در رابطة با زندگي پس از مرگ ديدگاه هايي وجود دارد كه بطور كلي به سه گروه مي توان تقسيم كرد:
1.ملحدين: اينها كساني هستند كه به طور كلي زندگي پس از مرگ را تكذيب مي كنند چنانچه آيات زيادي وارد شده كه مكذبين روز قيامت و حيات پس از مرگ را مورد خطاب قرار داده اند مانند آية 21 سورة صافات كه مي فرمايد: «اين است روز جدا كردن (روز قيامت) كه آن را تكذيب مي كرديد.» و در جاي ديگر مي فرمايد: «واي امروز بر تكذيب كنندگان، كسانيكه روز قيامت را تكذيب مي كردند.»[1] و آيات ديگر كه تكذيب كنندگان معاد و قيامت را مورد سرزنش قرار مي دهد و در عصر حاضر ملحدين و ماديون كه ماركسيست ها مصداق روشن آن مي باشد، همانگونه كه منكر مبداء مي باشند معاد را انكار مي كنند و به غير از عالم ماده، به هيچ عالم ديگري اعتقاد ندارند.
2. ديدگاه اديان ابراهيمي: همة اديان ابراهيمي به حيات پس از مرگ معترفند. اين اديان معتقدند كه انسان با مرگ جايگاه خود را عوض كرده و در يك عالمي كه غير از اين دنياست زندگي خواهد كرد و نتيجة تمام اعمال خود را خواهد ديد.
3. ديدگاه برخي از اديان هندي: اين اديان تناسخ را به جاي معاد در اديان ابراهيمي پذيرفته اند و به جاي معاد به تناسخ ارواح در ابدان ديگر اعتقاد دارند، كه از جملة آنها آئين بودا است كه در اين جا به اصول و عقايد آنها هم اشاره اي مي كنيم.
اصول عقايد و كليات آئين بودا: در آئين بودا برخي از مطالب به صورت واضح بيان نشده و جاهاي تاريك و مهمي در آنها ديده مي شود از جمله اين موارد مبهم، همين مسالة زندگي پس از مرگ است، آنچه از اصول چهارگانة اكتشافي بودا بر مي آيد، اين است كه وجود و هستي بطور كلي از خالق گرفته تا مخلوق سراسر رنج و گرفتاري است و راه نجات، منحصر در كشتن آرزوها و تمنيات و اميال و قطع از وجود است. اگر فردي از طريق رياضت و درونگرائي و تفكر، خود را از شر وجود خلاص نكند به يك نوع تولد جديد مداوم كه عبارت از تناسخ و انتقال روح از جسمي به جسم ديگر است، مبتلا خواهد شد. ولي چنانچه ميل به زندگي و حيات را از راه رياضت و معرفت در خود كشته و نابود سازد. در اين صورت راه نجات را پيدا كرده و پس از مرگ به (نيروانا) واصل خواهد شد. پس طبق اين بيان در آيين بوديزم، مردم يا اهل رياضت هستند كه در اين صورت پس از مرگ به (نيروانا) پيوسته و در آن عالم نيستي خاموش مي گردند. يا علاقمند به زندگي و داراي اميال و آرزوهاي مختلف هستند كه در اين صورت آن قدر بايستي رنج وجود را از مجراي تناسخ تحمل كنند تا تصفيه شده و راه نجات پيدا كنند.[2]بنابراين دو موضوع در آئين بودا زياد برجسته به نظر مي آيد:
1. تناسخ: كه عبارت است از تعلق گرفتن روح آدمي بعد از مرگ به كالبد انسان ديگر يا حيوان يا نبات يا جمادات. كه اين عقيده در اكثر اديان هندوئي به چشم مي خورد.
2. نيروانا: كه در اصطلاح آنها به معناي خاموش شدن است. يعني بر اثر رياضت انسان به نيستي مطلق مي رسد.[3] اما اينكه نيروانا يك امر وجودي است يا عدمي محض مورد اختلاف است. بايد دانست كه در آئين بودا اعتقاد به بهشت و جهنم و حساب اعمال و جزاي آن نيست، حتي كارهاي نيك هم براي پاداش اعمال نيست، بلكه تمام دستورات و فرمانها در اين آئين صرفا براي تهذيب نفس و تزكية روح و رسيدن به مقام نيروانا، يعني نجات از رنجهاست.[4] چنانچه بودا خطاب به شاگردان خود گفته: اي شاگردان من، من جايگاهي سراغ دارم كه در آنجا از خاك و آب و نور و هوا خبري نيست نه اين جهان است و نه آن جهان، آنجائيكه كه من وصفش مي كنم، عبارت است از پايان وجود.[5] پس رسيدن به نيروانا هدف بودائيان است،نيروانا يعني آزادي از سلسلة علل پيدايش و رنج جهان، كمال مطلوبي كه بر اثر طرق هشت گانة بودائي تحقق مي پذيرد، نيروانا يعني مقامي كه تغيير ناپذير است.[6]با توجه به ديدگاه هاي كه ذكر گرديد، در آئين بودا اعتقاد به معاد و قيامت آن طوري كه رهبران اديان ابراهيمي معتقدند ديده نمي شود و يا حداقل تفسير روشني از نيروانا نكرده اند تا منظور آنها را روشن كند كه آيا اينها به معاد و قيامت معتقدند يا نه؟ به همين دليل آئين بوديسم در جرگة اديان قائل به معاد قرار نمي گيرد، بلكه جزو قائلين به تناسخ به شمار مي آيد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اديان بزرگ جهان، هاشم رضي.
2. بودا، ع. پاشائي.
3. چنين گفت بودا، رجب زاده و ديگران.
4. تاريخ جامع اديان، جان بي ناس.
5. آشنائي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.
پي نوشت ها:
[1] . مطففين/11.
[2] . قرباني، زين العابدين، بسوي جهان ابدي، شفق، 1363 ش، ج 1 و 2، ص 35-55.
[3] . توفيقي، حسين، آشنائي با اديان بزرگ، سازمان مطالعه و تدوين كتب انساني، 1380 ش، ص 40.
[4] . قرباني، زين العابدين، بسوي جهان ابدي، شفق، 1363 ش، ج 1 و 2، ص 35-55.
[5] . ميهن پور، محمد، بودا چه مي گويد؟ تهران، 1340ش، ص 271.
[6] . بهار، مهرداد، اديان آسيايي، تهران، انتشارات چشمه، 1380 ش، ص 180.