القاب حضرت فاطمه زهراء (س) (9)
القاب حضرت فاطمه زهراء (س) (9)
مبشره
بَشَرَ، و بَشِرَ: سُرَّ، بَشَّرَ: فرّحه و بلّغه البُشرى،
البَشير: مُبلّغ البُشرى.
زنى را كه خبر بشارت دهد، «مبشّره» نامند. حضرت زهراى مرضيه (عليهاالسلام) بشارتدهنده اولياى الهى بوده است.
فاطمهى زهرا عليهاالسلاممژده دهندهى اولياى خداوند
«اللهمّ صل على محمد و أهلبيته و صلّ على البتول الطاهرة الصديقة المعصومة التقية النقية الرضية المرضية الزكية الرشيدة المظلومة المقهورة، المغصوبة حقها، الممنوعة إرثها، المكسور ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها، فاطمة بنت رسولاللَّه (عليهاالسلام) و بضعة لحمه و صميم قلبه و فلذة كبده و النخبة منك له والتحفة خصصت بها وصيه و حبيبة المصطفى و قرينة المرتضى و سيدة النساء و «مبشرة» الأولياء، (1)
حليفة الورع والزهد و تفاحة الفردوس والخلد…،
خداوندا! بر محمّد و اهلبيت او درود فرست، سلام و درود بر خانمى كه بتول، طاهره، صديقه، معصومه، تقيه، نقيه، رضيه، مرضيه، زكيه، رشيده و مظلومه است، زنى كه حقش غصب گرديده، از ارث محرومش كردند، پهلويش را شكستند، به شوهرش ستم روا داشتند، فرزندانش را كشتند، فاطمهى زهرايى كه دختر پيامبر است، پارهى تن رسولاللَّه و ژرفاى دل اوست. زهرا جگرگوشه پيامبر، دخترى كه خود براى پيامبرت برگزيدى، هديهاى كه مخصوص وصى رسولاللَّه گردانيدى، حبيبهى پيامبر است، همسر اميرالمؤمنين، سرور بانوان جهان، بشارتدهنده به اولياى خداوند، نمونهى تقوا و زهد و ميوهاى بهشتى است.» (2)
پی نوشت ها :
1- قوله: «مبشّرة الأولياء» على بناء إسم المفعول، أي، التى بشّر اللَّه الأولياء بها، و يحتمل بناء إسم الفاعل لأنها تبشر أولياءها و أحباءها في الدنيا والآخرة بالنجاة من النار، و لذا سميت (عليهاالسلام) بفاطمة. فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 595.
2- بحارالانوار، ج 100، ص 199، ر 20 از الاقبال، ص 100.
محموده
حَمِدَ، حَمْداً و مَحْمَداً و مَحْمِداً و مَحْمِدَةً و مَحْمِدَةً: أثنى عليه: الشىء: وجده حميداً: حَمَدَه: حَمِدَهُ، شكره،
الحمد: نقيض الذّم.
زن پسنديده و لايق ستايش را، محموده گويند. حضرت فاطمهى زهراء(عليهاالسلام) محموده و پسنديده است، همچون پدرشان كه محمود و محمّد و پسنديده است.
فاطمهى زهرا عليهاالسلام زنى پسنديده
«… اللهمّ صلّ على السيّدة المفقودة الكريمة «المحمودة» الشهيدة العالية الرشيدة…،
خداوندا! بر سرور بانوان كه (قبرش) از ديدگان پنهان شده، زنى باكرامت و پسنديده، زنى شهيده در راه خدا، زنى بلندهمت و رشيده درود فرست.» (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 102، ص 220، ر 1 از عتيق غروى.
مطهره
از نظر لغت، در نام طاهره ذكر شد.
مطهره نيز مانند طاهره و طيبه، معناى پاكى و طهارت مىدهد و گفته شد كه صديقهى كبرى (عليهاالسلام)، هم داراى طهارت باطن بود و هم پاكى ظاهرى داشت.
جسم فاطمهى زهرا عليهاالسلام پاك و پاكيزه
فقال علي (عليه السلام) :
«واللَّه لقد أخذت في أمرها غسلتها فى قميصها و لم أكشفه عنها فواللَّه! لقد كانت ميمونة طاهرة «مطهرة» ثم حنطتها من فضلة حنوط رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) و كفنتها و أدرجتها في أكفانها فلما هممت أن أعقد الرداء ناديت يا أمّكلثوم! يا زينب! يا سكينه! يا فضة! يا حسن! يا حسين! هلمّوا تزودوا من اُمّكم فهذا الفراق و اللقاء في الجنة…، (1)
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىفرمايند: خدا را شاهد مىگيرم كه فاطمه(عليهاالسلام) را در ميان لباسهايش غسل دادم، در حالى كه بدنى پاك و پاكيزه و پر بركت داشت. پس از غسل، با حنوطى كه از پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) اضافه آمده بود، ايشان را حنوط (2) نمودم و داخل كفن قرار دادم. وقتى خواستم بندهاى كفن او را ببندم صدا زدم: اُمّكلثوم! زينب! سكينه! (3) فضه! (4) حسن و حسينم! بياييد، آخرين توشه را از پيكر پاك مادرتان برگيريد. اكنون زمان فراق شما با مادرتان است و ملاقات (مجدد) شما در بهشت خواهد بود.»
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 43، ص 179، ر 15.
2- مسأله 585 رساله عمليه امام خمينى قدسسره «بعد از غسل واجب است ميت را حنوط كنند، يعنى به پيشانى و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند. و مستحب است به سر بينى ميت هم كافور بمالند و بايد كافور ساييده و تازه باشد و اگر به واسطهى كهنه بودن، عطر او از بين رفته باشد كافى نيست.»
3- در بعضى از روايات، نام سكينه وجود ندارد. در هر صورت هيچ فرزندى به نام سكينه براى فاطمهى زهرا (عليهاالسلام) در تاريخ ثبت نشده است.
4- گذشتن از اين نكته و هيچ نگفتن كمى دشوار است. مگر فضه دختر فاطمه (عليهاالسلام) است كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) او و فرزندان زهراء (عليهاالسلام) را با هم مورد خطاب قرار داده مىگويد: بياييد و از مادرتان آخرين توشه را برگيريد؟ گرچه مىتوان گفت: اميرالمؤمنين از باب تغليب چون چهار فرزند خود را صدا زده است، لذا فضه را نيز جزو فرزندان خود محسوب كرده است، لكن تصور مىشود مطلب فراتر از اين باشد. پس سرَّش چيست؟ شما سخن معروف پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) درباره سلمان را به ياد داريد. پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) مكرر مىفرمودند: «سلمان از ما اهلبيت است». اين جمله فقط درباره سلمان گفته نشده است، بلكه ما بيشتر دربارهى او، اين جمله را به ياد داريم «مقداد منا» «اباذر منا» «جابر منا» «عمار منا» و تعابيرى اين گونه در مجامع روايى ما فراوان است، در دنبالهى پاورقى به چند روايت اشاره مىكنيم. چرا سلمان و اباذر و مقداد و يا ديگران به مقامى رسيدند كه پيامبر درباره آنها فرمودند: « اين افراد از ما اهلبيت هستند». تفصيل اين مطلب از حوصلهى اين پاورقى خارج است فقط بدانيد ايشان كسانى بودند كه در كسب معارف دين سخت كوشا بودند و در شناخت پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهمالسلام) به درجهاى از معرفت رسيده بودند كه ائمه اطهار(عليهمالسلام) آنها را از خودشان مىدانستند، اگر چنين باشد (كه هست) پس هركس اين معرفت را كسب كند و به معارف خود عمل نمايد از اهلبيت خواهد شد.
فضه، خادمهى فاطمه زهراء (عليهاالسلام) ، يك كنيز نبود، بلكه خود عارفى تمام بود، لذا شناخت او از حضرت على (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء(عليهاالسلام) يك شناخت عالى است، پس فضهاى كه اهلبيت(علیهم السلام) را آنچنان كه بايد شناخته است و بر طبق اين معرفت، در برابر آنها تواضع مىكند بايد از اهلبيت(علیهم السلام) بشود. اميرالمؤمنين (عليهاالسلام) مىفرمايد: «اللهم بارك لنا فى فضتنا» خداوندا! اين فضه، از ما اهلبيت(علیهم السلام) است، تمام بركات خود را بر او نازل گردان. اميد است ما هم جزو دوستداران آنها قرار گيريم.
در اينجا براى اهل تحقيق چند روايت مىآوريم تا مفاهيم بالا را روشن نمايد و براى آنكه كمتر از بحث دور افتيم، ترجمه آنها را ذكر نمىكنيم. عن الرضا (عليه السلام) عن على (عليه السلام) قال: قال النبى (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) : «سلمان منا اهل البيت.» بحارالانوار، ج 22، ص 326، ر 28، عن الفضل بن عيسى الهاشمى قال: دخلت على أبيعبداللَّه (عليه السلام) أنا و أبي فقال له: «أ من قول رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) : سلمان رجل منا اهل البيت. فقال: نعم. فقال: أي من ولد عبدالمطلب فقال: منا أهل البيت. فقال له: أي من ولد أبيطالب. فقال: منا أهل البيت. فقال له: إني لا أعرفه فقال: فأعرفه يا عيسى! فإنه منا أهل البيت. ثم أو ما بيده إلى صدره، ثم قال: ليس حيث تذهب ان اللَّه خلق طينتنا من عليين و خلق طينه شيعتنا من دون ذلك فهم منّا و خلق طينه عدونا من سجين و خلق طينه شيعتهم من دون ذلك و هم منهم و سلمان خير من لقمان.
بحارالانوار، ج 22، ص 331، ر 42، ذكر عند ابىجعفر (عليه السلام) سلمان الفارسي قال: مه لا تقولوا سلمان الفارسي ولكن قولوا سلمان الحمدي ذاك رجل منا أهل البيت. بحارالانوار، 22 ص 349، ر 67 عن أبيجعفر الباقر قال: سمعت جابر بن عبداللَّه الانصارى يقول: سألت رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) عن سلمان الفارسي فقال (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) : سلمان بحرالعلم لايقدر على نزحه. سلمان مخصوص بالعلم الأوّل والآخر، ابغض اللَّه من أبغض سلمان و أحبّ من أحبّه. قلت: فما تقول فى أبيذر؟ قال: و ذاك منّا، أبغض اللَّه من أبغضه و أحبّ من أحبّه. قلت: فما تقول في المقداد؟ قال: و ذاك منّا، أبغض اللَّه من أبغضه و أحبّ من أحبّه. قلت: فما تقول في عمار؟ قال: و ذاك منّا، أبغض اللَّه من أبغضه و أحبّ من أحبّه. قال جابر: فخرجت لا بشّرهم، فلما وليت، قال (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) اليّ يا جابر! اليّ يا جابر! و أنت منّا، أبغض الله من أبغضك و أحبّ من أحبّك. قال: فقلت: يا رسولاللَّه! فما تقول: في علي بن أبيطالب؟ فقال: ذاك نفسي، قلت: فما تقول في الحسن والحسين؟ قال: هما روحي و فاطمة اُمّهما إبنتي يسؤوني ما ساءها و يسرّني ما سرّها، اُشهد الله إنّي حرب لمن حاربهم، سلم لمن سالمهم. يا جابر! إذا أردت أن تدعو الله فيستجيب لك فاُدعه بأسمائهم، فإنّها أحبّ الأسماء إلى الله عزّ و جلّ. بحارالانوار، ج 22، ص 347، ر 63.
معصومه
عَصَمَ، عَصْماً الشىءَ: منعه، عصم اللَّه فلاناً من المكروه: حفظه و وقاه، خدا او را حفظ كرد و بازداشت.
العِصْمَة: المنع، ملكة إجناب المعاصى والخطاء.
زنى را كه داراى مقام عصمت از گناه باشد، معصومه گويند. حضرت فاطمهى زهراء(عليهاالسلام) داراى مقام عصمت بود، هم عصمت از گناه، هم عصمت از خطا و اشتباه، و حتى از سهو و نسيان نيز در امان بودند.
فاطمهى زهراء عليهاالسلام مصون از خطا و اشتباه
«… اللهمّ صلّ على السيّدة المفقودة الكريمة المحمودة الشهيدة العالية الرشيدة، اُمّالأئمة و سيدة نساء الاُمّة بنت نبيك، صاحبة وليك، سيدة النساء، و وارثة سيد الأنبياء، و قرينة سيدالأوصياء، «المعصومة» من كل سوء، صلاة طيبة مباركة
… خداوندا! بر سرور بانوان كه (قبرش) از ديدگان پنهان شده، زنى باكرامت و پسنديده، زنى شهيده در راه خدا، زنى بلندهمت و رشيده مادر پيشوايان دين، سرور زنان امت، دختر پيامبر خود، همسر ولى تو، سرور زنان، وارث پيامبر، همتاى اميرالمؤمنين، زنى كه از هر بدى به دور است درود فرست، درودى پاك و پربركت. (1)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 102، ص 220، ر 1 از عتيق غروى.
منبع: www.yazahra.net
ادامه دارد…