نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
امور إعتباری
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
اموری را كه انسان تصور میكند یا متأصلاند و یا غیرمتأصل هستند.
الف. امور متأصل كداماند؟ امور متأصل اموری هستند كه در عالم تكوین و واقع حقیقتاً وجود داشته، و وجود آنها معلول یك سری علل تكوینیه است. نه آنكه با انشاء و اعتبار دیگران با لفظ و اراده به وجود آمده باشد. همانند اعیان خارجیه (رضا-درخت-اسب).
ب.امور غیرمتأصل كدام است؟ امور غیرمتأصل بر دو قسم است: 1.انشایی یا اعتباری؛ 2.انتزاعی.
1.انشایی یا اعتباری به اموری گویند كه در عالم فرض با جعل و اعتبار عقلاء و عرف موجود میشود، و دارای آثار مادی است و موضوع احكام است، و منشأ عینی ندارند و قابل لمس نیستند همانند «كلاهبرداری». عنوان كلاهبرداری وجودش امر خارجی و مادی نیست، بلكه فرضی و اعتباری است، كه قانونگذار فرض كرده ولی آثار مادی دارد.
2.انتزاعی به اموری گویند كه قابل جعل یا انشاء نبوده، و وجود او تابع وجود منشأ انتزاعش است. لذا منشأ انتزاع آن امر مادی است. ولی خودش وجود خارجی ندارد. مثل كلیاتی كه از اعیان خارجیه انتزاع می شود. همانند: «امكان، وجوب، فوقیت، تحتیت، پستی، بلندی و…
امور اعتباری (1) و آثار آن
الف. معتبر (به صیغهی اسم فاعل) و انشاء كننده: 1.گاهی فقط شارع است. 2.زمانی تنها عقلاء و اهل عرف هستند. 3.در بسیاری از موارد هر دو هستند. مثلاً شارع اعتبار كرده ملكیت حبوه (2) را برای پسر بزرگ، یا خمس و زكوة را برای سادات و فقرا، اما عقلاء و عرف چنین اعتباری را قبول ندارند و یا عقلاء و عرف اعتبار میكنند ملكیت خمر و خوك و بعضی از اعیان نجسه را به گونهای كه تلف كننده را ضامن میشناسند، و یا صحت زوجیت بین بعضی از محارم را اعتبار میكنند. در حالی كه شارع چنین اعتباری را قبول ندارد. اما مواردی كه عقلاء و شرع دارای نظر واحد باشند بسیار است.
ب.امور اعتباری به اعتبار سبب جعل و منشأ اعتبار به پنج قسم تقسیم میشود: 1.گاهی سبب جعل و منشأ اعتبار، امر تكوینی است. مثلاً مرگ مورث، و در دام افتادن صید امور تكوینی و واقعی است، كه از آنها ملكیت ورثه و صاحب دام اعتبار میشود. 2.زمانی منشأ اعتبار، عمل اختیاری انسان است. مثل اتلاف مال غیر از روی عمد و عدوانی. اگر كسی مال دیگری را عمداً تلف كرد ضامن است. این اعتبار ضمان به دلیل اتلاف عمدی بوده است. 3.گاهی منشأ اعتبار عمل غیراختیاری انسان است. مثل قتل خطائی، اتلاف مال غیر، از روی غیرعمد، كه از آنها دیه مقتول و ضمان اعتبار میشود. 4.گاهی الفاظ منشأ اعتبار هستند مثل كلماتی كه از شارع صادر میشود. همانند كسی كه زمین مردهای را احیا كند مالك آن میشود. (3) یا به عهدهی كسی است كه چیزی را برداشته است. (4) یا وقتی بانویی در مقابل شما بله را گفت همسرت (5) خواهد بود. از این الفاظ و عبارات ملكیت، ضمان، زوجیت زن برای عاقد اعتبار میشود. 5. در مواردی نفس قصد و اراده منشأ اعتبار است. مثل اینكه مالك اراده كند مالش را برای شخص متصرف.
پینوشتها:
1.مناهج الاصول الی علم الاصول، ج1، ص95؛ بدایه الافكار، ص63.
2.به اموالی از میت اطلاق میشود كه به پسر بزرگتر اختصاص داده میشود، و آن عبارت است از: 1.لباس میت كه لااقل یك بار استعمال كرده باشد؛ 2.قرآن و قاب آن؛ 3.شمشیر و غلاف آن؛ 4.انگشتر.
3.قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) «من احیی ارضا میتةً فهی له»، مستدرك الوسائل، كتاب احیاء الموات، ج3، ص149.
4.قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) «علی الید ما اخذت حتی تؤدّی»، مستدرك الوسائل، كتاب الغصب، ج3، ص145.
5. فاذا قالت نعم فهی زوجتك.
منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم