نخست باید دانست انقباض و انبساط روحی لازمه زندگی دنیاست و به هر مقدار انسان در سیر به سوی خداوند بیشتر کوشا باشد و در مقام معنوی سیر «من الله الی الخلق فی الخلق الی الله» قرار داشته باشد حالت انقباض و انبساط روحی او بیتشر خواهد بود تا آنجا که پیامبر اسلام(ص) برای جبران انقباض روحی خود روزانه 25 بار یا 70 بار استغفار داشت و خودش را به اندازه ای در مشقت و سختی قرار می داد که آیه نازل شد. «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی؛ طه قرآن را بر تو فرو نفرستادیم که خودت را به مشقت و سختی بیاندازی» (طه، آیه 1 و 2).علاوه بر این که حالت انقباض و انبساط، جلوه ای از «وصل و هجران» و «خوف و رجا» می باشد که لذت ارتباط با خداوند را دو چندان می کند و به سیر معنوی انسان عمق بیشتر می دهد به همین جهت گفته شده است «ولاء و بلا» در دنیا برای اولیا خدا قرین همدیگر می باشد.بنا بر آنچه گفته شد اقتضای دنیا آمیختگی انبساط و انقباض است. البته می توان صبغه انبساط را در زندگی بیشتر کرد چنان که در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده : ‹‹ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا››.قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند. در این رابطه فرموده اند: در هنگام اقبال دل به مستحبات و مندوبات بپردازید و در صورت ادبار به واجبات اکتفا کنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به ‹‹نماز دائم›› شده است :
خوشا آنان که الله یارشان بیبه حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازندبهشت جاودان ماوایشان بی
خوشا آنان که الله یارشان بیبه حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازندبهشت جاودان ماوایشان بی