اصل میانه روی در اندیشه ی سیاسی امام علی (ع)
«الیَمینَ و الشِمالُ مَضلهُ، و الطَریقُ الوُسطی هِی الجادهُ. عَلیها باقِی الکتابِ و آثارُ النبُوه، و منها منفذُ الُسنه و الیها مصیُر العاقبهِ.»(1)
انحراف به راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و میانه جاده ی وسیع حق است، کتاب باقی ابدی و آثار نبوت بر این راه پرتو افکن است، و از همین راه راست پیشرفت سنت، و به سوی همین مقصد است گردیدن عاقبت.
میانه روی اساس همه ی امور
همه ی امور دین بر میانه روی استوار است و دولت اسلامی همه ی برنامه هایش معتدل و به دور از افراط و تفریط است که جز بر این اساس نمی توان مردمان را به درستی راهبری کرد و به عاقبت نیکو هدایت نمود. علی (ع) در خطبه ای فرموده است:
«الا و انَّ شرائعَ الدینِ واحدُه، و سُبله قاصدُه، من اَخذَ بها لَحِقَ و غَنِمَ، و مَن وَقف عَنها ضلَّ و نَدِمَ.»(2)
آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است، و راه های آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد.
هر که راه روشن دین را به درستی دریابد و در آن گام زند، در مسیری معتدل سیر خواهد کرد که او را به سعادت رهنمون می شود. به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«انَّ اللهَ سُبحانه انَزلَ کتاباً هادیاً بیَّن فیهِ الخَیر و الشَر؛ فخُدوا نَهجَ الخَیر تَهتَدُوا، و اصدفُوا عَن سَمت الشَر تقصِدُوا.»(3)
خداوند سبحان کتابی هدایت گر و راهنما فرو فرستاده است که نیکی و بدی در آن به روشنی بیان شده است. پس راه نیکی و خیر را در پیش گیرید تا هدایت یابید، و از بدی و شر روی بر تابید تا در جاده مستقیم و میانه قرار گیرید.
سیر دادن مردمان در راهی میانه و به دور از افراط و تفریط کاری ستوده است که به سامان آوردن زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان جز در سایه ی چنین سیری به درستی میسر نمی شود، بلکه برنامه هایی که مردمان را از اعتدال دور می سازد و در وادی افراط و تفریط می کشاند، برنامه هایی ناپسند است که نتیجه اش نیز تباهی و هلاکت است. امیرمؤمنان علی (ع) در ضمن خطبه ای فرموده است:
«مَن اخذَ القصدَ حَمدُوا الیه طریقهُ، و بشرُوه بالنجاهِ، و مَن اخذَ یمیناً و شمالاً ذَمُّوا الیه الطریقَ، و حذَّرُوه مِنَ الهلَکهِ.»(4)
هر که به راه معتدل درآید، راهش را می ستایند و به نجات بشارتش می دهند، و هر که از راه اعتدال به راست و چپ منحرف شد، راه او را نکوهش می کنند و از هلاکت برحذرش می دارند.
برنامه و راه و رسم هدایتی پیامبر اکرم (ص) و اوصیای آن حضرت، برنامه و راه و رسمی معتدل و میانه بود و هیچ گونه افراط و تفریطی در آن نبود. علی (ع) در توصیف سیره و راه و رسم پیامبر اکرم (ص) بر معتدل و میانه بودن آن تأکید کرده و فرموده است:
«سِیرتهُ القَصدُ و سُنتهُ الرُشد.»(5)
سیره و راه و رسم پیامبر میانه روی و سنت او رشد بود.
پیامبر اکرم (ص) مردمان را بر اساس اعتدال و میانه روی راه برد و رشد داد و به همین فرمان داد، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است:
«و اشهَدُ ان محمداً عَبدهُ و رسولهُ، ارسلَهُ و اعلامُ الهُدی دارسهُ، و مَناهجُ الدینِ طامسهُ، فَصدع بالحقِ، و نَصح للخلقِ، و هَدی الی الرُشد، و امرَ بالقصدِ، صَلی الله علیه و آله و سلم.»(6)
و شهادت می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. وی را هنگامی رسالت بخشید که پرچم های هدایت به کهنگی گراییده بود، و راه های دیانت بی فروغ مانده بود. پس او حق را آشکار ساخت، و خلق را نصیحت کرد، و مردمان را به راه رشد هدایت نمود، و به اعتدال و میانه روی فرمان داد که درود خدا بر او و بر خاندانش باد.
سیره و راه و رسم اوصیای پیامبر نیز همین گونه و میانه روی بود. در روایتی از علی (ع) در این باره آمده است که فرمود:
«طَریقتُنا القَصدُ.»(7)
راه و روش ما میانه روی است.
تأکید بر میانه روی در اداره ی امور
میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط از مسائل مهم و اساسی در هدایت مردمان و اداره ی امور است، به گونه ای که به میزان دور شدن از اعتدال در اداره ی امور، نظام مدیریت دستخوش نابسامانی و کجی و انحراف و ستم و بیداد می شود تا جایی که بکلی ساقط گردد. امیرمؤمنان علی (ع) در وصیت خود به فرزندش محمد حنیفه او را از دور شدن از اعتدال و میل به انحراف به راست و چپ بر حذر داشته و فرموده است:
«مَن تَرکَ القَصدَ جَارَ.»(8)
هر که میانه روی را ترک کند از راه حق منحرف شود.
دور شدن از اعتدال عین ستم و بیداد است و زمامدارانی که خواهان برپایی عدالت و هدایت مردمانند باید همه ی برنامه های خود را بر اعتدال استوار سازند علی (ع) در این باره چنین توصیه کرده است:
«علیکَ بالقصدِ فی الامورِ، فَمَن عدلَ عَن القَصدِ جارَ، و مَن اخذَ بهِ عَدل.»(9)
بر تو باد به میانه روی در کارها، زیرا هر که از میانه روی روی بر تابد ستم کند، و هر که بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار کند.
با توجه به این حقیقت است که امیرمؤمنان علی (ع) نه تنها خود سخت پایبند اعتدال و میانه روی در همه ی امور بود، بلکه به کارگزاران خود سفارش می کرد که برنامه و راه و رسمی معتدل داشته باشند و به هیچ وجه اداره ی امور به افراط و تفریط کشیده نشوند. آن حضرت در عهدنامه ی ملک اشتر بدو این گونه فرمان داده است:
«ولیکِن احبَّ الامُور الیکَ اوسطُها فی الحقِ.»(10)
و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که میانه ترین آن در حق باشد.
هر انسان خردمند و فهیم و کارآزموده به خوبی می داند که بهترین راه و روش اداره ی امور در هر محدوده ای اعتدال و میانه روی است. امیرمؤمنان علی (ع) مدیر زیرک و فهمیده، و سیاستمدار موفق را کسی می داند که مردمان را در اعتدال راهبری کند و هرگز در رفتار، برنامه ها، حرکت و سرعت کار به افراط کشیده نشود و نه مردم را ناامید و مأیوس سازد و و نه در امیدهای واهی قرار دهد. آن حضرت فرموده است:
«الفقیهُ کلُ الفقیهِ مَن لم یُقنطِ الناسَ مِن رحمهِ الله، و لم یوُیسهُم مِن روحِ اللهِ، و لم یُومنهم من مکرِ اللهِ.»(11)
دانای فهمیده و زیرک کسی است که مردم را از آموزش خدا مأیوس نسازد، و از مهربانی او نومیدشان نکند و از عذاب ناگهانی وی ایمنشان ندارد.
حکومت و مدیریت خردمندان بر مبنای اعتدال و میانه روی است که شأن عقل و خرد نورانی همین است، و هر کجا افراط و تفریطی مشاهده می شود ثمره ی جهل و نادانی و کوری و بی بصیرتی است، چنان که علی (ع) فرموده است:
«لا تَری الجاهلَ الا مفرطاً او مُفرطاً.(12)
جاهل را نمی بینی مگر این که یا افراط می کند یا تفریط.
انسان های خردمند و متعادل در همه ی امور بر میانه روی سیر می کنند و عوامل مختلف آنان را از این امر عقلایی دور نمی سازد، حتی دوستی و دشمنی ایشان از سر اعتدال و میانه روی است و در هیچ اوضاع و احوالی از مرزهای اعتدال و میانه روی فراتر نمی روند. سفارش های امیرمؤمنان علی (ع) در این باره روشن و روشنگر است:
«احبِب حَبیبکَ هوناً ما عسَی ان یَکُونَ بَغیضکَ یوماً ما، و ابغِض بَغیضکَ هوناً ما عَسی ان یکُونَ حَبیبک یوماً مَا.»(13)
دوست خود را دوست بدار از سر اعتدال، شاید روزی از روزها دشمنت شود؛ و دشمنت را دشمن دار از روی میانه روی، شاید روزی از روزها دوستت شود.
بنابراین در یک مدیریت خردمندانه و اصول گرا همه ی امور بر اعتدال می گردد و هرگز بر افراط و تفریط تکیه نمی شود.
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغه، کلام 16.
2. همان، خطبه ی 120.
3. همان، خطبه ی 167.
4. همان، کلام 222.
5. همان، خطبه ی 94.
6. همان، خطبه ی 195.
7. شرح غررالحکم، ج4، ص 254.
8. ابوعبدالله محمد بن سلامه القضاعی، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم من کلام امیرمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، السعاده، مصر، 1332ق. ص 27.
9. غررالحکم، ج 2، ص 20.
10. نهج البلاغه، نامه ی 53.
11. همان، حکمت 90.
12. همان، حکمت 70.
13. همان، حکمت 268.
منبع مقاله: دلشاد تهرانی، مصطفی، (1379)، دولت آفتاب: اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع)، چاپ چهارم: 1387.