خانه » همه » مذهبی » اشتغال روحانیون -معیشت روحانیون

اشتغال روحانیون -معیشت روحانیون

مقدمه
به طور حتم هر شخصی برای امرار معاش و اداره ی زندگی خود و اهل و عیالش نیازمند به منبع درآمدی میباشد که شرمنده ی اهل و عیال نشود و به صورتی آبرومند زندگی کند . دین اسلام نیز در زمینه ی کسب و کار بسیار توصیه کرده و کسب حلال را در زمره عبادات والا قرار داده است . روحانیت نیز مسلما از این امر مستثنا نیست ، دین اسلام توصیه ی خاصی در این مورد ندارد بلکه برعکس توصیه به کسب روزی به تمامی مؤمنان کرده است و روحانیت استثنا نمی باشد
به چند دلیل راه کسب درآمد برای روحانیت مانند دیگر اقشار جامعه هموار نیست .
اولا در زمان حاضر با تخصصی شدن بسیاری از عرصه ها و مشاغل وارد شدن در یک زمینه ی کاری بدون آموزش و سپری کردن دوره های تخصصی امکان پذیر نمیباشد ثانیا یک فرد در کسوت روحانی از تخصص های خاص خودش بهرمند است و زمینه های کاری خاص خودش را دارا میباشد و نمی تواند در زمینه هایی که آموزش کافی ندیده وارد شود ثالثا یک فرد روحانی برای تحصیل علوم دینی و کسب تخصص در این زمینه نیازمند صرف وقت و زمان زیادی میباشد ( مدت تحصیل در حوزه 10سال به صورت کلاسیک و چیزی حدود همین مقدار یعنی 10 سال نیز درس خارج ) که همین مسئله بسیاری از فرصتها و زمینه های کاری و آموزشهای تخصصی را از یک روحانی میگیرد و مانع وارد شدن او در یک شغل خاصی میشود رابعا در صورت امکان این مسئله محدودیت های دیگری وجود دارد که مانع ورود یک روحانی به هر شغلی میشود ( شأن روحانیت و جایگاه دینی او مانع است که یک روحانی در کسوت خلاف شأن روحانیت شغلی انتخاب کند )

حال سؤال این است آیا یک روحانی شرعا میتواند پولی در مقابل آموزش احکام و اجرای برخی مراسمات دینی مانند کفن و دفن و عقد و … بگیرد ؟ به عبارت دیگر وجه شرعی دارد یا نه ؟
شرعا پول گرفتن در مقابل آموزش واجبات و انجام واجبات اشکال دارد اما در مقابل ومستحبات(نماز جماعت و روضه و …) اشکالی ندارد.
مسلما این آیه قرآن که دلیل اصلی وجوب تبلیغ دین و آموزش علوم دینی می باشد را شنیده اید :
خداوند در سوره ی توبه آیه 122 می فرمایند « فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون » (کلمه لولا برای توبیخ و تهدید است لذا ظهور در وجوب کوچ کردن دارد . یعنی از هر گروه و فرقه ای واجب است چند نفر به هدف آموختن فقه و معارف دینی کوچ کنند . در اینجا کوچ کردن که واجب است مقدمه تفقه است پس قهرا تفقه هم واجب است . در عین حال کوچ کردن برای تفقه مقدمه انذار است پس انذار و ارشاد و ترساندن مردم از عواقب مخالفت با احکام شرعی واجب است یعنی اینهایی که رفته اند فقه و معارف دینی را آموخته اند باید روزی به سوی شهر و مردم خود برگردند و آنها را انذار کنند ) میبینید که براساس آیات قرآن واجب است بر همه ی مسلمین که امر دین را یادبگیرد و این مسئله مستلزم صرف وقت و عمر در این راه میباشد و چون امکان آن برای همه مسلمین فراهم نیست تعدادی باید به این کار بپردازند و روحانی و فقیهی که به صورت داوطلب از بین قوم و قبیله ی خود به این واجب الهی عمل میکند باید از لحاط زندگی و آرامش فکر تأمین باشد تا بتواند در امر یاد گیری و تبلیغ و بیان احکام و… موفق باشد . اگر یک روحانی به فرض مثال روزانه 8 ساعت به طور متوسط به یک شغل دیگری مشغول باشد با مقدمات و مؤخرات کار و شغلش روزانه حدود 10ساعت باید وقت صرف کند و این یا آرامشی که یک دانشجو و طلبه برای یاد گیری و آموزش و بیان نیاز دارد منافات دارد حال یک سؤال از جنس سؤال خودتان آیا یادگیری ادبیات وشعر واجب است مسلما شرعا واجب نیست یعنی به اندازه ایی که یاد گیری علوم دینی و وظایف دینی واجب است یادگیری شعر واجب نیست .آیا درست است که گفته شود یک استاد ادبیات در دانشگاه چرا ماهیانه فلان مقدار حقوق میگیرد ؟ به طور حتم سؤال صحیح و منصفانه ایی نمی باشد . در مورد یک طلبه ایی که به نمایندگی از جامعه اسلامی خویش اقدام به این امر کرده که با محدودیت ها و وظایف سنگینی همراه است نباید اینگونه قضاوت کرد . مردم از شخصی که از طرف انها به آموزش معارف دینی پرداخته است انتظار دارند که در امور دینی به یاری مردم بپردازد و انتظار ندارند که یک روحانی به بنایی و… مشغول شود چرا که نقض قرض پیش میاید . شخصی که به دنبال اجرای اوامر الهی است باید در امر دین خود کوشا باشد و از روحانیون و طلبه ها این امر را بخواهد و این انتظار به جا و حقی است . از قدیم الایام نیز مردم کسی را که به این امر اشتغال داشته است را تأمین مالی کرده اند .
البته همواره توصیه اسلام به ساده زیستی و زهد بوده است و روحانیت اصیل نیز به این توصیه عمل کرده است . ساده زیستی زمامداران و پیشوایان جامعه توصیه اکید اسلام و تعالیم آن است. سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) نیز چنین بوده واین روش از سازنده ترین برنامه ها برای حفظ روحانیت از لغزش های مختلف است؛ چرا که با این کار اولاً از زندگی محرومان جامعه و حداقل ها فاصله نمی گیرند و واقعیت ها را درک می کنند وثانیاً در معرض فتنه های اربابان زر قرار نمی گیرند و… . حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری نیز در عمل و گفتار این رویه را مورد تأکید قرار داده و همواره روحانیت را به آن توصیه کرده اند.
حساسیت جامعه در برابر این موضوع، بسیار به جا است؛ زیرا که این حساسیت خود زمینه ایجاد انحراف را تنگ تر می کند. ضمناً هرگونه رفت و آمد و به اصطلاح «برو و بیا» را نیز نمی توان دلیل عدم ساده زیستی دانست. در هر صورت هیچ مصلحتی نمی تواند و نباید این توصیه مهم و اکید اسلام را تحت تأثیر قرار دهد. روحانیونی که دارای قصر بوده یا برای منبر از قبل چک می گیرند افرادی بسیار نادر می باشند که رفتارشان مطرود جامعه روحانیت می باشد. در عین حال باید با دیدی واقع بینانه مسائل را نگریست . روحانیت باید ساده زیستی را روش همیشگی خود بداند، در امور مادی از ضروریات زندگی پا را فراتر نگذارد در مورد عاقدین و کسانی که اقدام به ثبت ازدواج می کنند لازم است که بدانید از نظر حقوقی و قانونی یک دفتر ازدواج و یک دفتر ثبت اسناد رسمی که توسط یک سردفتر اداره میشود فرقی باهم ندارند برهمان اساسی که یک سردفتری با ثبت اسناد اقدام به دریافت پول میکند یک دفتر ازدواج نیز اقدام به دریافت حق الثبت میکند و در مقابل درآمدی که دارد به قوه قضائیه و دولت مالیات و… میپردازد و اگر در دفتر ثبت چیزی ثبت بشود و در مقابل آن پولی گرفته نشود مالیات و حق دولت بدون توجه به عدم دریافت پول از طرف سردفتر و وکیل یا عاقد از آنها دریافت میشود .
درمورد آن بخش از سؤالتان که گفته اید ماهیانه روحانیون 1میلیون حقوق دریافت می کنند نیز لازم است بدانید یک روحانی و طلبه عادی پولی از دولت دریافت نمیکند و مبلغ اندکی که به عنوان شهریه از مراجع می گیرند نیز از طرف مردم تأمین میشود اما روحانیونی که در مناصب دولتی هستند مانند دیگر کارمندان دولتی با ضوابطی خاص استخدام شده اند و در یافتی آنها جدای از مقررات کشوری نیست . اما چون در لباس و کسوت روحانی هستند باید مراقب دنیازدگی و تجمل گرایی باشند چراکه عمل آنها هم دین مردم را فاسد میکند و هم ضربه به اسلام است . بزرگان دین همواره زی طلبگی را حفظ کرده اند اما عده ایی ممکن است دچار انحراف شده باشند اما اینان را نباید اکثریت بدانیم بلکه اکثریت روحانیت از هرگونه زیاده روی خود داری می کنند شما نیز در قضاوت هم نباید به گونه ای عمل کرد که نتیجه ی آن جمع کردن بساط روحانیت و دین باشد همانند تفکری که روحانیت را قبول ندارد و به دنبال حذف روحانیت اصیل و در نهایت دین میباشد . با کارگر و کارمند و شاغل شدن روحانیت دین و دینداری و آموزش و تبلیغ آن نیز به فراموشی سپرده خواهد شد و این همان خواست دشمنان اسلام است . از سوی دیگر نیز باید مراقب منحرفینی که در لباس روحانیت به این قشر پاک ضربه میزنند باشیم و با عمل آنها کلیت روحانیت را زیر سؤال نبریم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100116176)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد