اقسام غيبت
اقسام غيبت
1. گفتارى
غيبت گفتارى مشهورترين نوع غيبت است، يعنى انسان، نقص برادر مؤمنش را به ديگران بگويد.
2. نوشتارى
شخص، عيبى را كه مىخواهد بگويد، بنويسد؛ در اين صورت به جاى شنونده، خواننده وجود دارد.
3. كردارى
فرد عيب ديگرى را با نمايش به ديگران بفهماند.
4. كنايى
كسى با استفاده از جملههايى كنايى، عيوب ديگرى را در غياب او به ديگران بفهماند؛ جملههايى مثل «خدا را شكر كه به ما رياست نداد» يا «از بىحيايى به خدا پناه مىبرم» كه كنايه از بىلياقتى و بىحيايى شخص غايب هستند.
5. اشارهاى
يعنى با اشارهاى دست و ساير اعضا، عيب ديگرى را بازگويد كه اشاره مىتواند لفظى يا عملى باشد.
روايت شده كه زنى وارد خانه پيامبر (ص) شد و ميهمان عايشه بود. وقتى برخاست و رفت، عايشه با دستش اشاره كرد و با اين اشاره مىخواست بگويد كه او كوتاه قد بود. حضرت فرمود:
قد اغتبتها.
تو از آن زن غيبت كردي. [1]
انواع عيب و نقص
در مباحث پيشين آورده شد: غيبت آن است كه انسان پشت سر برادر يا خواهر مؤمنش عيب يا نقصى را كه نزد مردم معروف نبوده يا شنونده نمىداند، باز گويد.
حال بايد به بحث از انواع و چگونگى اين عيب و نقص پرداخته شود.
عيب ونقص اقسامى دارد كه عبارتند از:
1. نقص روانى و نفسانى: مانند آن كه شخص به رذيلهاى مانند حسد يا تكبر مبتلا باشد و پشت سر او يه اين رذايل اشاره شود.
2. نقص بدنى: مانند آن كه شخص بيمارى يا نقص عضوى دارد كه كسى از آن آگاه نيست.
3. نقص دينى: مثل آن كه شخص در نماز سستى كند و در جايى كه او حضور ندارد، اين عيب را مطرح كنند.
4. نقص مالى: مانند آن كه پشت سر مؤمن آبرومندى كه توانايى مالى ندارد، سخنانى دال بر فقر و ناتوانى مالى او به زبان آورده شود يا به طريقى ديگر فهمانده شود. اين عمل اگر از روى دلسوزى هم باشد، غيبت به شمار مىآيد.
5. نقص نسبى: مانند آن كه بگويد پدر يا اجداد فلان شخص، خسيس يا فاسق يا… بودهاند.
برخى بزرگان، بيان نقصهاى موجود در لباس، خانه و ساير متعلقات شخص را نيز غيبت به شمار آوردهاند. [2]
پي نوشت ها:
[1]. قالت عايشه دخلت علينا امراه فلما ولت او مأت بيدى أنها قصيره. فقال النبى (ص) قد اغتبتها. ورام بن ابى فراس: مجموعه ورام، ج 1، ص 118.)
[2]. فيض كاشانى: المحجه البيضاء، ج 5، ص255.
منبع:اخلاق الهى (آفات زبان ) ج4 ص 33
/خ