اعجازمندي قرآن
اعجازمندي قرآن يكي از مباني مشترك تمامي فرق اسلامي است.(1) در طول تاريخ متكلمان تلاشهاي متعددي در تبيين هويت و گستره ي اعجازي قرآن انجام داده اند.(2) مطابق بررسيهاي كتابشناسي انجام شده در بيش از 330 اثر به موضوع اعجاز قرآن پرداخته شده است.(3)
اعجاز از ريشه « ع ج ز » به معناي ناتوان ساختن يا ناتوان يافتن كسي يا چيزي است.(4) اعجاز و معجزه در علم كلام به معناي امري خارق العاده همراه با تحدي و سالم از معارضه است كه خداوند آن را به دست پيامبرش پديد مي آورد تا نشان راستي رسالت وي باشد.(5) هرچند اعجاز به اين معنا در قرآن كريم به كار نرفته، اما الفاظ ديگري همانند بينه و آيه ( اعراف: 73، 106)، برهان ( قصص: 32)، سلطان ( ابراهيم: 11)، بصيرت ( انعام: 104) و شيء مبين ( شعرا: 30) بر معجزه حمل شده است. برخي از محققان معجزات را به دو قسم حسي و عقلي تقسيم كرده و معتقدند بيشتر معجزات عرضه شده بر امتهاي پيشين، ماندناقه صالح، توفان نوح، عصاي موسي و غيره حسي و بيشتر معجزات عرضه شده بر مخاطبان پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم)، مانند خبر دادن از غيب و آوردن حقايق علمي بدون آموختن از كسان، عقلي بوده است. قرآن كريم با برخورداري از امتيازي خاص، معجزه و نشانه اي معرفي شده كه هر دو جنبه ي حسي و عقلي را در خود فراهم آورده است، با اين ويژگي كه تا پايان جهان باقي و در دسترس همه ي بشر قرار دارد.(6) نخستين بار اعجازمندي قرآن از سوي خود قرآن در مكه مطرح گرديد و خداوند مخالفان خود را به هماوردي طلبيد(7). مجموعه آيات تحدي بر اين نكته دلالت دارند كه بشر با بهره گيري از تمام توان و امكانات خود توان آوردن مانند قرآن را ندارد و اين خود شاهد صدق الاهي بودن قرآن و راستي نبوت محمدي (صلي الله عليه و آله و سلم) است.
در اين آيات به آوردن مانندي براي قرآن(8)، ده سوره (9)، يك سوره (10)، كلامي مانند قرآن (11) و عدم اختلاف در قرآن (12) هماوردي شده است.
ظهور اصطلاح معجزه به معناي كلامي آن به قرن نخست هجري برمي گردد. در رواياتي از امام سجاد (عليه السلام) (13)، و امام رضا (عليه السلام) (14) به معناي اصطلاحي آن اشاراتي شده است. سپس در قرن دوم هجري شاهد ظهور نظريه هاي متعددي در باب اعجاز قرآن هستيم. واصل بن عطا ( م 131ق )، شيخ معتزله، بر اين باور بود كه اعجاز قران ذاتي آن نيست، بلكه خداوند انديشه ي مردم را از معارضه با آن بازمي گرداند.(15) اين سخن بعدها مبناي نظريه ي نظام معتزلي در قول به « صَرْفه » گرديد كه با وجود تفسيرهاي متفاوت از صرفه تا مدتها در ميان متكلمان، به ويژه معتزليان و دانشمندان شيعي، طرفداراني داشت. (16) مي توان گفت معتزله در بين مذاهب فكري جهان اسلام نخستين جرياني بود كه اعجاز قرآن را با رويكرد كلامي و عقلي مطرح كرد و به طور جدي مناقشاتي را در اين مسأله پديد آورد.(17) افزون بر نظريه صرفه (18)، بلاغت و فصاحت قرآن (19)، نظم قرآن (20)، اخبار از غيب (21)، فقدان تناقض و اختلاف (22) مهم ترين نظرياتي هستند كه در تبيين وجه اعجاز قرآن از سوي متكلمان و قرآن پژوهان فريقين ارائه شده است. مجموع اين نظريات را مي توان به دو دسته اعجاز ذاتي – دروني و اعجاز غيرذاتي و بيروني تقسيم كرد. نظريه صرفه تنها مصداق قسم اخير و ديدگاه هاي ديگر- كه نظريه ي اكثريت متكلمان فريقين است- از انواع اعجاز ذاتي و دروني قرآني به شمار مي آيند. در نظريه ي اعجاز ذاتي، اعجاز قرآن را به ذات آن نسبت مي دهند و وجوهي را در تبيين اعجاز آن برشمرده اند. در انواع و شمارگان وجوه اعجاز ذاتي قرآن وحدت رويه ميان دانشمندان علوم قرآني وجود ندارد. برخي در تكثير اين وجوه تا 35 وجه براي اعجاز ذاتي قرآن را قائل شده است.(23) در نظريه اعجاز غير ذاتي قرآن ( صرفه )، اعجاز قرآن دروني آن نيست بلكه خداوند قادر، براي اثبات صدق پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و الاهي بودن كلام قرآن، مردمان را از آوردن مانند قرآن بازداشته است. آنچه عدم امكان هم آوردي با قرآن است صرف و منع خداوند است كه مطلبي خارج از قرآن است.(24)
مهم ترين نظريه پرداز شيعي در باب اعجاز قرآن سيد مرتضي است كه نخست در كتاب الذخيره و سپس در اثر مستقل خود به نام الموضح عن جهة اعجاز القرآن به نقد و نظريه پردازي در موضوع اعجاز قرآن پرداخت و نظريه صرفه را متقن ترين وجه اعجاز قرآن برشمرد. صرفه بازداشتن خداوند از آوردن مانند قرآن به وسيله مخلوق ( انس و جن ) يكي از وجوه اعجاز قرآن كريم است. اين نظريه از اوايل قرن سوم تا قرن ششم داراي طرفداراني بوده و تفسيرهاي گوناگوني از آن صورت گرفته است. برخي از قرآن پژوهان معاصر با توجه به اتقان مخالفان نظريه صرفه، از جمله منافات آن با اعجاز ذاتي قرآن و ظاهر آيات تحدي اين ديدگاه را نپذيرفته اند.(25)
هرچند به نظر برخي از محققان مفهوم اعجاز در گذر زمان تحولاتي يافته، اما اصل اعجازمندي قرآن هماره نظريه مشهور در ميان انديشمندان اسلامي بوده است.(26) برخي نيز در دوره معاصر از تجديد نظر در ماجراي اعجاز قرآن سخن گفتند و سعي در ارائه ي تقريري متفاوت از اعجاز قرآن داشتند. (27) در تازه ترين پژوهشهاي به عمل آمده در سالهاي اخير، برخي از محققان، براساس مطالعات زبان شناسي جديد، از « اعجازشناختي قرآن » به عنوان نظريه اي جديد در باب اعجاز قرآن ياد كرده اند.(28) خلاصه آنكه در باب تبيين وجه اعجاز قرآن وجوه مختلفي بيان شده است و چندوجهي بودن وجه اعجاز قرآن از فضايل اين كتاب بوده و براي انبياي پيشين معجزه اي كه ذو وجوه باشد ذكر نشده است.(29)
پينوشتها:
1. شريف مرتضي، الموضح عن جهة اعجاز القرآن الصرفه، تحقيق محمدرضا الانصاري القمي، مجمع البحوث الاسلامي، مشهد، 1424ق، ص 45.
2.مسعود جعفري، « معجزه ي پيامبران از منظر متكلمان »، كيهان انديشه، ش 43، 1371ش، ص 90-100.
3.مهدي ستارزاده، « كتاب شناسي اعجاز قرآن »، بيّنات، شماره 33، بهار 1381ش، ص 156-177.
4. راغب اصفهاني، مفردات، اول، دفتر نشر الكتاب، قم، 1404ق، ص 547؛ ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص 58، « عجز ». در آيه « و ما انتم بمعجزين » (انعام: 134) ( و شما درمانده كنندگان [ خدا ] نيستيد ) به معناي نخست به كار رفته است.
5.ايجي، المواقف، تحقيق عبدالرحمن عميرة، الاولي، دارالجيل، بيروت، ج3، ص 339.
6.سيوطي، الإتقان في علوم القرآن، تحقيق سعيد المندوب، لبنان، دارالفكر، 1996م، ج1، ص 252؛ محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج4، ص 18.
7.نعيم حمصي، فكرة اعجاز القرآن: منذ البعثة النبوية حتي عصرنا الحاضر مع نقد و تعليق، الرساله، بيروت، 1400ق، 480ص.
8.« قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً »( اسراء :88) ( بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد، هرچند برخي از آنها پشتيبان برخي [ ديگر ] باشند. )
9.« أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ »(هود: 13) ( يا مي گويند: اين [ قرآن ] را به دروغ ساخته است. بگو: اگر راست مي گوييد ده سوره برساخته شده مانند آن را بياوريد و غير از خدا هركه را مي توانيد فراخوانيد. )
10.« وَ إِنْ کُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ » ( بقره: 23) ( و اگر در آنچه بر بنده ي خود نازل كرده ايم شك داريد، پس- اگر راست مي گوييد- سوره اي مانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را – غير خدا- فراخوانيد )؛ « أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ » ( يونس: 38) ( يا مي گويند: آن را به دروغ ساخته است. بگو: اگر راست مي گوييد سوره اي مانند آن بياوريد، و هركه را جز خدا مي توانيد فرا خوانيد. )
11.« أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لاَ يُؤْمِنُونَ. فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِينَ » (طور: 33-34) ( يا مي گويند: آن را بربافته. [ نه] بلكه باور ندارند. پس اگر راست مي گويند، سخني مثل آن را بياورند. )
12. « أَ فَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً کَثِيراً »(نساء : 82) ( آيا در [ معاني ] قرآن نمي انديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسياري مي يافتند. )
13.مجلسي، بحارالانوار، ج11، ص 71؛ ج21، ص 238-239.
14.شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 286؛ مجلسي، پيشين، ج17، ص 211.
15.مصطفي مسلم، مباحث في اعجاز القرآن، دارالقلم، دمشق، 1420ق، ص 40.
16.محمدهادي معرفت، التمهيد، مؤسسه ي النشر الاسلامي، قم، ج4، ص 138-190؛ كاظم قاضي زاده، « نگرشي به نظريه صرفه »، نامه مفيد، شماره 3، پاييز 1374ش، ص 39-86.
17.مهدي فرمانيان، « اعجاز قرآن از ديدگاه معتزله»، فصلنامه هفت آسمان، شماره 4، پاييز و زمستان 1378ش، ص 168-176؛ حسين علي تركماني، « اعجاز قرآن به روايت قاضي عبدالجبار »، بينات، شماره 19، 1377ش، ص 97-112.
18.از مهم ترين قائلان به اين نظريه در شيعه شيخ مفيد، سيدمرتضي و محقق طوسي اند. به ترتيب رك: اوائل المقالات، تحقيق دكتر مهدي محقق، چاپ دانشگاه تهران، 1372ق، ص 18؛ الذخيرة في علم الكلام، تحقيق سيد احمد حسيني، جامعه ي مدرسين، 1411ق، ص 378؛ كشف المراد، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1399ق، ص 384.
19.شريف مرتضي، پيشين، ص 38.
20. همان، ص 46-107.
21.همان، ص 116.
22. همان،ص 124.
23.جلال الدين سيوطي، معترك الاقران في اعجاز القرآن، دارالكتب العلميه، بيروت، ص 12-687.
24.كاظم قاضي زاده، پيشين، ص 41.
25.محمدهادي معرفت، التمهيد، ج4، ص 138-190؛ كاظم قاضي زاده، « نگرشي به نظريه صرفه»، نامه مفيد، شماره 3، پاييز 1374ش، 39-86.
26.عيسي بلاطه، اعجاز القرآن الكريم عبر التاريخ، المؤسسة العربيه، بيروت، 1427ق، ص 367.
27.مالك بن هبي، « تجديد نظر در ماجراي اعجاز قرآن »، ترجمه علي حجتي كرماني، درسهايي از مكتب اسلام، بهمن 1364، سال 25، شماره11، ص 45-50.
28.عليرضا قائمي نيا، « اعجاز شناختي قرآن ( نظريه اي جديد در باب اعجاز قرآن ) »، ذهن، ش31، ص 3-32.
29.شريف مرتضي، پيشين، ص 45.
منبع مقاله :
راد، علي، (1390)، مباني كلامي اماميه در تفسير قرآن: با رويكرد نقّادانه به آراي ذهبي، عسّال و رومي، تهران: سخن، چاپ اول