خانه » همه » مذهبی » اعضاء و جوارح ما از جمله شاهدان روز قيامت هستند حال کساني که اعضاء بدن خود را به ديگران اهداء مي کنند چه وضعيتي در قيامت خواهند داشت بالاخره اين عضو اهداء شده براي کداميک از اين دو شهادت خواهد داد؟

اعضاء و جوارح ما از جمله شاهدان روز قيامت هستند حال کساني که اعضاء بدن خود را به ديگران اهداء مي کنند چه وضعيتي در قيامت خواهند داشت بالاخره اين عضو اهداء شده براي کداميک از اين دو شهادت خواهد داد؟

پرسش در دو محور پاسخ داده مي شود:
1. قبل از هر چيز بايد توجه داشت كه نظام موجود در قيامت را هرگز نمي شود با وضعيت اين دنيا مقايسه كرد چون وقايع روز قيامت از درك بشر خارج است و هيچ كسي نمي تواند ادعا كند كه به طور كامل از جزئيات مسايلي كه در قيامت و عالم آخرت براي انسان پيش مي آيد خبر دارد و مي تواند آن را به صورت روشن و محسوس و ملموس براي ديگران بيان كند. چون آن نشئه و عالم شرايط خاص خود را دارد. در متون ديني تنها از برخي مسايل كلي براي اين كه انسان در جريان عاقبت كارش قرار بگيرد خبر داده شده و بسياري از جزئيات و اسرار نهفته در همه مسايل آن بازگو نشده است قرآن كريم مي فرمايند: (اليوم نختم علي افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون)[1] يعني آن روزي است كه بر لبان آنان مهر زده مي شود و دست ها و پاها به آنچه عمل كرده اند شهادت مي دهد. اصل گواهي دادن اعضاء انسان بر عليه او قطعي است، اما اين كه چگونه عضوي از انسان بر عليه او و در واقع بر عليه خودش گواهي مي دهد زياد براي بشر روشن نيست و هر چه در اين باره گفته شود تنها احتمالات است، از واقعيت امر تنها خداوند آگاه است.[2]2. نكتة دوم آن است كه گرچه معاد جسماني است يعني در قيامت روح و بدن انسان بايد پاسخ گوي عملكرد خويش باشند و پاداش و كيفر را با روح و بدن دريافت كند، اما نقش اصلي و عمده بر عهده روح و جان آدمي است و مهم آن است كه جان و روح به پاداش و كيفر برسد (البته بدن انسان نيز به نحوي كه خداوند مي داند در همه مراحل روح را همراهي مي كند.) اما عمده روح است و بدن طفيل آن است. و عملكرد هر كسي در قدم اول به حساب روح او گذاشته مي شود كه حقيقت انسان همان روح اوست. لذا عملكرد شخصي (که عضوش اهداء شده است) ارتباط زيادي به عضو پيوند شده ندارد و به حساب او گذاشته نمي شود.[3] 3. به نظر مي رسد اگر درباره جريان مرغ هاي حضرت ابراهيم دقت شود برخي از اسرار نهفته اين گونه مسايل بدست خواهد آمد. ‌در قرآن آمده كه حضرت ابراهيم بخداوند عرض كرد كه به او نشان دهد كه چگونه مرده ها را زنده مي كند خداوند فرمود: چهار پرنده را بگير و آنها را پيش خود ريز ريز نما و بعد از آن كه آنها را در هم كوبيده و مخلوط كردي بر سر چند كوه پاره اي از آنها را بگذار، آنگاه آنان را فراخوان، شتابان به سوي تو مي آيند و بدان كه خداوند توانا و حكيم است. [4]در جريان اين مرغ ها كه طبق روايات يكي كبوتر ديگري كلاغ و سومي طاووس و چهارمي خروس بوده است.[5] اين نكته مطرح شده كه اعضاي بهم كوبيده و مخلوط شدة‌ آن مرغ ها بعد از آن كه در فاصله هاي دور از هم هر قطعه اي بر كوهي قرار گرفت دوباره با اذن خداوند به صورت بسيار دقيق هر ذره اي از آنها با ذره هاي هم نوع خود جمع شدند و هيچگاه مثلاً ذره مربوط به طاووس به بدن كلاغ ملحق نشد و بالعكس بلكه هر كدام به نوع خود ملحق شدند. در جريان پيوند اعضاء بدن مثلاً علي به بدن رضا نيز مي تواند شبيه اين پيش آمد انجام شود و بعد از مرگ و در قيامت هر ذره اي به بدن مربوط به خودش بر گردد مثلاً‌اگر دست علي به بدن رضا پيوند داده شده در قيامت آن ذره هايي كه قبل از پيوند وجود داشته است به بدن علي ملحق مي شود چون دست علي بوده است، اما ذره هايي كه بعد از پيوند به آن دست افزوده شده به بدن رضا به نحوي ملحق مي شود چون آن ذره ها در حالي پديد آمده كه دست در بدن رضا بوده لذا مربوط به رضا است. بعد از الحاق ذره ها به بدن هاي مربوط، طبيعي است كه هر كدام از ذره هاي اعضاء همراه با ساير اعضاء و نفس مربوطه پاسخ گوي عملكرد خويش است چون اعضاي پيوندي به همان صورتي كه بيان شد به بدن هاي مربوط بر مي گردد ودر روز قيامت بر عليه خود  گواهي مي دهند .  
4. پاسخ ديگر آن است كه برخي گفته اند: اگر كسي مثلاً كليه خود را به فردي بدهد و بر اثر عمل پيوند، كليه او به فرد دوم متصل شده و جزء بدن او گردد اگر آن فرد دوم بعد از خوب شدن  گناهي انجام داد و گرفتار عذاب شد عذاب او تنها از آن خودش است و ربطي به عضو پيوند شده و روح صاحب كليه ندارد. اين مثل آن است كه اگر بدن مؤمني را فرد كافري بخورد بي ترديد عذاب كافر موجب عذاب روح فرد مؤمن نمي شود.[6]5. پاسخ ديگر آن است كه بر اساس ديدگاه متكلمين در قيامت اجزاء اصلي اعضاء و بدن انسان بر مي گردد و حساب پس مي دهد و اين اجزاء اصلي از اول عمر تا آخر عمر باقي است نه آن كه با تمام جزئيات مادي خود، و اين اجزاء اصلي كه براي انسان وجود دارد اگر به بدن انسان ديگر ملحق شود از طريق خوردن و يا به هر نحو ديگر اين اجزاء نسبت به انسان دوم كه آن را دريافت كرده به هر نحوي جزء زايد بدن او محسوب مي شود نه اجزاء اصلي،   چون در قيامت اجزاء‌اصلي بر مي گردد لذا اجزايي كه از طريق خوردن و پيوند زدن به بدن او متصل شده اجزاء اصلي بدن او نيست بلكه جزء زايد بدن اوست و اما نسبت به بدن اول (مثلاً بدن شخص مأكول و آن كه خورده شده) جزء‌ اجزاء اصلي محسوب مي شود.[7]از مجموع اين مطالب بخوبي معلوم مي شود كه تمام پيش آمدهاي قيامت اعم از حشر و سوال و پاسخ و كيفر و پاداش در قيامت بگونه اي صورت مي گيرد كه هر كس مهمان عملكرد خودش است و هرگز عملكرد بد شخصي كه عضوي را از كس ديگر دريافت كرده به حساب فرد اول گذاشته نمي شود و بالعكس، زيرا اولاً‌ آن كه عذاب مي چشد و يا ثواب و نعمت دريافت مي كند روح است و نه بدن و اعضاي جسمي بدن انسان. ثانياً‌: هر كدام از ذره هاي عضو پيوند شده كه قبل از پيوند؛ مربوط به فرد اول است به او بر مي گردد، و ذره هايي كه بعد از پيوند به آن افزوده شده و با آن گناهي مثلاً انجام گرفته به فرد دوم كه پيوند دريافت كرده بر مي گردد ودر قيامت هر کدام بر عليه روح ونفس خود  شهادت مي دهد.   

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم پيام قرآن (معاد در قرآن) ج6، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران 1377ش.
2. ناصر مكارم تفسير نمونه ج18، ص 487، نشر دارالكت الاسلاميه، تهران 1370ش.
3. محمد شجاعي، معاد و بازگشت به سوي خدا، ج 1 و 2، نشر سروش تهران، بي تا.
4. سبحاني جعفر، معارف اسلامي نشر مؤسسة امام صادق قم، 1372ش.
5. سيد محمد حسين تهراني،‌ معاد شناسي، نشر علامه طباطبائي مشهد، 1407ق.
 
پي نوشت ها:
[1] . يس/ 65.
[2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1370ش، ج18، ص 491.
[3] . سبحاني، جعفر، الالهيات، قم، نشر مؤسسه الامام الصادق ـ عليه‎ السلام ـ ، 1417ق، ج4، ص 392.
[4] . بقره/ 260.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، نشر پيشين، ج2، ص 306؛ و طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، نشر مؤسسه اعلمي، بيروت، 1403ق، ج2، ص 398.
[6] . سبحاني، جعفر، الهيات، نشر پيشين، ج4، ص 401.
[7] . همان، ص 400.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد