خانه » همه » مذهبی » امدادهای الهی درجنگ بدر

امدادهای الهی درجنگ بدر

از آیات قرآنى چنین برمى آید که سنت الهى، بر یارى کردن مؤمنان و کسانى است که خالصانه در راه خداوند تلاش مى کنند؛ چنان که مى فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»؛ محمد (47)، آیه 7. ؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر خداوند را یارى کنید، خداوند نیز شما را یارى مى کند و گام هایتان را استوار مى گرداند». این سنّت، نه در آخرت که در همین زندگانى دنیوى جریان دارد: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا»؛ غافر (40)، آیه 51.؛ «ما فرستادگان خود و کسانى را که ایمان آورده اند، در زندگانى دنیا حتماً یارى مى کنیم».
جنگ بدر، مصداق محک زدن این وعده هاى الهى بود؛ چرا که گروهى اندک، تنها به انگیزه یارى دین خدا و مقابله با مشرکان – با کمترین تجهیزات و فقط با پشتوانه ایمان خود راهى صحنه نبرد شدند و خداوند نیز با نزول امدادهاى غیبى خود، آنان را یارى و پیروزشان کرد.
این امدادها به حدى بود که در جنگ هاى بعدى با این وسعت، کمتر شاهد آن مى باشیم و از این رو شاید بتوان گفت که: نزول آنها تابعى از کیفیت انگیزه و نیز چگونگى توکّل مؤمنان بر خداوند باشد. قرآن درباره وظایف مؤمنان مى فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»؛ انفال (8)، آیه 60. ؛ «در مقابل مشرکان هر آنچه مى توانید نیرو و ساز و برگ تهیه کنید». با این حال باید تکیه گاه اصلى خود را ذات اقدس الهى قرار دهند و هرگاه توکّل آنان تنها بر این نیروهاى مادّى باشد، به همان مقدار یارى خداوند را از دست داده و به وادى شکست نزدیک خواهند شد؛ همان طور که در جنگ حنین – که نیروهاى آنان زیادتر از سپاه دشمن بود چنین شد و اگر یارى خاص خداوند در آن بحبوحه نبود، مسلمانان متّکى به سلاح و غیر متوکّل به خداوند، دچار شکست قطعى مى شدند. توبه (9)، آیه 25 و 26؛ «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِى مَواطِنَ کَثِیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ »؛
در مورد چگونگى نزول امدادهاى الهى در جنگ بدر، تذکر این نکته لازم است که گرچه اراده خداوندى – طبق آیه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ یس (36)، آیه 82. عین تحقّق مراد است؛ اما سنت الهى بر این جریان دارد که هر امرى را از راه اسباب خاص خود، به انجام رساند تا قانون مندى نظام هستى را خدشه دار نسازد. البته اسباب و علل، منحصر به علل مادّى نیست و نزول امدادهاى غیبى نیز جزو سلسله علل حوادث به شمار مى آید که مى توان با توجّه به آیات قرآنى، به صورت ضابطه مند از آن بهره گرفت.
امدادهاى الهى نازل شده در جنگ بدر را مى توان با استفاده از آیات قرآنى چنین برشمرد:

یک. نزول فرشتگان

از آیه قرآن استفاده مى شود که خداوند، با فرستادن هزار فرشته به استغاثه پیامبرصلى الله علیه وآله و مسلمانان پاسخ داد و آنان را یارى کرد: «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ»؛ انفال (8)، آیه 9.
از آیه بعدى چنین برمى آید که نزول فرشتگان، نه به منظور کشتن کافران، که به جهت ابلاغ بشارت الهى و نیز تقویت اطمینان مؤمنان بوده است: «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ»؛ همان، آیه 10. براى اطلاع بیشتر ر.ک: المیزان، ج 9، ص 21.
در سوره «آل عمران»، پس از آنکه خداوند به نزول امدادهاى خود در جنگ بدر تصریح کرده است؛ سخن از فرستادن سه هزار فرشته به میان آورده و متذکّر شده است: در صورت پایدارى و پیشه کردن تقواى الهى، این نزول فرشتگان حتّى تا رقم پنج هزار خواهد رسید و در پایان این نکته را یادآور شده که این امر، براى بشارت و اطمینان دل هاى مؤمنان انجام گرفته است. آل عمران (3)، آیات 123 – 126.
در کتاب هاى تاریخى، گزارش هایى از قول حضرت على علیه السلام و دیگران نقل شده که حاکى از مشاهده سپاه ملائکه است؛ در حالى که رهبرى گروه هاى هزار نفره آنان به عهده فرشتگان بزرگى همچون جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بوده است. المغازى، ج 1، ص 57؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 633.

دو. فراگرفتن خواب سبک

مسلمانان روز دوازدهم ماه مبارک رمضان، از شهر مدینه به سمت بدر راه افتادند المغازى، ج 1، ص 21. و فاصله 153 کیلومترى مدینه تا بدر پیشوایى، تاریخ اسلام، ص 227. را در مدت پنج روز طى کرده، خسته و کوفته به این سرزمین رسیدند. در آنجا با دیدن انبوه دشمن، دچار اضطراب و واهمه شدند و قطعاً اگر با این حال نبرد را آغاز مى کردند، شکست مى خوردند.
اما خداوند اضطراب را از آنان برطرف کرد و به منظور تجدید قوا، خواب سبک و آرام بخشى را بر آنان مسلّط ساخت و آنان را در پناه امن خود قرار داد؛ چنان که مى فرماید: «إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ»؛ انفال (8)، آیه 10.
طبق گزارش هاى تاریخى، این خواب به گونه اى آرامش بخش و شیرین بود که برخى از مسلمانان در خواب، محتلم شده و نیاز به غسل جنابت پیدا کردند. المغازى، ج 2، ص 54.

سه. نزول باران

در آغاز صف آرایى دو سپاه، دسترسى مسلمانان به آب، با دشوارى هایى همراه بود. از طرف دیگر عدّه اى از مسلمانان، به واسطه خواب، دچار جنابت شده و از جهت روانى، خوش نمى داشتند که با این حالت، به نبرد بپردازند و احیاناً به شهادت برسند.
در اینجا بود که خداوند در شب هفدهم، باران پربرکتى فروفرستاد تا مسلمانان بتوانند با انجام غسل جنابت، خود را از پلیدى (احتلام) رها سازند المیزان، ج 9، ص 22.. خداوند با نزول آیه «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ»؛ انفال (8)، آیه 10.، به این امداد الهى اشاره مى کند. همچنین گفته شده است: نزول باران باعث شد تا زمین رملى محل استقرارمسلمانان، سفت و محکم شود وبرعکس زمین زیرپاى مشرکان به صورت گل آلود و باتلاقى درآید. المیزان، ج 9، ص 22؛ المغازى، ج 1، ص 54؛ طبقات، ج 2، ص 12. این امر یکى از علل پیروزى مسلمانان به شمار مى آید.

چهار. افکندن رُعب در دل مشرکان

«رُعب»، یکى از امدادهاى غیبى است که خداوند در طول تاریخ، به منظور یارى رساندن مؤمنان و ایجاد زمینه شکست در سپاه مشرکان، آن را به کار برده است. بدین ترتیب کمى ساز و برگ جنگى مؤمنان را جبران کرده و نشان داده است اصلى ترین عنصر در شکست یا پیروزى یک سپاه، اقتدار و روحیه آن است و چه بسیار سپاه هاى مجهز و تا دندان مسلّحى که به علت نداشتن روحیه و ترسیدن، شکست خورده اند.
از آیه اى برمى آید که: نفس شرک و عدم اتکال به خداوند، علّت افکنده شدن رعب در دل هاى آنان است و این یک سنّت مستمرّ و جارى در طول تاریخ است: «سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ»؛ آل عمران (3)، آیه 151.
همچنین در آیات قرآن، مواردى هست که کاربرد این عامل را در بعضى از غزوه هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به روشنى نشان مى دهد؛ چنان که آیه «وَ قَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً»؛ احزاب (33)، آیه 26: «خداوند در دل هاى دشمنان رعب افکند و شما عده اى را مى کشتید و عده اى را اسیر گرفتید».، اشاره به «غزوه بنى قریظه» و آیه «فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْب»؛ حشر (59)، آیه 2: «خداوند از راهى که آنان (دشمنان) گمان نمى بردند، بر آنان وارد شد و در دل هایشان رعب افکند».، اشاره به «غزوه بنى نضیر» دارد.
در جنگ بدر نیز خداوند با آیه «سَأُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب»؛ انفال (8)، آیه 8: «به زودى در دل هاى کافران رُعب مى افکنم».، به نقش آن، در پیروزى مسلمانان و شکست کافران اشاره مى کند.

امدادهای الهی درجنگ بدر

از آیات قرآنى چنین برمى آید که سنت الهى، بر یارى کردن مؤمنان و کسانى است که خالصانه در راه خداوند تلاش مى کنند؛ چنان که مى فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»؛ محمد (47)، آیه 7. ؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر خداوند را یارى کنید، خداوند نیز شما را یارى مى کند و گام هایتان را استوار مى گرداند». این سنّت، نه در آخرت که در همین زندگانى دنیوى جریان دارد: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا»؛ غافر (40)، آیه 51.؛ «ما فرستادگان خود و کسانى را که ایمان آورده اند، در زندگانى دنیا حتماً یارى مى کنیم».
جنگ بدر، مصداق محک زدن این وعده هاى الهى بود؛ چرا که گروهى اندک، تنها به انگیزه یارى دین خدا و مقابله با مشرکان – با کمترین تجهیزات و فقط با پشتوانه ایمان خود راهى صحنه نبرد شدند و خداوند نیز با نزول امدادهاى غیبى خود، آنان را یارى و پیروزشان کرد.
این امدادها به حدى بود که در جنگ هاى بعدى با این وسعت، کمتر شاهد آن مى باشیم و از این رو شاید بتوان گفت که: نزول آنها تابعى از کیفیت انگیزه و نیز چگونگى توکّل مؤمنان بر خداوند باشد. قرآن درباره وظایف مؤمنان مى فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»؛ انفال (8)، آیه 60. ؛ «در مقابل مشرکان هر آنچه مى توانید نیرو و ساز و برگ تهیه کنید». با این حال باید تکیه گاه اصلى خود را ذات اقدس الهى قرار دهند و هرگاه توکّل آنان تنها بر این نیروهاى مادّى باشد، به همان مقدار یارى خداوند را از دست داده و به وادى شکست نزدیک خواهند شد؛ همان طور که در جنگ حنین – که نیروهاى آنان زیادتر از سپاه دشمن بود چنین شد و اگر یارى خاص خداوند در آن بحبوحه نبود، مسلمانان متّکى به سلاح و غیر متوکّل به خداوند، دچار شکست قطعى مى شدند. توبه (9)، آیه 25 و 26؛ «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِى مَواطِنَ کَثِیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ »؛
در مورد چگونگى نزول امدادهاى الهى در جنگ بدر، تذکر این نکته لازم است که گرچه اراده خداوندى – طبق آیه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ یس (36)، آیه 82. عین تحقّق مراد است؛ اما سنت الهى بر این جریان دارد که هر امرى را از راه اسباب خاص خود، به انجام رساند تا قانون مندى نظام هستى را خدشه دار نسازد. البته اسباب و علل، منحصر به علل مادّى نیست و نزول امدادهاى غیبى نیز جزو سلسله علل حوادث به شمار مى آید که مى توان با توجّه به آیات قرآنى، به صورت ضابطه مند از آن بهره گرفت.
امدادهاى الهى نازل شده در جنگ بدر را مى توان با استفاده از آیات قرآنى چنین برشمرد:

یک. نزول فرشتگان

از آیه قرآن استفاده مى شود که خداوند، با فرستادن هزار فرشته به استغاثه پیامبرصلى الله علیه وآله و مسلمانان پاسخ داد و آنان را یارى کرد: «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ»؛ انفال (8)، آیه 9.
از آیه بعدى چنین برمى آید که نزول فرشتگان، نه به منظور کشتن کافران، که به جهت ابلاغ بشارت الهى و نیز تقویت اطمینان مؤمنان بوده است: «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ»؛ همان، آیه 10. براى اطلاع بیشتر ر.ک: المیزان، ج 9، ص 21.
در سوره «آل عمران»، پس از آنکه خداوند به نزول امدادهاى خود در جنگ بدر تصریح کرده است؛ سخن از فرستادن سه هزار فرشته به میان آورده و متذکّر شده است: در صورت پایدارى و پیشه کردن تقواى الهى، این نزول فرشتگان حتّى تا رقم پنج هزار خواهد رسید و در پایان این نکته را یادآور شده که این امر، براى بشارت و اطمینان دل هاى مؤمنان انجام گرفته است. آل عمران (3)، آیات 123 – 126.
در کتاب هاى تاریخى، گزارش هایى از قول حضرت على علیه السلام و دیگران نقل شده که حاکى از مشاهده سپاه ملائکه است؛ در حالى که رهبرى گروه هاى هزار نفره آنان به عهده فرشتگان بزرگى همچون جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بوده است. المغازى، ج 1، ص 57؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 633.

دو. فراگرفتن خواب سبک

مسلمانان روز دوازدهم ماه مبارک رمضان، از شهر مدینه به سمت بدر راه افتادند المغازى، ج 1، ص 21. و فاصله 153 کیلومترى مدینه تا بدر پیشوایى، تاریخ اسلام، ص 227. را در مدت پنج روز طى کرده، خسته و کوفته به این سرزمین رسیدند. در آنجا با دیدن انبوه دشمن، دچار اضطراب و واهمه شدند و قطعاً اگر با این حال نبرد را آغاز مى کردند، شکست مى خوردند.
اما خداوند اضطراب را از آنان برطرف کرد و به منظور تجدید قوا، خواب سبک و آرام بخشى را بر آنان مسلّط ساخت و آنان را در پناه امن خود قرار داد؛ چنان که مى فرماید: «إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ»؛ انفال (8)، آیه 10.
طبق گزارش هاى تاریخى، این خواب به گونه اى آرامش بخش و شیرین بود که برخى از مسلمانان در خواب، محتلم شده و نیاز به غسل جنابت پیدا کردند. المغازى، ج 2، ص 54.

سه. نزول باران

در آغاز صف آرایى دو سپاه، دسترسى مسلمانان به آب، با دشوارى هایى همراه بود. از طرف دیگر عدّه اى از مسلمانان، به واسطه خواب، دچار جنابت شده و از جهت روانى، خوش نمى داشتند که با این حالت، به نبرد بپردازند و احیاناً به شهادت برسند.
در اینجا بود که خداوند در شب هفدهم، باران پربرکتى فروفرستاد تا مسلمانان بتوانند با انجام غسل جنابت، خود را از پلیدى (احتلام) رها سازند المیزان، ج 9، ص 22.. خداوند با نزول آیه «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ»؛ انفال (8)، آیه 10.، به این امداد الهى اشاره مى کند. همچنین گفته شده است: نزول باران باعث شد تا زمین رملى محل استقرارمسلمانان، سفت و محکم شود وبرعکس زمین زیرپاى مشرکان به صورت گل آلود و باتلاقى درآید. المیزان، ج 9، ص 22؛ المغازى، ج 1، ص 54؛ طبقات، ج 2، ص 12. این امر یکى از علل پیروزى مسلمانان به شمار مى آید.

چهار. افکندن رُعب در دل مشرکان

«رُعب»، یکى از امدادهاى غیبى است که خداوند در طول تاریخ، به منظور یارى رساندن مؤمنان و ایجاد زمینه شکست در سپاه مشرکان، آن را به کار برده است. بدین ترتیب کمى ساز و برگ جنگى مؤمنان را جبران کرده و نشان داده است اصلى ترین عنصر در شکست یا پیروزى یک سپاه، اقتدار و روحیه آن است و چه بسیار سپاه هاى مجهز و تا دندان مسلّحى که به علت نداشتن روحیه و ترسیدن، شکست خورده اند.
از آیه اى برمى آید که: نفس شرک و عدم اتکال به خداوند، علّت افکنده شدن رعب در دل هاى آنان است و این یک سنّت مستمرّ و جارى در طول تاریخ است: «سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ»؛ آل عمران (3)، آیه 151.
همچنین در آیات قرآن، مواردى هست که کاربرد این عامل را در بعضى از غزوه هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به روشنى نشان مى دهد؛ چنان که آیه «وَ قَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً»؛ احزاب (33)، آیه 26: «خداوند در دل هاى دشمنان رعب افکند و شما عده اى را مى کشتید و عده اى را اسیر گرفتید».، اشاره به «غزوه بنى قریظه» و آیه «فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْب»؛ حشر (59)، آیه 2: «خداوند از راهى که آنان (دشمنان) گمان نمى بردند، بر آنان وارد شد و در دل هایشان رعب افکند».، اشاره به «غزوه بنى نضیر» دارد.
در جنگ بدر نیز خداوند با آیه «سَأُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب»؛ انفال (8)، آیه 8: «به زودى در دل هاى کافران رُعب مى افکنم».، به نقش آن، در پیروزى مسلمانان و شکست کافران اشاره مى کند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد