در پاسخ بايد عرض كنيم انتقاد استاد شهيد مطهري نسبت به دكتر شريعتي تنها منحصر به كتاب اسلام شناسي او نبوده است. بلكه در مورد آثار ديگر وي نيز انتقاداتي داشتند از جمله كتاب«از كجا آغاز كنيم» و «چه بايد كرد».[1] استاد شهيد مطهري ريشه انتقادات و اشكالاتي كه به آثار دكتر شريعتي وارد بود را در عدم انسجام فكري و برخوردار نبودن از يك مبناي اصولي و حاكميت ديدگاه علمي و جامعه شناسي بر انديشه هاي وي و فرصت نيافتن در مطالعه عميق معارف اسلامي مي دانستند. استاد در اعلاميه اي كه به اتفاق مهندس بازرگان در مورد دكتر شريعتي و آثارش منتشر نمودند، چنين اظهار داشتند«اينجانبان كه علاوه بر آشنايي با آثار و نوشته هاي مشاراليه با شخص او في الجمله معاشرت داشتيم، معتقديم نسبتهايي از قبيل شيعه گري و وهابيگري به او بي اساس است و او در هيچ يك از مسائل اصولي اسلام از توحيد گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت، گرايش غير اسلامي نداشته است؛ ولي نظر به اينكه تحصيلات عاليه و فرهنگ او غربي بود و هنوز فرصت و مجال كافي نيافته بود در معارف اسلامي مطالعه وافي داشته باشد تا آنجا كه گاهي از مسلّمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامي بي خبر مي ماند ـ هر چند با كوشش زياد به تدريج بر اطلاعات خود در اين زمينه افزود ـ در مسائل اسلامي حتي در مسائل اصولي دچار اشتباهات فراوان گرديده است كه سكوت در برابر آنها ناروا و نوعي كتمان حقيقت است … از اين رو با توجه به اقبال فراوان جوانان به كتب مشاراليه و اينكه خود او در اواخر عمر در اثر تذكرات متوالي افراد بي غرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش، متوجه اشتباهات خود شد و به يكي از نزديكانش وكالت تام براي اصلاح آنها داد، اينجانبان بر آن شديم به حول و قوه الهي، ضمن احترام به شخصيت و تقدير از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام، بدون مجامله و پرده پوشي و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و يا دشمنان مغرض، طي نشرياتي نظريات خود را درباره مطالب و مندرجات كتابهاي ايشان بالصراحه اعلام داريم.»[2] اين همان نكته اي است كه مقام معظم رهبري نيز در مورد دكتر شريعتي و آثار وي فرمودند:«مرحوم شريعتي مهم ترين كارش اين بود كه تفكر و انديشه اسلامي را در سطح جوانان به صورت بسيار وسيعي مطرح كرد… آن عمق فكري گرايش به اسلام كه انتظار دارد، انسان و يك عده گرويده به تفكر اسلامي ،در قلمرو كارهاي وي به شكل شاياني وجود ندارد، يعني در بسياري از موارد آن تفكر مذهبي كه پخش مي شد يك تفكر عميقي نبود يعني يك ايمان قوي در مستمع به وجود نمي آورد، اما در بعضي از موارد يك تفكر عميقي به وجود مي آورد و در بسياري از موارد هم حداقل اين بود كه زمينه اي براي تعقيب تفكرات اسلامي و علاقه به فهم اسلامي در افراد زنده مي شد و بعد از آن كار به روي مسائل اسلامي شروع مي شد.»[3]اما در خصوص مواضع دكتر در قبال اين انتقادات بايد عرض كنيم كه دكتر شريعتي هم اشكالات منطقي برنوشته ها و ديدگاههاي خود را پذيرفتند و بر اين اساس به آقاي محمد رضا حكيمي وصيت نموده و سفارش لازم در خصوص اصلاح نوشته هاي خود را به ايشان دادند. در بخشي از وصيت نامه خويش چنين اظهار داشتند كه:«آنچه از من نشر يافته به دليل نبودن امكانات و كم بودن فرصت، خام و عجولانه و پر غلط ديد چاپ شده است و تمامي آن را نه به عنوان كارهائي علمي، تحقيقي، كه فريادهايي از سر درد، نشانه هايي از يك راه، نگاههايي براي بيداري، ارائه طريق، طرح هايي كلي از يك مكتب، يك دعوت، جهات و ايده ها و بالاخره نوعي بسيج فكري و روحي در جامعه بايد تلقي كرد، آن هم در شرايطي تبعيدي، فشار، توطئه، فرصت گذرا و حالتي كه هر لحظه اش انتظار فاجعه اي مي رفت آن ها همه بايد تجديد نظر شود از نظر علمي غني شود غلط گيري معنوي و لفظي و چاپي شود.»[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جعفر سعيدي، دكتر شريعتي از ديدگاه شخصيتها، تهران، نشر سايه، 1380.
2. اكبر رحمتي، استاد مطهري و روشنفكران، انتشارات صدرا، 1380.
3. جعفر سعيدي، شخصيت و انديشه دكتر علي شريعتي، تهران، انتشارات چاپخش، 1372.
پي نوشت ها:
[1] . اكبر رحمتي، استاد مطهري و روشنفكران، انتشارات صدرا، 1380، ص 35 تا 70. نقدهاي استاد شهيد مطهري به اين كتابها در كتاب استاد مطهري آمده است.
[2] . رحمتي، اكبر، استاد مطهري و روشنفكران، انتشارات صدرا، 1380، ص 63 و 64، متن اعلاميه همچنين قاسم ياحسيني، شريعتي آنگونه كه من شناختم، نشر نگاه امروز 1380، ص 108 ـ 109.
[3] . مجله سروش، شماره 102، ص 30، خرداد 1360.
[4] . سعيدي، جعفر، دكتر علي شريعتي از ديدگاه شخصيتها، تهران، نشر سايه، 1380، ص 80، متن وصيت نامه دكتر شريعتي به محمد رضا حكيمي.