خانه » همه » مذهبی » اظهار محبت قلبی

اظهار محبت قلبی

اظهار محبت قلبی

محبّت، گرچه امری پوشیده و مخفی است و فعلی باطنی و قلبی، ولی آثار و دلایل آشکار و شاخه های بسیار دارد. محبّت به سان درخت پربرگ و باری است که بر شاخه هایش گل های رنگارنگ نشسته، بعضی از آثار آن در زبان، و بعضی در اعضاء و جوارح انسان آشکار می گردد و همان طور که نمی توان درخت را از بروز دادن گل هایش منع کرد، نشاید که صاحب محبّت را از اظهار آثار آن جلو گرفت.

گویند که در سینه غم عشق نهان ساز

در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم؟

یکی از دلباختگان چه خوش سروده است:

إِذا هَمَمْتُ بِکِتْمانِ الهَوی نَطَقَتْ

مَدامِعِی بِالَّذِی أُخْفِی مِنَ الأَلَمِ

فَإِنْ أَبُحْ أَفْتَضِحُ مِنْ غَیْرِ مَنْفَعَةٍ

وَإِنْ کَتَمْتُ فَدَمْعِی غَیْرُ مُنْکَتِمٍ

لکِنْ إِلَی اللَّهِ أَشْکُو ما أُکابِدُهُ

مِنْ طُولِ وَجْدٍ وَدَمْعٍ غَیْرُ مُنْصَرِمٍ

اگر تلاش کنم که عشقم را مخفی بدارم، اشک هایم از دردهای پوشیده ام سخن می گوید.

هرگاه آن را افشا کنم بدون این که سودی برده باشم رسوا می شوم، و چون کتمان نمایم اشک هایم پنهان نمی ماند.

ولی به درگاه خدا شکوه می برم آنچه می کشم، از طولانی بودن اندوه و سرشک بی پایان.

و همان طور که درخت هرچه بیشتر رشد کند و پرورش یابد، گل ها و شکوفه هایش فزون تر می شود، همچنین هرچه محبّت و دوستی نیرومندتر گردد، آثار و نشانه های آن بیشتر می شود.

و از آثار محبّت در چشم، بی خوابی و اشکباری است. یکی از اهل اشتیاق در آثار حال فراق گفته:

لَوْ أَنَّ عَیْناً فِی الفِراقِ بَکَتْ دَماً

لَرَأَیْتَ فِی عَیْنِی دَماً لا یَجْمَدُ

اگر چشمی در فراق خون می گریست، در دیدگانم خون خشک ناشدنی می دیدی.

و ابوالعباس مبرّد در آغاز قصیده ای چنین می گوید:

بَکَیْتُ حَتّی بَکی مِنْ رَحْمَتِی الطَّلَلُ

وَمِنْ بُکائِی بَکَتْ أَعْدایَ إِذْ رَحَلُوا

آن قدر گریستم که ویرانه ها هم به حالم گریستند، و از گریه ام دشمنانم هم گریه کردند وقتی یارانم رفتند.

و از نشانه های محبّت در زبان، یاد کردن محبوب است همیشه و همه جا. و شاهد بر این مدعی فرموده خدای تعالی در حدیث قدسی به موسی بن عمران علیهما السلام است که: یاد من به هر حال و وضعی خوب است.

می گویم: حال اهل توجّه همین گونه است. خداوند متعال در قرآن مجید فرموده: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الأَلْبابِ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَقُعُوداً وَعَلی جُنُوبِهِمْ»؛ [1] همانا در خلقت آسمان ها و زمین و آمد و رفت پیاپی شب و روز نشانه هایی برای خردمندان است، آنان که خدای را هنگام ایستادن و نشستن و خفتنشان یاد می کنند.

می گویم: این از آثار نهایت شوق آنان نسبت به محبوبشان می باشد.

و نیز از نشانه های زبانی محبّت، یادآوری خوبی ها و زیبایی های محبوب است – به هرگونه که خوشایند باشد – از همین روی روایات متعددی در فضیلت شعر گفتن در مدح ائمه اطهارعلیهم السلام وارد شده که ما در این جا به یک حدیث اکتفا می کنیم:

در بحار و وسائل از امام هشتم حضرت رضاعلیه السلام رسیده که فرمود: هیچ مؤمنی در مدح ما شعری نگوید مگر این که خداوند متعال برای او در بهشت شهری بنا کند که هفت بار از دنیا وسیع تر باشد، در آن شهر هر فرشته مقرّب و هر پیغمبر مرسلی به دیدار او روند. [2] و دیگر از نشانه های محبّت در زبان، دعا کردن و خواستن تمام خوبی ها برای محبوب می باشد، و این معنی کاملاً برای خردمندان روشن است و جز افراد نادان کسی آن را انکار نمی کند.

دلیل بر خوبی اظهار محبّت به زبان، بلکه قرار دادن آن از ارکان شکر این که: دومین مرتبه ایمان می باشد، در صورتی که حقیقت ایمان همان اعتقاد و باور است که در دل و باطن انسان قرار دارد، چنان که در قرآن مجید آمده: «إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمانِ»؛ [3] مگر کسی که مورد اکراه واقع شود و حال آن که دلش به ایمان مطمئن باشد.

و نیز آمده: «قالَتِ الأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمَّا یَدْخُلِ الإِیمانُ فِی قُلْوبِکُمْ»؛ [4] اعراب (بادیه نشینان) گفتند: ایمان آورده ایم. بگو: ایمان نیاورده اید ولی بگویید اسلام آورده ایم که هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است.

بنابراین ایمان در حقیقت جز محبّت خدا و رسول و ولیّ او نیست. با وجود این لازم است آنچه در دل معتقدیم به زبان آوریم و گرنه آثار ایمان بر آن مترتّب نخواهد شد.

نتیجه این که: دعا کردن برای فرج مولی صاحب الزمان – صلوات اللَّه علیه – نشانگر حقیقت ایمان است، همان طور که شعر گفتن در مدح ائمه اطهارعلیهم السلام اظهار محبّت و علامت ایمان است – چنان که متذکّر شدیم -. و نیز روایاتی که درباره فضیلت اظهار محبّت امیر مؤمنان علی علیه السلام به زبان وارد شده بر این معنی هم دلالت دارد، چون که منظور ابراز محبّت قلبی است، و بدون تردید دعا کردن برای تعجیل فرج از مصادیق حتمی این عنوان می باشد، چنان که توضیح آن خواهد آمد.

این بیت که یکی از اهل عرفان سروده مناسب این جا است:

عِباراتُنا شَتّی وَحُسْنُکَ واحِدٌ

وَکُلٌّ إِلی ذاکَ الجَمالِ یُشِیرُ

عبارت های ما گوناگون و حُسن تو یکی است، و هر کدام از آن ها به آن جمال اشاره می کند.

البته منظور آن است که او در جهات حسن یکتا است، نه این که حسن او در یک جهت منحصر است. این نکته را بدان و این فایده را مغتنم شمار.

و نیز از دلایل فضیلت اظهار محبّت به زبان، روایاتی است که در آداب معاشرت با برادران دینی وارد شده، در حدیث صحیحی در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام آمده که هشام بن سالم فرمود: اگر کسی را دوست داشتی او را از این امر مطّلع ساز که دوستی بین شما را محکم تر می گرداند. [5] .

و نیز در حدیث صحیحی – به اصطلاح قدما – از نصر بن قابوس الجلیل آمده که گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود: اگر کسی از برادرانت را دوست داشتی او را از این امر باخبر کن. که حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: پروردگارا! به من بنمایان چگونه مردگان را زنده می کنی. [خداوند] فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ گفت: چرا ولی برای این که دلم اطمینان یابد [این درخواست را می کنم] . [6] .

مجلسی در کتاب مرآة العقول در شرح این حدیث گفته: و این حدیث با روایتی که در کتاب عیون اخبار الرضا در تفسیر آیه وارد شده کاملاً منطبق است، و مراد آن است که دلم بر دوستی و خلیل قرار دادن من اطمینان یابد. [7] .

می گویم: منظور از آگاه ساختن و مطلع نمودن برادر دینی از محبّت، هر کاری که دلالت بر آن دارد می باشد، نه با زبان تنها. شاهد بر این معنی آن است که: ابراهیم علیه السلام اجابت دعای خویش را علامت خلیل گرفتنش از سوی خداوند قرار داد. بنابراین اهتمام ورزیدن به دعا برای تعجیل فرج امام علیه السلام اظهار محبّت نسبت به آن جناب است، و سبب می شود که آن حضرت نیز نسبت به دعا کننده دوستی بیشتری پیدا کند، بلکه موجب محبّت پدران بزرگوارش هم می شود، چون دعا کردن برای امام عصر – عجّل اللَّه فرجه الشریف – ابراز دوستی نسبت به تمام این خاندان است. لذا مایه جلب عنایت و محبّت آنان می گردد، اگر جز این اثر نیک بر دعا کردن نبود، همین مکرمت بزرگ بس بود.

——————————————————————————–

[1] سوره آل عمران، آیه 190.

[2] وسائل الشیعه: 467:10. [3] سوره نحل، آیه 106. [4] سوره حجرات، آیه 14. [5] کافی: 644:2. [6] کافی: 644:2، و این قسمت آیه ای است از قرآن مجید، سوره بقره، آیه 260: «قالَ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی المَوْتی قالَ أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی». [7] مرآة العقول: 539:12.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد