خانه » همه » مذهبی » اعتدال و انضباط در صدا و صوت

اعتدال و انضباط در صدا و صوت

اعتدال و انضباط در صدا و صوت

در قرآن، دهمين و آخرين نصيحت لقمان به فرزندش چنين بيان شده:
«واقصد فى مشيك واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير؛ پسرم! در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت‏ترين صداها صداى خران است». [1]

966e4ae0 098a 48df 8fdc 0409a4583442 - اعتدال و انضباط در صدا و صوت
41506 - اعتدال و انضباط در صدا و صوت
اعتدال و انضباط در صدا و صوت

نويسنده:حجت الاسلام والمسلمين محمد محمدى اشتهاردى

اعتدال و انضباط در صدا و صوت

در قرآن، دهمين و آخرين نصيحت لقمان به فرزندش چنين بيان شده:
«واقصد فى مشيك واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير؛ پسرم! در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت‏ترين صداها صداى خران است». [1]اسلام دين اعتدال است، اعتدال و ميانه روى، و به عبارت روشن‏تر پرهيز از افراط و تفريط، در همه امور و شؤون زندگى، يك ركن ركين و اصل خلل‏ناپذير در همه ابعاد اسلام مطرح مى‏باشد، از اين رو امت اسلام در قرآن به عنوان امت وسط، و از اين جهت‏به عنوان الگوى جهانيان معرفى شده، آنجا كه مى‏خوانيم: «وكذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس؛ همان گونه (كه قبله شما يك قبله ميانه بين شرق و غرب است) شما را نيز امت ميانه‏اى قرار داديم (در حد اعتدال بين تندروى و كندروى) تا براى مردم، گواه و الگو باشيد». [2]در روايات متعددى از امامان معصوم (علیه السلام) نقل شده كه فرمودند:
«نحن الامة الوسطى، و نحن شهداء الله على خلقه و حججه فى ارضه… نحن الشهداء على الناس… الينا يرجع الغالى و بنا يرجع المقصر؛ امت ميانه ما هستيم، و ماييم گواهان خدا بر خلق و حجت‏هاى او در زمين، ماييم گواهان بر مردم، غلو كنندگان و افراط گران بايد به سوى ما باز گردند، و مقصران و كندروان بايد به ما بپيوندند، و روش ما را الگو قرار دهند». [3]يكى از شاخه‏هاى اعتدال، اعتدال در راه رفتن است، به طورى كه راه رفتن انسان مغرورانه و دور از ادب و انضباط نباشد، و نيز سست و بى‏حال كه نشان دهنده تنبلى و خستگى است نباشد، در بحث قبل، در مورد راه رفتن صحيح و مؤدبانه، سخن به ميان آورديم و در اين جا به همان بسنده مى‏شود. شاخه ديگر اعتدال، در صدا و صوت است، كه از آداب مهم معاشرت اسلامى به حساب مى‏آيد، كه در اين گفتار، به عنوان آخرين و دهمين نصيحت لقمان به پسرش (كه در قرآن آمده) به شرح آن مى‏پردازيم.

معنى اعتدال در صدا و صوت

اعتدال در صدا و صوت، يعنى رعايت ادب و انضباط در صدا و صوت كه به گونه‏اى بلند و ناهنجار و نا به هنگام نباشد تا باعث آزردگى ديگران شود. با توجه به اين كه صداها داراى انواع و اقسام است، مانند: صداى وسائل نقليه، صداى ماشين آلات، صداى بلندگوها بر فراز مساجد و حسينيه‏ها و تالارها، صداى عادى انسان‏ها در گفت و گوهاى رودررو و يا در تلفن، صداهايى كه از سرفه و عطسه و دهان دره و سكسكه توليد مى‏شود، كه اگر غير طبيعى باشد و انسان بر فشار آن با اختيار خود بيفزايد، نيز يك نوع صداى ناهنجارى است كه بايد از آن پرهيز كرد، و هم چنين صداهاى مختلف رسانه‏هاى صوتى از قبيل راديو، تلويزيون، ويدئو، صداى بوق‏هاى مختلف از اتومبيل‏ها، ترن‏ها و كارخانه‏ها و موتورسيكلت‏ها… و به طور كلى يكى از مشكلات، به ويژه در عصر حاضر كه عصر ماشين و فضا و ارتباطات است، آلودگى صوتى است كه موجب سلب آسايش و آرامش انسان‏ها مى‏شود و به عقيده كارشناسان، آلودگى صوتى علاوه بر آسيب‏رسانى به نيروى شنوايى موجب آسيب رسانى به قلب و اعصاب، و باعث بى‏خوابى و ضعف خواهد شد، و اين آلودگى به ويژه يكى از آزارهاى جانكاه براى بيماران اعصاب و بيماران ديگر به شمار مى‏آيد، و اين نوع صداها گاهى به عنوان عروسى، و زمانى به اسم عزادارى، و موقعى در زمين ورزش، و وقتى به نام سيزده بدر، و آتش بازى و ترقه بازى، كه از بدترين و خطرناك‏ترين نوع ايجاد صدا است، و يا فريادهايى هنگام خريد و فروش، و نزاع‏ها پديدار مى‏گردد، و احيانا اين فريادها موجب فتنه و كشمكش و ناهنجارى‏ها شده است، بسيار ديده وشنيده شده، همسرى نزد همسرش، فرزندى نزد پدر و مادر و به عكس، و يا همسايگان و برادران و همسفران به خاطر اين كه درشت و خشن سخن مى‏گويند، و انضباط در صدا را رعايت نمى‏كنند، آتش عداوت بين خود را پديدار آورده و شعله‏ور مى‏سازند، به طورى كه اين موضوع هم چون يك مثل شده، كه يكى به ديگرى مى‏گويد: «صدايت را بلند نكن، خفه شو، اين قدر داد و فرياد نكش، آرام حرف بزن وگرنه من هم فرياد مى‏زنم!» و همين سخنان كه هر روز شاهد آن در بين مردم هستيم، مقدمه جنگ و جدال، و هيزم آتش كينه و عداوت خواهد شد. و مى‏توان گفت: كه فريادها و صداهاى ناهنجار يا بلند كه موجب آزار ديگران مى‏شود، و حتى باعث تنفر و انزجار مى‏گردد، يكى از گناهانى است كه موجب حق الناس است، يعنى توبه از آن گناه، مشروط به جلب رضايت آنهايى است كه بر اثر سر و صداى او آزرده شده‏اند. به خصوص رانندگان بايد بيشتر رعايت كنند، بسيار ديده شده كه در خيابان‏هاى شلوغ، و پس از ورزش‏هاى عمومى، و يا امورى كه باعث راه بندان شده، بعضى از رانندگان با بوق‏هاى ممتد، اعصاب مردم را خرد مى‏كنند، و در اين ميان افراد بيمار و يا سالخرده‏اى وجود دارند، كه به طور جدى آزرده شده و روح و روانشان كوفته خواهد شد، بر همين اساس در كشورهاى متمدن، براى جلوگيرى از آلودگى صوتى، قوانين و برنامه‏هاى مبسوطى قرار داده‏اند، و جريمه هايى وضع نموده‏اند تا آسايش و آرامش محيط را حفظ كرده، و مردم را از اين آلودگى زيانبخش حفظ كنند، آمار نشان دهنده افراد بيمار بسيارى است، كه جان خود را فداى همين آلودگى صوتى نموده‏اند، به عنوان مثال، شخصى به بيمارى قلبى مبتلا است، وبى خبر از همه جا از راهى عبور مى‏كند، ناگهان نوجوان بى‏ادبى در كنار او ترقه‏اى با صداى مهيب ايجاد مى‏كند، و همين باعث مرگ آن بيمار، و يا آسيب شديد به او مى‏شود، هر انسان باوجدانى از اين گونه حركات نابخردانه، اظهار تنفر كرده و در مورد عامل آن نفرين مى‏نمايد.
نيز بايد توجه داشت كه مزاحمت‏هاى تلفنى، و تلفن‏هاى بى‏وقت، و يا در زدن و فشار دادن دكمه اف اف منازل در هنگام استراحت صاحب خانه، و فرياد زدن فروشندگان با بلندگو در كوچه‏ها، به خصوص در وقت‏هاى استراحت را، مى‏توان به عنوان آلودگى صوتى و مزاحمت‏هايى كه داراى حق الناس است‏شمرد، و هم چنين جار و جنجال شاگردان در كلاس در حضور معلم و استاد، از مصاديق روشن بلند حرف زدن است.
بنابراين در همه جا و همه انواع صداها، بايد رعايت اعتدال نموده و موجب مزاحمت ديگران نشد، چرا كه آرامش از حقوق طبيعى مردم است، و ناديده گرفتن آن، تجاوز به حريم حق الناس بوده و جرم سنگين مى‏باشد.

كنترل صوت از نظر قرآن

در قرآن در سه مورد سخن از انضباط صوتى در سخن گفتن به ميان آمده‏ [4] كه دو مورد آن مربوط به سخن گفتن با پيامبر (صلی الله علیه وآله) است، و يك مورد آن به عنوان يكى از نصايح حضرت لقمان به پسرش، كه يك اندرز عمومى است مى‏باشد، در مورد نصيحت لقمان چنان كه در آغاز ذكر شد، متن آن چنين است:
«واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير» [5]در اين آيه به دو مطلب تصريح شده:
نخست: اين كه وقتى كسى را صدا مى‏زنى يا با كسى سخن مى‏گويى، از صداى خود بكاه، وبه تعبير ديگر صداى خود را فروگير، و آن را بلند نكن.
واژه «غض» در اصل به معنى فرو خواباندن و از بالا به پايين آوردن و كاستن است، كنايه از اين كه صداى خود را نرم و ملايم كن و از فرياد و نعره زدن برحذر باش.
دوم: اين كه: در نصيحت لقمان صداهاى ناهنجار و بلند به صداى الاغ تشبيه شده، با اين كه صداهاى گوش خراش‏تر و ناراحت كننده‏تر از آن در محيطهاى ما وجود دارد، اين تشبيه از اين رو است كه جنبه عمومى دارد، و در هر جا و همه زمان‏ها يك مثال روشن و همگانى است.
و ديگر اين كه علاوه بر ناراحت كننده بودن، زشت‏تر از صداهاى ديگر است، و گاهى بدون جهت، و بدون هيچ گونه نياز و هيچ گونه مقدمه رخ مى‏دهد، هم چون نعره‏ها و فريادهاى مغروران و ابلهان، و يا صداهاى ناهنجار ديگر آنها، كه بدون مقدمه و هدف و نياز، رخ مى‏دهد.
بر همين اساس امام صادق (علیه السلام) در تفسير اين آيه فرمود:
«هى العطيسة المرتفعة القبيحة…؛ اين صدا عطسه بلند و زشت، و صداى زشت در سخن گفتن است.» [6] يعنى عطسه‏هاى خشن و اختيارى از شاخه‏هاى صداهاى زشت است.
و از بعضى از مفسران نقل شده منظور از «انكر الاصوات» زشت‏ترين صداها است، و صداى الاغ در ميان صداهاى حيوانات زشت‏ترين صداها مى‏باشد، چرا كه در آغاز آن با نفس عميق و زشت شروع مى‏شود، سپس بلند و ناهنجار مى‏گردد. [7] بعضى از انسان‏ها نيز يك نواخت سخن نمى‏گويند، بلكه سخن گفتنشان با نفس‏هاى عميق و نعره و فرياد گوش خراش آميخته است.
دو مورد ديگر از آيات قرآن در راستاى رعايت ادب و انضباط در صدا، در سوره حجرات مطرح شده است، آنجا كه مى‏خوانيم:
«يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ان تحبط اعمالكم وانتم لا تشعرون؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد صداهايتان را بالاتر از صداى پيامبر (صلی الله علیه وآله) نبريد، همان گونه كه بعضى از شما نسبت‏به ديگرى، بلند گفت و گو مى‏كنيد، با پيامبر (صلی الله علیه وآله) اين گونه سخن نگوييد، مبادا (به خاطر اين صداى بلند كه برخاسته از بى‏ادبى شما است، اعمال شما نادانسته، پوچ و نابود شود». [8] و در دو آيه بعد مى‏فرمايد:
«آنان كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه و موزون مى‏كنند، همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است – ولى كسانى كه تو را (اى پيامبر) از پشت حجره‏ها بلند صدا مى‏زنند، بيشترشان نمى‏فهمند».
اين آيات بيانگر آن است كه بايد در حضور پيامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیه السلام) بلكه بزرگان دين، كمال ادب را حتى در سخن گفتن رعايت كرد، بلند و ناهنجار سخن نگفت، و حريم مقدس آن‏ها را حفظ نمود، و از جار و جنجال و سخن پراكنى‏هاى ناموزون در حضور آن‏ها پرهيز نمود، چنان كه امام سجاد (علیه السلام) در ضمن شمردن حق استاد و معلم مى‏فرمايد:
«از جمله حق او بر تو اين است كه صدايت را از صداى او بالاتر نبرى». [9]نتيجه اين كه: اين آيات بيانگر يكى از ابعاد آداب معاشرت اسلامى است، و آن رعايت اعتدال و انضباط در صدا و سخن گفتن در حضور همه مردم به ويژه پيامبران، امامان و اولياء خدا كه بيشتر تاكيد شده است.

رعايت انضباط صوتى در كلام بزرگان

رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
«ان الله يحب الصوت الخفيض، و يبغض الصوت الرفيع؛ خداوند صداى كوتاه و ملايم را دوست دارد، و صداى بلند را ناپسند مى‏داند». [10]اميرمؤمنان على (علیه السلام) در رابطه با جهاد مى‏فرمايد: «و اميتوا الاصوات فانه اطرد للفشل؛ از صداها و جار و جنجال‏ها در صحنه جنگ بكاهيد كه بهتر موجب دور كردن سستى و كاهلى مى‏شود». [11]و در سخن ديگر مى‏فرمايد:
«پايين آوردن صدا، و فروآوردن چشم، و اعتدال در راه رفتن از نشانه‏هاى ايمان، و نيكى دين دارى است». [12]

استثناها

البته ناگفته نماند كه در بعضى از موارد به عنوان استثناء، بلند كردن صداى خوب، پسنديده و مطلوب است، مانند جاهايى كه به عنوان دفع ظلم ظالم، و دفاع از حق و در مواردى كه تلاوت آيات قرآن و همايشى دينى و علمى برقرار است، و بلند نمودن صدا موجب رسايى سخن و آثار مثبت ديگرى باشد، بر همين اساس در قرآن مى‏خوانيم:
«لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم؛ خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود بدى‏ها (ى ديگران) را اظهار كند، مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد». [13]واژه جهر، به معنى آشكارا سخن گفتن است كه گاهى انجام آن بستگى به بلند سخن گفتن دارد، مى‏توان گفت فرياد مظلوميت عاشورائيان و اسيران كربلا، بر همين اساس بوده است.
و در روايت آمده: يكى از ياران پيامبر (صلی الله علیه وآله) به نام ثابت‏بن قيس (خطيب مسلمين) بلند سخن گفت، وقتى كه شنيد طبق نزول آيه 2 سوره حجرات بلند سخن گفتن موجب حبط و نابودى اعمال نيك مى‏شود، بسيار ناراحت‏شد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به او فرمود: «صداى بلند تو براى خطابه و سخنرانى بوده است، و حساب تو از ديگران جداست». [14]از جمله ديگر استثناها، اذان را بلند گفتن در وقت‏هاى نماز، و بلند گفتن لبيك گروهى در مراسم حج است، پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «يغفر للمؤذن مد صوته و بصره؛ به هر اندازه كه صداى (بلند) مؤذن به آنجا مى‏رسد، و چشمش تا آن جا را مى‏بيند، آمرزيده مى‏شود». [15]اين سخن بيانگر آن است كه صداى خود را در اذان بلند كنيد، تا موج آن به مكان‏هاى بيشتر و دورتر برسد، تا پاداش بيشتر ببريد.
شعارهاى بلندى كه در راه پيمايى‏ها بر ضد طاغوت‏ها بلند گفته مى‏شود، نيز به عنوان دفاع از حق، و سركوب طاغوتيان است، و از استثناءها است و هرچه بلندتر باشد، رساتر خواهد بود. ولى در غير اين موارد نادر، ما حق بلند حرف زدن نداريم، تا چه رسد به اين كه فرياد و بلند سخن گفتن، جنبه تهديد نسبت به مؤمنين داشته باشد، كه قطعا روا نيست، زيرا موجب ترس و تحقير مؤمن مى‏شود.

سفارش امام خمينى (ره) در بلند نكردن صداها در بلندگوها

حضرت امام خمينى (رحمت الله علیه) در مورد پرهيز از صداهاى بى‏رويه، و مزاحمت‏هاى صوتى – گرچه به عنوان عبادت باشد – به طور مكرر نصيحت نموده و هشدار مى‏دادند، و در اين خصوص، بسيار حساس بود.
در اين جا به عنوان نمونه، نظر شما را به دو فراز از نصايح او جلب مى‏كنيم:
1- «و يك كلمه كه اين نصيحتى است‏به اينهايى كه در روضه خوانى‏ها و مجالسى كه دارند در تكيه‏ها در اين طور چيزهايى كه دارند، توجه به ضعفاى مردم بكنند، در بين مردم، مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصى هستند پيرمرد، اشخاصى هستند پيرزن، و ضعيف، صداها زياد نباشد، كه مردم را منزجر كند، بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند، بلندگوها را در داخل مسجد بگذاريد، و اين طور نباشد كه بخواهيد با معصيت، اطاعت خدا را بكنيد، خداى نخواسته معصيت‏خدا بشود، و از آداب ماه مبارك رمضان همين است كه مردم را آرامش بدهيد…». [16]2- «گاهى مى‏شود كه كارهاى به ظاهر اسلامى، لكن با بى‏توجهى و خلاف اسلام، واقع مى‏شود، فى المثل اشخاصى مى‏خواهند خدمت‏بكنند… و قصدشان هم خدمت است، لكن گاهى در كيفيت عمل، طورى مى‏شود كه معصيت مى‏شود… مثلا مى‏خواهند در كميته‏ها، در جاهايى كه براى بسيج مهيا هستند خدمت كنند، لكن گاهى همين‏هايى كه مى‏خواهند خدمت بكنند يك كارهايى انجام مى‏دهند كه با موازين اسلامى جور در نمى‏آيد، مثلا اين كه نصف شب‏ها شروع مى‏كنند به فرياد و شعار دادن و دعا خواندن و تكبير گفتن، در صورتى كه همسايه‏ها هستند و ناراحت مى‏شوند، مريض‏ها هستند، معلولين هستند، بيمارستان‏ها هست، و اينها رنج مى‏برند، و شما يك چيزى را كه مى‏خواهيد عبادت باشد، معصيت كبيره مى‏شود، اگر در سحر فرض كنيد يك عده‏اى بخواهند دعاى وحدت بخوانند، خوب! مى‏شود در داخل منزل خودشان بخوانند، اگر بلندگو دارند، بلندگو را در داخل بگذارند كه صداها بيرون نيايد… شما مى‏خواهيد يك كار عبادى كنيد… فرضا بخواهيد يك كار اجتماعى باشد كه در آن اجتماع، دعا خوانده شود، اينجا نبايد بلندگوهاى بزرگ را بيرون بگذارند، و تمام افرادى كه در اين محله يا محله‏هاى دور هستند، رنج‏ببرند، اينها معصيت كبيره است، اذيت مسلم و آزار مؤمنين از بزرگترين گناهان كبيره است…». [17]

پی‏نوشتها:

[1]. سوره لقمان، آيه 19.
[2]. بقره 143.
[3]. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 134.
[4]. حجرات آيات 3- 2؛ لقمان 19.
[5]. لقمان 19.
[6]. تفسير مجمع البيان، ج 8، ص 320 (ذيل آيه).
[7]. همان.
[8]. حجرات 2، نظير اين مطلب در آيه 63 سوره نور آمده است.
[9]. المحجة البيضاء، ج 3، ص 450.
[10]. بحارالانوار، ج 2، 62.
[11]. نهج البلاغه، خطبه 124، و نامه 16.
[12]. غرر الحكم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 97.
[13]. نساء 148.
[14]. اقتباس از تفسير مجمع البيان، ج 9، ص 130.
[15]. وسائل الشيعه، ج 4، ص 619.
[16]. صحيفه نور، ج 18، ص 21.
[17]. همان، ج 16، ص 243.

منبع:www.balagh.net

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد