افعال الهی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)
1- هدفمند بودن خلقت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«انّ الله تعالی لم یخلق عبثاً» (1)؛
«همانا خداوند متعال مخلوقات را بیهوده نیافریده است».
شیعه و عدلیه به لحاظ آن که قائل به حسن و قبح عقلی است لذا معتقد به هدفمند بودن خلقت میباشند؛ چرا که خداوند متعال کار لغو و بیهوده انجام نمیدهد، گرچه فایده و غرض از آن به انسان بازمیگردد. روی این جهت باید معتقد شویم که خلقت عالم و علی الخصوص انسان بیهوده نبوده است، بلکه برای هدفی بلند آفریده شده است که همان رسیدن انسان به لقای الهی از راه عبادت و عقیدهی صحیح و توحیدی است، همانگونه که خداوند متعال میفرماید:
(فَمَن كَانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) (2)؛
«پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!».
2- بینیازی خداوند از خلقت خلقش
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«اللهم خلقتنی و کنتَ غنیاً عن خلقی» (3)؛
«بارالها! مرا آفریدی در حالی که از خلقم بینیاز بودی، و اگر یاری تو نبود من شکست میخوردم».
اگر ما معتقدیم که کارهای خداوند متعال هدفمند است مقصود این نیست که او در خلقتش محتاج به آن هدف است تا آن را تأمین نماید، بلکه مقتضای فیّاضیت او فیض رساندن به خلق میباشد، گرچه او از خلقش بینیاز است.
3- عبودیت، هدف خلقت انسان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیان خود تعلیم میدهد که در دعای خود از خداوند متعال این چنین بخواهند:
«ان تفرغنی لما خلقت له، و لاتشغلنی بما قد تکفلتَهُ لی، و تجعلنی من عبادک…» (4)؛
«این که مرا بر هدف خلقتم فارغ گردانی، و به آنچه که متکفّلش شدی مشغول نسازی، و مرا از بندگان خود قرار دهی…».
مطابق آیات قرآن کریم از اهداف طولی خلقت انسان عبودیت شمرده شده است آنجا که میفرماید:
(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) (5)؛
«من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!».
و لذا از خدا میخواهیم تا ما را از بندگان خود قرار دهد و از این طریق به هدف عالی خلقت خود نایل شویم.
4- به دنبال هدف خلقت بودن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیان خود چنین تعلیم داده است:
«… ان تصلی علی محمد و آل محمد، و ان تفرغنی لما خلقتَ له، و لاتشغلنی بما قد تکفلته لی» (6)؛
«… اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستی، و اینکه مرا بر هدف خلقتم فارغ گردانی، و به آنچه که متکفلش شدی مشغول نسازی».
انسان باید غالب اوقات خود را صرف رسیدن به هدف خلقتش کند و از خداوند متعال بخواهد تا او را یاری کرده و اوقاتش را برای به کارگیری در هدفش فارغ گرداند و او را مشغول کاری نکند که خودش متکفّل انجام آن شده است.
5- هدایت به امر خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله» (7)؛
«ستایش خداوندی را سزاست که ما را بر این هدایت کرد، و اگر هدایت او نبود ما هرگز هدایت پیدا نکرده بودیم».
هدایت همه به دست خداست و اگر پیامبران و اوصیا و اولیا و علما مردم را هدایت میکنند و کسی هدایت آنان را میپذیرد همگی به اراده و مشیت خداست و اگر خداوند متعال نخواهد هیچ کس نمیتواند کسی دیگری را هدایت کند.
6- فعال بودن خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«و اسألک باسمک الذی کوّنت به طعم الثمار و الوانها (8)؛
«و از تو میخواهم به اسمت که به واسطهی آن طعم میوهها و رنگهای آنها را ایجاد نمودی».
خداوند متعال فعال مایشاء است و در همه چیزها و پدیدهها تأثیر میگذارد چه کلی و چه جزئی، چه ریز و چه درشت، حتی در طعم میوهها و رنگ آنها، و اوست که اینها را ایجاد کرده است.
7- خداوند، فعال مایشاء
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی خداوند متعال میفرماید:
«… فبلغ بقدرته مایشاء» (9)؛
«… او به جهت قدرتش بر آنچه میخواهد رسیده است».
از آنجا که قدرت خداوند متعال بینهایت است لذا هر کاری را که مصلحت بداند انجام میدهد و کسی نمیتواند مانع اعمال قدرت او گردد.
8- خداوند، علت فاعلی خلقت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«انت الله الذی مبدء الخلق و معیدهم» (10)؛
«تو خداوندی هستی که آغازگر خلق و اعاده کنندهی آنانی».
دربارهی علت فاعلی خلقت عالم دیدگاههای مختلفی وجود دارد، برخی میگویند: علت خلقت مادهی قدیم و ازلی است، و برخی میگویند: که عالم از عدم به وجود آمده است، ولی مادهی قدیم و ازلی به جهت دور و تسلسل نمیتواند علت خلقت باشد، همانگونه که عدم نمیتواند علت وجود باشد، پس مطابق عبارت فوق خود خداوند متعال و ارادهی حتمی او علت خلقت عالم است.
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی خداوند متعال میفرماید:
«و المکوّن لکل شیء» (11)؛
«و تو ایجاد کنندهی هر چیزی هستی».
9- خلق و امر، برای خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«یا من له الخلق و الامر» (12)؛
«ای کسی که [عالم] خلق و امر برای توست».
گفته شده که برای خداوند متعال دو عالم وجود دارد؛ یکی عالم خلق که عالم ناسوت و طبیعت و ماده است که خلقت اشیاء به واسطه و نظام طبیعت صورت میپذیرد و دیگری عالم مجردات که خلقت در آن عالم به مجرد امر الهی است.
10- افعال الهی به واسطهی اسماء الهی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«و اسألک باسمک الذی تصوّر به خلقک فی الارحام کیف تشاء، و به تسوق الیهم ارزاقهم فی اطباق الظلمات من بین العروق و العظام» (13)؛
«و از تو میخواهم به اسمت که با آن مخلوقات را در رحمها آنگونه که میخواهی به تصویر میکشی، و به واسطهی آن، روزیهای خلقت را در طبقات ظلمتها از بین رگها و استخوانها به سویشان سوق میدهی».
از اینکه خداوند متعال را به اسمش میخوانیم و از او درخواست میکنیم به دست میآید که خداوند افعالش را با اسمائش انجام میدهد.
11- ارادهی حتمی خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«یا فعّالاً لما یرید» (14)؛
«ای کسی که هرچه را اراده میکنی انجام میدهی».
خداوند متعال هر آنچه را که اراده کرده و مشیتش بر آن تعلق گیرد به طور حتم انجام میدهد و کسی نیست که جلوی ارادهی او را بگیرد؛ برخلاف ما که در تحقق مرادمان موانع بسیاری نهفته است.
12- مشیّت اهل بیت (علیهم السلام) قضای ثابت خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره اهل بیت (علیهم السلام) فرمود:
«و القضاء المثبت ما استأثرت به مشیتکم و الممحوّ ما لا استأثرت به سنّتکم» (15)؛
«و قضاء ثابت شده آن حکمی است که مشیت و خواست شما به آن تعلق گرفته، و محو شد آن حکمی است که سنت شما آن را نپذیرفته است».
خداوند متعال اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را در عالم چنین قرار داده که مشیت آنها همان قضاء مثبت و حتمی خودش باشد، و سنت آنان همان محو شدهی عالم محو الهی قرار گیرد.
13- قضاء حتمی خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که از خداوند چنین میخواهد:
«… واحتم لی فی قضائک خیر ما حتمت» (16)؛
«… و در مقدراتت بهترین آنها را برایم مقدّر ساز».
از جمله مباحث افعال الهی بحث از قضا و قدر الهی است. قضاء الهی به معنای تعلق ارادهی حتمی خدا مشروط به شروط خاصی است که با اختیار انسان همراه است.
14- تقدیر هر موجودی به امر الهی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«خلقت کل شیء بتقدیر» (17)؛
«هر چیزی را با تقدیر آفریدی».
خداوند متعال برای هر موجودی تقدیر و اندازهای قرار داده و آن را اراده کرده و طبق آن موجودات را آفریده است.
15- قَدَر غیر مغلوب خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«… و لکنّ اقدار الله عزوجل لاتُغالَبُ و ارادته لاتُرَدّ» (18)؛
«… ولی قَدَرهای خداوند عزوجل مغلوب نمیگردد و ارادهی او ردّ نمیشود».
ما معتقد به قضا و قدر الهی هستیم، به نحوی که با اراده و اختیار انسان منافاتی نداشته باشد. معتقدیم که خداوند برای هر چیز و کاری اندازه و ظرفی معین کرده و آن را اراده نموده است، و قبل از آن نزد او معلوم بوده است، که اولی را قدر عینی و دومی را قدر علمی میگویند. تقدیری که مغلوب هیچ کس واقع نمیشد، و ارادهاش ردّ نمیگردد؛ چرا که ارادهی او غالب بر تمام ارادههاست.
16- تسلیم قضا و قدر الهی بودن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«اللهم انّی استخیرک خیار من… استسلم بک فیما نزل به امره» (19)؛
«بار خدایا! همانا از تو طلب خیر میکنم، خیرخواهی کسی که… در آنچه در امورش پدید آمده تسلیم توست».
و نیز در جای دیگر عرضه میدارد:
«وارضنی بقضائک و بارک لی فی قَدَرک» (20)؛
«مرا راضی به قضاء خود قرار ده، و برای من در تقدیرت برکت قرار ده».
از جملهی اعتقادات ما، اعتقاد به قضا و قدر الهی علمی و عینی خداوند متعال است. ما معتقدیم که خداوند برای عموم موجودات عالم، از آن جمله انسان مقدراتی را دانسته و اراده کرده و برای آن شرایطی مقرر فرموده و به امضا رسانده است، که با تحقق آن مقدرات در خارج تحقق مییابند. و لذا باید از خداوند متعال بخواهیم که مقدرات و قضاء خود را برای ما مبارک گردانده و ما را بر آنها راضی گرداند.
17- حجت بالغهی الهی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی خداوند متعال عرضه میدارد:
«یامن… احتج فأبلغ» (21)؛
«ای کسی که… احتجاج کرده و آن را رسانید».
برخی استدلال و احتجاج بر مدعای خود میکنند ولی آن را ابلاغ نمینمایند، ولی خداوند متعال حجتهای خود را به مردم میرساند و تبلیغ میکند، همانگونه که ولایت حضرت علی (علیه السلام) را در غدیرخم به توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم ابلاغ نمود.
پینوشتها:
1. غیبت، طوسی، ص 287.
2. کهف، آیه 110.
3. بحارالانوار، ج 94، ص 365.
4. البلد الامین، ص 393.
5. ذاریات، آیه 56.
6. البلد الامین، ص 393.
7. مصباح المتهجد، ص 577.
8. مهج الدعوات، ص 69.
9. مصباح المتهجد، ص 577.
10. منتخب الاثر، ص 521.
11. مهج الدعوات، ص 281.
12. مهج الدعوات، ص 70.
13. مهج الدعوات، ص 68.
14. همان.
15. مصباح الزائر، ص 225.
16. مصباح الزائر، ص 56.
17. مهج الدعوات، ص 281.
18. کمال الدین، ج 2، ص 510.
19. بحارالانوار، ج 91، ص 239.
20. همان.
21. اقبال الاعمال، ص 644.
منبع مقاله :
رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دینشناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول