امامزاده میراحمد- کنارسیاه
بقعه متبرکه امامزاده میراحمد در شهرستان دشتستان، بخش ارم، حدود یک کیلومتری شرق روستای کنار سیاه و روی تپهای سنگی واقع شده و فاصله آن تا برازجان، مرکز شهرستان، ۸۹ کیلومتر است.
جنس بقعه از سنگ، گچ و سیمان و شامل حرم، گنبد و چند اتاق جهت استفاده زایران و مراجعان می باشد. حرم به ابعاد تقریبی ۵×۵ متر است. دیوارهای بقعه گچ مالی شده و در اطراف دارای طاق نماهای تزیینی است. کف زمینش نیزسیمانی و با قالی های ترکی و گلیم مفروش شده است.
بنا دارای دو در آهنی میباشد که یکی رو به شرق و دیگری به سمت اتاقی که در ضلع غربی حرم واقع شده باز می شود. بر فراز حرم مطهر گنبدی قیفی شکل، به قطرسه و ارتفاع سه متر قرار دارد و زیر آن و وسط حرم قبری مستطیل شکل به طول حدود دو متر و ارتفاع تقریبی یک متر وجود دارد که فاقد سنگ قبر و ضریح بوده و تنها پارچه های سبز روی آن کشیده شده است. نگارنده چنین احتمال میدهد که زیر این قبر، قبر دیگری با کتیبه وجود دارد همچنانکه در جاهای دیگری که قبرهای این چنینی دارند مشاهده شده است.
کنار امامزاده میراحمد، قبرستانی قدیمی است که بالای برخی از قبور، شیرسنگی مشاهده میشود. بقعه دارای امکانات رفاهی مختصری مانند آب انبار ، برق، سرویس بهداشتی و وسایل پخت پز و آشپزخانه است. جاده و راه آن نامناسب و در فصل بارندگی به خاطر گل و لای و لغزندگی و همچنین شیب تند، رفتن به زیارتگاه مشکل و احتمال سقوط وسیله نقلیه به درون دره فراوان است.
صاحب این بقعه، برابر نوشته موجود در آن، امامزاده میراحمد است که با هشت واسطه امام کاظم (علیه السلام) نسب می رساند که بدین قرار است: امامزاده میراحمد بن امامزاده ابراهیم (مدفون در زنجان) بن امامزاده ابوالقاسم حمزه(مدفون در قزوین) بن امامزاده علی (مدفون در شاهی چنار تفرش) بن امامزاده احمد (مدفون در نجف) بن امامزاده محمد (مدفون در مدینه) بن امامزاده اسماعیل (مدفون در بغداد) بن امامزاده ابراهیم الاصغر (مدفون در کاظمین) بن حضرت باب الحوایج امام موسى الکاظم علیه السلام.
چگونگی آمدن وی و همراهان به منطقه و شهادت وی
چون ابوالعباس معروف به ناصر لدین الله، سی و چهارمین خلیفه عباسی به خلافت رسید، به دلیل کینه و عداوتی که با آل ابوتراب داشت، به والیان خود در خطه فارس، یعنی ناصر و منصور اشجع – که از بی رحم ترین افراد در زمان خود بودند – دستور تعقیب و دستگیری آن بزرگواران را صادر نمود. لذا این دو والی ظالم و قسی القلب، جهت اجرای امر خلیفه نیروهای تحت امرشان را در دژها و قلاع آن روز فارس مستقر و متمرکز کردند.
در همین اوضاع و احوال، حضرت امامزاده آقا سید میراحمد به اتفاق گروهی از برادران و بنی اعمام که بالغ بر یکصد و پنجاه نفر میشدند از راه دریا و رودخانه حله و پس از طی مسافت طولانی و عبور از جبال و رودخانه ها و شهرها و قراء و قصبات در بین راه، وارد قریه زیارت دشتستان فارس که قبلا به آن قلعه خشتی می گفتند میشوند و بنی اعمام و خویشاوندان خود را که در آنجا مقیم بودند، زیارت می کنند و از این پس قلعه خشتی به «زیارت» مشهور میشود. باری، چون خبر ورود کاروان امامزادگان به سپاهیان ناصر و منصور اشجع رسید، اینان افراد تحت امرشان را به سلاح و ابزار جنگی مجهز می کنند و به طرف امامزادگان گسیل میدارند. در همین حین، یکی از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) به نام عبدالله ابن خزیمه که از تصمیم سپاه عباسی اطلاع یافته بود، شبانه خود را به کاروان امامزادگان مستقر در دشتستان رسانیده و موضوع حرکت نیروهای عباسی را به آنان اطلاع میدهد لذا امامزادگان به دسته های مختلف تقسیم و هر کدام به ناحیه ای حرکت می نمایند.
در این میان حضرت امامزاده میراحمد به همراه عده ای از همراهان و بنی اعمام خود، رو به ناحیه پشتکوه دشتی – دشتستان فعلی – نهادند و حوالی تنگ ارم با سپاه ناصر اشجع، که بر سر راه آنها کمین کرده بودند، روبه رو می گردند و چون تعدادشان اندک بود، مقابل سپاه خصم تاب مقاومت نیاورده و به کوه های مجاور پناه می برند. در این میان، امامزاده میراحمد با عجله و شتاب خود را به بالای تپهای سنگی در دامنه کوه شرقی روستای کنارسیاه رسانده و مشغول استراحت می گردد. در در همین جا بعد از نوشیدن آب و مختصری استراحت، به محاصره دشمن درآمده و سرانجام بعد از رشادتی بی نظیر، به دست فردی پلید به نام حارث بن مرہ کوفی – لعنة الله علیه – بر فراز همان تپه سنگی شربت شهادت نوشیده و به اجداد طاهرینش ملحق می گردد.
بعد از خروج نیروهای عباسی از محل جدال و صحرای کنارسیاه، مؤمنان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) جسد مبارک آن حضرت را در محل شهادتش و بر روی همان تپه سنگی به خاک می سپارند.
مرقد مطهر حضرت امامزاده آقا سید میر احمد تا مدتها مخفی بود، تا آنکه در زمان حکومت سلطان محمود خان بن ارغون خان، از اعقاب چنگیز خان مغول – که با همت علامه حلی – رحمه الله علیه – به مذهب تشیع در آمده و دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) شده بود – کشف شد و سپس به فرمان امیر تیمور گورکانی و توسط معماران سمرقندی و بخارایی بر گرد مزار کثیرالانوارش، بقعه و بارگاهی بنا گردید و برای تعمیرات بقعه و مخارج آن و نیز رفاه زایران و عابران آن حضرت، در ناحیه پشتکوه موقوفاتی در نظر گرفته شد.
اهالی پشتکوه دشتستان، به ویژه روستاهای اطراف، توجه خاص به این زیارتگاه و خفته در آن داشته و برای رفع آلام و شفای امراض به زیارتش مشرف و گوسفند قربانی می کنند. طبق سنتی دیرینه همه ساله مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) در کنار آن توسط اهالی روستاهای همجوار مخصوصا روستاهای کنار سیاه، کفتارو و میر احمد انجام می گیرد. کراماتی نیز در افواه راجع به این امامزاده وجود دارد.
در پایان، ذکر مطلبی را لازم می دانیم و آن، اینکه متأسفانه بر اثر گذر زمان و شرایط جوی بقعه امامزاده رو به خرابی و فرسودگی نهاده است؛ لذا جای آن دارد تا دیر نشده و حرم و سایر اتاق ها فرو نریخته است، دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) و یا اداره اوقاف و امور خیریه اقدام به تعمیر آن بنمایند.
منابع:
۱- لوحه و تذکرہ موجود در امامزاده، به قلم شیخ عبدالکریم فقیه الاسلام ساداتی، ۱۴۱۴ قمری.
2- یادداشت آقای صمصام حیدری از معلمان و مطلعان محلی، روستای پشت پر، مورخ 1386/۱/۲۱
3- یادداشت آقای حبیب قاسمی، مطلع به تاریخ و جغرافیای دشتستان، مورخ 1386/۱/۲۱
۴- مشاهدات نگارنده و مصاحبه با افراد محلی، مورخ 1386/۱/7
منبع: زیارتگاههای استان بوشهر، دفتر اول، غلامحسین هادی نژاد دشتی، انتشارات وثوق، چاپ اول، قم، 1388ش، صص 48-44