدر بنده تواضعش بیشتر باشد خدا نور عظمت و بزرگی خود را بر او بیشتر می تاباند.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : mashhadizadeh

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد