خانه » همه » مذهبی » افیون توده ها – دین و پیشرفت -عقب ماندگی مسلمانان

افیون توده ها – دین و پیشرفت -عقب ماندگی مسلمانان

نفس دین که در جهت رشد و تعالى و تکامل و پیشرفت بشر در ابعاد مختلف زندگى باشد و بر علم و دانش و کار و تلاش نیز توصیه و تأکید دارد مهمترین عامل در جهت پیشرفت مادی و معنوی فرد و جامعه در ابعاد مختلف بوده و تامین کننده سعادت دنیا و آخرت است و هرگز نمى تواند عامل در جهت عقب ماندگى و انحطاط باشد و شواهد و دلایل بسیارى را مى توان براى اثبات این موضوع اقامه نمود . به عنوان نمونه به گوشه ای از پیامدهای ورود اسلام در ایران می پردازیم : روزی که اسلام وارد ایران شد مورد استقبال باشکوه مردمی قرار گرفت که از نظام تبعیض و ستم امپراتوری ساسانی به تنگ آمده بودند. برخلاف کسانی که مدعی اند ملت ما به دلیل ترس از شمشیر به اسلام روی آورد ، این آیین آسمانی در اعماق وجود ایرانی خسته از ظلم و شیفته عدل جای خود را پیدا کرد و بر آن اساس تمدن باشکوهی را در هزار سال پیش پایه گذارد که چهره های برجسته و کم نظیری همچون زکریای رازی ، بوعلی سینا، خواجه نظام الملک و… را به عالم انسانیت تقدیم کرد. چهره هایی که اروپا قرنها خوشه چین دریای علم و فضل آنها بود و از سفره دانش آنها ارتزاق می کرد و تمدن جدید هم به اعتراف خاورشناسان و امداد آن دستاوردهاست. ایرانی اسلام را با جان و دل پذیرفت و به قول استاد مطهری از آن بهره ها برد و متقابلا به پیشبرد و پیشرفت آن در جهان نیز بیشترین کمکها را داد. دکتر عبدالحسین زرین کوب در مقدمه کتاب « کارنامه اسلام » می نویسد : « کارنامه اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانى است.نه فقط از جهت توفیقى که مسلمین در ایجاد یک فرهنگ تازه جهانى یافته اند بلکه نیزبسبب فتوحاتى که آنها را موفق کرد به ایجاد یک دنیاى تازه،وراى شرق و غرب:قلمرو اسلام که در واقع نه شرق بود نه غرب. » ضمن توصیه مطالعه این کتاب ، در ادامه توجه شما را به بخشی از آن جلب می نمائیم : « نگاهی به علم نجوم و ریاضیات در اسلام در ریاضیات،نجوم،و فیزیک مسلمین کارهای قابل توجه داشته اند. رصدخانه یی که مامون ضمیمه بیت الحکمه کرد مرکزی شد برای مطالعه در نجوم و ریاضیات.درین رصدخانه مسلمین محاسبات مهم نجومی انجام دادند چنانکه طول یک درجه از نصف النهار را با دقتی نزدیک به محاسبات امروز اندازه گرفتند.تفصیل طرز عمل و محاسبه را ابن خلکان در شرح حال محمد بن موسی خوارزمی نقل می کند.ارقام معروف به هندی از همین ایام نزد مسلمین متداول شد و ظاهرا ترجمه کتاب نجومی سدهانته-معروف به سندهند-از سنسکریت به عربی که بوسیله محمد بن ابراهیم فزاری انجام شد و همچنین کارهای خوارزمی از اسباب رواج این ارقام شد،چنانکه جنب و جوش بازرگانی مسلمین و وسعت دامنه تجارت آنها بعدها موجب انتشار استعمال این نوع ارقام شد دراروپا. (1) در هر حال خوارزمی از مؤسسان جبر نیز-بعنوان یک علم مستقل-هست و وی بود که اولین کتاب را در باب در اروپا معادل فن محاسبه تلقی شد چنانکه نام کتاب نیز به شکل Algebra عنوان علم جبر باقی ماند.جبر خوارزمی در قرون وسطی نزد اروپائیان فوق العاده اهمیت یافت و تا زمان ویت F.viete (متوفی 1603 میلادی)مبنای مطالعات ریاضی اروپائیان بود (2) وی در ریاضیات بین طریقه یونانی وهندی تلفیق گونه یی انجام داد و سیستم عدد نویسی هندی را بین مسلمین رایج کرد.گفته اند که وی بیش از هر دانشمند دیگر قرون وسطی در طرز فکر ریاضی تاثیر گذاشت. (3) ابوالوفای بوزجانی(متوفی 388 ق)در بسط علم مثلثات نیز-مثل جبر-کارهای ارزنده کرد. Sin مطابقت چنانکه در استخراج جیب زاویه سی درجه طریقه یی یافت که نتیجه آن تاهشت رقم با مقدار واقعی 30 دارد. (4) در اروپا حل مساله جمع زوایا را به کوپرنیک منسوب می دارندو او که از راه حل ابو الوفا بیخبر بوده است ظاهرا برای حل مساله طریقه یی پیچیده تر از ریاضیدان اسلامی یافته است. (5) خیام با آنکه آثارش درقرون وسطی به لاتینی ترجمه نشد تا در بسط ریاضیات اروپا مؤثر افتد بهرحال در جبر از بزرگترین علماء قرون وسطی است.وی اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجه اول،دوم،و سوم پرداخته است و رساله او در جبر برجسته ترین آثار علماء قرون وسطی است در جبر. در هر صورت جبر و مقابله را اولین بار مسلمین وارد نظام علمی کردند،همچنین استعمال جبر در هندسه و بالعکس بوسیله مسلمین انجام یافت و این امر نیز در بسط هندسه تحلیلی تاثیر بسزائی داشت. (6) خدمات مسلمین به بسط و توسعه ریاضیات منحصر به همین حدودنماند.در همان دوره مامون که مسلمین کتاب بطلمیوس و اقلیدس وسندهند را (Alcuin) مربی و عالم ترجمه و تحریر می کردند در تمام اروپا ریاضیدان مشهوری که وجود داشت عبارت بود از الکوین دربارشارلمانی که نوشته های او در ریاضیات از بعضی اصول مقدماتی تجاوزنمی کرد.در تمام قرون وسطی،پیشرفت ریاضیات در واقع به نبوغ ریاضی مسلمین مدیون بود.حتی در نیمه اول قرن پانزدهم میلادی که مسلمین با مشکلترین مسائل هندسه دست و پنجه نرم می کردند،معادلات درجه سوم جبری را به کمک مقاطع مخروطی حل می کردند،ودر مثلثات کروی تحقیقات ارزنده انجام می دادند،در اروپا تحقیقات ریاضی از حساب تقویم و طرز بکار بردن چرتکه-که غالبا در سطح حوائج روزانه بود-در نمی گذشت (7) در هندسه مسلمین کارهای ریاضیدانان یونانی را دنبال کردند،و اصول اقلیدس را ترجمه و شرح کردند.بعلاوه،علم مثلثات را آنها بوجود آوردند.در واقع همان ترجمه اقلیدس هم در آن زمان خالی از اهمیت نبود چنانکه رومیها بدان نپرداخته بودند و وقتی برای اولین بار در قرن دهم میلادی به زبان لاتین ترجمه می شد تقریبا سه قرن از ترجمه عربی آن که بوسیله حجاج بن یوسف-یک ریاضیدان عهد هارون الرشید-انجام شده بود می گذشت. در نجوم،مطالعات مسلمین مخصوصا ارزنده بود.مطالعات بابلیها،هندوان،و ایرانیان که به آنها رسید از اسباب عمده شد (Albumasar) می خوانده اند-مجموعه درپیشرفت آنها:ابو معشر بلخی که اروپائیها در قرون وسطی وی را به نام زیجاتی داشت که در آن حرکات سیارات از روی طریقه هندی و رصد گنگ دز محاسبه شده بود واگر چه اصل آن نمانده است اما آثار دیگر او از خیلی قدیم به زبان لاتینی ترجمه و مکرر چاپ شده است و اینهمه او را در نجوم در تمام قرون وسطی شهرت جهانی بخشید.با اینهمه،وی رویهمرفته به عنوان یک منجم بیشتر اهمیت دارد تا بعنوان یک عالم نجوم.از اینها گذشته،تجارب واطلاعات صابئین نیز در پیشرفت نجوم اسلام تاثیر بسیار داشت.ثابت ابن قره-که به هندسه و فیزیک علاقه داشت-در تحقیق طول سال شمسی و درجه آفتاب مطالعات مهم کرد.بتانی که نیز از میراث صابئین بهره داشت با تالیف زیجی در بسط هیئت و نجوم اسلامی تاثیر قابل ملاحظه کرد.وی حرکت نقطه اوج آفتاب را کشف کرد و بعضی اقوال بطلمیوس را درین باب نقد و اصلاح نمود.ملاحظات او درباب خسوف در محاسباتی که دانتورن (Dunthorn) از علماء قرن هجدهم اروپا کرد به عنوان یک رهنما یا محرک تلقی شد.نیز وی برای مسائل مربوط به مثلثات کروی راه حلهایی یافت که رجیومانتوس(متوفی 1476)از آنها استفاده کرد (8) کارهایی را که مسلمین در نجوم و ریاضیات انجام داده اند نالینو ایتالیائی،کارادوو فرانسوی و چندتن از علماءمعاصر دیگر تا حدی ارزیابی کرده اند.احوال و آثار منجمین و ریاضیدانهای اسلامی نیز در کتاب ریاضیدانان و منجمین عرب تالیف سوتر و تاریخ ادبیات عرب تالیف بروکلمان بررسی شده است.این میراث علمی عظیم مسلمین،هم از حیث وسعت موجب اعجاب است هم از لحاظ دقت. دربین آثار مهم نجومی مسلمین مخصوصا کتب زیج را باید نام برد که بعضی از آنها شاهکار دقت ریاضی است.از سه شاهکار نجومی مسلمین درین زمینه به عقیده سارتون یکی صورالکوکب عبد الرحمن صوفی است(متوفی 376)دیگر زیج ابن یونس(متوفی 399)است که شایدبزرگترین منجمین اسلام باشد و چون وی آن را به نام الحاکم بامر الله خلیفه فاطمی مصر ساخت زیج حاکمی خوانده می شود.سومین شاهکارنجومی عبارتست از زیج الغ بیگ که با همکاری امثال قاضی زاده رومی و غیاث الدین جمشید کاشانی تدوین شد اما قتل الغ بیگ مطالعات جدی مربوط به نجوم را در شرق در واقع پایان داد.از جمله اقدامات علمی مسلمین در امور مربوط به ریاضی و نجوم اصلاح تقویم بود.در عهدجلال الدوله ملکشاه سلجوقی که گویند عمر خیام هم با منجمین دیگردرین اصلاح همکاری داشت و تقویم جلالی که بدینگونه بوجود آمداز بعضی تقویمهای مشابه که در اروپا بوجود آمد دقیقتر بود و شاید عملی تر. علماء اسلامی مکرر از هیئت بطلمیوس و اقوال یونانیان انتقاد کردند و هر چند ایرادهایی که بر آن گرفتند بکلی موجب دگرگون کردن دنیای بطلمیوسی نشد اما زمینه را برای اصلاحات گالیله،کپلر،و کوپرنیک آماده ساخت.حتی مساله حرکت زمین،که بعضی از یونانیهاهم متعرض آن شدند نزد مسلمین مطرح شد.چنانکه ابو سعید سجزی-که تا اواخر قرن چهارم می زیست-اسطرلابی ساخت مبتنی بر فرض حرکت زمین و سکون افلاک.آیا سجزی واقعا به حرکت زمین معتقد بود یا این اعتقاد را فرضی قرار داده بود برای عمل اسطرلاب خویش؟درست معلوم نیست اما بیرونی که از این اسطرلاب سجزی صحبت کرده است این فرض را-بر خلاف حکمائی امثال رازی و ابن سینا که در بطلان آن شک نداشته اند-ممکن می دانسته است هر چند اثباتش را مشکل می یافته (9) در بین کسانی که هیئت بطلمیوس را انتقاد کرده اند نام خواجه نصیر الدین طوسی را نیز مخصوصا باید ذکر کرد.این وزیر معروف و عالم بزرگ و جامع شیعه نه فقط مؤسس واقعی رصدخانه عظیم مراغه و زیج ایلخانی بود بلکه آشنایی علماء اسلام را با تحقیقات چینیهانیز فراهم آورد. بعلاوه،وی ظاهرا در مدت اقامت در الموت (10) نیز به کار رصد و نجوم اشتغال داشت و در آن امر مهارت تمام بدست آورده بود. خواجه نصیر طوسی قطع نظر از تحریر اقلیدس و مطالعات راجع به مثلثات-که آن را از گرو نجوم بیرون آورد و مستقل ساخت-در کتاب تذکره،هیئت بطلمیوسی را بشدت انتقاد نمود و خود نظریات بدیعی پیشنهادنمود.اثبات و طرح عیوب سیستم بطلمیوس به ضرورت اظهار طرح تازه یی که بعدها بوسیله کوپرنیک عرضه شد کمک کرد (11) آیا ممکن است بعضی از آراء او درین باب از طریق بیزانس به کوپرنیک رسیده باشد؟ بعضی این احتمال را بعید نمی دانند و برای آن قراینی نیز یافته اند. در بین مساعی مسلمین در بسط ریاضیات کشف ترتیب کسوراعشاری را باید یاد کرد و روشهای تقریبی که توسط غیاث الدین جمشید کاشانی صورت یافت.در هندسه بعضی مسائل که برای قدما لا ینحل مانده بود نزد ابن هیثم و ابو سهل کوهی و امثال آنها راه حلهایی یافت. مساله امتحان کردن محاسبات از طریق طرح نه نه و قاعده موسوم به خطاین منسوب به مسلمین است.محاسبات اعداد بزرگ نجومی با حداقل اشتباهات حاکی است از تبحیر آنها در علم اعداد.بعلاوه،مسلمین درساختن آلات نجومی،تکمیل اسطرلاب،و ماشینهای محاسبه جهت تنظیم زیجها کارهای ارزنده انجام دادند. ازین تحقیقات و مطالعات در فیزیک و مکانیک هم نتایج نیکو وجالب بدست آمد.ابو معشر بلخی در کتاب المدخل الکبیر که راجع به نجوم است-و در 1130 بوسیله یوهانس هیسپالنسیس به لاتینی ترجمه شده-تاثیر ماه را در مساله جزر و مد بررسی کرد و اروپا ظاهرادر قرون وسطی قوانین راجع به جزر و مد را از کتاب وی آموخت. (12) در فسطاط مصر یک دانشمند ریاضی به نام فرغانی،در روزگارمتوکل توانست میله یی مخصوص تعبیه کند برای اندازه گیری ارتفاع آب نیل در (Optics) در اروپا هنگام فیضان.کارهای یعقوب کندی و مخصوصا ابن هیثم بصری در مسائل مربوط به علم مناظر تاثیرگذاشت چنانکه،هم راجربیکن به آثار ابن هیثم مدیون شد و هم کپلر. (13) ابن هیثم بزرگترین فیزیک دان مسلمین بود و یکی از بزرگترین محققان علم مناظر در تمام ادوار (14) در واقع تحقیقات ابن هیثم درباره نور وقواعد انکسار و انعکاس آن منشا کشفیات بعدی شد،بطوریکه می توان گفت اگر ابن هیثم نبود راجربیکن بوجود نمی آمد و خود راجربیکن در یک کتاب خویش مکرر از ابن هیثم نام می برد و از سخنان او نقل می کندچنانکه کپلر نیز ازین دانشمند (Alhasen) می خوانده اند و او را بعضی محققان از حیث مسلمان نام می برد.ابن هیثم را اروپائیهابسبب نامش الحسن می توان گفت که وی بهر حال بهترین تجسم روح تجربی بود در تمام قرون وسطی (16) بیرونی در باب وزن مخصوص اجسام تحقیقات علمی کرد و وزن مخصوص شانزده جسم را با چنان دقتی تعیین نمود که تقریبا با علم امروز موافق است.مطالعات ابوالفتح خازنی صاحب میزان الحکمه در باب تعادل مایعات اهمیت علمی داشت و وی هم در باب وزن مخصوص اجسام و آلیاژها تحقیقات و محاسبات درست کرد.مطالعات خازنی البته محدود به انواع ترازو نیست.در باب وزن،مرکز ثقل و مسائل مربوط به آنها نیز بحث فیزیکی و ریاضی دارد.در هر حال راجع به انواع ترازوتحقیقات بسیار بوسیله مسلمین انجام یافته است و خاصه در باب ترازوی رومی-قراسطون.بعضی مکانیسینهای مسلمان،حتی در عهد جنگهای صلیبی،برای پادشاهان فرنگ نیز پاره یی تعبیه ها درست می کرده اند (17) رویهمرفته در مکانیک-علم حیل و جراثقال-تحقیقات مسلمین خالی از اهمیت نبود-خاصه از لحاظ نظری.از مرده ریگ یونانیان (Heron d,Alexandrie) را قسطابن لوقا ترجمه کردبه امر المستعین بالله خلیفه عباسی. رساله هرون اسکندرانی از کارهائی که خود مسلمانان درین رشته انجام دادند رساله احمد خوارزمی بود-از بنی موسی.درین رساله،خوارزمی توضیحات علمی جالبی درباب بعضی مسائل مربوط به هیدرولیک داده بود.یک اثر جالب دیگر مسلمین درین باره عبارتست ازرساله بدیع الزمان جزری که مؤلف آن را در سال 602 هجری به فرمان قرا ارسلان امیر دیار بکر تالیف،کرده است و قسمت عمده اسباب وتعبیه هایی که وی در آن شرح می دهد اختراع خود او بوده است. وقتی تاریخ تکنولوژی جدید بررسی شود سهم مسلمین در تحول آن بی شک قابل توجه است. 13 پی نوشتها: Sarton, Introduction, I/585 1. 2. مصاحب،خیام بعنوان عالم جبر/103 Sarton, Introduction, I/563-4 3. 4. خیام بعنوان عالم جبر/104 Carra de Vaux, in Legacy of Islam/390 5. 6. مصاحب،خیام بعنوان عالم جبر/109 7. سارتون،سرگذشت علم،ترجمه احمد بیرشک/205 Nallino, EI(2),Vol.I/1138 8. 9. تقی زاده،تاریخ علوم در اسلام/99 10. Aydin Sayili, in Ankara uniuersitesi dil ue Tarib-Gografya FakultesiDergisi,Cilt XIV, Sayi 1-2/2-3 11. تقی زاده،تاریخ علوم در اسلام/97 Millas, J.M. EI(2), Vol.I/143-4 12. Legacy of Islam/334 13. Sarton, Introduction I/271 14. 15. مصاحب،خیام بعنوان عالم جبر/106 Sarton Introduction, I/694 16. Carra de Vaux, Penseurs de l|Islam II/181 17. » متن کتاب فوق در پایگاه tebyan موجود می باشد . بنابر مطالب فوق مشخص مى شود که نه دین سبب عقب ماندگى است و نه پیشرفت غرب محصول دین گریزى مى باشد؛ بر عکس رگه هایى از دین گریزى که در اوان پیدایش تمدن نوین غرب رخ نمود یکى از آسیب هاى جدى و نواقص تمدن غرب مى باشد که متفکران و اندیشمندان غربى به سرعت متوجه این خلأ گردیده و کوشیده اند گرایش به دین را همواره زنده نگه دارند، لیکن مشکل اساسى جهان غرب این است که دین حاکم بر آن از اصالت و جامعیت و وثاقت و خردپذیرى کافى برخوردار نیست و راه یافتن تحریف در آن، مشکلات بسیارى را پدید آورده است. اما اینکه چرا کشورهاى اسلامى… عقب افتاده اند باید گفت: این مسأله علل و ریشه هاى تاریخى مختلفى دارد و بررسى جامع و همه جانبه آن نیازمند تحقیقاتى ژرف و گسترده است. در عین حال مى توان به چهار عامل اساسى در این زمینه اشاره نمود: 1. مسلمانان بر اساس انگیزش و هدایت هاى دینى مسیر رشد تعالى را پوییدند و بر اثر انحراف از دین و آلودگى به مفاسد، دنیاپرستى – سستى و کاهلى و به انحطاط و عقب ماندگى گراییدند. 2. وجود نظامهاى سیاسى فاسد و استبدادى که به جاى همّت در جهت رشد و پیشرفت مسلمانان، فقط به فکر حفظ قدرت خویش و صرف هزینه هاى عمومى مسلمانان در جهت خوش گذرانى و… بودند وجود این نظام ها و حاکمان فاسد خود ناشى از انحرافات سیاسى صدر اسلام پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن و انحرافات اعتقادى و اجتماعى بعد از آن بود. این نظامهاى سیاسى، در شخصیت، و منش انسانها و فرهنگ این جوامع نیز آثار زیانبارى داشتند. 3. هجوم بیگانگان و استعمارگران و تلاش آنها براى عقب نگاه داشتن کشورهاى جهان سوم از جمله مسلمانان براى استثمار منابع انسانى و طبیعى و تداوم سلطه غرب بر این کشورها. 4. سرگرم شدن مسلمانان به تفرقه و جنگهاى داخلى و جانشین ساختن شعارهاى استعمارى همچون، ناسیونالیزم، پان عربیزم و به جاى تکیه بر اصولگرایى و اتحاد بین الملل اسلامى. ج. در پاسخ این قسمت از سؤال که «کشورهاى غربى بعد از کنار گذاشتن دین این همه رشد و… داشته اند» باید گفت که عوامل بسیارى مى تواند موجب پیشرفت و رکود شود، که اساسى ترین آنها تلاش و فعالیت در جهت شناخت سنن و قوانین حاکم بر جهان هستى و استفاده درست از امکانات مى باشد که خداوند در اختیار بشر نهاده است. علت پیشرفت غرب هرگز دین گریزى نبوده بلکه در انجا خرافات در لباس دین آنان را به عقب ماندگى وا مى داشت و پشت پا زدن به آنها نقش مانع زدایى در جهت رشد و ترقى را ایفا نمود. پیشرفت علمى و صنعتى غرب مرهون عوامل بسیارى است که بررسى تمام موارد آن مجالى وسیع مى طلبد؛ ولى مختصراً به برخى از آنها اشاره مى شود: الف) آشنایى غربى ها با تمدن اسلامى و شرقى در طول جنگ هاى صلیبى و نیز مسافرت هاى جهانگردان (مانند مارکوپولو)؛ ب ) رنسانس فکرى در اروپا (با توجه به مجموعه عواملى که این تحول فکرى را ایجاد کرد) و مبارزه با خرافات و عقاید موهومى که در بین مردم آن دیار رایج بود؛ ج ) کنار گذاشتن کلیسا از اداره امور جامعه و به وجود آوردن نهادهاى جدیدى براى اداره آن. گفتنى است که اروپا در قرون وسطى، غرق در تاریکى جهل و خرافه ها بود. ارباب کلیسا با تلقین برخى عقاید موهوم اجازه رشد علم و دانش را نمى داد؛ در حالى که در همان قرون دانشمندان اروپایى تحت تأثیر تمدن اسلامى قرار داشتند که تا قلب اروپا پیش رفته بود (آندلس یا اسپانیاى امروزى و شبه جزیره بالکان) و… خواهان تحول اروپا و نگرش جدید به علم و دانش شده بودند؛ چه این که ارباب کلیسا با تفتیش عقاید حتى اظهار نظر درباره پدیده هاى جهان را گمراهى تلقى مى کردند، چنان که گالیله در همین رابطه محاکمه شد و صدها دانشمند به همین دلیل محکوم گردیدند. این وضعیت در حالى بود که مراکز علمى جهان اسلام در آن زمان، محل فراگیرى دانش و ساخت ابزارهاى دقیق (مانند ساعت و لوازم جراحى و…) بود. ده ها دانش پژوه اروپایى در این مراکز مشغول به تحصیل بودند. تعالیم اسلامى همگان را به علم و دانش و تفکّر در آفرینش دعوت مى کرد و آیات قرآنى، خود پیشگام در بیان حقایق هستى و چگونگى رخدادهاى آن بود. همین شرایط بود که اروپا تحت تأثیر قرار گرفت و خیزشى علمى در آن سامان شکل داده شد. آنچه گفتیم ادعا نیست، شما مى توانید در این زمینه به کتاب هاى «تمدن اسلام و غرب» نوشته گوستاولوبون فرانسوى و «تاریخ تمدن» ویل دورانت و ده ها اثر دیگر مراجعه کنید. غرض از همه این مقدمات آن است که، آنچه مورد انکار پیش قراولان رنسانس در اروپا قرار گرفت، عقاید موهوم ارباب کلیسا درباره خداوند و تعالیم آنها درباره علم و نحوه زندگى مردم بود؛ و گرنه اصل خداى جهان کمتر مورد انکار دانشمندى فرهیخته قرار گرفته است. آنچه مایه تأسف است این که برخى از تازه واردان به عالم فکر و اندیشه -که هنوز در وادى نخست آن نیز فرود نیامده اند – با تمثیلى بى مورد و جاهلانه، از آنچه در قرون وسطى اتفاق افتاده است، کپى بردارى کرده و همان نسخه ها را نیز براى امروز جهان ما مى پیچند. این کپى بردارى که حدود یک قرن است آغاز گشته و تقریباً دوران زوال خود را مى گذراند، تاریخى بس عجیب و غریب دارد؛ تا آن جا که بسیارى از کسانى که خود روزى منادى آن بودند به اشتباه خود پى برده و سعى در جبران آن نمودند. براى نمونه مى توانید در این زمینه به کتاب ارزشمند «در خدمت و خیانت روشنفکران» اثر جلال آل احمد مراجعه کنید. در پایان ذکر این نکته لازم است که: علیرغم وجود عقب ماندگى جوامع اسلامى از پیشرفت در صنعت و… امروز نیز اندیشه و تمدن اسلامى جانمایه نیرومندى براى احیاء دارد و بر عکس تمدن غرب به شدت گرفتار انحطاط فرهنگى و زوال پذیرى شده است. در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضرورى است: 1- بالا بردن سطح شناخت و بینش هاى دینى در همه ابعاد آن، 2- تقویت روح ایمان، تقوا، استوارى در دین و مبارزه با کژى ها، 3- ارتقاى دانش و سطح علمى، 4- ارتباط وثیق و همدلى در سطح بین الملل اسلامى و تعاون و همکارى گسترده و همه جانبه، 5- از میان برداشتن نظام هاى فاسد، 6- تلاش همه جانبه و همگانى در جهت ایجاد و احیاى تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامى، 7- اعتماد به نفس و دورى از خودباختگى. شما را به این واقعیت توجه می‌دهیم که فقط کشورهای اسلامی نیستند که نسبت به کشورهای پیشرفته در حد پایینی از رفاه و پیشرفت قرار دارند بلکه کشورهای آفریقایی و نیز آمریکای جنوبی و همچنین برخی کشورهای غیر مسلمان آسیایی مانند هند مغولستان ویتنام فیلیپین و …. نیز اگر پایینتر از عموم کشورهای مسلمان نباشند در سطح آنها هستند. بنابراین کشورهاى غیر اسلامى بسیارى نیز به دلایلى از جمله سلطه استعمار در فقر مطلق یا نسبى باقى مانده اند. تلاش و کوشش و پشت کار و قناعت و پرهیز از مصرف گرایی در هر کشوری باشد در امور مادی موفق می‌شوند آنچه که درباره پیشرفت از قرآن بتوان استفاده کرد این است که خداوند در امور مادی هر کسی تلاش کند به او موفقت عطا می‌کند در قرآن می‌فرماید ﴿ کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا﴾ « هر دو (دسته:) اینان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى بخشیم، و عطاى پروردگارت (از کسى) منع نشده است» اسراء/20 حتی کافران نیز در دنیا اگر تلاش بکنند موفق اند برای آخرت نیز هر کس تلاش بکند موفق است. خداوند دنیا را طبق قوانین تکوینی که ایجاد کرده است اداره می‌کند در حدیث آمده است که «ید الله مع الجماعة» دست خداوند با جماعت و اتحاد است حال این اتحاد از هر کسی می‌خواهد باشد اگر کسانی تلاشگر و اتحاد و همرنگی داشته باشند و ایمان به خداوند نداشته باشند نیز به این گوشه از تعالیم اسلامی در واقع عمل کرده اند و طبق قوانین تکوینی خداوند که تلاشگر و متحد موفق است اجر خود را که همان پیشرفت و ترقی است گرفته اند. بررسى علل واماندن مسلمانان از پیشرفت در تکنولوژى و پیش افتادن دیگران در این عرصه، از موضوعات بسیار مهمى است که بررسى آن نیازمند تحقیق گسترده تاریخى و اجتماعى است. مسلماً یک سرى عوامل در این زمینه دخیل بوده اند که بایستى آنها را شناخت و ارزیابى کرد که به صورت اختصار به آنها اشاره مى کنیم: الف) در آموزه هاى دینى اسلام تکیه بسیار زیادى بر عقل و تعقل، تفکر و تدبر شده است. در قرآن مجید این کلمات و مفاهیم به اشکال گوناگون به کار رفته است: 1- 49 مرتبه ریشه «عقل» به صورت هاى مختلف (تعقلون، یعقلون، یعقلها، تعقل و عقلوه)، 2- 18 مرتبه ریشه «فکر» (تفکرون، یتفکرون و فکر)، 3- هشت مرتبه ریشه «دبر» (به معناى تدبّر)، 4- چندین بار ریشه «نظر» (به معناى نگریستن و تأمل)، 5- ده ها مرتبه ریشه «رأى» (به معناى مشاهده)، 6- عقل از دیدگاه اسلام اولین مخلوق الهى و با شرافت ترین آنها قلمداد شده است. ب ) مسلمانان با تکیه بر تعالیم وحى – به ویژه تکیه بر عقل و اندیشه و دیگر آموزه هاى آسمانى قرآن – در طول ده قرن بلکه بیشتر پرچمدار پیشرفت و ترقى در جهان بوده اند. اگر اندکى تاریخ علم و تمدن را مطالعه کنیم، درخواهیم یافت که تحولات اروپا و نوگرایى علمى و فکرى آن (رنسانس) در قرن شانزدهم به بعد عمیقاً تحت تأثیر تمدن اسلامى بوده است. مطالعه تاریخ جنگ هاى صلیبى و روابط اروپا و مسلمانان به روشنى این حقیقت را نشان مى دهد. ج ) تردیدى نیست که اگر مسلمانان از تعالیم وحى فاصله نمى گرفتند و قوام سیاسى و وحدت اجتماعى خود را حفظ مى کردند، هم اکنون نیز مى توانستند از هر نظر جلوتر از غرب باشند؛ چرا که هم اکنون نیز اگر به جاى درگیرى هاى بیهوده و اتلاف منابع خود، دست وحدت به یکدیگر بدهند و به ریسمان الهى چنگ بزنند، مى توانند قدرتى بزرگ با امکاناتى وسیع در سطح جهان باشند و با چند برنامه و استفاده از استعدادها، از نظر فن آورى نیز به رقابت با دیگران بپردازند. د ) آنچه که موجب عقب ماندگى صنعتى و سیاسى مسلمانان گشته فاصله گرفتن آنان از اسلام و برداشت هاى بدون دلیل از دین بوده است. برداشت غلط از زهد، دنیا، دعا و قدرت موجب عقب ماندگى شده وگرنه همین مفاهیم در صدر اسلام و حتى در غرب، موجب پیشرفت شده است. بلى، باید اعتراف کرد که رواج اندیشه هاى صوفى گرانه و برخى انحرافات دیگر فکرى – که معلول التقاط است – نقش مؤثرى در جاماندن مسلمانان از قافله صنعت و پیشرفت داشته است. ز ) نکته دیگرى که باید به آن توجه کنید، بحث اعتقاد و عدم اعتقاد به نیروى ماوراى طبیعى است. غرب هیچ گاه به طور عام و گسترده منکر ماوراء الطبیعه نبوده و اکنون نیز نیست. بیشتر یا تمامى دانشمندان اروپا – که از قرن شانزده به بعد پایه گذاران پیشرفت علمى در اروپا بوده اند – معتقد به خداوند و ادیان الهى بوده اند. پس بایستى این فرضیه خود را دگرگون سازید و ریشه را در جاى دیگر جست وجو کنید. بنابراین به طور خلاصه باید گفت: اولاً، پیشینه تمدن مسلمانان در طى قرن هاى متمادى، نشان مى دهد نه تنها دین موجب عقب ماندگى نیست؛ بلکه اعتقاد به دین در کنار عمل به آن، سبب درجات بالایى از پیشرفت و رشد مى گردد. ثانیاً، تنها مسلمانان و کشورهاى اسلامى نیستند که به این گرفتارى مبتلا هستند، بلکه کشورهاى غیراسلامى و سکولار نیز در فقر مطلق یا نسبى باقى مانده اند. ثالثاً، در کشورهاى پیشرفته نیز، به رغم در اختیار داشتن منابع فراوان و دسترسى به ارقام بالایى از رشد اقتصادى، رفاه همگانى تحقق نیافته است و به طور معمول گروه خاصى از ره آورد توسعه بهره مى گیرند. رابعاً، اندیشه و تمدن اسلامى امروزه جانمایه نیرومندى براى احیا دارد؛ برعکس تمدن غرب که به شدت گرفتار انحطاط فرهنگى و زوال پذیرى شده است. در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضرورى است: 1- بالا بردن سطح شناخت و بینش هاى دینى در همه ابعاد آن، 2- تقویت روح ایمان، تقوا، استوارى در دین و مبارزه با کژى ها، 3- ارتقاى دانش و سطح علمى، 4- ارتباط وثیق و همدلى در سطح بین الملل اسلامى و تعاون و همکارى گسترده و همه جانبه، 5- از میان برداشتن نظام هاى فاسد، 6- تلاش همه جانبه و همگانى در جهت ایجاد و احیاى تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامى، 7- اعتماد به نفس و دورى از خودباختگى. در یک جمع بندی پیرامون علل عقب افتاده گی کشورهاى اسلامى و پیشرفت غرب گفتنی است ؛این مسأله علل و ریشه هاى تاریخى مختلفى دارد و بررسى جامع و همه جانبه آن نیازمند تحقیقاتى ژرف و گسترده است. در عین حال مى توان به چهار عامل اساسى در این زمینه اشاره نمود: 1. مسلمانان بر اساس انگیزش و هدایت هاى دینى مسیر رشد تعالى را پوییدند و بر اثر انحراف از دین و آلودگى به مفاسد، دنیاپرستى – سستى و کاهلى و به انحطاط و عقب ماندگى گراییدند. 2. وجود نظامهاى سیاسى فاسد و استبدادى که به جاى همّت در جهت رشد و پیشرفت مسلمانان، فقط به فکر حفظ قدرت خویش و صرف هزینه هاى عمومى مسلمانان در جهت خوش گذرانى و… بودند وجود این نظام ها و حاکمان فاسد خود ناشى از انحرافات سیاسى صدر اسلام پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن و انحرافات اعتقادى و اجتماعى بعد از آن بود. این نظامهاى سیاسى، در شخصیت، و منش انسانها و فرهنگ این جوامع نیز آثار زیانبارى داشتند. 3. هجوم بیگانگان و استعمارگران و تلاش آنها براى عقب نگاه داشتن کشورهاى جهان سوم از جمله مسلمانان براى استثمار منابع انسانى و طبیعى و تداوم سلطه غرب بر این کشورها. 4. سرگرم شدن مسلمانان به تفرقه و جنگهاى داخلى و جانشین ساختن شعارهاى استعمارى همچون، ناسیونالیزم، پان عربیزم و به جاى تکیه بر اصولگرایى و اتحاد بین الملل اسلامى. اما اینکه کشورهای اروپا یا دیگر کشورهای پیشرفته از پیشرفت نسبی برخوردارند ، پیشرفت علمى و صنعتى غرب مرهون عوامل بسیارى است که بررسى تمام موارد آن مجالى وسیع مى طلبد؛ ولى مختصراً به برخى از آنها اشاره مى شود: الف) آشنایى غربى ها با تمدن اسلامى و شرقى در طول جنگ هاى صلیبى و نیز مسافرت هاى جهانگردان ب ) رنسانس فکرى در اروپا (با توجه به مجموعه عواملى که این تحول فکرى را ایجاد کرد) و مبارزه با خرافات و عقاید موهومى که در بین مردم آن دیار رایج بود؛ ج ) کنار گذاشتن کلیسا از اداره امور جامعه به عنوان منبع حمایت از خرافات و به وجود آوردن نهادهاى جدیدى براى اداره آن. گفتنى است که اروپا در قرون وسطى، غرق در تاریکى جهل و خرافه ها بود. ارباب کلیسا با تلقین برخى عقاید موهوم اجازه رشد علم و دانش را نمى داد؛ در حالى که در همان قرون دانشمندان اروپایى تحت تأثیر تمدن اسلامى قرار داشتند که تا قلب اروپا پیش رفته بود (آندلس یا اسپانیاى امروزى و شبه جزیره بالکان) و… خواهان تحول اروپا و نگرش جدید به علم و دانش شده بودند؛ چه این که ارباب کلیسا با تفتیش عقاید حتى اظهار نظر درباره پدیده هاى جهان را گمراهى تلقى مى کردند، چنان که گالیله در همین رابطه محاکمه شد و صدها دانشمند به همین دلیل محکوم گردیدند. این وضعیت در حالى بود که مراکز علمى جهان اسلام در آن زمان، محل فراگیرى دانش و ساخت ابزارهاى دقیق (مانند ساعت و لوازم جراحى و…) بود. ده ها دانش پژوه اروپایى در این مراکز مشغول به تحصیل بودند. تعالیم اسلامى همگان را به علم و دانش و تفکّر در آفرینش دعوت مى کرد و آیات قرآنى، خود پیشگام در بیان حقایق هستى و چگونگى رخدادهاى آن بود. همین شرایط بود که اروپا تحت تأثیر قرار گرفت و خیزشى علمى در آن سامان شکل داده شد. شما مى توانید در این زمینه به کتاب هاى «تمدن اسلام و غرب» نوشته گوستاولوبون فرانسوى و «تاریخ تمدن» ویل دورانت و فرهنگ اسلام در اروپا و ده ها اثر دیگر مراجعه کنید. در پایان ذکر این نکته لازم است که: علیرغم وجود عقب ماندگى جوامع اسلامى از پیشرفت در صنعت و… امروز نیز اندیشه و تمدن اسلامى جانمایه نیرومندى براى احیاء دارد و بر عکس تمدن غرب که به شدت گرفتار انحطاط فرهنگى و زوال پذیرى شده است. در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضرورى است: 1- بالا بردن سطح شناخت و بینش هاى دینى در همه ابعاد آن، 2- تقویت روح ایمان، تقوا، استوارى در دین و مبارزه با کژى ها، 3- ارتقاى دانش و سطح علمى، 4- ارتباط وثیق و همدلى در سطح بین الملل اسلامى و تعاون و همکارى گسترده و همه جانبه، 5- از میان برداشتن نظام هاى فاسد، 6- تلاش همه جانبه و همگانى در جهت ایجاد و احیاى تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامى، 7- اعتماد به نفس و دورى از خودباختگى. براى آگاهى بیشتر به کتابهای زیر مراجعه کنید: 1- علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانى 2- علل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه هاى سیاسى و آراى اصلاحى، سید جمال الدین اسدآبادى، احمد موثق 3- آمریکا پیشتاز انحطاط، روژه گاردى، ترجمه: قاسم منصورى 4- علل انحطاط تمدنها، قانع عزیزآبادى 5- ریشه هاى ضعف و عقب ماندگى مسلمانان، رجبى 6- رمز عقب ماندگى ما، امیر شکیب ارسلان، ترجمه: محمد باقرانصارى 7- تاریخ فتوحات اسلامى در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه: على دوانى 8- به سوى قرآن و اسلام، حسین انصاریان 9- تاریخ تمدن، ج 4، ویل دورانت، ترجمه: گروهى از نویسندگان 10- فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه: مرتضى رهبانى 11- تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبرن 12-تمدن اسلامى پیشگام در علوم و فنون جدید ج 1 و 2 و 3. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100114734)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد