الف) ممكن است منشأ اشكال اوّل شما اين آيه باشد كه ميفرمايد: «و من اياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها…»[1] و از نشانههاي او اين است كه همسراني از جنس خود شما، براي شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش يابيد.» در آية مذكور منظور اين نيست كه تنها زن آرامش و تسكين بخش مرد باشد، بلكه آرامش و تسكين دو طرفه بوده و وجود همسران در كنار يكديگر؛ ماية شكوفايي، نشاظ و پرورش در زندگي خواهد بود. خداوند متعال در جاهاي ديگر با اشاره به ضرورت در كنار هم بودن زن و مرد؛ ميفرمايد: «… هن لباس لكم و انتم لباس لهنّ…»[2] آنها «زنان» لباس شما هستند و شما لباس آنها…»
بنابراين، دو همسر ميتوانند همديگر را از انحرافات حفظ كنند و عيوب هم را بپوشانند و وسيلة راحت و آرامش يكديگر باشند.[3]آنچه حقيقت انسان را تشكيل ميدهد، قلب و روح انسان است و از نظر قرآن كريم، مرد و زن از يك نفس و جاني واحد هستند؛ چنان كه خداوند متعال ميفرمايد: «اي مردم! از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدي» آفريد و جفتش را (نيز) از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسياري پراكنده كرد، پروا داريد…» پس خميرماية مرد و زن يكي بوده و هيچيك بر ديگري برتري ندارد، بلكه هر دو مكمل و نيازمند يكديگرند. تفاوتهايي عمده اي را كه ميتوان بر شمرد، اين است كه: برخي تفاوتهاي رواني و جسمي است كه خداوند به اقتضاي طبيعت و خلقت زن و مرد در نظر گرفته است. به عنوان مثال سيستم روحي زن را با عاطفهتر و مرد را عقلانيتر كرده است و يا در مسائل جسماني يك سري وظايف را بر عهدة مردان گذاشته كه انجام آنها براي زنان سخت و مشقّتآور است. و از جهتي اين كارها براي زن ارزشيتر است؛ زيرا كه استخدام مرد را به دنبال خود دارد و به گفتة امام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ: «النساء ريحانه ليست بقهرمانه»[4] اما در اين كه يك سري آزاديها به مرد داده شده، ولي زنان در آن مسائل محدوديت دارند؟ بايد گفت: هر كدام از اينها داراي توجيه و حكمت هستند، به عنوان مثال در مسئلة حجاب، مرد محدوديت كمتري دارد ولي زن چنين نيست. اين ممكن است به آن علت باشد كه زن به خاطر ويژگي خاصي كه دارد ـ حجاب جنبة دفاعي و حفاظت دارد نه محدوديت مثل قوانين رانندگي در دنيا كه هيچ انديشمندي نخواهد گفت اين قوانين اسارت و محدوديت براي رانندگان بيچاره است: زيرا همه ميدانند اين قوانين براي حفظ جان و ماشين و سرنشينها است و بدون شك قوانين حجاب براي حفظ سلامتي روحي، اخلاقي زن و خانواده و نسل آينده هسنتد كه سرنشين ماشين زندگي هستند كه هدايت كنندة آن زن ميباشد. و يا در اينكه چرا مرد مدير خانواده است؟ بايد گفت: به اين خاطر آن است كه مرد وظيفة تهيه و تأمين معيشت، مسكن و… را بر عهده دار ميباشد و اين مديريت هيچگاه به معناي ظلم كردن در حق زن نيست بلكه به يك معني استخدام مرد براي زن ميباشد تا زن از حوادث نامناسب در ايمني قرار بگيرد و عزت و شرافت زن سالم بماند كه خواستة فطري خانمهايي كه فطرت اولية آنها دگرگون نشده باشد، همين روش را ميخواهند ولي در مسائل ارزشي قرآن كريم ملاك برتري انسانها را «تقوا» ميداند و ميفرمايد: «يا ايها الناس انا خلقنكم من ذكرو انثي و جعلنكم شعوبا و قبايل لتعارفوا انّ اكرمكم عندالله اتقكم…»؛[5] اي مردم! ما شما را از مرد و زني آفريديم، و شما را ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، در حقيقت گراميترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست…»
پس بايد ميان مسائل حقوقي و ارزشي فرق گذاشته شود و در مسائل حقوقي چون تفاوتهايي ميان زن و مرد وجود دارد به طور طبيعي اين دو نميتوانند مساوي باشند و ممكن است حقوقي مربوط به زنها باشد و مردان از آن بيبهره باشند و بالعكس و در مواردي كه براي يكي از اين دو، حقوق بيشتري قرار داده، وظايف بيشتري نيز بر عهدة آنها نهاده است. دين مقدس اسلام براي زنان حق مالكيت حق انتخاب همسر و حق حقوق متقابل با همسر، مسكن، نفقه، حضانت اطفال تا سنين معين، حق دريافت اجرت براي كارهاي خانه، حضور در ميان اجتماع، در صورتي كه به روابط خانوادگي و زناشويي خللي وارد نكند و عفاف و كرامت او حفظ شود و… در نظر گرفته است و در مقابل نيز حق سرپرستي و مديريت خانواده كه نياز به كوشش و زحمت بيشتري دارد ـ تهيه امرار معاش امكانات و زندگي و… بر عهدة مرد گذاشته شده است و به طور طبيعي مرد در برخي موارد به ناچار و ضرورت اختياراتش به مقتضاي وظيفهاش زيادتر از زن است.
افزون بر اين، قانون خلقت اين تفاوتها را به وجود آورده تا پيوند خانوادگي زن و مرد را محكمتر كند تا آنها به دست خود حقوق و وظايف خانوادگي را ميان زن و مرد تقسيم نمايد، قانون خلقت اگر تفاوتي بين مرد و زن قائل نميشد به هر دو جفا ميشد.[6]قرآن در مورد فلسفه تفاوتهاي اقتصادي در جامعه كه چرا جامعه آن طور كه «سوسياليست»ها ميگويد؛ بيطبقه نشد؟ همين نكته را توجّه ميدهد: «نحن قسمنا بينهم معيشتهم في الحيوة الدنيا و رفعنا بعضهم فوق بعضي لتخذو بعضهم بعضاًسخرياً»[7] تفاوت معيشت مادي بين مردم براي اينكه آنها همديگر را استخدام و همديگر را تسخير نمايند والاّ جامعه نسبت به هم جاذبه ندارند و به قول امام جواد اگر مردم مساوي باشند هلاك ميشوند.[8] و اين تفاوتها براي تسخير زن و مرد و جذب آنها نسبت به همديگر نقش اساسي دارد «والاّ موجب اختلاف جدايي و طلاق خواهد شد.
بدون شك برنامه و قوانين كشور ما برخاسته از برنامه اسلامي و حتي الهي است كه اين قوانين مناسب با فطرت انسان و مكمل قوانين آفرينش ميباشد كه جدا شدن انسان از برنامة اسلام مثل جدا شدن از اصل فطرت انساني خود ميباشد و در جاي خودش بحث شد كه جامعترين و كاملترين قوانين براي سعادت انسان قوانين الهي است؛ ولي قوانين و برنامة كشورهاي ديگر كه بيبندوباري زنها به عنوان آزادي مطرح است، آن برنامه و قوانين از ديد جهانبيني مادي سرچشمه ميگيرد و نوعاً زن را به عنوان وسيله آن هم متأسفانه وسيلة و كالا، ارضاي غريزة جنسي نگاه ميكنند و زن را براي خواستة خود نه زن ميخواهد و هنگامي هم به مقصد رسيدند حقوق اوليه و شخصيت زن ناديده گرفته ميشود، ولي اسلام براي اصالت شخصيت زن، به عنوان يك انسان الهي ارزش قائل است و خواستههاي مادي و معنوي او را در رابطه با برنامة الهي مورد توجّه قرار ميدهد و به همين دليل زن هايي كه هنوز فطرت اصيلشان ضربه نديده است و وجدان الهي آنها سالم و بيدار است از اين زندگي بيبندوباري در جهان امروز رنج ميبرند و از زن بودن خسته و ناراضياند كه آمارها نشان دهندة اين حقيقت ميباشد كه ميتوانيد به كتاب حقوق زن در اسلام رجوع نماييد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عبدالله جوادي آملي، زن در آئينة جلال و جمال، (قم؛ مركز نشر فرهنگي رجاء)، ص 67 ـ 66.
2. شهيد مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، (قم؛ انتشارات صدرا).
3. هادي دوست محمدي، شخصيت زن از ديدگاه قرآن (تهران؛ معاونت فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي)، ص 32 ـ 23.
4. محمد باقر محقق، حقوق مدني زوجين در زمان زناشويي دائم از نظر قرآن، (نشر بنياد قرآن).
5. آيين همسرداري، اثر استاد ابراهيم اميني.
پي نوشت ها:
[1] . روم/21.
[2] . بقره/187.
[3] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و سوّم، ج 1، ص 650.
[4] . ر. ك: مطهري، مرتضي، حقوق زن در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ص 200 ـ 360.
[5] . حجرات/12.
[6] . ر. ك: مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ص 187 ـ 360.
[7] . زمر/13.
[8] . منتهيالآمال، حكمات امام جواد ـ عليه السّلام ـ .