خانه » همه » مذهبی » افراط و تفريط در عشق، چه عوارضي به دنبال دارد؟

افراط و تفريط در عشق، چه عوارضي به دنبال دارد؟

عشق پديدة عجيبي است؛ با اينكه در همه امور اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط كار پسنديده است؛ اما در وادي عشق، هر چه عشق، شديدتر باشد، انسان كامل‌تر و بهتر شمرده مي‌شود و اساساً در درون واژه عشق، مفهوم افراط نهفته است؛ به دليل اين كه هر كسي كه عشق او شديدتر باشد، عاشق‌تر است. البته بايد توجه داشت كه مراد ما از عشق همان «عشق حقيقي» است كه عبارت از عشق به خدا و اسماء و صفات اوست[1]و بهترين دليل بر اين كه افراط در عشق حقيقي، نه تنها ممدوح، بلكه مصداق بارز عاشقي است، همان است كه در قرآن كريم فرمود: «و الذين آمنوا اشدّ حبّاً للهَ»[2] آنان كه ايمان آورده‌اند شديدترين محبت را به خدا دارند.
بزرگان فن و كساني كه درباره پديدة عشق از جنبه‌هاي مختلف فلسفي، عرفاني، روان‌شناختي، تحقيق كرده‌اند، بر آن هستند كه وقتي عشق، در درون جان انسان شكوفا شد، همه اشياء در نظر او دگرگون مي‌شود. مثلاً خواص اشياء و ارتباط ميان آنها، همه جلوة ديگري پيدا مي‌كند؛ اين به خاطر آن است كه عاشق، براي خود جهان ديگري ساخته و همه حقايق جهان را، با مقياس معشوقش سنجيده و هر اندازه عشق او بيشتر جلوه‌گري كند، احساس مي‌كند كه معشوق را بيشتر راضي كرده است.به همين جهت است كه نه تنها افراط و تفريط مفهوم ديگري پيدا مي‌كند، بلكه عشق، همه تناقضات را براي عاشق حل مي‌كند.[3]رابعاً: افراط و تفريط، در جايي مفهوم دارد كه انسان، به خود و مصلحت خود انديشه كند؛ اما انسان عاشق و كساني كه از فيض عشق حقيقي برخوردار مي‌شوند، همه چيز را بگونة ديگر ديده و تنها وصال معشوق براي آنان مطرح است؛ لذا برخي از بزرگان در تحليل اين مسأله مي‌گويد: اين يك حقيقت باارزش است كه وقتي عشق به حد نصاب خود مي‌رسد و كامل مي‌شود، انسان را از ساير تمايلات و هوس‌ها بيزار و دل‌زده مي‌كند، بگونه كه گوئي تمايل ديگري در او وجود ندارد و در حقيقت مانند اين است كه در جهان فقط او وجود دارد، و روح او هم يك مسأله بيشتر ندارد و آن وصال معشوق است.[4]خامساً: اگر خوب دقت شود، وقتي صفت عشق براي كسي پديد آيد، در واقع عنان كار بدست عشق است و انسان عاشق بگونه‌اي‌ تسليم عشق و معشوق مي‌شود كه گويا اختياري از خود ندارد تا بخواهد از افراط و تفريط پرهيز كند و با اعتدال جلو برود؛چون خاصيت عشق آن است كه تمام نيروهاي نهفته عاشق را بيدار كرده و به كار مي‌اندازد و اعتدال‌گراي و مصلحت‌انديشي براي او مفهوم ندارد؛ لذا برخي از دانشمندان در اين باره گفته است: «عشق قواي خفته را بيدار و نيروهاي بسته و مهار شده را آزاد مي‌كند؛ نظير شكافتن اتمها و آزاد شدن نيروهاي اتمي، عشق الهام‌بخش و قهرمان‌ساز است. و از نظر قواي احساسي، اراده و همّت را تقويت مي‌كند و آنگاه كه در جهت علوي متصاعد شود كرامت و خارق عادت بوجود مي‌آورد».[5]از مجموع اين گونه كلمات به خوبي معلوم مي‌شود كه در قاموس عشق، چيزي به نام عوارض افراط و تفريط مفهوم ندارد و براي انسان عاشق،يك چيز مطرح است و آن جلب رضايت معشوق و وصال معشوق است؛ لذا برخي از عاشقان در نغزي زيباي مي‌گويد:
يكي درد و يكي درمان پسندد
يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد[6]در عشق‌هاي مجازي كه معشوق داراي حقيقتي وراي عالم ماده نيست، مي‌‌توان با راه‌كارها وتمرين‌هاي روان‌شناختي و نيز مشاوره از شدت محبت كاست، تا فرد دچار آسيب‌هاي ذهني و حتي جامعه‌شناختي نگردد؛ چرا كه در اين موارد، حتي اگر عاشق به معشوق خود نيز برسد، احساس خواهد كرد كه حقيقت تازه‌اي نيافته است و چه بسا دچار سرخوردگي شود؛ به علاوه كه فرد مي تواند با تأمل و تفكر درباره خود و رابطه‌اش با جهان اطراف و شناخت خويش، خود را از قيد برخي محبت‌ها رها كند؛ زيرا اگر ارزش خود را بشناسد و بداند كه معشوق شايد نتواند نيازهاي اساسي او را برآورده كند، خود موجب فروكش كردن شعله‌هاي عشق مي‌شود.

پي نوشت ها:
[1] . صدرالمتألهين شيرازي، اسفار، قم، نشر مكتبة المصطفوي، ج7، ص174.
[2] . بقره/165.
[3] . جعفري، محمدتقي، شرح، نقد و  تفسير مثنوي، نشر پيشين، ج 1، ص 52.
[4] . همان، ج1، ص 60.
[5]  . مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه علي، انتشارات صدرا، چاپ پنچم، 1366، ص50.
[6]  . بابا طاهر عريان، ديوان دو بيت‌ها، تهران، نشر گنجينه، چاپ پنچم، 1381ش، ص33.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد