خانه » همه » مذهبی » اسراف، نیاز کاذب

اسراف، نیاز کاذب

اسراف، نیاز کاذب

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از انعام الهی و زیبایی‌های زندگی را روا و اسراف و زیادی را حرام می‌داند و این بدان علت است که همه افراد مسلمان به نسبت امکانات و

0028584 - اسراف، نیاز کاذب
0028584 - اسراف، نیاز کاذب

 

نویسنده : احمد ابراهیمی هرستانی
منبع:راسخون

 

چکیده

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از انعام الهی و زیبایی‌های زندگی را روا و اسراف و زیادی را حرام می‌داند و این بدان علت است که همه افراد مسلمان به نسبت امکانات و استعداد و توانایی و کارایی خود در برابر اجتماع خود مسئولیت دارند. از این رو ما بر آن شدیم تا در این مقاله به اسراف و گستردگی دامنه آن، در حوزه های مختلف فردی و خانوادگی، پرداخته، عوامل و ریشه های فرو رفتن در اسراف، همانند جهل و کوته نظری، ضعف ایمان و… را بیان کنیم تا افراد اگر دچار هستند آن را تحت کنترل قرار دهند و در مصرف کردن در همۀ زمین‌های ضروری زندگی، از ضررهای فردی و اجتماعی مصون مانند.
کلیدواژگان: اسراف، تبذیر، مصرف، علل اسراف، سرمایه.

مقدمه

همان طور که قرآن کریم می‌فرماید که : «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِین» (1)؛ «بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد.»
بنابراین اگر ما می‌خواهیم جزء کسانی باشیم که در حلقۀ دوستداران الهی به حساب آییم هر آینه باید هم اسراف را بشناسیم و هم محدوده و گستردگی آن را، تا بتوانیم با رعایت حد و مرزهای مصرف در زندگی، آن را تعدیل کرده به جایگاه اصلی خودش بکشانیم. از طرف دیگر کسانی که دچار اسراف می‌گردند چیزی جز ضلالت را بر خود به ارمغان نمی‌آورند؛ زیرا خداوند متعال هدایت خود را شامل حال آن‌ها نکرده، خطاب دروغگو به آنان دارد.
«إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب» (۲)؛ «خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغ‌گوست هدایت نمی‌کند.»
باور مسلمان به ویژه تشیع باید بر این باشد که با رعایت و کنترل اسراف فردی و اجتماعی، سعادت و خوشبختی را برای جامعه خود فراهم آ ورد. عده ای وقتی می‌نگرند بسیاری از مصرف کردنی‌ها [خوردنی، پوشیدنی و…] در شأن آن‌ها نیست، نباید به هوس و دل خود جواب دهند و به سراغ آن‌ها رفته خود را به هلاکت بیندازند و جامعه را به تزلزل بکشانند، بلکه باید میل و رغبت خود را به سمت سنت اصیل رسول خدا سوق دهند و هر آنچه مخالف این سنّت است را ترک گویند تا دچار افراط‌ها و تفریط‌ها و بالآخره «اسراف» نگردند.

مفهوم شناسی اسراف

اسراف از ریشه‌ی «سرف» و مصدر باب «اِفعال» است، به معنی تجاوز از اندازه و اعتدال، در هر چیزی که باشد؛ یعنی اسراف مختص به امور مالی و تجاوز از حدّ و اندازه در هزینه و مخارج و بخشش نیست، بلکه در هر فعلی از افعال انسان، که خارج از حدّ شرعی یا عقلی یا عرفی باشد، اسراف واقع می‌شود؛ چنانچه راغب اصفهانی در مفردات همانند دیگران به این معنی تصریح کرده و می‌گوید: «اسراف تجاوز از حدّ است در هر فعلی که آدمی انجام می‌دهد، هرچند بیشتر درباره‌ی خرج کردن و (انفاق) به کار می‌رود؛ و گاه به اعتبار اندازه و کمیّت گفته می‌شود و گاه به اعتبار چگونگی و کیفیّت» (۳)
این واژه در قرآن نیز به همین معنا (تجاوز از حد) و با مصادیق متعدد به کار رفته است. ریشه‌ی سرف در قرآن ۲۳ مورد در قالب‌های «اسرافا، اسرافنا، المسرفین (۷ بار)، لمسرفین (۲ بار)، مسرف (۲ بار)، مسرفون (۲ بار)، لمسرفون، مسرفین، أسرف، یُسرف، اسرفوا، تُسرفوا (۲ بار)، یُسرفو» (۴) کاربرد داشته است که به طور کلی: یا منظور، اسراف در عقیده است؛ یعنی اعتقاد به چیزی که سزاوار نیست مورد تصدیق واقع شود، یا رد چیزی که سزاوار تصدیق و اعتقاد است. مانند: التزام به عقیده‌ی شرک یا کفر و ردّ عقیده‌ی توحیدی و نپذیرفتن ولایت امامان (علیهم السلام) و امثال این‌ها؛ مثل ادعای فرعون در مورد ربوبیّت خود که خداوند او را از مسرفین خواند. { آیت الله دستغیب (علیه الرحمة) در مورد اسراف در عقیده می‌نویسد: «اسراف در عقیده آن است که درباره‌ی خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست، معتقد شود. مانند اعتقاد فرعون به ربوبیّت خودش که گفت: برای شما غیر از خودم خدایی نمی‌شناسم» (۵) و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند. چنانچه می‌فرماید: «فرعون در زمین علو کرد و به درستی که از اسراف کنندگان است.» (۶)
یا اینکه آنچه را که سزاوار تصدیق و اعتقاد آن است باور نکنند مانند اعتقاد به خداوند نبوت پیغمبران و امامت ائمه و معاد و غیره. چنانچه در قرآن مجید می‌فرماید: (۷) «و اینچنین جزا می‌دهیم کسی را که از حد بگذراند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد؛ و عذاب آخرت سخت‌تر و باقی‌تر است} (۸)»
یا در عمل که خود بر ۲ قسم است:
یا در افعال است؛ یعنی به جا آوردن آنچه سزاوار انجام نیست، یا ترک آنچه سزاوار انجام است. مانند قتل و کشتار، انحراف جنسی، ترک نماز و روزه، غیبت، دروغ، تهمت و کلیه‌ی گناهان قولی و فعلی. آیه‌ی «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم» (۹) ناظر به همین معناست و یا در امور مادی و اموال واقع می‌شود، مانند: زیاده روی و انحراف در خوردن و آشامیدن، بذل و بخشش بیجا و بیش از حدّ، تصرف غیر مشروع در اموال یتیمان و غیره؛ از طرف دیگر اسراف مالی خود بر سه قسم اصلی قابل تقسیم می‌باشد.
الف- اسراف در تولید ب- اسراف در مصرف ج -اسراف در مالکیت

۱.اسراف در کیفیّت تولید

یعنی این که شیوه‌ی تولید به گونه ای باشد که علی رغم مصرف بالای انرژی و مواد اولیه، نتیجه‌ی لازم بر آن مترتب نباشد؛ به عبارت دیگر هزینه‌ی زیاد و بازدهی کم.
در این مورد لازم است مسئولان و مدیران کارخانجات و واحدهای تولیدی با تعویض، تعمیر و نو کردن دستگاه‌ها و ابزار تولید و استفاده از راه کارها و اصول علمی جدید و فن آوری روز، بازدهی را به حداکثر و اتلاف انرژی و مواد اولیه را به حداقل برسانند.

۲.اسراف در کمیّت تولید

برخی از افراد، حسّ پول دوستی و سودجویی غیرقابل اشباعی دارند. شعار این‌ها «تولید بیشتر برای سود بیشتر» است بدون این که توجّهی به نیاز بازار و تقاضای جامعه داشته باشند. تولید بی حساب یعنی تلاش و تبلیغات مضاعف برای فروش اجناس تولید شده که خواه ناخواه به اسراف در مصرف و مالکیت ختم می‌شود. آیا تولید پارچه و پوشاک در جهان امروز به اندازه‌ی نیاز انسان‌هاست یا فوق نیاز!؟
این مهم نیز از طرف دولت باید کنترل و اجرا شود. مانند: نظارت دقیق بر امر تولید، سامان دهی کارخانجات و مراکز تولیدی و سوق آنها به سمت و سوی برآوردن نیازهای واقعی آن هم بر حسب اولویّت، جلوگیری از تولید کاذب و غیره.

۳.اسراف در کیفیّت مصرف

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اِنَّما الإسرافُ فِیما أفسَدَ المالَ وَ أضَرَّ بِالبَدَن» (۱۰)؛ «همانا اسراف در چیزی است که مال را از بین برد و به بدن آسیب می‌رساند»
و در حدیث دیگری فرمود: «مَن أنفَقَ شَیئاً فی غیرِ طاعَةِ اللهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَ مَن أنفَقَ فی سبیل الخیرِ فَهُوَ مُقتَصد» (۱۱) آن که چیزی را در غیر طاعت خدا صرف کند اسراف کار است و آن که در راه خیر خرج کند میانه رو است.
پس یکی از ملاک‌های اسراف این است که مال در مسیر صحیح و معقولش استفاده نشود هرچند مقدار آن کم باشد. این نوع مصرف در واقع هدر دادن بی مورد مال است لذا صرف مال در امور بیهوده و مضر مانند: مشروبات الکی، دخانیات، مواد مخدّر و امثال این‌ها. استفاده از آب شرب تصفیه شده برای ساختمان سازی و شستشوی اتومبیل، انحرافات جنسی، اخلاقی، گناهان و غیره از مصادیق این نوع اسرافند.

۴.اسراف در کمیّت مصرف

گاهی موردِ مصرف، معقول و معروف است ولی میزان مصرف نامعقول و خارج از حدّ است. اسراف در اینجا به معنی مصرف بیش از اندازه می‌باشد. روشن کردن تعداد زیادی لامپ در فضای کوچک، پرخوری، پرحرفی، ولخرجی، بذل و بخشش بی اندازه، مصرف زیاد آب و برق و گاز و حامل‌های انرژی، و امثال این‌ها از مصادیق این قسم اسراف به حساب می‌آیند.
بیان امام علی (علیه السلام) که فرمود: «هرچه افزون بر میانه روی باشد، اسراف است» (۱۲) ناظر به این قسم است.

۵.اسراف در کیفیت مالکیّت

در اسلام مالکیت انسان، تنها بر چیزی صحیح و مشروع است که از راه حلال کسب شده باشد. پس هر نوع مالکیّت که از راه‌های غیر مشروع حاصل شود، تجاوز از حدّ و در نتیجه، اسراف است؛ مانند: کسب مال از طریق غصب، دزدی، ربا، رشوه، احتکار ارزاق و مایحتاج عمومی، قاچاق، کلاه برداری و امثال این‌ها.

۶.اسراف در کمیّت مالکیّت

در فرهنگ غنی اسلام، انباشت و ذخیره‌ی مال به میزان زیاد و بیش از حد نیاز، مورد نکوهش قرار گرفته است؛ چرا که در این کار، آسیب‌های جدّی فردی و اجتماعی نظیر، غفلت و سنگ دلی، ظلم و استبداد، تبذیر و تضییع نعمت، دامن زدن به فساد و تباهی و فقر دیگران نهفته است. برای جلوگیری از این معضل اسلام توجه ویژه ای به بحث انفاق و کمک به نیازمندان، رواج انواع صدقات، ترویج سنّت زیبای قرض الحسنه و حقوق واجب مالی مانند خمس، زکات و کفارات نموده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«طوبی لِمَن اکتَسَبَ مِنَ المؤمنینَ مالاً مِن غیرِ معصِیَةِ وَ أنفَقَهُ فی غیرِ مَعصِیَةٍ و عادَ بِهِ عَلی أهلٍِ لِمَسکَنَةِ و جانَبَ أهلَ الخُیَلاءِ وَ التّفاخُرِ وَ الرَّغبَةِ فی الدّنیا المُبتدَعینَ خِلافَ سُنّتی العاملینَ به غیرِ سِیرتی» (۱۳)؛ «خوشا به حال مؤمنی که مالی را از راه غیر معصیت به دست آورده و در اموری که معصیت نباشد هزینه کند و آن را در اختیار مستمندان قرار دهد، و از متکبّران و فخرفروشان و دنیادوستان پرهیز کند؛ هم آنان که سر خلاف سنّت من بدعت گذاردند و بر غیر راه و روش من عمل کردند.» این‌ها مجموع اقسام اسراف بود که بیان شد ولی به هر حال جامع همه‌ی این‌ها همان معنای «تجاوز از حدّ» است. (۱۴)

مفهوم شناسی تبذیر

«تبذیر» [مصدر از باب تفعیل] در اصل از ماده «بذر» و به معنی پاشیدن دانه می‌آید. (۱۵) منتها این کلمه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیرمنطقی و فساد مصرف می‌کند، و معادل آن در فارسی امروز «ریخت و پاش» است.
تبذیر بر خلاف اسراف، تنها یک واژه اقتصادی است و در غیر آن به کار نمی‌رود، قرآن فقط در دو آیه متوالی از آن نام می‌برد که هر دو مورد، اقتصادی است. می‌فرماید: «انَّ المُبذِّرین کانُوا اِخَوانَ الشَّیاطین» (۱۶)؛ «همانا مبذرین برادران شیطانند» راغب می‌گوید: «لاتَبذیرُ التّفریقُ وَ أصلُه اِلقاء البَذر و طرحُهُ فاستَعیرُ لِکُلِّ مضیعِ لِمالِه» (۱۷) تبذیر به معنای پراکنده کردن است و اصل آن پاشیدن بذر است و دربارۀ هر کس که مالش را ضایع می‌کند گفته می‌شود. مرحوم طبرسی ذیل همین آیه در مورد تبذیر می‌نویسد: تبذیر، در پراکندن مال از روی اسراف است و ریشه آن پاشیدن بذر است. مگر اینکه تبذیر پراکندن همراه با فاسد نمودن و ضایع کردن است، ولی اگر به گونه ای اصلاح باشد، هر چند زیاد هم باشد، تبذیر نیست. (۱۸)
بنابراین، مقصود از واژۀ تبذیر تلف کردن و ضایع نمودن مال است و زیاده روی در انفاقات شخصی و امور خیریه را شامل نمی‌شود، درحالی‌که اسراف فراتر از آن است و شامل همه مواردِ به هدر دادن و زیاده روی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاق‌های بیش از حد هم می‌باشد، چنانکه امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ الرَّجُلَ لَیُنفِقَ مالَهُ فی حَقِّ و انَّهُ لَمُسرِف» (۱۹)؛ «گهی شخص با اینکه مالش را در راه خدا انفاق می‌کند، اسرافکار است. چون زیاده از حدّ انفاق می‌کند.» به عبارت دیگر، هر تبذیری اسراف است ولی هر اسرافی تبذیر نیست.

تبیین شخص مسرف

پرداختن به امورات در زندگی، به گونه ای افراط و تفریط را مسرف گویند. نشانه های شخص مسرف را می‌توان از کلام گهربار امیرالمؤمنین (علیه السلام) باز شناخت. حضرت فرمودند: «لِلمُسرِفِ ثلاثٌ عَلاماتٍ یَأکُلُ مَا لیسَ لَهُ وَ یَلبَسُ ما لَیسَ لَهُ وَ یَشتَرِی ما لَیسَ لَهُ» (۲۰)؛ «شخص مسرف سه نشانه دارد: می‌خورد آنچه حق او نیست و می‌خرد آنچه در شأن و حق او نیست و می‌پوشد آنچه در شأن و حق او نیست»
بنابراین روایت، تأکید امیرالمؤمنین بر مسلمانان بر این است که خود را در معرض انگشت نمایی مردم قرار ندهید و در شأن زندگی عرفی خویش بیش از حد پای خود را دراز نکرده بر مبنای عرف و شأنیت خویش زندگی کنید، زیرا در این خصوص، عرف و شرایط زمانی تعیین کننده است. مثلاً خریدن یک دست لباس فاخر و گران قیمت از سوی فردی که از درآمد متوسطی برخوردار است، مصداق اسراف شمرده می‌شود. جمع آوری پول با زحمات فراوان و تلاش طاقت فرسا برای یک کارمند و ترتیب دادن یک مسافرت خارج از کشور برای کارمندی که حقوق او خرج زندگی او را به سختی تأمین می‌کند، مصداق بارز اسراف است. هر گاه نیاز ضروری انسان مثلاً با خرید یک دستگاه ماشین پیکان برآورده می‌شود، انسان خود را به آب و آتش زده، گرفتار انواع وام‌ها با اقساط بالا کند تا یک دستگاه سمند یا پژو و… خرید کند، بدون تردید اسراف قلمداد می‌شود.
رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) ضمن حدیث مفصلی که پاسخ سؤال‌های شمعون بن لاوی است، به بیان نشانه های افراد اسراف کار پرداخته، می‌فرمایند: «أما عَلاماتُ المُسرفِ فَأربَعَةُ: اَلفَخرُ بِالباطِلِ وَ یَأکُلُ مَا لَیسَ عِندَهُ وَ یَزهَدُ فی اصطناعِ المَعروفِ وَ یَنکِرُ مَن لایَنتَفِع به شیءٍ مِنه» (۲۱)؛ «نشانه اسراف کار چهار چیز است: به کارهای باطل می‌نازد، آنچه را فراخور حالش نیست می‌خورد، در انجام کارهای خیر بی رغبت است و هر کس را که به او سودی نرساند انکار می‌کند.»
به عبارت روشن‌تر، فرد مسرف به اعمال بیهوده و باطل، که نه چنان سودی برای دنیای دارد و نه آخرت، میل و رغبت نشان می‌دهد و فخرفروشی می‌کند؛ و در خوردن آنچه را که بیشتر مورد نظرش قرار می‌دهد لّذت جویی است نه صحت و سلامتی‌اش و از همه کس، انتظار منفعت طلبی را خواستار است. بنابراین نباید از او انتظار خیری را داشت.

عامل اصلی اسراف

«وجود نیاز کاذب» در میان افراد عامل اصلی اسراف شمرده می‌شود. بطوریکه مردم بر اساس حرص و ولع و طمع ورزی و چشم و هم چشمی غفلت کرده و در امورات مختلف زندگی اسراف می‌کنند. «و برخی دیگر، به خصوص اقتصاددانان، علت اسراف در کشور ما را نبود قیمت‌های واقعی در کالا و به خصوص حامل‌های انرژی عنوان می‌کنند و اظهار می‌دارند که یارانه‌های فراوان سبب قدرنشناسی نسبت به این نعمت‌ها می‌شود و اسراف صورت می‌گیرد. مسئولین حکومتی نیز به عامل اسراف به صورت زیرساختی نگاه کرده و دلیل اصلی آن را نبود مهندسی مناسب در تولید و توزیع می‌دانند. (۲۲)»

اسراف و تبذیر نسبی است

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «چه بسیار فقیری که از ثروتمندان اسراف کارتر است.»(۲۳)
این حدیث به خوبی نسبی بودن اسراف بین دو نفر را نشان می‌دهد؛ چون هزینه ای که برای شخصی اسراف شمرده می‌شود ممکن است برای شخصی دیگر اسراف نباشد. شهید آیت الله سید محمدباقر صدر (رحمة الله) نیز به این موضوع تصریح می‌کنند. (۲۴)
این نسبیت از زاویه های دیگر نیز قابل بررسی است. در روایت شرایط افراد با هم مقایسه شده است اما می‌توان شرایط اجتماعی را نیز بررسی کرد. مثلا ًجامعه در دو شرایط ویژه مانند زمان قحطی و فراوانی، تورم و ارزانی، جنگ و صلح، و… این شرایط بر هزینه‌ها و اولویت‌های جامعه مؤثر است و ممکن است مصرف کالاهایی در زمان هدر دادن امکانات شمرده شود و یا بیش از نیاز فرد دانسته شود و اسراف به شمار رود در حالی که در زمان دیگر چنین نباشد با افزایش امکانات تولید در جامعه، سطح اسراف نیز تغییر می‌کند چنانچه پیشرفت فنّاوری و صنعت بهترین گواه است و کالاهایی که درگذشته ای نه چندان دور، کمیاب و تجمّی شمرده می‌شدند امروزه از وسایل ضروری زندگی به شمار می‌آیند. (۲۵)
علاوه بر محقق نسبت در طول زمان برای یک جامعه، دو جامعه همزمان می‌توانند حد اسراف‌های متفاوتی داشته باشند که مقایسۀ سطح زندگی در جوامع پیشرفته و صنعتی با جوامع در حال توسعه و یا عقب مانده این موضوع را به خوبی روشن می‌کنند. (۲۶)

اسراف و کارهای خیر

فراوان شنیده می‌شود که در عمل خیر اسراف نیست و در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «در عمل خیر اسراف نیست.» (۲۷) و چنین معنی می‌کنند که چون عمل خیر و نیکو است پس زیاده روی در آن اسراف نخواهد بود و این را شامل عبادت و غیر آن می‌دانند و مثلا ً هنگام وضو گرفتن در مصرف آب زیاده‌روی می‌کنند. علاوه بر این در میان مردم مشهور است که بعضی از کارهای مباح مانند روشنایی اسراف ندارد و حدیثی را بدون مدرک نقل می‌کنند: «لااِسرافَ فِی السِّراج» (۲۸)؛ «در روشنایی و چراغ اسراف نیست.»
و یا می‌گویند در انفاق و کمک مالی اسراف راه ندارد و به آیۀ قرآن که انصار و پذیرایی آنان از مهاجرین را می‌ستاید استدلال می‌کنند که قرآن می‌فرماید: «کسانی که… (در انفاق) از خویشتن می‌گذرند اگرچه خود به آن سزاوارترند…همانا آنان رستگارانند.» (۲۹) یعنی با این که انصار به آن اموال نیازمند هستند از خویشتن گذشت کرده به مهاجرین انفاق می‌کنند و قرآن عمل آنان را ستوده است و این همان اسراف در انفاق است. چنانچه بخواهیم کارهایی را که اسراف در آن جایز تصور شده است بررسی کنیم تا دریابیم که کدام صحیح و کدام اشتباه است و ویژگی هر کدام چیست بحثی تخصصی و طولانی خواهد بود که بیرون از حوصلۀ این نوشتار است. اما نسبت به مثال‌های مذکور به اختصار می‌توان گفت جایگاه بحث بحث آنجاست که به اموال و حقوق دیگران تجاوز نشود چون بدون تردید تجاوز به حقوق دیگران جایز نیست. بنابراین، امروزه که همۀ مردم حق استفاده از آب و برق دارند و اسراف و زیاده روی ممکن است عده‌ای را محروم کند، اسراف مسلماً جایز نیست و بلکه ممکن است موجب ضمان گردد.
علاوه بر این هنگام فراوانی آب هم، اسراف در مصرف آن نکوهش شده است اگرچه به اندازۀ نیم خوردۀ آن. (۳۰) در وضو هم که عبادت است، از اسراف باید پرهیز شود چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روزی بر یکی از یاران خود می‌گذشتند درحالی‌که وضو می‌گرفت، فرمودند: «اسراف نکن، این چه اسرافی است؟» او گفت: «آیا در وضو هم اسراف هست!؟» پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «بله حتی اگر کنار رودخانه باشی» (۳۱)
بنابراین با توجه به این روایت حتی از اسراف آب رودخانه هم باید پرهیز کرد و شاید پیامبر به این دلیل وضو در کنار رودخانه را هم مشمول اسراف داشته‌اند، که زیاده روی در آب وضو نباید عادت شود و لذا رعایت آن کنار رودخانه هم لازم است. چنانچه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) اسراف در آب وضو، دشمنی با خداوند شمرده شده است:
«همانا خداوند ملکی دارد که اسراف در آب وضو را می‌نویسد همان طور که نام دشمنانش را می‌نویسد» (۳۲) و این که می‌گویند در کار خیر اسراف نیست و به حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) استدلال می‌کنند؛ ابتدا باید دانست هر کاری که اسراف باشد دیگر کار خیر نخواهد بود. بنابراین آن روایت که فرمود: «در کار خیر اسراف نیست» به این معنی است که هر عملی تا آنجا خیر و نیک است که به اسراف نرسد و در حقیقت روایت یکی از ملاک‌های کار خیر را اسراف نبودن در آن می‌شمرد. همان طور که این روایات قسمت دیگری نیز دارد و کامل آن چنین است: «لا خَیرَ فِی السَرف وَ لا سَرفَ فِی الخَیر» (۳۳)؛ «نه خیری در اسراف است و نه اسرافی در کار خیر.»و در آن تضاد و تقابل بین کار خیر و اسراف آشکار و روشن است.
اما اسراف در انفاق هم ناپسند است و آیۀ شریفۀ ایثار هم شامل اسراف در انفاق نمی‌شود. چون می‌دانیم تأمین نیازهای اولیه زندگی واجب است و کوتاهی در آن جایز نیست و از طرف دیگر مصرف بیش از اندازه و اسراف منع شده است. بنابراین مقدار مجاز مصرف برای هر مسلمان حداقل و حداکثری دارد و مسلمان هر نقطه بین این دو را می‌تواند انتخاب کند. حال اگر مسلمانی برای توانایی بر انفاق بر دیگران نقطۀ حداقل و یا نزدیک به حداقل را انتخاب کنند از آنچه خود بدان سزاوار بوده است گذشت و ایثار کرده و این انفاق اسراف هم شمرده نمی‌شود. چون حداقل نیازهای خود را برآورده است و آیۀ ایثار این انفاق را می‌ستاید، چنانچه پس از بیان ایثار انصار، دلیل ستایش را چنین بیان می‌کند: «… وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون» (۳۴)؛ «و آنان که از بخش خویشتن دوری گزینند (در امان باشند) پس همانا آنان رستگارانند.»
توضیح آنکه: تمایلات نفسانی آنان را از انفاق بازمی داشته و به بخل می‌کشانده چون آنچه را انفاق می‌کردند، مصرف آن هم جایز بوده و موجب رفاه آنان می‌شده است. اما آنان بی اعتنا به خواهش‌های نفسانی، از بخل دوری گزیدند و آنچه را خود سزاوار آن بودند و می‌توانستند مصرف کنند انفاق و ایثار کردند. (۳۵)

چرا مسرفین مبغوض خدا و مبذرین برادران شیطان‌اند؟

علت این مطلب را باید در جهان بینی و اعتقادات اسلامی جستجو کرد و تبیین آن در مورد مسرفان می‌تواند چنین باشد که خداوند امر به عدالت و احسان می‌کند و طبعاً صاحبان عدالت را دوست می‌دارد: «إِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسانِ» (۳۶)؛ «و از آنجا که اسراف کاران از این فرمان سرپیچی کرده و بی عدالتی در مصرف را پیشه خود ساخته‌اند، قهراً مورد خشم و دشمنی خداوند قرار خواهند گرفت، ولی در مورد تبذیرکاران علت همدست بودن و شباهتشان به شیطان را از آیه شریفه می‌توان استنباط کرد آن جا که می‌فرماید: »مبذران برادران شیطانند و تعبیر برادر در لغت عرب به معنی مشابه و نظیر هم می‌آید و شیطان در برابر پروردگارش ناسپاس است و از طرف دیگر تبذیر به معنای ضایع کردن نعمت‌های خداوند است و خود نوعی ناسپاسی است نسبت به آن نعمت‌ها؛ و شیطان نخستین فردی است که همه چیز را نادیده گرفت و تمرد از فرمان خدا کرد و راه ناسپاسی را باز نمود، لذا آن‌ها که مبتلا به این خصلت ناروا باشند از همکاران و همدستان شیطان خواهند بود و از آنان به عنوان برادران شیطان یاد شده است و این است رمز تعبیر زیبای قرآن.

درسی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله )

در کتاب تحف العقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لِشربه فقال: شرابان یکتفی بأحدهما عن صاحبه لاأشربه و لاأحرمه و لکن أتواضع للّه؛ فانه من تواضع للّه رفعه الله و مَن تکبر وضعه الله و من اقتصد فی معیشته رزقه الله و من بذر حرمه و من اکثر ذکر الله آجره الله» (۳۷)؛ «مردی شیر و عسل برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشیدنی که یکی از دیگری کفایت می‌کند من آن را نخورم و حرام هم نمی‌کنم ولی برای خدا تواضع می‌کنم. زیرا هر که برای خدا تواضع کند خدایش بالا برد و هر که تکبّر کند خداوند او را خوار سازد و هر که در زندگی میانه روی کند خدایش روزی دهد و هر که زیاده روی کند خدا او را بی نصیب گرداند و هر که خدا را بسیار یاد کند خدایش جزا دهد.»
پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: «رعایت اقتصاد و میانه روی در معیشت باعث ازدیاد روزی و نزول برکات الهی است و فردی که رعایت اعتدال می‌کند دچار فقر و تنگدستی نمی‌شود و برعکس کسی که طریق اسراف و تبذیر پیش گیرد دچار محرومیّت می‌شود و خداوند چنین بنده ای را به سختی معیشت مبتلا می‌سازد.»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «چهار دسته هستند که دعایشان مستجاب نمی‌شود: اول» کسی که در خانه می‌نشیند و می‌گوید: خدایا به من روزی بده! و در طلب روزی تلاش می‌کند و در جواب او گفته می‌شود «الم آمرک بالطلب؟»؛ «آیا تو را به طلب روزی دستور ندادم؟» دوم کسی که از همسر خود ناراحت است و او را نفرین می‌کند، و می‌فرماید: «الم اجعل امرها علیک»؛ «آیا امر او را به دست تو قرار ندادم؟» سوم کسی که مالی داشته و آن را ضایع کرده است و می‌فرماید: «الم آمرک بالاقتصاد؟»؛ «آیا تو را به اقتصاد و میانه روی و اعتدال در خرج، امر نکردیم؟» و «الم آمرک بالاصلاح؟»؛ «آیا به تو دستور اصلاح در مال را ندادیم؟» چهارم کسانی که از مال خود بدون شاهد به دیگران وام دهند و بعد وام گیرنده منکر شود، خداوند می‌فرماید: «الم آمرک بالشهادة؟»(38)؛ «آیا به تو دستور ندادیم شاهد بگیری؟»
ملاحظه می‌فرماید که با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فایده ای ندارد. (۳۹)

علی (علیه السلام) و اسراف کنندگان

به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اطّلاع دادند که فرماندارت، جناب عثمان بن حنیف، به ضیافتی دعوت شده که سفرۀ آن رنگین بوده است. حضرت به محض اطّلاع از این داستان، قلم به دست گرفت و نامۀ تندی برای فرماندارش نوشت، و او را به خاطر این کار سرزنش کرد، و این نامه پر ارزش پس از گذشت هزار سال هنوز رنگ و بوی کهنگی به خود نگرفته است، چرا که نهج البلاغه «أخت القرآن» لقب گرفته و همانند کلام وحی کهنه شدنی نیست. در قسمتی از این نامه آمده است: «عثمان! من به بهترین لباس‌ها و غذاها دسترسی دارم، اما چون می‌دانم درگوشه و کنار مملکت اسلامی فقراء و مستمندان پیدا می‌شوند که به نان شب محتاجند، به نان جوین قناعت کرده‌ام.» (۴۰)

گستردگی دامنه‌ی اسراف

الف. حوزه فردی

اساساً نقطه‌ی شروع اسراف از فردِ مسرف می‌باشد؛ تجمع چند فرد مسرف، خانواده‌ی مسرف را می‌سازد و اجتماع افراد مُسرف، جامعه‌ی مصرفی و مُبذّر را در پی دارد؛ و چنانچه افراد مسرف و مبذّر در رأس حکومت یا رده‌های مختلف حکومتی قرار گیرند، حاصل آن چیزی جز اسراف دولتی و حکومتی و حیف و میل بیت المال مسلمین نخواهد بود.

۱.اسراف در عمر

اصلی‌ترین سرمایه انسان عمر اوست که در صورت اتلاف، قابل بازیابی و تدارک نخواهد بود؛ پس، یکی از آسیب زاترین موارد اسراف، اسراف در عمر است. یعنی مصرف بیهوده‌ی عمر در آنچه فایده‌ی مهم و ارزنده ندارد. گاهی انسان عمری می‌دود تا بتواند خانه و اتومبیلی را برای خود دست و پا کند ولی در نهایت باید همه را واگذارد و دست خالی برود. پس، عمر را باید در چیزی مصرف کرد که ماندگار باشد، والا صرف عمر در امور فانی و دنیوی چیزی جز فناء عمر نیست. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اِحذروا ضِیاعَ الأعمارِ فِیما لایَبقَی لَکُم فَفائَتها لایَعود» (۴۱)؛ «از ضایع شدن عمر در آنچه برای شما باقی نمی‌ماند بپرهیزید؛ چرا که رفته‌ی عمرها برنمی‌گردد.» و نیز فرمود: «إنَ أنفاسِکَ أجراءُ عمرِک فَلاتفنَها اِلاّ فِی طاعَةِ تَزَلُقک»؛ «همانا نَفَس‌های تو اجزاء تشکیل دهنده‌ی عمر توست؛ پس آن را جز در طاعت خدا از بین مبر»

۲.اسراف در استعدادها و سرمایه های درونی

انسان‌ها منبع سرشار انواع توانایی‌ها و استعدادها هستند. منتها استعداد همه‌ی افراد یکسان و برابر نیستند. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اَتَزعَمُ أنّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیکَ انطوی العالِمُ الکبیر» (۴۲)؛ «آیا گمان می‌کنی چیز کوچکی هستی در حالی که در درون تو عالمی بس بزرگ قرار داده شده است!؟» بی تفاوتی عده ای نسبت به شریف‌ترین لحظه های عمر و سرمایه های ماندگار درونی باعث منع شکوفایی استعدادهای خدادادی آنان شده، قوای درونی آن‌ها را به ضعف و بی ارادگی می‌کشاند.

۳.اسراف در پول و سرمایه

افرادی هستند که بدون توجه به آینده خویش در تلاش و کوشش هستند و درآمدهای فراوانی را به دست می‌آورند ولی در حین اینکه از درآمد خوبی برخوردارند بیشتر اوقات مشغول پرداخت وام‌های بالا هستند اینان به علت آنکه فاقد آینده‌نگری و عقل معاش و یا به تعبیری فاقد بلوغ زندگی‌اند و به فراتر از امروز خود نمی‌اندیشند دچار اسراف می‌شوند. امام علی (علیه السلام) در نامه‌ی خود به زیاد بن ابیه می‌نویسد: «با پیشه کردن میانه روی اسراف را رها کن، و امروز به فکر فردایت باش و از مالت به اندازه‌ی ضرورت خرج کن و زیاده را برای روزی که نیاز داری باقی بگذار» (۴۳)
و در حدیث دیگری فرمود: «دوری از ریخت و پاش و تدبیر نیکو داشتن از نشانه های عقل است.» (۴۴)
و در حدیثی از امام سجاد (علیه السلام) می‌خوانیم: «لِیُنفِقَ الرّجُلُ بِالقَصدِ وَ بُلغَةِ الکَفافِ وَ یُقَدِّمُ مِنهُ فَضلاً لِآخِرَتِهِ فَإنَّ ذلکَ أبقی النِّعمَةِ وَ أقرَبُ اِلَی المَزید مِنَ الله عزّوجل و أنفَعَ فی العافِیَةِ» (۴۵)؛ «مرد باید با میانه روی و به اندازه‌ی وسعش خرج کند و چیزی را برای آخرتش بگذارد. پس به راستی که این روش برای ماندگاری نعمت بهتر و به زیادت الهی نزدیک‌تر و برای سلامت فرد سودمندتر است.»
و امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه «وَ یَسئلونَکَ ماذا یُنفِقُونَ قُلِ العَفو» (۴۶) [از تو می‌پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: «عفو»] فرمود: منظور از عفو در این آیه، حد وسط و میانه است. (۴۷)

۴.اسراف در اعمال و رفتار

برخی از مصادیق اسراف در اعمال و رفتار عبارتند از:

۱.در خوردن

پرخوری مستقیماً مورد نهی خداوند قرار گرفته است آنجا که می‌فرماید:
«کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لاتُسرِفُوا إنَّهُ لایُحِبُّ المُسرِفینَ» (۴۸)؛ «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند اسراف کاران را دوست نمی‌دارد.»حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «انّ مِنَ السَرف أن تَأکُلَ مَا اشتَهَیت» (۴۹)؛ بخوری از آن چیزی که اشتها بدان نداری

۲.در پوشیدن

اسراف در پوشش و لباس به سه صورت واقع می‌شود:
اول: خرید و انبار لباسی که مورد نیاز و استفاده‌ی انسان نیست. یعنی خرید از روی هوس بوده نه از روی نیاز.
دوم: خرید لباس بدون رعایت شأنیت. مثل اینکه فرد از طبقه‌ی متوسط یا پایین باشد و بخواهد لباس گران قیمتی که طبقه‌ی ثروتمند می‌پوشند تهیه نماید.
شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: این که شخصِ ثروتمند لباس‌های خوب و متعدد داشته باشد و از آن‌ها استفاده کند آیا اسراف کار است؟ امام فرمود: «نه؛ زیرا خداوند فرموده: انسان دارا از آنچه خدا به او داده خرج کند.» (۵۰)
سوم: استفاده‌ی بد و غیر اصولی از لباس‌ها مثل اینکه لباس بیرون و لباس مجلسی را در منزل یا در هنگام کار با چیزهای کثیف بپوشد و باعث نابودی آن‌ها شود.
اسحاق بن عمار از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: «آیا این که مرد، ده لباس داشته باشد اسراف است؟ حضرت فرمود: نه؛ بلکه در این صورت لباس‌ها عمر بیشتری خواهند کرد؛ بلکه اسراف این است که لباس بیرونت را در مکان کثیفی بپوشی.» (۵۱)

۳.در حرف زدن

گفتن آنچه شایسته‌ی گفتن نیست و نیز زیاد صحبت کردن. هر دو از مصادیق اسراف در حرف زدن است. اگر مسلمین تنها از اسراف در بکارگیری زبان خودداری می‌کردند سفره‌ی گناهان چون غیبت، دروغ، تهمت، استهزاء، مسخره کردن، طعنه و زخم زبان و… برچیده می‌شد. در روایت می‌خوانیم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از قیل و قال و زیادی سؤال و اتلاف اموال نهی می‌کرد. (52)
و در حدیث قدسی در مورد عواقب وخیم اسراف در تکلّم می‌خوانیم:
«ای فرزند آدم! اگر دچار قساوت قلب و بیماری جسم و کم شدن اموال و محرومیت از رزق شدی بدان به خاطر این است که در چیزهای بیهوده سخن گفته ای.» (53)
البته لازم به ذکر است که سخن گفتن گاهی رسمی است مانند وعظ و خطابه و مجلس سخنرانی و گاهی غیررسمی مانند اختلاط‌های روزانه که شایسته است در هر دو زمینه رعایت اقتصاد و میانه روی بشود.

4.در نگاه کردن

در قرآن کریم، خداوند پیامبرش را از نگاه به دارایی دنیادوستان نهی می‌کند:
«وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ و رزقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی» (54)؛ «و هرگز چشمان خود را به نعمت‌های مادّی، که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم؛ میفکن! این‌ها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است!»
در حدیث زیبایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می‌خوانیم که خداوند خطاب به آدمیان می‌فرماید: «ای فرزند آدم! اگر چشمت بخواهد تو را به گناه حرام بکشاند من دو پیک در اختیار تو قرار داده‌ام؛ پس، ان‌ها را فرو بند…» (55)

5.در گوش دادن

گوش دادن به محرمات الهی نظیر غیبت، تهمت و دروغ دیگران، استراق سمع و استماع موسیقی‌های حرام و غیر مشروع از موارد اسراف در گوش دادن است. باید توجّه داشت که گوش و چشم و قلب انسان نسبت به شنیده‌ها، دیده‌ها و مدر کات مسئولند و باید در قیامت پاسخگو باشند.
هم چنانکه در کتاب آسمانی هشدار می‌دهد:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (56)؛ «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.»

6.در شهوت جنسی

آنچه آن روز قوم لوط را به ورطه‌ی هلاکت و نابودی کشاند و امروز به صورت گسترده گریبان گیر جوامع بشری شده و از کاراترین حربه های شیطان و در واقع آتش زنه ی درخت ایمان است، چیزی جز اسراف در شهوت جنسی نیست. گناهان شومی نظیر استمناء (خود ارضایی)، زنا، لواط و مساحقه (همجنس بازی)، همه از مصادیق اسراف در شهوت جنسی هستند. آثار مخرب جسمی و روحی و معنوی و مادی این نوع اسراف بسیار گسترده تر از آن است که در این مختصر مورد توجّه قرار گیرد. بیماری کشنده و لاعلاج ایدز تنها یکی از دست آ وردهای این نوع اسراف است. (57)
بنابراین ارضاء میل جنسی اولاً باید در مسیر حلال و در چارچوب و حدودی باشد که خالق حکیم و دانا برای بندگان خود ترسیم نموده تا آن‌ها را به سلامت به مقصد سعادت برساند.
و ثانیاً باید توجّه داشت که زیاده روی در طریق حلال هم از مصادیق اسراف بوده و می‌تواند منجر به برخی آسیب‌های جسمی و معنوی گردد. (58)

7.در وضو و طهارت

در حدیثی می‌خوانیم پیامبر (صلی الله علیه وآله) از راهی عبور می‌کرد، یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود، و آب زیاد می‌ریخت، حضرت فرمودند: چرا اسراف می‌کنی ای سعد!؟ عرض کرد: آیا در آب وضو نیز اسراف است؟ فرمود: «نَعَم، و إن کُنتَ عَلی نَهرٍ جارٍ» (59) یعنی آری؛ هرچند در کنار نهر جاری باشی.
و در حدیث دیگری از پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌خوانیم:
«وضو با یک مُد (حدود یک لیتر) آب و غُسل با یک صاع (نزدیک سه لیتر) و پس از من کسانی خواهند آمد که این مقدار را اندک می شمارند پس شیوه‌ی ایشان، بر خلاف سنّت من است و امّا آنکه به سنّت من عمل کند در خطیرة القدس (بهشت) با من خواهد بود.»(60)
و امام باقر (علیه السلام) فرمود: «فِی الوُضُوءِ قالَ اذا مَسَّ جِلدَکَ الماءُ فَحَسبُک» (61)؛ «در وضو همین که آب به پوستت اصابت کرد کافی است.»
یکی از مصادیق بارز اسراف در وضو و طهارت، افراد وسواسی هستند.

8.در دوستی و ابراز محبت

هر چیزی که از جاده‌ی اعتدال خارج شود سر از بیابان گمراهی درمی آورد. افراط در بعضی از دوستی‌ها و زیاده‌روی در ابراز محبّت، گاهی عواقب خطرناکی در پی دارد.
وابستگی شدید افراد به یکدیگر و در نتیجه ابتلا به افسردگی و حزن حاصل از دوری یکی از طرفین مشغولیت دل و فکر و بازماندن از امور مهم زندگی، غفلت از خداوند، و احیاناً برخی از انحرافات اخلاقی و… از پی آمد این نوع اسراف است. (62)

9.در عبادت

خروج و تجاوز از حدّ در هر کاری آسیب‌زاست اگرچه نماز و روزه باشد. اشتغال افراطی به ظاهر عبادات و در نتیجه بازماندن از بسیاری از امور مهمّه مانند رسیدگی به خانواده و همسر و تأمین هزینه های زندگی و غیره که خود از مصادیق دیگر عبادت هستند می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیری را به نظام خانواده و افراد آن وارد نماید.
پدری که به خاطر کج فهمی دچار خشک مقدسی شده و حضورش در مساجد و حسینیه‌ها بسی بیشتر و پررنگ‌تر از حضور در جمع خانواده و فرزندان است هرگز موفّق به ایجاد همدلی و هم فکری با فرزندان خود نشده و در نتیجه در تربیت صحیح ایشان اختلال ایجاد خواهد نمود.
و خانمی که دچار این نوع اسراف شده و از توجّه کافی و به موقع به همسر خویش و برآوردن نیازهای عاطفی، روحی و جنسی او امتناع ورزیده در آینده ای نه چندان دور جز خود، حقّ ملامت و سرزنش هیچ کس دیگری را نخواهند داشت.

10.در بخشیدن

شاید دیده باشید افرادی را که سخاوتشان در حضور دیگران گل کرده، یا به دلیل جهالت و یا به سبب اغراض نفسانی، دست به بذل و بخشش‌های بی حساب می‌زنند مسئله میانه روی در انفاق و بخشش در قرآن نیز مورد سفارش واقع شده است. در آیه 29 سوره اسراء می‌فرماید: «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، که [بدین سبب مورد] سرزنش قرار گیری و از کار فر و مانی.» (63)

11.در استراحت، تفریح و سرگرمی

برخی، گمان می‌کنند، زندگی را شوخی دانسته و بهشت و جهنم و قبر و قیامت را بازیچه ای بیش نمی‌دانند؛ و آن گونه در لذّت و خوشی و تفریح و سرگرمی مشغول و فرورفته‌اند که دیگر برای خلقت، هدفی جز تفریح و سرگرمی نمی‌شناسند.
اینان هرگز قادر ساختن کاخ خوشبختی و خانه سعادت نخواهند بود چرا که هرگز فرصت اندیشیدن به آن را پیدا نخواهند کرد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند خواب و فراغت زیاد را مبغوض می‌دارد» و همچنین فرمود: «خواب زیاد، دین و دنیای انسان را از بین می‌برد.» (64)

12.در خرید خانه، اتومبیل و غیره

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی به ابابن تغلب می‌فرماید:
«… آیا نمی‌بینی که خدا مالی را به امانت به کسی بخشیده و او با آن مرکبی می‌خرد به ده هزار درهم در حالی که یک مرکب بیست درهمی نیز برای او کفایت می‌کرد؟… و این در حالی است که خداوند فرموده: اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.» (65)
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«هر کس خانه ای داشته باشد و مؤمنی به سکونت در آن نیازمند باشد و او آن را از مؤمن بازدارد، خداوند می‌فرماید: فرشتگان من! بنده‌ام در سکونت دنیا بر بنده‌ام بخل ورزید؛ سوگند به عزّت خودم که او هرگز وارد بهشتِ من نخواهد شد.»(66)
بنابراین هزینه های که دور از شأنیت اشخاص است و فقط به خاطر تجمل خواهی و زینت‌های اضافی صورت می‌گیرد اسرافی بیش نیست.

ب. حوزۀ خانوادگی

تصور کنید در یک خانواده، یک فرد صرفه جو باشد و بقیه مسرف! به نظر شما تا همه‌ی افراد خانواده صرفه جو نباشند، آیا می‌شود تمام راه های اسراف در خانه و خانواده را مسدود کرد؟
اساساً چرا اهل بیت علیهم السلام در محیط خانه، بر سر سفره و در حضور خانواده و فرزندان ته ظرف غذا را پاک کرده و خورده‌های غذا را جمع نموده و میل می‌کردند؟ آیا این کار جنبه‌ی تربیتی ندارد؟ و آیا این گونه حرکات، ناشی از معرفت بالای ائمه به ارزش نعمت‌های الهی و نشانه‌ی قدردانی و سپاس گذاری ایشان در برابر خالق و راز هستی نیست؟
پس چرا نان و سایر مواد غذایی (خام و پخته شده) در چشم ما و فرزندانمان آن قدر بی ارزش است که روزانه مقادیر بسیار زیادی از آن‌ها وارد سطل‌های زباله می‌شود؟ به نظر شما آیا خانواده ای ایرانی، خانواده ای صرفه جو است یا مسرف؟ در این زمینه پدران و به خصوص مادران که مدیران اصلی اقتصاد خانواده‌اند مسئولیت سنگینی را بر عهده دارند.
مادران باید بکوشند فرزندان مقتصد و صرفه جو تربیت کنند، و پدران موظفند با نظارت دقیق بر شیوه‌ی سلوک اعضای خانواده در چارچوب عقل و شرع و عرف، جلو مصارف بیهوده و هرگونه اسراف و تبذیری را بگیرند و از اتلاف منابع و مواهبی که خداوند برای اداره‌ی خانواده در اختیار ایشان قرار داده است جلوگیری نمایند که در غیر این صورت بازخواست آن متوجّه پدر خانواده می‌باشد. بدیهی است که با اندکی نظارت و دقّت و بدون اِعمال هیچ گونه سخت گیری و با یک مدیریت صحیح، به راحتی می‌توان از هزینه های جاری خانواده کاست و به صرفه جویی مورد نظر دست یافت. (67)

ریشه های اسراف

1.جهل و کوته‌نظری

1.در روایات اهل بیت (علهیم السلام) ریشه‌ی همه‌ی بدی‌ها، جهل و نادانی شمرده شده است. «اَلجَهلُ أصلُ کُلِّ شَرّ» (68) و نیز فرموده‌اند: «فساد و تباهی هر چیزی در نادانی است.» (69) و امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «جهل به فضائل از زشت‌ترین رذائل است.» (70)
به راستی که علّت نابودی بسیاری از نعمت‌های الهی اعم از مادی و معنوی و جسمی و روحی، جهل و نادانی نسبت به ارزش آن‌هاست. آری کودکی که نمی‌داند ارزش پول چقدر است، به راحتی مبالغ هنگفت را حیف و میل می‌کند؛ و آن که ارزش عمر را نمی‌داند، در استفاده‌ی صحیح از آن حساسیت به خرج نمی‌دهد؛ و آن که به ارزش آب و سایر منابع طبیعی واقف نیست، در مصرف آن دست به صرفه جویی نمی‌زند.

2.سستی ایمان

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «بالایمانِ یُرتَقَی إلَیَ ذِروَةِ السَّعادَةِ وَ نِهایَةِ الحُبُورِ» (71) با ایمان، انسان به قله‌ی سعادت و اوج دانایی می‌رسد و ایمان است که انسان را به عمل صالح رهنمون می‌سازد و به سان پلیس و نگهبانی است که از درون انسان را کنترل کرده و از خیانت در امانات الهی بازمی دارد. ایمان در واقع ترمز انسانیت انسان است که مانع از سقوط انسان به وادی حیوانیّت می‌شود؛ و فرد بی ایمان، انسان ترمز بریده ای است که در عبور از مرزها و خط قرمزها هیچ کنترلی از خود ندارد و لذا کارش به اسراف می‌کشد. (72)
و مؤمن کسی است که امیر مؤمنان (علیه السلام) در توصیفش فرمود: «او را جز در حال قناعت ملاقات نخواهی کرد» (73)
پس آیا، انسانی که مؤمن است دست به تجاوز از حدود می‌کند و خود را آلوده به اسراف می‌سازد؟ آیا چنین کسانی که مسرف‌اند دلیلی جز ضعف ایمان را می‌توان بر آنان یافت؟ پس اسراف‌کار مؤمن نبود، و اسراف و ایمان هیچ گاه با یکدیگر جمع نخواهند شد.

3.لذت طلبی و هواپرستی

قرآن کریم می‌فرماید: «زُیِّنَ للّناسِ حُبُّ الشَّهواتِ مِنَ النِساءِ وَ البَنینَ وَ القَناطیِرَ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ وَ الخَیلِ المُسَوَّمَةِ وَ الأنعامِ وَ الحَرثِ ذلکَ مَتاعُ الحَیوةِ الدُّنیا وَ اللهُ عِندَهُ حُسنُ المَآب» (74) خواهش‌های نفسانی (لذّت طلبی و کامرانی) در نظر مردم دنیا جلوه کرده است، یعنی زنان، فرزندان، زر و سیم (اموال فراوان و) انباشته، و اسبان نشان دار، و چارپایان و کشت زارها؛ این‌ها همه کالای این جهان (گذران) است، و بازگشت گاه نیکو در نزد خداوند است. آن که اسیر شهوت شکم است و دنبال لذت‌های چشیدنی، چگونه می‌تواند مانع انباشتگی شکم از انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های رنگارنگ شود؟ پس گاهی مسرفیم به خاطر این که اسیر هوی و هوسیم. مخصوصاً که به تصریح قرآن این گونه لذت‌ها تزیین و جلوه گاه انسان هستند و انسان را از مسیر اصلی و هدف الهی منحرف می‌سازد.

4.روحیه تجمل‌گرایی و فخرفروشی

قرآن می‌فرماید: روحیه‌ی تکاثر تا دم مرگ با انسان است تا او را به خود مشغول ساخته و از حقّ و حقیقت و مسیر سعادت بازدارد. «الهاکُمُ التَکاثُر حتی زُرتُمُ المَقابِر» (75)؛ «افزون طلبی [به منظر فخرفروشی] شما را به خود مشغول داشت تا آنگاه که به دیدار قبرها رفتید.»
تکاثر، یعنی زیاده‌خواهی به منظور فخرفروشی. این خصلت تقریباً در شما انسان‌ها وجود دارد؛ چرا که انسان کمال طلب است و کمال خود را در هر چه دید، در آن مسیر سیری ناپذیری است؛ لذا می‌بایست هم هدایت شود تا کمال خود را در مادیات قرار ندهد و هم به خاطر این که برای امرار معاش و ادامه‌ی زندگی چاره ای از کسب مال و امکانات مادی نیست، باید دینِ حس شود تا به اسراف در مالکیّت و انباشته شدن اموال و نیز اسراف در مصرف، نشود. (76) حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «هر که ریاکارانه و برای خودنمایی و آوازه خوانی، خانه ای را بنا نماید، در روز قیامت، آن خانه را تا طبقه‌ی هفتم زمین بر دوش خواهد کشید و سپس آن خانه به صورت حلقه ای آتشین بر گردن او آویخته شود و سپس در آتش دوزخ سرنگون گردد.»

5.اسراف در تولید

عده ای بر آنند که با فریب دادن احساسات تجمل پرستی و مصرف گرایی در عموم مردم فروش کالاهای تولید شده خویش را دنبال نمایند. اینان در صدد هستند جامعه را به سمت اسراف و مصرف بی رویه سوق دهند. امروزه در بسیاری از جوامع پیشرفته و به اصطلاح مُدرن ملاک خرید تنها نیازمندی نیست بلکه حس خودنمایی و فخرفروشی است، مشغول کردن خود به طرح‌ها و مدل‌های متفاوت و دچار شدن به مدگرایی شرایط را به گونه ای در جامعه قرار می‌دهد که انگیزه‌ی حرکت به سمت محصولات تولیدی و صنعتی (داخلی) هم رکود پیدا می‌کند و عده ای که تولیدات خود را با انگیزه‌ی افزوده شدن سرمایه بیشتر و مدگرایی در بازار وارد می‌کنند معلوم است که جامعه را دچار اسراف و تبذیر نموده، هیچ گاه اجتماع پیشرفته نخواهد ماند.
راوی گوید: عرض کردم یا رسول الله! انسان، چگونه خانه ای را ریاکارانه و برای خودنمایی بنا می‌کند؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «منظور این است که خانه ای بسازد که فراتر از شأن و نیاز او باشد یا برای فخرفروشی به دیگران باشد.» (77)
«اگر در جامعه ای، تجمل گرایی و نمایش اشراف گری، عادت مردم شود، اثراتی در فرهنگ و سبک زندگی مردم خواهد داشت از آن جمله:»
الف نپذیرفتن ذلت فرهنگی مصرفی و وابستگی به کشورهای تولیدکننده کالا و خدمات.
ب بالا رفتن سن ازدواج جوانان در اثر ترس از هزینه های زندگی.
ج تقویت روحیه نابرابری در اثر تجمل گرایی و از بین رفتن عدالت در جوامع تجمّل گرا.
د نهادینه شدن روحیه غرور که به تبع آن، احساسات لطیفی چون محبت به همنوع و دستگیری از نیازمندان جای خود را به چشم و هم چشمی و حسادت می‌دهد و اعتماد و اتحاد از جامعه رخت برمی بندد (78)

نتیجه

بی تردید اسراف و تبذیر از مشکلات اجتماع ما محسوب می‌گردد. مصرف گرایی و زیاده‌روی در مصرف علاوه بر آنکه مشکلات اقتصادی فراوانی را ایجاد می‌نماید تنظیم روحی و معنوی افراد را نیز به سختی و مُخاطره می‌اندازد. امروزه اسراف و تبذیر به صورت ارزش درآمده از این رو تغییر در زیرساخت‌های، عرفی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی اجتماعی یکی از مؤثرترین و مهم‌ترین عامل برای نابودی «اسراف و تبذیر» به شمار می‌آید که آن هم در گرو درک صحیح این مشکل است.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره اعراف، آیه 31.
2. سوره غافر، آیه 28.
3. المفردات فی غریب القرآن، ص 608.
4. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 19.
5. سوره قصص، آیه 38.
6. سوره یونس، آیه 83.
7. سوره طه، آیه 127.
8. گناهان کبیره، ج 2، ص 119 و 120.
9. زمر، آیه 53.
10. کافی، ج 4، ص 52.
11. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 270.
12. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف ص 18
13. بحارالأنوار، ج 74، ص 129.
14. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 24ـ21.
15. لسان العرب، ج 4، ص 50.
16. مفردات راغب، ص 113.
17. مجمع‌البیان، ج 6، ص 41.
18. همان
19. من لایحضر الفقیه، ج 3، ص 167.
20. همان، ص 168.
21. تحف العقول، ص 22.
22. درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی یک مسلمان، ص 97.
23. کافی، ج 3، ص 562.
24. خطوط تفصیله عن الاقتصاد المجتمع الاسلامیه، ص 74.
25. همان.
26. تجمل و اسراف، ص 40.
27. الحیاة، ج 4، ص 309.
28. همان
29. سوره حشر، آیه 9.
30. الحیاة (ترجمه فارسی)، ج 4، ص 310.
31. عوائد الأیام، ص 619.
32. الکافی، ج 3، ص 22.
33. الحیاة، ج 4، ص 309.
34. سوره حشر، آیه 9.
35. تجمل و اسراف، ص 46ـ43.
36. گنجینۀ اصلاح الگوی مصرف، ص 88 و 89.
37. تحف العقول، موعظه 82 از مواعظ النبی (صلی الله علیه و آله)
38. اصول کافی، ج 2، کتاب دعا، ص 275.
39. گنیجنۀ اصلاح الگوی مصرف، ص 90ـ89.
40. والاترین بندگان، ص 149.
41. غررالحکم، ص 160.
42. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 50؛ به نقل از دیوان امام علی (علیه السلام).
43. بحارالأنوار، ج 33 ف ص 490.
44. غررالحکم، ص 360.
45. کافی، ج 4، ص 52.
46. بقره، آیه 219.
47. کافی، ج 4، ص 53.
48. اعراف، آیه 31.
49. مجموعه ورام، ج 1، ص 47.
50. کافی، ج 6، ص 443.
51. بحارالأنوار، ج 76، ص 317.
52. کافی، ج 1، ص 60.
53. کلیات حدیث قدسی، ص 162.
54. طه، ایه 131.
55. کلیات قدسی، ص 253.
56. اسراء، آیه 36.
57. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 56.
58. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 57.
59. تفسیر نمونه، ج 12، ص 86.
60. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 347.
61. کافی، ج 3، ص 22.
62. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 58.
63. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 59.
64. بحارالأنوار، ج 73، ص 180.
65. وسائل الشیعه، ج 11، ص 500.
66. بحارالأنوار، ج 74، ص 389.
67. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 61 و 62.
68. الحکم الزاهره با ترجمه انصاری، ص 43.
69. همان.
70. روایات تربیتی، ج 1، ص 361.
71. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 121.
72. غررالحکم، ص 89.
73. همان، ص 91.
74. همان
75. همان
76. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 77.
77. ثواب الاعمال، ترجمه حسن زاده، ص 645.
78. درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی مسلمان، ص 91.

منابع:
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه
3. بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر الوفاء، چاپ بیروت، سال 1404 ق.
4. مستدرک الوسائل، نوری، نشر آل البیت، 18 جلد، سال 1408 ق.
5. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، نشر اسلامیه، چاپ دوم، سال 1362 ش.
6. الحیاة، حکیمی، محمدرضا، ترجمه احمد آرام، نشر دلیل ما، چاپ پنجم، سال 1384 ش.
7. المفردات راغب، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، نشر دارالعلم، بیروت، سال 1413 ق.
8. تحف العقول، حرانی، حسن بن شعبه، نشر جامعه مدرسین قم، سال 1404 ق.
9. غررالحکم، تمیمی آمدی، عبدالواحد، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1366 ش.
10. کلیات حدیث قدسی، شیخ حر عاملی، نشر دهقان، چاپ پنجم، سال 1374 ش.
11. مجموعه ورّام، ورّام ابن ابی فراس، ابوالحسن، ترجمه محمدعطایی، نشر آستان قدس، چاپ دوم، 1375 ش.
12. تفسیرنمونه، مکارم شیرازی، ناصر، نشردارالکتب السلامیه، چاپ اول، 1374 ش.
13. الحکم الزاهره
14. ثواب الاعمال، بابویه، محمد علی، نشر، شریف الرضی، چاپ دوم 1403 ق.
15. گنجینۀ اصلاح الگوی مصرف، هاشمی، سید مهدی، رضایی، حمیدرضا، نشر سبط النبی، چاپ چهارم، سال 1389.
16. درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی مسلمان، علم الهدی، سید رسول، نشر مؤسسه خبرگزاری فارس، چاپ اول، سال 1388 ش.
17. مروری بر تجمل و اسراف، شاه آبادی، محمدعلی، نشر کانون اندیشه جوان، سال 1385 ش.
18. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، شهباز ورزنه، ابوالقاسم، نشر یاران، چاپ اول، سال 1388 ش.
19. پژوهشی در اسراف، موسوی، سیدمهدی، بی تا.
20. نرم افزار عروج، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه اصفهان.
21. نرم افزار جامع الأحادیث وابسته به مرکز تحقیقات علوم اسلامی.

 

 

اسراف، نیاز کاذب

اسراف، نیاز کاذب

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از انعام الهی و زیبایی‌های زندگی را روا و اسراف و زیادی را حرام می‌داند و این بدان علت است که همه افراد مسلمان به نسبت امکانات و

0028584 - اسراف، نیاز کاذب
0028584 - اسراف، نیاز کاذب

 

نویسنده : احمد ابراهیمی هرستانی
منبع:راسخون

 

چکیده

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از انعام الهی و زیبایی‌های زندگی را روا و اسراف و زیادی را حرام می‌داند و این بدان علت است که همه افراد مسلمان به نسبت امکانات و استعداد و توانایی و کارایی خود در برابر اجتماع خود مسئولیت دارند. از این رو ما بر آن شدیم تا در این مقاله به اسراف و گستردگی دامنه آن، در حوزه های مختلف فردی و خانوادگی، پرداخته، عوامل و ریشه های فرو رفتن در اسراف، همانند جهل و کوته نظری، ضعف ایمان و… را بیان کنیم تا افراد اگر دچار هستند آن را تحت کنترل قرار دهند و در مصرف کردن در همۀ زمین‌های ضروری زندگی، از ضررهای فردی و اجتماعی مصون مانند.
کلیدواژگان: اسراف، تبذیر، مصرف، علل اسراف، سرمایه.

مقدمه

همان طور که قرآن کریم می‌فرماید که : «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِین» (1)؛ «بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد.»
بنابراین اگر ما می‌خواهیم جزء کسانی باشیم که در حلقۀ دوستداران الهی به حساب آییم هر آینه باید هم اسراف را بشناسیم و هم محدوده و گستردگی آن را، تا بتوانیم با رعایت حد و مرزهای مصرف در زندگی، آن را تعدیل کرده به جایگاه اصلی خودش بکشانیم. از طرف دیگر کسانی که دچار اسراف می‌گردند چیزی جز ضلالت را بر خود به ارمغان نمی‌آورند؛ زیرا خداوند متعال هدایت خود را شامل حال آن‌ها نکرده، خطاب دروغگو به آنان دارد.
«إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب» (۲)؛ «خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغ‌گوست هدایت نمی‌کند.»
باور مسلمان به ویژه تشیع باید بر این باشد که با رعایت و کنترل اسراف فردی و اجتماعی، سعادت و خوشبختی را برای جامعه خود فراهم آ ورد. عده ای وقتی می‌نگرند بسیاری از مصرف کردنی‌ها [خوردنی، پوشیدنی و…] در شأن آن‌ها نیست، نباید به هوس و دل خود جواب دهند و به سراغ آن‌ها رفته خود را به هلاکت بیندازند و جامعه را به تزلزل بکشانند، بلکه باید میل و رغبت خود را به سمت سنت اصیل رسول خدا سوق دهند و هر آنچه مخالف این سنّت است را ترک گویند تا دچار افراط‌ها و تفریط‌ها و بالآخره «اسراف» نگردند.

مفهوم شناسی اسراف

اسراف از ریشه‌ی «سرف» و مصدر باب «اِفعال» است، به معنی تجاوز از اندازه و اعتدال، در هر چیزی که باشد؛ یعنی اسراف مختص به امور مالی و تجاوز از حدّ و اندازه در هزینه و مخارج و بخشش نیست، بلکه در هر فعلی از افعال انسان، که خارج از حدّ شرعی یا عقلی یا عرفی باشد، اسراف واقع می‌شود؛ چنانچه راغب اصفهانی در مفردات همانند دیگران به این معنی تصریح کرده و می‌گوید: «اسراف تجاوز از حدّ است در هر فعلی که آدمی انجام می‌دهد، هرچند بیشتر درباره‌ی خرج کردن و (انفاق) به کار می‌رود؛ و گاه به اعتبار اندازه و کمیّت گفته می‌شود و گاه به اعتبار چگونگی و کیفیّت» (۳)
این واژه در قرآن نیز به همین معنا (تجاوز از حد) و با مصادیق متعدد به کار رفته است. ریشه‌ی سرف در قرآن ۲۳ مورد در قالب‌های «اسرافا، اسرافنا، المسرفین (۷ بار)، لمسرفین (۲ بار)، مسرف (۲ بار)، مسرفون (۲ بار)، لمسرفون، مسرفین، أسرف، یُسرف، اسرفوا، تُسرفوا (۲ بار)، یُسرفو» (۴) کاربرد داشته است که به طور کلی: یا منظور، اسراف در عقیده است؛ یعنی اعتقاد به چیزی که سزاوار نیست مورد تصدیق واقع شود، یا رد چیزی که سزاوار تصدیق و اعتقاد است. مانند: التزام به عقیده‌ی شرک یا کفر و ردّ عقیده‌ی توحیدی و نپذیرفتن ولایت امامان (علیهم السلام) و امثال این‌ها؛ مثل ادعای فرعون در مورد ربوبیّت خود که خداوند او را از مسرفین خواند. { آیت الله دستغیب (علیه الرحمة) در مورد اسراف در عقیده می‌نویسد: «اسراف در عقیده آن است که درباره‌ی خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست، معتقد شود. مانند اعتقاد فرعون به ربوبیّت خودش که گفت: برای شما غیر از خودم خدایی نمی‌شناسم» (۵) و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند. چنانچه می‌فرماید: «فرعون در زمین علو کرد و به درستی که از اسراف کنندگان است.» (۶)
یا اینکه آنچه را که سزاوار تصدیق و اعتقاد آن است باور نکنند مانند اعتقاد به خداوند نبوت پیغمبران و امامت ائمه و معاد و غیره. چنانچه در قرآن مجید می‌فرماید: (۷) «و اینچنین جزا می‌دهیم کسی را که از حد بگذراند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد؛ و عذاب آخرت سخت‌تر و باقی‌تر است} (۸)»
یا در عمل که خود بر ۲ قسم است:
یا در افعال است؛ یعنی به جا آوردن آنچه سزاوار انجام نیست، یا ترک آنچه سزاوار انجام است. مانند قتل و کشتار، انحراف جنسی، ترک نماز و روزه، غیبت، دروغ، تهمت و کلیه‌ی گناهان قولی و فعلی. آیه‌ی «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم» (۹) ناظر به همین معناست و یا در امور مادی و اموال واقع می‌شود، مانند: زیاده روی و انحراف در خوردن و آشامیدن، بذل و بخشش بیجا و بیش از حدّ، تصرف غیر مشروع در اموال یتیمان و غیره؛ از طرف دیگر اسراف مالی خود بر سه قسم اصلی قابل تقسیم می‌باشد.
الف- اسراف در تولید ب- اسراف در مصرف ج -اسراف در مالکیت

۱.اسراف در کیفیّت تولید

یعنی این که شیوه‌ی تولید به گونه ای باشد که علی رغم مصرف بالای انرژی و مواد اولیه، نتیجه‌ی لازم بر آن مترتب نباشد؛ به عبارت دیگر هزینه‌ی زیاد و بازدهی کم.
در این مورد لازم است مسئولان و مدیران کارخانجات و واحدهای تولیدی با تعویض، تعمیر و نو کردن دستگاه‌ها و ابزار تولید و استفاده از راه کارها و اصول علمی جدید و فن آوری روز، بازدهی را به حداکثر و اتلاف انرژی و مواد اولیه را به حداقل برسانند.

۲.اسراف در کمیّت تولید

برخی از افراد، حسّ پول دوستی و سودجویی غیرقابل اشباعی دارند. شعار این‌ها «تولید بیشتر برای سود بیشتر» است بدون این که توجّهی به نیاز بازار و تقاضای جامعه داشته باشند. تولید بی حساب یعنی تلاش و تبلیغات مضاعف برای فروش اجناس تولید شده که خواه ناخواه به اسراف در مصرف و مالکیت ختم می‌شود. آیا تولید پارچه و پوشاک در جهان امروز به اندازه‌ی نیاز انسان‌هاست یا فوق نیاز!؟
این مهم نیز از طرف دولت باید کنترل و اجرا شود. مانند: نظارت دقیق بر امر تولید، سامان دهی کارخانجات و مراکز تولیدی و سوق آنها به سمت و سوی برآوردن نیازهای واقعی آن هم بر حسب اولویّت، جلوگیری از تولید کاذب و غیره.

۳.اسراف در کیفیّت مصرف

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اِنَّما الإسرافُ فِیما أفسَدَ المالَ وَ أضَرَّ بِالبَدَن» (۱۰)؛ «همانا اسراف در چیزی است که مال را از بین برد و به بدن آسیب می‌رساند»
و در حدیث دیگری فرمود: «مَن أنفَقَ شَیئاً فی غیرِ طاعَةِ اللهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَ مَن أنفَقَ فی سبیل الخیرِ فَهُوَ مُقتَصد» (۱۱) آن که چیزی را در غیر طاعت خدا صرف کند اسراف کار است و آن که در راه خیر خرج کند میانه رو است.
پس یکی از ملاک‌های اسراف این است که مال در مسیر صحیح و معقولش استفاده نشود هرچند مقدار آن کم باشد. این نوع مصرف در واقع هدر دادن بی مورد مال است لذا صرف مال در امور بیهوده و مضر مانند: مشروبات الکی، دخانیات، مواد مخدّر و امثال این‌ها. استفاده از آب شرب تصفیه شده برای ساختمان سازی و شستشوی اتومبیل، انحرافات جنسی، اخلاقی، گناهان و غیره از مصادیق این نوع اسرافند.

۴.اسراف در کمیّت مصرف

گاهی موردِ مصرف، معقول و معروف است ولی میزان مصرف نامعقول و خارج از حدّ است. اسراف در اینجا به معنی مصرف بیش از اندازه می‌باشد. روشن کردن تعداد زیادی لامپ در فضای کوچک، پرخوری، پرحرفی، ولخرجی، بذل و بخشش بی اندازه، مصرف زیاد آب و برق و گاز و حامل‌های انرژی، و امثال این‌ها از مصادیق این قسم اسراف به حساب می‌آیند.
بیان امام علی (علیه السلام) که فرمود: «هرچه افزون بر میانه روی باشد، اسراف است» (۱۲) ناظر به این قسم است.

۵.اسراف در کیفیت مالکیّت

در اسلام مالکیت انسان، تنها بر چیزی صحیح و مشروع است که از راه حلال کسب شده باشد. پس هر نوع مالکیّت که از راه‌های غیر مشروع حاصل شود، تجاوز از حدّ و در نتیجه، اسراف است؛ مانند: کسب مال از طریق غصب، دزدی، ربا، رشوه، احتکار ارزاق و مایحتاج عمومی، قاچاق، کلاه برداری و امثال این‌ها.

۶.اسراف در کمیّت مالکیّت

در فرهنگ غنی اسلام، انباشت و ذخیره‌ی مال به میزان زیاد و بیش از حد نیاز، مورد نکوهش قرار گرفته است؛ چرا که در این کار، آسیب‌های جدّی فردی و اجتماعی نظیر، غفلت و سنگ دلی، ظلم و استبداد، تبذیر و تضییع نعمت، دامن زدن به فساد و تباهی و فقر دیگران نهفته است. برای جلوگیری از این معضل اسلام توجه ویژه ای به بحث انفاق و کمک به نیازمندان، رواج انواع صدقات، ترویج سنّت زیبای قرض الحسنه و حقوق واجب مالی مانند خمس، زکات و کفارات نموده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«طوبی لِمَن اکتَسَبَ مِنَ المؤمنینَ مالاً مِن غیرِ معصِیَةِ وَ أنفَقَهُ فی غیرِ مَعصِیَةٍ و عادَ بِهِ عَلی أهلٍِ لِمَسکَنَةِ و جانَبَ أهلَ الخُیَلاءِ وَ التّفاخُرِ وَ الرَّغبَةِ فی الدّنیا المُبتدَعینَ خِلافَ سُنّتی العاملینَ به غیرِ سِیرتی» (۱۳)؛ «خوشا به حال مؤمنی که مالی را از راه غیر معصیت به دست آورده و در اموری که معصیت نباشد هزینه کند و آن را در اختیار مستمندان قرار دهد، و از متکبّران و فخرفروشان و دنیادوستان پرهیز کند؛ هم آنان که سر خلاف سنّت من بدعت گذاردند و بر غیر راه و روش من عمل کردند.» این‌ها مجموع اقسام اسراف بود که بیان شد ولی به هر حال جامع همه‌ی این‌ها همان معنای «تجاوز از حدّ» است. (۱۴)

مفهوم شناسی تبذیر

«تبذیر» [مصدر از باب تفعیل] در اصل از ماده «بذر» و به معنی پاشیدن دانه می‌آید. (۱۵) منتها این کلمه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیرمنطقی و فساد مصرف می‌کند، و معادل آن در فارسی امروز «ریخت و پاش» است.
تبذیر بر خلاف اسراف، تنها یک واژه اقتصادی است و در غیر آن به کار نمی‌رود، قرآن فقط در دو آیه متوالی از آن نام می‌برد که هر دو مورد، اقتصادی است. می‌فرماید: «انَّ المُبذِّرین کانُوا اِخَوانَ الشَّیاطین» (۱۶)؛ «همانا مبذرین برادران شیطانند» راغب می‌گوید: «لاتَبذیرُ التّفریقُ وَ أصلُه اِلقاء البَذر و طرحُهُ فاستَعیرُ لِکُلِّ مضیعِ لِمالِه» (۱۷) تبذیر به معنای پراکنده کردن است و اصل آن پاشیدن بذر است و دربارۀ هر کس که مالش را ضایع می‌کند گفته می‌شود. مرحوم طبرسی ذیل همین آیه در مورد تبذیر می‌نویسد: تبذیر، در پراکندن مال از روی اسراف است و ریشه آن پاشیدن بذر است. مگر اینکه تبذیر پراکندن همراه با فاسد نمودن و ضایع کردن است، ولی اگر به گونه ای اصلاح باشد، هر چند زیاد هم باشد، تبذیر نیست. (۱۸)
بنابراین، مقصود از واژۀ تبذیر تلف کردن و ضایع نمودن مال است و زیاده روی در انفاقات شخصی و امور خیریه را شامل نمی‌شود، درحالی‌که اسراف فراتر از آن است و شامل همه مواردِ به هدر دادن و زیاده روی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاق‌های بیش از حد هم می‌باشد، چنانکه امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «إنَّ الرَّجُلَ لَیُنفِقَ مالَهُ فی حَقِّ و انَّهُ لَمُسرِف» (۱۹)؛ «گهی شخص با اینکه مالش را در راه خدا انفاق می‌کند، اسرافکار است. چون زیاده از حدّ انفاق می‌کند.» به عبارت دیگر، هر تبذیری اسراف است ولی هر اسرافی تبذیر نیست.

تبیین شخص مسرف

پرداختن به امورات در زندگی، به گونه ای افراط و تفریط را مسرف گویند. نشانه های شخص مسرف را می‌توان از کلام گهربار امیرالمؤمنین (علیه السلام) باز شناخت. حضرت فرمودند: «لِلمُسرِفِ ثلاثٌ عَلاماتٍ یَأکُلُ مَا لیسَ لَهُ وَ یَلبَسُ ما لَیسَ لَهُ وَ یَشتَرِی ما لَیسَ لَهُ» (۲۰)؛ «شخص مسرف سه نشانه دارد: می‌خورد آنچه حق او نیست و می‌خرد آنچه در شأن و حق او نیست و می‌پوشد آنچه در شأن و حق او نیست»
بنابراین روایت، تأکید امیرالمؤمنین بر مسلمانان بر این است که خود را در معرض انگشت نمایی مردم قرار ندهید و در شأن زندگی عرفی خویش بیش از حد پای خود را دراز نکرده بر مبنای عرف و شأنیت خویش زندگی کنید، زیرا در این خصوص، عرف و شرایط زمانی تعیین کننده است. مثلاً خریدن یک دست لباس فاخر و گران قیمت از سوی فردی که از درآمد متوسطی برخوردار است، مصداق اسراف شمرده می‌شود. جمع آوری پول با زحمات فراوان و تلاش طاقت فرسا برای یک کارمند و ترتیب دادن یک مسافرت خارج از کشور برای کارمندی که حقوق او خرج زندگی او را به سختی تأمین می‌کند، مصداق بارز اسراف است. هر گاه نیاز ضروری انسان مثلاً با خرید یک دستگاه ماشین پیکان برآورده می‌شود، انسان خود را به آب و آتش زده، گرفتار انواع وام‌ها با اقساط بالا کند تا یک دستگاه سمند یا پژو و… خرید کند، بدون تردید اسراف قلمداد می‌شود.
رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) ضمن حدیث مفصلی که پاسخ سؤال‌های شمعون بن لاوی است، به بیان نشانه های افراد اسراف کار پرداخته، می‌فرمایند: «أما عَلاماتُ المُسرفِ فَأربَعَةُ: اَلفَخرُ بِالباطِلِ وَ یَأکُلُ مَا لَیسَ عِندَهُ وَ یَزهَدُ فی اصطناعِ المَعروفِ وَ یَنکِرُ مَن لایَنتَفِع به شیءٍ مِنه» (۲۱)؛ «نشانه اسراف کار چهار چیز است: به کارهای باطل می‌نازد، آنچه را فراخور حالش نیست می‌خورد، در انجام کارهای خیر بی رغبت است و هر کس را که به او سودی نرساند انکار می‌کند.»
به عبارت روشن‌تر، فرد مسرف به اعمال بیهوده و باطل، که نه چنان سودی برای دنیای دارد و نه آخرت، میل و رغبت نشان می‌دهد و فخرفروشی می‌کند؛ و در خوردن آنچه را که بیشتر مورد نظرش قرار می‌دهد لّذت جویی است نه صحت و سلامتی‌اش و از همه کس، انتظار منفعت طلبی را خواستار است. بنابراین نباید از او انتظار خیری را داشت.

عامل اصلی اسراف

«وجود نیاز کاذب» در میان افراد عامل اصلی اسراف شمرده می‌شود. بطوریکه مردم بر اساس حرص و ولع و طمع ورزی و چشم و هم چشمی غفلت کرده و در امورات مختلف زندگی اسراف می‌کنند. «و برخی دیگر، به خصوص اقتصاددانان، علت اسراف در کشور ما را نبود قیمت‌های واقعی در کالا و به خصوص حامل‌های انرژی عنوان می‌کنند و اظهار می‌دارند که یارانه‌های فراوان سبب قدرنشناسی نسبت به این نعمت‌ها می‌شود و اسراف صورت می‌گیرد. مسئولین حکومتی نیز به عامل اسراف به صورت زیرساختی نگاه کرده و دلیل اصلی آن را نبود مهندسی مناسب در تولید و توزیع می‌دانند. (۲۲)»

اسراف و تبذیر نسبی است

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «چه بسیار فقیری که از ثروتمندان اسراف کارتر است.»(۲۳)
این حدیث به خوبی نسبی بودن اسراف بین دو نفر را نشان می‌دهد؛ چون هزینه ای که برای شخصی اسراف شمرده می‌شود ممکن است برای شخصی دیگر اسراف نباشد. شهید آیت الله سید محمدباقر صدر (رحمة الله) نیز به این موضوع تصریح می‌کنند. (۲۴)
این نسبیت از زاویه های دیگر نیز قابل بررسی است. در روایت شرایط افراد با هم مقایسه شده است اما می‌توان شرایط اجتماعی را نیز بررسی کرد. مثلا ًجامعه در دو شرایط ویژه مانند زمان قحطی و فراوانی، تورم و ارزانی، جنگ و صلح، و… این شرایط بر هزینه‌ها و اولویت‌های جامعه مؤثر است و ممکن است مصرف کالاهایی در زمان هدر دادن امکانات شمرده شود و یا بیش از نیاز فرد دانسته شود و اسراف به شمار رود در حالی که در زمان دیگر چنین نباشد با افزایش امکانات تولید در جامعه، سطح اسراف نیز تغییر می‌کند چنانچه پیشرفت فنّاوری و صنعت بهترین گواه است و کالاهایی که درگذشته ای نه چندان دور، کمیاب و تجمّی شمرده می‌شدند امروزه از وسایل ضروری زندگی به شمار می‌آیند. (۲۵)
علاوه بر محقق نسبت در طول زمان برای یک جامعه، دو جامعه همزمان می‌توانند حد اسراف‌های متفاوتی داشته باشند که مقایسۀ سطح زندگی در جوامع پیشرفته و صنعتی با جوامع در حال توسعه و یا عقب مانده این موضوع را به خوبی روشن می‌کنند. (۲۶)

اسراف و کارهای خیر

فراوان شنیده می‌شود که در عمل خیر اسراف نیست و در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «در عمل خیر اسراف نیست.» (۲۷) و چنین معنی می‌کنند که چون عمل خیر و نیکو است پس زیاده روی در آن اسراف نخواهد بود و این را شامل عبادت و غیر آن می‌دانند و مثلا ً هنگام وضو گرفتن در مصرف آب زیاده‌روی می‌کنند. علاوه بر این در میان مردم مشهور است که بعضی از کارهای مباح مانند روشنایی اسراف ندارد و حدیثی را بدون مدرک نقل می‌کنند: «لااِسرافَ فِی السِّراج» (۲۸)؛ «در روشنایی و چراغ اسراف نیست.»
و یا می‌گویند در انفاق و کمک مالی اسراف راه ندارد و به آیۀ قرآن که انصار و پذیرایی آنان از مهاجرین را می‌ستاید استدلال می‌کنند که قرآن می‌فرماید: «کسانی که… (در انفاق) از خویشتن می‌گذرند اگرچه خود به آن سزاوارترند…همانا آنان رستگارانند.» (۲۹) یعنی با این که انصار به آن اموال نیازمند هستند از خویشتن گذشت کرده به مهاجرین انفاق می‌کنند و قرآن عمل آنان را ستوده است و این همان اسراف در انفاق است. چنانچه بخواهیم کارهایی را که اسراف در آن جایز تصور شده است بررسی کنیم تا دریابیم که کدام صحیح و کدام اشتباه است و ویژگی هر کدام چیست بحثی تخصصی و طولانی خواهد بود که بیرون از حوصلۀ این نوشتار است. اما نسبت به مثال‌های مذکور به اختصار می‌توان گفت جایگاه بحث بحث آنجاست که به اموال و حقوق دیگران تجاوز نشود چون بدون تردید تجاوز به حقوق دیگران جایز نیست. بنابراین، امروزه که همۀ مردم حق استفاده از آب و برق دارند و اسراف و زیاده روی ممکن است عده‌ای را محروم کند، اسراف مسلماً جایز نیست و بلکه ممکن است موجب ضمان گردد.
علاوه بر این هنگام فراوانی آب هم، اسراف در مصرف آن نکوهش شده است اگرچه به اندازۀ نیم خوردۀ آن. (۳۰) در وضو هم که عبادت است، از اسراف باید پرهیز شود چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روزی بر یکی از یاران خود می‌گذشتند درحالی‌که وضو می‌گرفت، فرمودند: «اسراف نکن، این چه اسرافی است؟» او گفت: «آیا در وضو هم اسراف هست!؟» پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «بله حتی اگر کنار رودخانه باشی» (۳۱)
بنابراین با توجه به این روایت حتی از اسراف آب رودخانه هم باید پرهیز کرد و شاید پیامبر به این دلیل وضو در کنار رودخانه را هم مشمول اسراف داشته‌اند، که زیاده روی در آب وضو نباید عادت شود و لذا رعایت آن کنار رودخانه هم لازم است. چنانچه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) اسراف در آب وضو، دشمنی با خداوند شمرده شده است:
«همانا خداوند ملکی دارد که اسراف در آب وضو را می‌نویسد همان طور که نام دشمنانش را می‌نویسد» (۳۲) و این که می‌گویند در کار خیر اسراف نیست و به حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) استدلال می‌کنند؛ ابتدا باید دانست هر کاری که اسراف باشد دیگر کار خیر نخواهد بود. بنابراین آن روایت که فرمود: «در کار خیر اسراف نیست» به این معنی است که هر عملی تا آنجا خیر و نیک است که به اسراف نرسد و در حقیقت روایت یکی از ملاک‌های کار خیر را اسراف نبودن در آن می‌شمرد. همان طور که این روایات قسمت دیگری نیز دارد و کامل آن چنین است: «لا خَیرَ فِی السَرف وَ لا سَرفَ فِی الخَیر» (۳۳)؛ «نه خیری در اسراف است و نه اسرافی در کار خیر.»و در آن تضاد و تقابل بین کار خیر و اسراف آشکار و روشن است.
اما اسراف در انفاق هم ناپسند است و آیۀ شریفۀ ایثار هم شامل اسراف در انفاق نمی‌شود. چون می‌دانیم تأمین نیازهای اولیه زندگی واجب است و کوتاهی در آن جایز نیست و از طرف دیگر مصرف بیش از اندازه و اسراف منع شده است. بنابراین مقدار مجاز مصرف برای هر مسلمان حداقل و حداکثری دارد و مسلمان هر نقطه بین این دو را می‌تواند انتخاب کند. حال اگر مسلمانی برای توانایی بر انفاق بر دیگران نقطۀ حداقل و یا نزدیک به حداقل را انتخاب کنند از آنچه خود بدان سزاوار بوده است گذشت و ایثار کرده و این انفاق اسراف هم شمرده نمی‌شود. چون حداقل نیازهای خود را برآورده است و آیۀ ایثار این انفاق را می‌ستاید، چنانچه پس از بیان ایثار انصار، دلیل ستایش را چنین بیان می‌کند: «… وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون» (۳۴)؛ «و آنان که از بخش خویشتن دوری گزینند (در امان باشند) پس همانا آنان رستگارانند.»
توضیح آنکه: تمایلات نفسانی آنان را از انفاق بازمی داشته و به بخل می‌کشانده چون آنچه را انفاق می‌کردند، مصرف آن هم جایز بوده و موجب رفاه آنان می‌شده است. اما آنان بی اعتنا به خواهش‌های نفسانی، از بخل دوری گزیدند و آنچه را خود سزاوار آن بودند و می‌توانستند مصرف کنند انفاق و ایثار کردند. (۳۵)

چرا مسرفین مبغوض خدا و مبذرین برادران شیطان‌اند؟

علت این مطلب را باید در جهان بینی و اعتقادات اسلامی جستجو کرد و تبیین آن در مورد مسرفان می‌تواند چنین باشد که خداوند امر به عدالت و احسان می‌کند و طبعاً صاحبان عدالت را دوست می‌دارد: «إِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسانِ» (۳۶)؛ «و از آنجا که اسراف کاران از این فرمان سرپیچی کرده و بی عدالتی در مصرف را پیشه خود ساخته‌اند، قهراً مورد خشم و دشمنی خداوند قرار خواهند گرفت، ولی در مورد تبذیرکاران علت همدست بودن و شباهتشان به شیطان را از آیه شریفه می‌توان استنباط کرد آن جا که می‌فرماید: »مبذران برادران شیطانند و تعبیر برادر در لغت عرب به معنی مشابه و نظیر هم می‌آید و شیطان در برابر پروردگارش ناسپاس است و از طرف دیگر تبذیر به معنای ضایع کردن نعمت‌های خداوند است و خود نوعی ناسپاسی است نسبت به آن نعمت‌ها؛ و شیطان نخستین فردی است که همه چیز را نادیده گرفت و تمرد از فرمان خدا کرد و راه ناسپاسی را باز نمود، لذا آن‌ها که مبتلا به این خصلت ناروا باشند از همکاران و همدستان شیطان خواهند بود و از آنان به عنوان برادران شیطان یاد شده است و این است رمز تعبیر زیبای قرآن.

درسی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله )

در کتاب تحف العقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لِشربه فقال: شرابان یکتفی بأحدهما عن صاحبه لاأشربه و لاأحرمه و لکن أتواضع للّه؛ فانه من تواضع للّه رفعه الله و مَن تکبر وضعه الله و من اقتصد فی معیشته رزقه الله و من بذر حرمه و من اکثر ذکر الله آجره الله» (۳۷)؛ «مردی شیر و عسل برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشیدنی که یکی از دیگری کفایت می‌کند من آن را نخورم و حرام هم نمی‌کنم ولی برای خدا تواضع می‌کنم. زیرا هر که برای خدا تواضع کند خدایش بالا برد و هر که تکبّر کند خداوند او را خوار سازد و هر که در زندگی میانه روی کند خدایش روزی دهد و هر که زیاده روی کند خدا او را بی نصیب گرداند و هر که خدا را بسیار یاد کند خدایش جزا دهد.»
پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: «رعایت اقتصاد و میانه روی در معیشت باعث ازدیاد روزی و نزول برکات الهی است و فردی که رعایت اعتدال می‌کند دچار فقر و تنگدستی نمی‌شود و برعکس کسی که طریق اسراف و تبذیر پیش گیرد دچار محرومیّت می‌شود و خداوند چنین بنده ای را به سختی معیشت مبتلا می‌سازد.»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «چهار دسته هستند که دعایشان مستجاب نمی‌شود: اول» کسی که در خانه می‌نشیند و می‌گوید: خدایا به من روزی بده! و در طلب روزی تلاش می‌کند و در جواب او گفته می‌شود «الم آمرک بالطلب؟»؛ «آیا تو را به طلب روزی دستور ندادم؟» دوم کسی که از همسر خود ناراحت است و او را نفرین می‌کند، و می‌فرماید: «الم اجعل امرها علیک»؛ «آیا امر او را به دست تو قرار ندادم؟» سوم کسی که مالی داشته و آن را ضایع کرده است و می‌فرماید: «الم آمرک بالاقتصاد؟»؛ «آیا تو را به اقتصاد و میانه روی و اعتدال در خرج، امر نکردیم؟» و «الم آمرک بالاصلاح؟»؛ «آیا به تو دستور اصلاح در مال را ندادیم؟» چهارم کسانی که از مال خود بدون شاهد به دیگران وام دهند و بعد وام گیرنده منکر شود، خداوند می‌فرماید: «الم آمرک بالشهادة؟»(38)؛ «آیا به تو دستور ندادیم شاهد بگیری؟»
ملاحظه می‌فرماید که با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فایده ای ندارد. (۳۹)

علی (علیه السلام) و اسراف کنندگان

به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اطّلاع دادند که فرماندارت، جناب عثمان بن حنیف، به ضیافتی دعوت شده که سفرۀ آن رنگین بوده است. حضرت به محض اطّلاع از این داستان، قلم به دست گرفت و نامۀ تندی برای فرماندارش نوشت، و او را به خاطر این کار سرزنش کرد، و این نامه پر ارزش پس از گذشت هزار سال هنوز رنگ و بوی کهنگی به خود نگرفته است، چرا که نهج البلاغه «أخت القرآن» لقب گرفته و همانند کلام وحی کهنه شدنی نیست. در قسمتی از این نامه آمده است: «عثمان! من به بهترین لباس‌ها و غذاها دسترسی دارم، اما چون می‌دانم درگوشه و کنار مملکت اسلامی فقراء و مستمندان پیدا می‌شوند که به نان شب محتاجند، به نان جوین قناعت کرده‌ام.» (۴۰)

گستردگی دامنه‌ی اسراف

الف. حوزه فردی

اساساً نقطه‌ی شروع اسراف از فردِ مسرف می‌باشد؛ تجمع چند فرد مسرف، خانواده‌ی مسرف را می‌سازد و اجتماع افراد مُسرف، جامعه‌ی مصرفی و مُبذّر را در پی دارد؛ و چنانچه افراد مسرف و مبذّر در رأس حکومت یا رده‌های مختلف حکومتی قرار گیرند، حاصل آن چیزی جز اسراف دولتی و حکومتی و حیف و میل بیت المال مسلمین نخواهد بود.

۱.اسراف در عمر

اصلی‌ترین سرمایه انسان عمر اوست که در صورت اتلاف، قابل بازیابی و تدارک نخواهد بود؛ پس، یکی از آسیب زاترین موارد اسراف، اسراف در عمر است. یعنی مصرف بیهوده‌ی عمر در آنچه فایده‌ی مهم و ارزنده ندارد. گاهی انسان عمری می‌دود تا بتواند خانه و اتومبیلی را برای خود دست و پا کند ولی در نهایت باید همه را واگذارد و دست خالی برود. پس، عمر را باید در چیزی مصرف کرد که ماندگار باشد، والا صرف عمر در امور فانی و دنیوی چیزی جز فناء عمر نیست. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اِحذروا ضِیاعَ الأعمارِ فِیما لایَبقَی لَکُم فَفائَتها لایَعود» (۴۱)؛ «از ضایع شدن عمر در آنچه برای شما باقی نمی‌ماند بپرهیزید؛ چرا که رفته‌ی عمرها برنمی‌گردد.» و نیز فرمود: «إنَ أنفاسِکَ أجراءُ عمرِک فَلاتفنَها اِلاّ فِی طاعَةِ تَزَلُقک»؛ «همانا نَفَس‌های تو اجزاء تشکیل دهنده‌ی عمر توست؛ پس آن را جز در طاعت خدا از بین مبر»

۲.اسراف در استعدادها و سرمایه های درونی

انسان‌ها منبع سرشار انواع توانایی‌ها و استعدادها هستند. منتها استعداد همه‌ی افراد یکسان و برابر نیستند. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اَتَزعَمُ أنّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیکَ انطوی العالِمُ الکبیر» (۴۲)؛ «آیا گمان می‌کنی چیز کوچکی هستی در حالی که در درون تو عالمی بس بزرگ قرار داده شده است!؟» بی تفاوتی عده ای نسبت به شریف‌ترین لحظه های عمر و سرمایه های ماندگار درونی باعث منع شکوفایی استعدادهای خدادادی آنان شده، قوای درونی آن‌ها را به ضعف و بی ارادگی می‌کشاند.

۳.اسراف در پول و سرمایه

افرادی هستند که بدون توجه به آینده خویش در تلاش و کوشش هستند و درآمدهای فراوانی را به دست می‌آورند ولی در حین اینکه از درآمد خوبی برخوردارند بیشتر اوقات مشغول پرداخت وام‌های بالا هستند اینان به علت آنکه فاقد آینده‌نگری و عقل معاش و یا به تعبیری فاقد بلوغ زندگی‌اند و به فراتر از امروز خود نمی‌اندیشند دچار اسراف می‌شوند. امام علی (علیه السلام) در نامه‌ی خود به زیاد بن ابیه می‌نویسد: «با پیشه کردن میانه روی اسراف را رها کن، و امروز به فکر فردایت باش و از مالت به اندازه‌ی ضرورت خرج کن و زیاده را برای روزی که نیاز داری باقی بگذار» (۴۳)
و در حدیث دیگری فرمود: «دوری از ریخت و پاش و تدبیر نیکو داشتن از نشانه های عقل است.» (۴۴)
و در حدیثی از امام سجاد (علیه السلام) می‌خوانیم: «لِیُنفِقَ الرّجُلُ بِالقَصدِ وَ بُلغَةِ الکَفافِ وَ یُقَدِّمُ مِنهُ فَضلاً لِآخِرَتِهِ فَإنَّ ذلکَ أبقی النِّعمَةِ وَ أقرَبُ اِلَی المَزید مِنَ الله عزّوجل و أنفَعَ فی العافِیَةِ» (۴۵)؛ «مرد باید با میانه روی و به اندازه‌ی وسعش خرج کند و چیزی را برای آخرتش بگذارد. پس به راستی که این روش برای ماندگاری نعمت بهتر و به زیادت الهی نزدیک‌تر و برای سلامت فرد سودمندتر است.»
و امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه «وَ یَسئلونَکَ ماذا یُنفِقُونَ قُلِ العَفو» (۴۶) [از تو می‌پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: «عفو»] فرمود: منظور از عفو در این آیه، حد وسط و میانه است. (۴۷)

۴.اسراف در اعمال و رفتار

برخی از مصادیق اسراف در اعمال و رفتار عبارتند از:

۱.در خوردن

پرخوری مستقیماً مورد نهی خداوند قرار گرفته است آنجا که می‌فرماید:
«کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لاتُسرِفُوا إنَّهُ لایُحِبُّ المُسرِفینَ» (۴۸)؛ «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند اسراف کاران را دوست نمی‌دارد.»حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «انّ مِنَ السَرف أن تَأکُلَ مَا اشتَهَیت» (۴۹)؛ بخوری از آن چیزی که اشتها بدان نداری

۲.در پوشیدن

اسراف در پوشش و لباس به سه صورت واقع می‌شود:
اول: خرید و انبار لباسی که مورد نیاز و استفاده‌ی انسان نیست. یعنی خرید از روی هوس بوده نه از روی نیاز.
دوم: خرید لباس بدون رعایت شأنیت. مثل اینکه فرد از طبقه‌ی متوسط یا پایین باشد و بخواهد لباس گران قیمتی که طبقه‌ی ثروتمند می‌پوشند تهیه نماید.
شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: این که شخصِ ثروتمند لباس‌های خوب و متعدد داشته باشد و از آن‌ها استفاده کند آیا اسراف کار است؟ امام فرمود: «نه؛ زیرا خداوند فرموده: انسان دارا از آنچه خدا به او داده خرج کند.» (۵۰)
سوم: استفاده‌ی بد و غیر اصولی از لباس‌ها مثل اینکه لباس بیرون و لباس مجلسی را در منزل یا در هنگام کار با چیزهای کثیف بپوشد و باعث نابودی آن‌ها شود.
اسحاق بن عمار از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: «آیا این که مرد، ده لباس داشته باشد اسراف است؟ حضرت فرمود: نه؛ بلکه در این صورت لباس‌ها عمر بیشتری خواهند کرد؛ بلکه اسراف این است که لباس بیرونت را در مکان کثیفی بپوشی.» (۵۱)

۳.در حرف زدن

گفتن آنچه شایسته‌ی گفتن نیست و نیز زیاد صحبت کردن. هر دو از مصادیق اسراف در حرف زدن است. اگر مسلمین تنها از اسراف در بکارگیری زبان خودداری می‌کردند سفره‌ی گناهان چون غیبت، دروغ، تهمت، استهزاء، مسخره کردن، طعنه و زخم زبان و… برچیده می‌شد. در روایت می‌خوانیم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از قیل و قال و زیادی سؤال و اتلاف اموال نهی می‌کرد. (52)
و در حدیث قدسی در مورد عواقب وخیم اسراف در تکلّم می‌خوانیم:
«ای فرزند آدم! اگر دچار قساوت قلب و بیماری جسم و کم شدن اموال و محرومیت از رزق شدی بدان به خاطر این است که در چیزهای بیهوده سخن گفته ای.» (53)
البته لازم به ذکر است که سخن گفتن گاهی رسمی است مانند وعظ و خطابه و مجلس سخنرانی و گاهی غیررسمی مانند اختلاط‌های روزانه که شایسته است در هر دو زمینه رعایت اقتصاد و میانه روی بشود.

4.در نگاه کردن

در قرآن کریم، خداوند پیامبرش را از نگاه به دارایی دنیادوستان نهی می‌کند:
«وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ و رزقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی» (54)؛ «و هرگز چشمان خود را به نعمت‌های مادّی، که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم؛ میفکن! این‌ها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است!»
در حدیث زیبایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می‌خوانیم که خداوند خطاب به آدمیان می‌فرماید: «ای فرزند آدم! اگر چشمت بخواهد تو را به گناه حرام بکشاند من دو پیک در اختیار تو قرار داده‌ام؛ پس، ان‌ها را فرو بند…» (55)

5.در گوش دادن

گوش دادن به محرمات الهی نظیر غیبت، تهمت و دروغ دیگران، استراق سمع و استماع موسیقی‌های حرام و غیر مشروع از موارد اسراف در گوش دادن است. باید توجّه داشت که گوش و چشم و قلب انسان نسبت به شنیده‌ها، دیده‌ها و مدر کات مسئولند و باید در قیامت پاسخگو باشند.
هم چنانکه در کتاب آسمانی هشدار می‌دهد:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (56)؛ «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.»

6.در شهوت جنسی

آنچه آن روز قوم لوط را به ورطه‌ی هلاکت و نابودی کشاند و امروز به صورت گسترده گریبان گیر جوامع بشری شده و از کاراترین حربه های شیطان و در واقع آتش زنه ی درخت ایمان است، چیزی جز اسراف در شهوت جنسی نیست. گناهان شومی نظیر استمناء (خود ارضایی)، زنا، لواط و مساحقه (همجنس بازی)، همه از مصادیق اسراف در شهوت جنسی هستند. آثار مخرب جسمی و روحی و معنوی و مادی این نوع اسراف بسیار گسترده تر از آن است که در این مختصر مورد توجّه قرار گیرد. بیماری کشنده و لاعلاج ایدز تنها یکی از دست آ وردهای این نوع اسراف است. (57)
بنابراین ارضاء میل جنسی اولاً باید در مسیر حلال و در چارچوب و حدودی باشد که خالق حکیم و دانا برای بندگان خود ترسیم نموده تا آن‌ها را به سلامت به مقصد سعادت برساند.
و ثانیاً باید توجّه داشت که زیاده روی در طریق حلال هم از مصادیق اسراف بوده و می‌تواند منجر به برخی آسیب‌های جسمی و معنوی گردد. (58)

7.در وضو و طهارت

در حدیثی می‌خوانیم پیامبر (صلی الله علیه وآله) از راهی عبور می‌کرد، یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود، و آب زیاد می‌ریخت، حضرت فرمودند: چرا اسراف می‌کنی ای سعد!؟ عرض کرد: آیا در آب وضو نیز اسراف است؟ فرمود: «نَعَم، و إن کُنتَ عَلی نَهرٍ جارٍ» (59) یعنی آری؛ هرچند در کنار نهر جاری باشی.
و در حدیث دیگری از پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌خوانیم:
«وضو با یک مُد (حدود یک لیتر) آب و غُسل با یک صاع (نزدیک سه لیتر) و پس از من کسانی خواهند آمد که این مقدار را اندک می شمارند پس شیوه‌ی ایشان، بر خلاف سنّت من است و امّا آنکه به سنّت من عمل کند در خطیرة القدس (بهشت) با من خواهد بود.»(60)
و امام باقر (علیه السلام) فرمود: «فِی الوُضُوءِ قالَ اذا مَسَّ جِلدَکَ الماءُ فَحَسبُک» (61)؛ «در وضو همین که آب به پوستت اصابت کرد کافی است.»
یکی از مصادیق بارز اسراف در وضو و طهارت، افراد وسواسی هستند.

8.در دوستی و ابراز محبت

هر چیزی که از جاده‌ی اعتدال خارج شود سر از بیابان گمراهی درمی آورد. افراط در بعضی از دوستی‌ها و زیاده‌روی در ابراز محبّت، گاهی عواقب خطرناکی در پی دارد.
وابستگی شدید افراد به یکدیگر و در نتیجه ابتلا به افسردگی و حزن حاصل از دوری یکی از طرفین مشغولیت دل و فکر و بازماندن از امور مهم زندگی، غفلت از خداوند، و احیاناً برخی از انحرافات اخلاقی و… از پی آمد این نوع اسراف است. (62)

9.در عبادت

خروج و تجاوز از حدّ در هر کاری آسیب‌زاست اگرچه نماز و روزه باشد. اشتغال افراطی به ظاهر عبادات و در نتیجه بازماندن از بسیاری از امور مهمّه مانند رسیدگی به خانواده و همسر و تأمین هزینه های زندگی و غیره که خود از مصادیق دیگر عبادت هستند می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیری را به نظام خانواده و افراد آن وارد نماید.
پدری که به خاطر کج فهمی دچار خشک مقدسی شده و حضورش در مساجد و حسینیه‌ها بسی بیشتر و پررنگ‌تر از حضور در جمع خانواده و فرزندان است هرگز موفّق به ایجاد همدلی و هم فکری با فرزندان خود نشده و در نتیجه در تربیت صحیح ایشان اختلال ایجاد خواهد نمود.
و خانمی که دچار این نوع اسراف شده و از توجّه کافی و به موقع به همسر خویش و برآوردن نیازهای عاطفی، روحی و جنسی او امتناع ورزیده در آینده ای نه چندان دور جز خود، حقّ ملامت و سرزنش هیچ کس دیگری را نخواهند داشت.

10.در بخشیدن

شاید دیده باشید افرادی را که سخاوتشان در حضور دیگران گل کرده، یا به دلیل جهالت و یا به سبب اغراض نفسانی، دست به بذل و بخشش‌های بی حساب می‌زنند مسئله میانه روی در انفاق و بخشش در قرآن نیز مورد سفارش واقع شده است. در آیه 29 سوره اسراء می‌فرماید: «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، که [بدین سبب مورد] سرزنش قرار گیری و از کار فر و مانی.» (63)

11.در استراحت، تفریح و سرگرمی

برخی، گمان می‌کنند، زندگی را شوخی دانسته و بهشت و جهنم و قبر و قیامت را بازیچه ای بیش نمی‌دانند؛ و آن گونه در لذّت و خوشی و تفریح و سرگرمی مشغول و فرورفته‌اند که دیگر برای خلقت، هدفی جز تفریح و سرگرمی نمی‌شناسند.
اینان هرگز قادر ساختن کاخ خوشبختی و خانه سعادت نخواهند بود چرا که هرگز فرصت اندیشیدن به آن را پیدا نخواهند کرد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند خواب و فراغت زیاد را مبغوض می‌دارد» و همچنین فرمود: «خواب زیاد، دین و دنیای انسان را از بین می‌برد.» (64)

12.در خرید خانه، اتومبیل و غیره

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی به ابابن تغلب می‌فرماید:
«… آیا نمی‌بینی که خدا مالی را به امانت به کسی بخشیده و او با آن مرکبی می‌خرد به ده هزار درهم در حالی که یک مرکب بیست درهمی نیز برای او کفایت می‌کرد؟… و این در حالی است که خداوند فرموده: اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.» (65)
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«هر کس خانه ای داشته باشد و مؤمنی به سکونت در آن نیازمند باشد و او آن را از مؤمن بازدارد، خداوند می‌فرماید: فرشتگان من! بنده‌ام در سکونت دنیا بر بنده‌ام بخل ورزید؛ سوگند به عزّت خودم که او هرگز وارد بهشتِ من نخواهد شد.»(66)
بنابراین هزینه های که دور از شأنیت اشخاص است و فقط به خاطر تجمل خواهی و زینت‌های اضافی صورت می‌گیرد اسرافی بیش نیست.

ب. حوزۀ خانوادگی

تصور کنید در یک خانواده، یک فرد صرفه جو باشد و بقیه مسرف! به نظر شما تا همه‌ی افراد خانواده صرفه جو نباشند، آیا می‌شود تمام راه های اسراف در خانه و خانواده را مسدود کرد؟
اساساً چرا اهل بیت علیهم السلام در محیط خانه، بر سر سفره و در حضور خانواده و فرزندان ته ظرف غذا را پاک کرده و خورده‌های غذا را جمع نموده و میل می‌کردند؟ آیا این کار جنبه‌ی تربیتی ندارد؟ و آیا این گونه حرکات، ناشی از معرفت بالای ائمه به ارزش نعمت‌های الهی و نشانه‌ی قدردانی و سپاس گذاری ایشان در برابر خالق و راز هستی نیست؟
پس چرا نان و سایر مواد غذایی (خام و پخته شده) در چشم ما و فرزندانمان آن قدر بی ارزش است که روزانه مقادیر بسیار زیادی از آن‌ها وارد سطل‌های زباله می‌شود؟ به نظر شما آیا خانواده ای ایرانی، خانواده ای صرفه جو است یا مسرف؟ در این زمینه پدران و به خصوص مادران که مدیران اصلی اقتصاد خانواده‌اند مسئولیت سنگینی را بر عهده دارند.
مادران باید بکوشند فرزندان مقتصد و صرفه جو تربیت کنند، و پدران موظفند با نظارت دقیق بر شیوه‌ی سلوک اعضای خانواده در چارچوب عقل و شرع و عرف، جلو مصارف بیهوده و هرگونه اسراف و تبذیری را بگیرند و از اتلاف منابع و مواهبی که خداوند برای اداره‌ی خانواده در اختیار ایشان قرار داده است جلوگیری نمایند که در غیر این صورت بازخواست آن متوجّه پدر خانواده می‌باشد. بدیهی است که با اندکی نظارت و دقّت و بدون اِعمال هیچ گونه سخت گیری و با یک مدیریت صحیح، به راحتی می‌توان از هزینه های جاری خانواده کاست و به صرفه جویی مورد نظر دست یافت. (67)

ریشه های اسراف

1.جهل و کوته‌نظری

1.در روایات اهل بیت (علهیم السلام) ریشه‌ی همه‌ی بدی‌ها، جهل و نادانی شمرده شده است. «اَلجَهلُ أصلُ کُلِّ شَرّ» (68) و نیز فرموده‌اند: «فساد و تباهی هر چیزی در نادانی است.» (69) و امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «جهل به فضائل از زشت‌ترین رذائل است.» (70)
به راستی که علّت نابودی بسیاری از نعمت‌های الهی اعم از مادی و معنوی و جسمی و روحی، جهل و نادانی نسبت به ارزش آن‌هاست. آری کودکی که نمی‌داند ارزش پول چقدر است، به راحتی مبالغ هنگفت را حیف و میل می‌کند؛ و آن که ارزش عمر را نمی‌داند، در استفاده‌ی صحیح از آن حساسیت به خرج نمی‌دهد؛ و آن که به ارزش آب و سایر منابع طبیعی واقف نیست، در مصرف آن دست به صرفه جویی نمی‌زند.

2.سستی ایمان

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «بالایمانِ یُرتَقَی إلَیَ ذِروَةِ السَّعادَةِ وَ نِهایَةِ الحُبُورِ» (71) با ایمان، انسان به قله‌ی سعادت و اوج دانایی می‌رسد و ایمان است که انسان را به عمل صالح رهنمون می‌سازد و به سان پلیس و نگهبانی است که از درون انسان را کنترل کرده و از خیانت در امانات الهی بازمی دارد. ایمان در واقع ترمز انسانیت انسان است که مانع از سقوط انسان به وادی حیوانیّت می‌شود؛ و فرد بی ایمان، انسان ترمز بریده ای است که در عبور از مرزها و خط قرمزها هیچ کنترلی از خود ندارد و لذا کارش به اسراف می‌کشد. (72)
و مؤمن کسی است که امیر مؤمنان (علیه السلام) در توصیفش فرمود: «او را جز در حال قناعت ملاقات نخواهی کرد» (73)
پس آیا، انسانی که مؤمن است دست به تجاوز از حدود می‌کند و خود را آلوده به اسراف می‌سازد؟ آیا چنین کسانی که مسرف‌اند دلیلی جز ضعف ایمان را می‌توان بر آنان یافت؟ پس اسراف‌کار مؤمن نبود، و اسراف و ایمان هیچ گاه با یکدیگر جمع نخواهند شد.

3.لذت طلبی و هواپرستی

قرآن کریم می‌فرماید: «زُیِّنَ للّناسِ حُبُّ الشَّهواتِ مِنَ النِساءِ وَ البَنینَ وَ القَناطیِرَ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ وَ الخَیلِ المُسَوَّمَةِ وَ الأنعامِ وَ الحَرثِ ذلکَ مَتاعُ الحَیوةِ الدُّنیا وَ اللهُ عِندَهُ حُسنُ المَآب» (74) خواهش‌های نفسانی (لذّت طلبی و کامرانی) در نظر مردم دنیا جلوه کرده است، یعنی زنان، فرزندان، زر و سیم (اموال فراوان و) انباشته، و اسبان نشان دار، و چارپایان و کشت زارها؛ این‌ها همه کالای این جهان (گذران) است، و بازگشت گاه نیکو در نزد خداوند است. آن که اسیر شهوت شکم است و دنبال لذت‌های چشیدنی، چگونه می‌تواند مانع انباشتگی شکم از انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های رنگارنگ شود؟ پس گاهی مسرفیم به خاطر این که اسیر هوی و هوسیم. مخصوصاً که به تصریح قرآن این گونه لذت‌ها تزیین و جلوه گاه انسان هستند و انسان را از مسیر اصلی و هدف الهی منحرف می‌سازد.

4.روحیه تجمل‌گرایی و فخرفروشی

قرآن می‌فرماید: روحیه‌ی تکاثر تا دم مرگ با انسان است تا او را به خود مشغول ساخته و از حقّ و حقیقت و مسیر سعادت بازدارد. «الهاکُمُ التَکاثُر حتی زُرتُمُ المَقابِر» (75)؛ «افزون طلبی [به منظر فخرفروشی] شما را به خود مشغول داشت تا آنگاه که به دیدار قبرها رفتید.»
تکاثر، یعنی زیاده‌خواهی به منظور فخرفروشی. این خصلت تقریباً در شما انسان‌ها وجود دارد؛ چرا که انسان کمال طلب است و کمال خود را در هر چه دید، در آن مسیر سیری ناپذیری است؛ لذا می‌بایست هم هدایت شود تا کمال خود را در مادیات قرار ندهد و هم به خاطر این که برای امرار معاش و ادامه‌ی زندگی چاره ای از کسب مال و امکانات مادی نیست، باید دینِ حس شود تا به اسراف در مالکیّت و انباشته شدن اموال و نیز اسراف در مصرف، نشود. (76) حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «هر که ریاکارانه و برای خودنمایی و آوازه خوانی، خانه ای را بنا نماید، در روز قیامت، آن خانه را تا طبقه‌ی هفتم زمین بر دوش خواهد کشید و سپس آن خانه به صورت حلقه ای آتشین بر گردن او آویخته شود و سپس در آتش دوزخ سرنگون گردد.»

5.اسراف در تولید

عده ای بر آنند که با فریب دادن احساسات تجمل پرستی و مصرف گرایی در عموم مردم فروش کالاهای تولید شده خویش را دنبال نمایند. اینان در صدد هستند جامعه را به سمت اسراف و مصرف بی رویه سوق دهند. امروزه در بسیاری از جوامع پیشرفته و به اصطلاح مُدرن ملاک خرید تنها نیازمندی نیست بلکه حس خودنمایی و فخرفروشی است، مشغول کردن خود به طرح‌ها و مدل‌های متفاوت و دچار شدن به مدگرایی شرایط را به گونه ای در جامعه قرار می‌دهد که انگیزه‌ی حرکت به سمت محصولات تولیدی و صنعتی (داخلی) هم رکود پیدا می‌کند و عده ای که تولیدات خود را با انگیزه‌ی افزوده شدن سرمایه بیشتر و مدگرایی در بازار وارد می‌کنند معلوم است که جامعه را دچار اسراف و تبذیر نموده، هیچ گاه اجتماع پیشرفته نخواهد ماند.
راوی گوید: عرض کردم یا رسول الله! انسان، چگونه خانه ای را ریاکارانه و برای خودنمایی بنا می‌کند؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «منظور این است که خانه ای بسازد که فراتر از شأن و نیاز او باشد یا برای فخرفروشی به دیگران باشد.» (77)
«اگر در جامعه ای، تجمل گرایی و نمایش اشراف گری، عادت مردم شود، اثراتی در فرهنگ و سبک زندگی مردم خواهد داشت از آن جمله:»
الف نپذیرفتن ذلت فرهنگی مصرفی و وابستگی به کشورهای تولیدکننده کالا و خدمات.
ب بالا رفتن سن ازدواج جوانان در اثر ترس از هزینه های زندگی.
ج تقویت روحیه نابرابری در اثر تجمل گرایی و از بین رفتن عدالت در جوامع تجمّل گرا.
د نهادینه شدن روحیه غرور که به تبع آن، احساسات لطیفی چون محبت به همنوع و دستگیری از نیازمندان جای خود را به چشم و هم چشمی و حسادت می‌دهد و اعتماد و اتحاد از جامعه رخت برمی بندد (78)

نتیجه

بی تردید اسراف و تبذیر از مشکلات اجتماع ما محسوب می‌گردد. مصرف گرایی و زیاده‌روی در مصرف علاوه بر آنکه مشکلات اقتصادی فراوانی را ایجاد می‌نماید تنظیم روحی و معنوی افراد را نیز به سختی و مُخاطره می‌اندازد. امروزه اسراف و تبذیر به صورت ارزش درآمده از این رو تغییر در زیرساخت‌های، عرفی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی اجتماعی یکی از مؤثرترین و مهم‌ترین عامل برای نابودی «اسراف و تبذیر» به شمار می‌آید که آن هم در گرو درک صحیح این مشکل است.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره اعراف، آیه 31.
2. سوره غافر، آیه 28.
3. المفردات فی غریب القرآن، ص 608.
4. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 19.
5. سوره قصص، آیه 38.
6. سوره یونس، آیه 83.
7. سوره طه، آیه 127.
8. گناهان کبیره، ج 2، ص 119 و 120.
9. زمر، آیه 53.
10. کافی، ج 4، ص 52.
11. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 270.
12. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف ص 18
13. بحارالأنوار، ج 74، ص 129.
14. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 24ـ21.
15. لسان العرب، ج 4، ص 50.
16. مفردات راغب، ص 113.
17. مجمع‌البیان، ج 6، ص 41.
18. همان
19. من لایحضر الفقیه، ج 3، ص 167.
20. همان، ص 168.
21. تحف العقول، ص 22.
22. درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی یک مسلمان، ص 97.
23. کافی، ج 3، ص 562.
24. خطوط تفصیله عن الاقتصاد المجتمع الاسلامیه، ص 74.
25. همان.
26. تجمل و اسراف، ص 40.
27. الحیاة، ج 4، ص 309.
28. همان
29. سوره حشر، آیه 9.
30. الحیاة (ترجمه فارسی)، ج 4، ص 310.
31. عوائد الأیام، ص 619.
32. الکافی، ج 3، ص 22.
33. الحیاة، ج 4، ص 309.
34. سوره حشر، آیه 9.
35. تجمل و اسراف، ص 46ـ43.
36. گنجینۀ اصلاح الگوی مصرف، ص 88 و 89.
37. تحف العقول، موعظه 82 از مواعظ النبی (صلی الله علیه و آله)
38. اصول کافی، ج 2، کتاب دعا، ص 275.
39. گنیجنۀ اصلاح الگوی مصرف، ص 90ـ89.
40. والاترین بندگان، ص 149.
41. غررالحکم، ص 160.
42. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 50؛ به نقل از دیوان امام علی (علیه السلام).
43. بحارالأنوار، ج 33 ف ص 490.
44. غررالحکم، ص 360.
45. کافی، ج 4، ص 52.
46. بقره، آیه 219.
47. کافی، ج 4، ص 53.
48. اعراف، آیه 31.
49. مجموعه ورام، ج 1، ص 47.
50. کافی، ج 6، ص 443.
51. بحارالأنوار، ج 76، ص 317.
52. کافی، ج 1، ص 60.
53. کلیات حدیث قدسی، ص 162.
54. طه، ایه 131.
55. کلیات قدسی، ص 253.
56. اسراء، آیه 36.
57. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 56.
58. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 57.
59. تفسیر نمونه، ج 12، ص 86.
60. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 347.
61. کافی، ج 3، ص 22.
62. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 58.
63. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 59.
64. بحارالأنوار، ج 73، ص 180.
65. وسائل الشیعه، ج 11، ص 500.
66. بحارالأنوار، ج 74، ص 389.
67. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 61 و 62.
68. الحکم الزاهره با ترجمه انصاری، ص 43.
69. همان.
70. روایات تربیتی، ج 1، ص 361.
71. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 121.
72. غررالحکم، ص 89.
73. همان، ص 91.
74. همان
75. همان
76. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، ص 77.
77. ثواب الاعمال، ترجمه حسن زاده، ص 645.
78. درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی مسلمان، ص 91.

منابع:
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه
3. بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر الوفاء، چاپ بیروت، سال 1404 ق.
4. مستدرک الوسائل، نوری، نشر آل البیت، 18 جلد، سال 1408 ق.
5. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، نشر اسلامیه، چاپ دوم، سال 1362 ش.
6. الحیاة، حکیمی، محمدرضا، ترجمه احمد آرام، نشر دلیل ما، چاپ پنجم، سال 1384 ش.
7. المفردات راغب، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، نشر دارالعلم، بیروت، سال 1413 ق.
8. تحف العقول، حرانی، حسن بن شعبه، نشر جامعه مدرسین قم، سال 1404 ق.
9. غررالحکم، تمیمی آمدی، عبدالواحد، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1366 ش.
10. کلیات حدیث قدسی، شیخ حر عاملی، نشر دهقان، چاپ پنجم، سال 1374 ش.
11. مجموعه ورّام، ورّام ابن ابی فراس، ابوالحسن، ترجمه محمدعطایی، نشر آستان قدس، چاپ دوم، 1375 ش.
12. تفسیرنمونه، مکارم شیرازی، ناصر، نشردارالکتب السلامیه، چاپ اول، 1374 ش.
13. الحکم الزاهره
14. ثواب الاعمال، بابویه، محمد علی، نشر، شریف الرضی، چاپ دوم 1403 ق.
15. گنجینۀ اصلاح الگوی مصرف، هاشمی، سید مهدی، رضایی، حمیدرضا، نشر سبط النبی، چاپ چهارم، سال 1389.
16. درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی مسلمان، علم الهدی، سید رسول، نشر مؤسسه خبرگزاری فارس، چاپ اول، سال 1388 ش.
17. مروری بر تجمل و اسراف، شاه آبادی، محمدعلی، نشر کانون اندیشه جوان، سال 1385 ش.
18. گامی به سوی اصلاح الگوی مصرف، شهباز ورزنه، ابوالقاسم، نشر یاران، چاپ اول، سال 1388 ش.
19. پژوهشی در اسراف، موسوی، سیدمهدی، بی تا.
20. نرم افزار عروج، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه اصفهان.
21. نرم افزار جامع الأحادیث وابسته به مرکز تحقیقات علوم اسلامی.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد