امامت شیعی در اندیشه ی امام خمینی (1)
امامت شیعی در اندیشه ی امام خمینی (1)
چکیده
امامت ، ریاست عام دینی است که شخصی از ناحیه ی خداوند ، آن را دارا می باشد . امام خمینی ( قدس سره ) درباره ی امامت ، اندیشه ی پویا وتحول بخشی ارائه نموده اند . ایشان با استدلال عقلی ثابت می کنند که امامت ، جهت نگهبانی از دین واجرای قوانین الهی وتکامل بشر ضرورت دارد . امام ، بیان کننده ی خط مشی شیعه ورهبر این تشکیلات بزرگ است . امام ، در قوس صعود ، از لحاظ درجه ی وجودی ، برترین مقام بشری است ومقام امامت ، حقیقتی عینی است .آنچه که پیامبر وامام را با غیب مرتبط می نماید ، عنصر ولایت است .
امام ، دارای عصمت ومقام ولایت است ومنصوب از ناحیه ی خداست ، نه وکیل از ناحیه مردم . اطاعت از امام در طول اطاعت الهی است واطاعت ازخدا محسوب می گردد . لذا امام ، حلقه ی اتصال عالم خلق به حق می باشد . امام ، مبدأ فیض یا واسطه ی فیض یا واسطه ی فیض الهی است ، او انسان کامل ومصباح هدایت وراهنمای انسان های سر گشته است .
امام در حوزه ی نظری ورفتاری ، الگوی کامل انسانیت است وشیعه باید به او مقتدا باشد . دلایلی ، وجود ولزوم امامت را عینی می سازد ، همچون نشر معارف اسلامی ، گسترش عدالت واجرای احکام دینی و…
در اندیشه ی امام خمینی ( قدس سره ) مبنای امامت را باید در حدیث ثقلین جستجو نمود . مهجوریت قرآن وعترت ، به مهجوریت یکی از آن دو است . آن دو ، حقیقتی واحدند ودست برداشتن از عترت ومهجوریت آن ، سبب مهجوریت قرآن می گردد .
امامان شیعه ( ع) در عمل خویش ، استراتژی واحدی داشتند ، اگر چه رویکردها به این استراتژی متغیر ومتفاوت بوده است ، لکن روح حرکت ونگاه ها واحد بوده است . در این استراتژی واحد ، تشکیل حکومت اسلامی ، عدالت و.. خط واحد بوده ودر هر حال مهجوریت عترت ، سبب پیامدهای ناگواری ، همچون تفرقه وحاکمیت ستمگران و… شده است .
واژگان کلیدی : امامت ، ریاست ، شیعه ، ولایت ، نصب ، اطاعت ، انسانیت ، معرفت ، عدالت .
«هم اساس الدین وعماد الیقین ، الیهم یغئبی الغالی وبهم یلحق التالی ولهم خصائص حق الولایه وفهم الوصیه والوراثه » ( امام علی (ع) نهج البلاغه ، خطبه 2 )، آنان (امامان (ع) پایه های دین و ستون های یقین هستند ، هر کس از حد بگذرد باید به آنان باز گردد وآن که وامانده بدیشان بپیوندد وحق ولایت ، خاص آنان است وسفارش ومیراث پیامبر (ع) مخصوص
آنان .
معنی امامت
به اعتقاد شیعه « امامت ریاست عام دینی است که شخص از ناحیه ی خداوند ، نه به نیابت از مکلفان ، آن را دارا می باشد » ( سید مرتضی ، 1410ق ، 264/2 ) وبه فرموده ی علامه حلی (قدس سره ) «امام کسی است که از سوی خدای تعالی ، ریاست عام دین ودنیا را دارا شده است » (علامه حلی ، 1409ق، 12) .
امام به این معنی نه تنها برهمه ی انسان ها ریاست عام دارد ، بلکه چون واجد مقام عصمت است ، حجت خدا بر همه ی انسان ها وهمه ی آفریدگان است و پیروی اش بر همه واجب ومخالفت او بی هیچ قیدی حرام است . از این رو ، به گفته ی فیض کاشانی ( قدس سره ) «هر صفتی که در پیامبر (ع) شرط است ، در امام هم لازم است ، جز نبوت » ( فیض کاشانی ،377،1358).
مسیر جریان رسیدن امام معصوم (ع) به مقام امامت در اسلام ، مطابق دیدگاه حضرت امام (قدس سره ) از آسمان به زمین ودر بستری پاک ومعنوی می باشد که نسبت به سایر دیدگاه ها – در منشأ قدرت – ارجحیت دارد .
آنچه با عنوان جریان امامت از سوی حضرت امام (قدس سره ) مورد تأکید قرار گرفت ، در حقیقت جریانی معرفتی ومشتمل بر مؤلفه های زیر است :
1) تعلق قدرت به طور کامل به خداوند متعال که به دو صورت ولایت تکوینی و تشریعی جریان می یابد .
ایشان می فرماید :
قانون اسلام یا فرمان خدا بر همه ی افراد وبر دولت اسلامی حکومت تام دارد . همه ی افراد از رسول اکرم (ع) گرفته تا خلفای آن حضرت وسایر افراد تا ابد تابع قانون ( احکام الهی ) هستند ؛ همان قانونی که از طرف خدای تبارک وتعالی نازل شده ودر لسان قرآن ونبی اکرم (ع) بیان شده است ( امام خمینی ، بی تا ، 47).
2) به اراده ی الهی ، جهت اداره ی امور بشری در جوامع ، این قدرت از طریق نبوت بر زمین جاری شده وپیامبران ( ع) با این هدف که حیات بشری را در ابعاد مختلفش نظم ونسق بخشند ، از سوی خداوند برانگیخته شدند ، لذا حلقه ی واسط بین زمین وآسمان همان نبوت است .
خدای تبارک وتعالی آن حضرت را خلیفه قرار داده است …. حضرت رسول اکرم (ع) هر وقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کرده اند ، به پیروی از قانون الهی بوده است … تبعیت از رسول اکرم (ع) هم به حکم خدا است که می فرماید :« واطیعواالرسول » (امام خمینی ، بی تا ، ص 47).
3) با اتمام دوره ی نبوت مجال وعرصه ی تازه ای گشوده می شود که شیعه از آن به «امامت » یاد کرده وبه این باور است که با بهره مندی از دو ویژگی بارز علم لدنی وعصمت ،همچون مسیری مطمئن برای سیر قدرت سیاسی در بطن تاریخ به حساب می آید . امام راحل (قس سره ) می فرماید :
هم چنین بعد از این (ختم نبوت ) ، که احتمال می رفت اختلافاتی در امت پدید آید ، خدای تعالی از راه وحی رسول اکرم (ع) را الزام کرد که فوراً ، همان جا وسط بیابان امر خلافت را ابلاغ کند . پس رسول اکرم (ع) حکم قانون وبه تبعیت از قانون حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت تعیین کرد ، نه به این خاطر که دامادش بود، یا خدماتی کرده بود، بلکه چون مأمور وتابع حکم خدا ومجری فرمان خدا بود ( امام خمینی ، بی تا ، ص 47).
بر این اساس ، امامت مسیر ومحملی معتبر برای حمل قدرت وبار امامت الهی تا عصر غیبت به شمار می آید . امام را حل (قدس سره ) ، با استدلال عقلی اثبات می کند که امامت نگهبانی دین ، ومجری قانون الهی است واین یک ضرورت انکار ناپذیر است :
با حکم خرد ثابت نمودیم که باید امامت ، که معینی اش تعیین نگهبان از برای دین است ، در دین اسلام مسلم وثابت باشد واگر قانون گذار اسلام یک شخص خردمند عادی هم بود ، باید تکلیف دینداران را پس از خود معین کند . … باید کسی را خدای عالم تعیین کند که گفته ی او و پیامبر را یکان یکان ، بی کم وکاست بداند ودر جریان انداختن قانون های خدایی نه خطا کار وغلط انداز باشد ونه خیانتکار ودروغ پرداز وستمکار ونفع طلب وطماع ونه ریاست خواه وجاه پرست باشد ونه خود از قانون تخلف کند ومردم را به تخلف وا دارد ونه در راه دین وخدا از خود ومنافع خود دریغ کند واین معنی امامت ودارای این اوصاف امام است ودر تمام امت ، به شهادت تواریخ معتبره واخبار متواتره از سنی وشیعه ، غیر از علی بن ابیطالب (ع) بعد از پیغمبر (ع) کسی چنین اوصاف را نداشت ( امام خمینی ، کشف الاسرار ، ص 136-135).
ایشان در پاسخ این سؤال که معنای دقیق «امام » چیست ؟ فرموده اند :
امام به معنای پیشوا وکسی است که جمعی را در جهتی هدایت ورهبری می کند . امام ، بیان کننده ی خط مشی شیعه وحزب الله ورهبری کننده ی این تشکیلات بزرگ است ، که تمامی وظایف آنان را از قرآن وسنت پیامبر اسلام (ع) در زمان های مختلف وشرایط مختلف ، اجتهاد واستنباط می کند وبه آنان ابلاغ می نماید ( امام خمینی ، صحیفه نور، ج 4).
مقام امامت وبرجستگی های آن
امام در قوس صعود ، از لحاظ درجه ی وجودی برترین مقام را داشته ، وامامت و صفات امام از این درجه ی برتر وجود سر چشمه می گیرد .چون کمالات وجودی ، یک امر خارجی وعینی است ، پس مقام امامت هم یک حقیقت عینی است . مقام ولایت ، هم اساس پدیده ی نبوت وهم اساس پدیده ی امامت است . از نظر عرفا ، ولایت باطن نبوت وجنبه ی حقی آن است ، چنان که نبوت جنبه ی ظاهری وخلقی ولایت است . آنچه پیامبر (ص) وامام (ع) را با عالم غیب وباطن ارتباط می دهد همین ولایت است . ولایت از آن جهت که صفتی از صفات الهی است ، مطلق وبه اعتبار تعینات حاصل از استناد واولیا مقید می باشد .هرمطلق ساری در مقید بوده ومقوم آن است ، چنان که هر مقیدی با مطلق خود قوام یافته وظهور وتجلی وتنزل آن مطلق می باشد . ولایت انبیا وامامان (ع) فروغ و شعب ولایت مطلقه است . مسأله ی خلافت الهی در جهان هستی ، چه به صورت پیامبر (ص) وچه به صورت امام (ع) بر مبنای همین ولایت توجیه می گردد . آن حقیقتی که بالاترین درجه ی ولایت را داشته باشد ، خلیفه ی حق در قلمرو خلق است ( منصوری لاریجانی ، ص 14و25 ونیز یثربی ، 224-223).
حضرت امام (قدس سره ) در بیان این واقعیت که ما از درک کنه مقام امامت عاجزیم و اگر بخواهیم به اندازه ی خودمان ، پی به مقام آنان ببریم خوب است که به ادعیه و فرمایشات وارده از آن حضرات (ع) توجه کنیم ، می فرماید :
کسی که بخواهد بفهمد مقامات ائمه (ع) چیست ، باید رجوع کند به آثار آنها . آثار آنها ادعیه ی آنهاست . مهمش ادعیه ی آنهاست وخطابه هایی که می خواندند ، مثل نهج البلاغه ، مثل دعای یوم العرفه واین هایی که انسان نمی داند که چه باید بگوید درباره ی آنها ( صحیفه نور، ج 20، ص 157).
ونیز می فرماید :
بدان که از برای اهل بیت عصمت وطهارت (ع) مقامات شامخه روحانیه ای است در سیر معنوی الی الله ، که ادراک آن علماً نیز از طاقت بشر خارج و فوق عقول ارباب عقول وشهود اصحاب عرفان است ؛ چنانچه ار احادیث شریفه ظاهر شود که در مقام روحانیت با رسول اکرم (ص) شرکت دارند و انوار مطهره ی آنها قبل از خلافت عوالم مخلوق واشتغال به تسبیح وتحمید ذات مقدس داشتند ( امام خمینی ، شرح چهل حدیث ، ص 551).
ایشان در جای دیگر با استناد به حدیثی ازامام باقر (ع) که می فرمایند :
حقیقت ومخ امر واعلای آن وباب رضای خداوند اطاعت امام بعد از معرفت اوست . آگاه باش که اگر مردی شب ها به عبادت ایستد وروزها روزه بگیرد وتمام اموالش را صدقه دهد وتمام روزگار حج کند ، ونشناسد ولایت ولی خدا را تا موالات او کند وتمام اعمالش به راهنمایی او باشد نیست برای او بر خدا تعالی حقی وثوابی ، ونمی باشد از اهل ایمان (امام خمینی ، شرح چهل حدیث ص 551).
نتیجه می گیرند که ولایت ائمه (ع) به خاطر سعه ی کلی وجودی مبادی فیض حق در سراسر عالم هستی وکلید معرفت وحلقه ی اتصال عالم خلق به حق می باشد .
ایشان در بیانات وآثار خود امامان (ع) را مترجمان حقیقی وحی وعارفان حقیقی به محتوای قرآن ، راسخان در علم ، وارث همه ی پیامبران (ع) ، هادی مردم ومعادن وحی الهی می دانستند وبه شیعه صلا می زنند که چنین امامانی را به خوبی شناسایی کنند وبه شایستگی از آنان پیروی نمایند ( امام خمینی ، سیمای معصومین در اندیشه ی امام ، ص 190-185).
امام معصوم ، انسان کامل
بهترین تعریف درباره ی امام معصوم همان است که امام راحل (قدس سره )، ایشان را «انسان کامل »معرفی می نماید :
این که انسان کامل کیست وچه ویژگی هایی دارد، همواره مورد بحث واختلاف میان دانشوران بوده وهر کس به قدر معرفت وشناخت خود از انسان ، گوشه ای از جمال انسان کامل را معرفی نموده است ( محی الدین عربی ، فصوص الحکم ، ص 73).
امام راحل (قدس سره ) در بسیاری از آثار عرفانی خود به بحث انسان کامل پرداخته و مطالب ارزشمندی درباره ی آن اظهار داشته اند . اوج سخنان ایشان در باره ی انسان کامل در کتاب مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه آمده است .
از نظر ایشان ، انسان کامل کسی است که در عالم امکان ، موجودی برتر از او نیست . ایشان مصداق کامل را پیامبر (ص) وامامان معصوم (ع) می دانند ، چه این که هدف نهایی ایجاد عالم وآدم ، تحقق انسان کامل است واگر وجود او نمی بود ، نظام آفرینش پدید نمی آمد . لذا انسان کامل را واسطه ی فیض الهی در حفظ عالم هستی می شمارد که حق سبحانه در آیینه ی او تجلی می کند :
انسان کامل هم چنان که آینه ی حق نماست وخدای سبحان ، ذات خود را در آن مشاهده می کند ، آینه ی شهود تمام عالم هستی نیز می باشد ( امام خمینی ، تعلیقات علی فصوص الحکم ، ص 59).
از نظر ایشان وجود انسان کامل ، قبل از هر چیز برای نشان دادن اسما وصفات الهی است وتنها اوست که می تواند مظهر اسم اعظم الهی باشد ( امام خمینی ، مصباح الهدایه ، ص 69 ونیز چهل حدیث ، ص 634).
پس انسان کامل یک حقیقت است که تمام انبیا واولیای الهی (ع) جلوه ی آن حقیقت متعالی بوده وسرچشمه ی کمال همه ی آنان منبع نور محمدی است .
چرا که تنها انسان معصوم می تواند جلوه گاه انسان کامل باشد وپس از پیامبر (ص) ، مصداق بارز آن اهل بیت عصمت وطهارت اند . به تعبیر علی (ع) هرگز کسی قابل مقایسه با آن ذات مقدسه نیست ( نهج البلاغه خطبه 2).
بدون تردید خفظ ونگهداری همه ی مراتب واستقرار در مقام جمع و تفصیل ووحدت وکثرت ، از بالاترین مراتب انسانی وکامل ترین مراحل سیر وسلوک است که حقیقت آن جز برای رسول خاتم (ص) واولیای او (ع) که از مشکات وجود او نور علم ومعرفت دریافت کرده وسلوک و طریقت را از مصباح ذات وصفات او آموخته اند ، حاصل نمی شود ( امام خمینی ، شرح دعای سحر ، 1602 ه ، ص 160).
این جایگاه رفیع برای امامان معصوم (ع) بدان جهت وجود دارد که آنها مانند پیامبر خدا (ع) ظل الله هستند .
ظل سایه است ، سایه همه ی چیزهایش به ذی ظل است . خودش هیچ ندارد ، ظل الله کسی است که تمام حرکاتش به امر خدا باشد ومثل سایه باشد ، خودش هیچ .سایه ، خودش هیچ حرکتی ندارد ، ذی ظل هر حرکتی کرد ، سایه هم همان طور حرکت می کند . امیرالمؤمنین (ع) ظل الله است ، پیغمبر اکرم (ص) ظل الله است که هیچ حرکتی از خودش ندارد ، هر چه هست از خداست ( امام خمینی ، سیمای معصومین در اندیشه ی امام ، ص 206).
ایشان هم چنین می فرماید :
من درباره ی شخصیت حضرت امر (ع) چه می توانم بگویم وکی چی می تواند بگوید . ابعاد مختلفه ای که این شخصیت بزرگ دارد به گفت و گوی ما وسنجش بشر در نمی آید . کسی که انسان کامل است ومظهر جمیع اسماوصفات حق تعالی است ابعادش به حسب اسمای حق تعالی باید هزار
تا باشد وما از عهده ی یکی آن نمی توانیم برآییم … وابعادی که از او مخفی است بیش تر از آن ابعادی است که از او ظاهر است ( همان ، ص 221-223).
این جزء اصول مذهب ماست که ائمه ( ع ) چنین مقاماتی دارند ؛ چنان که به حسب روایات این مقاماتی دارند ، چنان که به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا (ع) هم هست ( ایمان ص 190).
امام راحل (قدس سره ) با توجه به همین شناخت وبا سر سپردن به آستان ولایت پیامبر اکرم ( ع) وامامان معصوم (ع) به عنوان نمونه های بارز انسان کامل ، در بخش آغازین وصیت نامه ی خویش پیروی از پیامبر (ع) اهل بیت مطهر (ع) را ، که امامان ورهبران حقند ، مایه ی افتخار وموجب سعادت دنیا وآخرت می دانند :
ما مفتخریم که پیرومذهبی هستیم که رسول خدا(ص) مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده وامیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) این بنده ی رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال وبردگی هاست . ما مفتخریم که ائمه ی معصومین (ع) از علی بن ابی طالب (ع) گرفته تا منجی بشر ،حضرت مهدی صاحب الزمان (ع) که به قدرت خداوند قادر ، زنده و ناظر امور است ، ائمه ی ما هستند . ما مفتخریم که ادعیه ی حیات بخش که او را قرآن صاعد می خوانند از ائمه ی معصومین ماست ، ومناجات شعبانیه ی امامان (ع)ودعای عرفات حسین بن علی (ع) وصحیفه ی سجادیه ، این زبور آل محمد وصحیفه ی فاطمیه ، که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ماست . ما مفتخریم که باقرالعلوم ، که بالاترین شخصیت تاریخ است وکسی جز خدای تعالی ورسول (ص) وائمه ی معصومین (ع) مقام او را درک نکرده ونتوانند درک کرد ، از ماست وما مفتخریم که مذهب ما جعفری است ، که فقه ما که دریای بی پایان است یکی از آثار اوست وما مفتخریم به همه ی ائمه ی معصومین (ع) ومتعهد به پیروی آنانیم ( امام خمینی ، وصیت نامه ی سیاسی -الهی ، ص 3).
امام ، الگوی همه جانبه ی شیعه
شیعه در لغت به معنی پیرو است وبه کسانی گفته می شود که جانشینی پیامبر اکرم (ص) را حق اختصاصی خانواده رسالت می دانند ودر معارف اسلام پیرو مکتب اهل بیت هستند ( علامه طباطبایی ، 1360، ص4). به عبارت دیگر ، شیعه نام عمومی برای گروهی وسیع از مسلمانان است که نقطه ی آغاز کار همه ی آنها شناسایی حضرت امیرالمؤمنین (ع) در مقام خلیفه ی بر حق پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) می باشد . بنابراین شیعه بودن از مشایعت ، پیروی قدم به جای قدم امام نهادن وروش وسیره ی او را در همه ی امور زندگی وابعاد مختلف حیات برگزیدن است . البته این خصوصیت در پیروان راستین مکتب امامت هست ؛ چه این که در مکتب چنان امامانی که انسان کامل و اسوه ی جامع هستند ؛ چه این که در مکتب چنان امامانی که انسان کامل واسوه ی جامع هستند ، چنین پیروانی باید تربیت شوند . وبه تعبیر شهید مطهری (قدس سره ) چنین کاری از هیچ فیلسوف ورهبر اجتماعی وشیخ عرفانی ساخته نیست :
فیلسوفان شاگرد می سازند نه پیرو؛رهبران اجتماعی پیروان متعصب می سازند ، نه انسان های مهذب ؛ اقطاب ومشایخ عرفان ارباب تسلیم می سازند ، نه مؤمن مجاهد فعال . در علی (ع) هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی وهم خاصیت پیر طریقت وهم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران (ع) ( مطهری ، بی تا ، ص 10).
امام راحل (قدس سره ) می فرماید :
حضرت امیر (ع) می فرماید : ( نهج البلاغه ، نامه ی 45) شاید در سرحدات ، یک کسی گرسنه باشد ، به خودش رنج می دهد که مبادا یک کسی از او گرسنه تر باشد . آن امیر ماست ، او آقای ماست ، امام ماست . ما هی بگوییم امام واقتدا نکنیم به او ، در کارها هیچ اقتدا نباشد ، امام معنایش این است ، شیعه معنایش این است … که مشایعت کند ، همان طوری که تابوت را که می برند ، اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند تشییع کردند . اگر تابوت را از این طرف می برند یکی از این طرف برود این تشییع نکردند .شیعه باید این طوری باشد ، مشایعت کند علی را . البته قدرت نداریم ما مثل او ، هیچ کس قدرت ندارد ، اما به زهد ، به تقوا ، به رسیدگی به مظلوم ها ، به رسیدگی به فقرا مشایعت کنیم از او ( صحیفه نور، ج7،ص40).
آری به گفته ی آن انسان خوش ذوق :
ای که علی علی کنی کیست علی
آن که تواش وصف کنی نیست علی
یک روز بزی چنان که می زیست علی
آنگاه بیا به ما بگو کیست علی
وبه گفته ی امام راحل (قدس سره ):
من گاهی فکر می کنم که ما با چه شباهتی می توانیم دعوی کنیم که شیعه ی آن بزرگوار هستیم .. باید همه ی ما وهمه ی کسای که دعوی تشیع می کنند ، الا معدود قلیلی که در صدر اسلام مثل ائمه ی هدی بودند ، ما اظهار عجز کنیم که نمی توانیم »(صحیفه نور ، ج 19ص 288).
آنهایی که شیعه ی این مرد بزرگ هستند ، البته نمی توانند مثل او باشند ، خود ایشان هم فرمود شما قدرت این را ندارید ، حتی قدرت همین زهد ظاهریش را ، چه برسد به معنویاتش ، لکن نباید ما گمان کنیم که ما شیعه ی امیرالمؤمنین (ع) هستیم وخود او در دعای کمیل وسایر ادعیه اش ودر روشش آن طور خوف از خدا داشت وآن طور از عاقبت می ترسید ….، وما اصلاً دنبال این مسائل نباشیم وبگوییم ما شیعه هستیم . آن طور بسط عدالت ، اگر موفق شده بود، کرده بود که الگو شده بود برای همه ی حکومت های عالم ، نگذاشتند ( همان ، ص 62-61).
ضرورت های تاریخی ودلایل نیاز به امامت
نیاز جامعه به امام وامامت ، در واقع فراهم آوردن زمینه ی استمرار نظام دینی است که به وسیله ی پیامبر (ص) تأسیس شده است . نظام دینی با این هدف وتعهد پدید آمده است که سعادت مادی ومعنوی ودنیوی واخروی مردم را تأمین کند ومردم به گونه ای زندگی کنند که لذایذ وسرگرمی های حیات دنیا ، آنان را از تحصیل سعادت جاویدان روح انسانی باز ندارد . امام ، به عنوان رهبر جامعه ی اسلامی ، اهدافی را تعقیب می کند که تأمین همین اهداف مهم ترین دلایل نیاز به
امامت را تشکیل می دهد .
نشر معرفت
دین اسلام ،دینی مبتنی بر خرد ورزی ومعرفت به حقیقت ، جریان وهدف هستی است . این هدف بنیادی بر دو پایه استوار است ؛ آگهی دادن وغفلت زدایی از مردم توسط انبیا واولیا ودیگر خرد ورزی آزاد انسان (یثربی ،فلسفه امامت ، ص 82). از منظر حضرت امام راحل (قدس سره ) امامان (ع) به خوبی معارف الهی را نشر داده اند ومعارفی را پراکندند که دست دیگران از آن کوتاه است .
پیغمبر اکرم (ص) واهل بیت مکرم او (ع) تمام عمر خود را صرف در بسط احکام واخلاق وعقاید نمودند ویگانه مقصد آنها نشر احکام خدا واصلاح وتهذیب بشر بوده وهر قتل وغارت وذلت واهانتی را در راه این مقصد شریف سهل شمردند واز اقدام باز نماندند ، پس محب وشیعه ی آنها کسی است که در مقاصد آنها با آنها شرکت کند وپیروی از آثار واخبار آنها کند (امام خمینی ، چهل حدیث ، ص 576).
حضرت امیر (ع) منبری بودند ودر منابر مردم را نصیحت فرموده ، آگاه ، هوشیار وراهنمایی می کردند .سایر ائمه (ع) نیز چنین بودند ( امام خمینی ، جهاد اکبر ، ص 26).
ائمه ی ما با همان دید الهی که داشتند ، می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند ویکپارچه کنند ، از راه های مختلف … تا آسیب پذیر نباشند .
ما تابع حضرت رسول (ع) وائمه (ع) هستیم که همه ی امور دست آنها بود ، حکومت تشکیل دادند ومردم را هدایت نمودند .
بنابراین ، امامت شیعی در کنار قرآن ، به عنوان راهنمایان ورهبران امت اسلامی معرفی شده اند تا معارف اصیل وحیاتی را به مردم برسانند . کاری که جز از امام معصوم بر
نمی آید .
گسترش عدالت واجرای احکام
از مهم ترین جهات نیاز به امامت معصوم تأمین حقوق انسانی همه ی شهروندان مسلمانان وغیر مسلمان ، مبارزه با هرگونه ستم اجتماعی وتبعیض ونظارت بر مشروع بودن درآمدها واجرای دقیق دستورات الهی به دور از حب وبغض شخصی است . فداکاری های ائمه ی در راه تحقق کامل مکتب اسلام گواه براین مدعاست .
بزرگان ما در راه حفظ اسلام واحکام قرآن کریم کشته شدند، زندان رفتند .فداکاری ها کردند تا توانستند اسلام را تا به امروزحفظ کنند وبه دست ما برسانند ( صحیفه نور، ج1، ص 16).
امام راحل (قدس سره ) با تأکید بر این مطلب که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است که همه ی انبیا واولیا (ع) در راه آن تا حد نثارخون خود کوشیده اند ، معتقدند که برقراری عدالت بدون فداکاری امکان ندارد .
سؤال : آیا حضرت آیت الله ، در این که مردم را دعوت می کنید که با دولت درگیر بشوند نگران جنگ وخونریزی وکشتاری که بر اثر این دعوت ها به وجود می آید نیستید ؟
جواب : برای تحصیل هر حقی البته فداکاری لازم است . مذهب تشیع ، مذهب فداکاری بوده است ودر طول تاریخ ، مردم برای عدالت وبرای حقوق از دست رفته ی خود همیشه قیام کرده اند ، همیشه خون داده اند ، ما نگرانی از این بابت نداریم ، برای این که اطاعت خدا می کنیم ( صحیفه نور، ج4 ،ص22).
ما فردی بالاتر از خود انبیا نداریم ، ما فردی بالاتر از ائمه (ع) نداریم . این فردها خودشان را فدا می کردند برای جامعه … غایت این است که مردم قیام به قسط کنند ، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد ، ظلم ها از بین برود ، ستمگری ها از بین برود وبه ضعف ها رسیدگی شود ( صحیفه نور، ج 12، ص 207).
منبع:نشریه اندیشه حوزه ،شماره 73
/خ