انتقال فدک به اموال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهدای آن به صدیقه طاهره (سلام الله علیها)
در آن منطقه، دژی نیزوجود داشته است که به آن « شمروخ » می گفتند. (1) امروز نام این منطقه « حائط » است که از بزرگ ترین روستاهای نزدیک به خیبر می باشد و در آن نخل های فراوانی به چشم می خورد. (2)
« ابن منظور » و « حموی » در توصیف فدک می نویسند:
فیها عین و نخل. (3)
در آن چشمه و درختان نخل وجود داشت.
و فیها عین فواره و نخیل کثیره. (4)
در زمین های آن، چشمه ی جوشان و نخل های زیادی بود.
انتقال فدک به اموال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، یهودیان ساکن در فدک و مناطق اطراف ان که از شکست پایگاه اصلی خویش در خیبر آگاه شدند، از در صلح وارد گشتند و به این صورت، تمامی قریه فدک، تحت عنوان « فی ء » به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تعلق گرفت.
از آن جایی که این مطلب در تاریخ اسلام قطعی است، تنها به نقل یک مدرک کوتاه بسنده می کنیم:
فکانت فدک لرسول صلی الله علیه [ و آله ] و سلم خالصه له لانه لم یوجف علیها بخیل و لا رکاب. (5)
پس فدک به طور کامل برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود ؛ چرا که اسب و استری بر آن تاخته نشده بود.
بخشش فدک به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از مدارک سنی
عن ابی سعید الخدری: لما نزلت ( و آت ذا القربی حقه ) (6) اعطی رسول الله صلی الله علیه [ و آله] و سلم فاطمه فدکا. (7)
از ابوسعید خدری: هنگامی که آیه ی « و به خویشاوندت حق وی را ببخش » نازل شد، رسول خدا فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشید.
لما نزلت هذه الایه ( و آت القربی حقه ) دعا النبی صلی الله علیه [ و آله ] و سلم فاطمه و اعطاها فدکا. (8)
وقتی آیه ی « 26: اسراء » نازل شد، نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را خواست و فدک را به او عطا کرد.
لما نزلت علی رسول الله صلی الله علیه [ و آله ] و سلم « و آت ذا القربی حقه » دعا فاطمه فاعطاها فدکا و العوالی و قال هذا قسم قسمه الله لک و لعقبک. (9)
زمانی که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آیه ی « و به ذی القربا [ ی خود ] حقش را اعطا کن » نازل شد، آن حضرت، فاطمه (سلام الله علیها) را خواستند و فدک و عوالی را به ایشان عطا فرموده و گفتند: این قسمتی است که خداوند برای تو و [ نسل ] پس از تو قرار داده است.
لما نزلت « و آت ذا القربی حقه » دعا رسول الله صلی الله علیه [ و آله ] و سلم فاطمه فاعطاها فدکا. (10)
پس از نزول آیه ی« 26 / اسراء » رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را طلبیدند و فدک را به ایشان بخشیدند.
« حاکم حسکانی » در شان نزول آیه ی 38 سوره روم « فات ذا القربی حقه » مطلبی مشابه را نقل می کند:
عن ابن عباس قال: لما انزل الله « فات ذا القربی حقه » دعا رسول الله صلی الله علیه [ و آله ] و سلم فاطمه و اعطاها فدکا و ذلک لصله القرابه. (11) انتقال فدک به اموال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهدای آن به صدیقه طاهره (سلام الله علیها)
ابن عباس می گوید: وقتی آیه ی « پس به خویشاوندت حق وی را ادا کن » نازل گردید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را خواست و فدک را به او عطا کرد و این به جهت صله ی رحم [ نزدیکی و خویشاوندی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمل به آیه مذکور ] بود.
« خوارزمی » نیز به بخشش فدک اشاره دارد:
لما نزلت آیه « و آت ذاالقربی حقه » دعا رسول الله صلی الله علیه [ و آله ] و سلم فاطمه فاعطاها فدکا. (12)
چون آیه ی « 26 / اسراء » نازل گردید، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را خواست و فدک را به وی بخشید.
« سیوطی » در تفسیر خویش از دو صحابی « ابوسعید خدری » و « عبدالله بن عباس»، بخشش فدک را متذکر می شود:
ابوسعید خدری می گوید: وقتی آیه ی « 26 / اسراء » نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را خواست و فدک را به او داد .
عن ابن عباس قال: لما نزلت « و آت ذالقربی حقه » اقطع رسول الله صلی الله علیه و [ آله ] و سلم فاطمه فدکا. (13)
عبدالله بن عباس می گوید: وقتی آیه « 26 / اسراء » نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به فاطمه اعطا نمود.
« سیوطی » از « مسند بزاز »، « مسند ابی یعلی »، « ابن ابی حاتم » (14) و « ابن مردویه » نقل می کند:
پس از نزول آیه ی « و آت ذا القربی حقه » پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بخشید. (15)
عن ابی سعید الخدری قال: لما نزلت « و آت ذا القربی حقه » قال النبی صلی الله علیه [ و آله ] و سلم یا فاطمه لک فدک. (16)
از ابوسعید خدری: زمانی که آیه ی « و به خویشاوندت حق وی را اعطا کن » نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای فاطمه ! فدک برای توست.
« آلوسی » در تفسیر خود مشابه روایت مندرج در کتاب « در المنثور » را می آورد:
لما نزل جبرئیل الی رسول الله صلی الله علیه [ و آله ] و سلم بقوله تعالی « و آت ذا القربی حقه » قال رسول الله من ذوالقربی ؟ و ما حقه ؟ قال: هو فاطمه فاعطها فدکا. (17)
زمانی که جبرئیل آیه ی « و به ذی القربای خود حقش را اعطا کن » را نازل کرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: [ ای جبرئیل ] منظور از ذی القربا و خویشاوند من، کیست ؟ و حق او چیست ؟ [ جبرئیل ] پاسخ داد: او فاطمه است، پس فدک را [ به عنوان حق وی ] به او عطا کن.
« ذهبی » در کتاب خویش مشابه روایت « خوارزمی » در کتاب « مقتل الحسین » را ذکر کرده است. (18)
شواهد دیگر بر اعطای فدک به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از مدارک سنی در کنار شأن نزول های فراوانی که آیات « و آت ذاالقربی حقه » و « فات ذالقربی حقه » را مورد بررسی قرار می دهند، شواهد و اسناد دیگری در تاریخ وجود دارد که حکایت از تملک قدک توسط صدیقه طاهره (سلام الله علیها) دارند.
هر گاه تاریخ نویسی به واقعه ی خیبر می پردازد و یا به ماجرای سقیفه اشاره می کند ؛ یا ادیبی در قالب شعر، وصف فضائل خاندان عصمت (علیه السلام) را می گوید و یا پژوهشگری جغرافیای کشورهای مسلمان را بررسی می کند و از « خیبر » و « فدک » سخن می راند ؛ به گونه ای این مطلب را یادآور می شود .
برای مثال به چند نمونه اشاره می شود:
شاهد اول: امیرمومنان (علیه السلام)
امیرمومنان (علیه السلام) به صراحت، سخن از این می رانند که فدک دراختیار اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است:
بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء. (19)
آری، از هر آنچه که آسمان بر آن سایه افکنده بود (20)، فدک در دستان ما بود.
شاهد دوم: یاقوت حموی
« یاقوت بن عبدالله حموی » نیز چون به واژه ی « فدک » می رسد، در مقام توضیح چنین می نویسد:
فهی مما لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب، فکانت خالصه لرسول الله صلی الله علیه [ و آله ] و سلم… و هی التی قالت فاطمه: ان رسول الله نحلنیها، فقال ابوبکر ارید لذلک شهودا، و لها قصه. (21)
« فدک » از چیزهایی است که بدون تاخت و تاز به دست آمده است، پس ملک خاص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.
آن همان چیزی است که فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به من بخشیده و ابوبکر [ از او ] برای آن، شاهد خواست و آن را داستانی است.
شاهد سوم: بلاذری و حکایت مامون عباسی
« بلاذری » نیز در کتاب خود، سندی از دوران خلافت « مامون عباسی » ثبت می کند:
و لما کانت سنه عشر و مئتین امر امیرالمومنین المامون عبدالله بن هارون الرشید، فدفعها الی ولد فاطمه و کتب بذلک الی قثم بن جعفر عامله فی المدینه:
اما بعد، فان امیرالمومنین بمکانه من دین الله و خلافه رسول الله و القرابه اولی… و قد کان رسول الله اعطی فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه[و آله] و سلم فدک و تصدق (22)
بها علیها و کان ذلک امرا ظاهرا معروفا لا اختلاف فیه بین آل الرسول، فرای امیرالمومنین ان یردها الی ورثتها و یسلمها الیهم تقربا الی الله تعالی. (23)
در سال 210 هجری، خلیفه ی وقت مامون عباسی ( عبدالله، فرزند هارون الرشید ) امر کرد تا فدک را به فرزندان فاطمه [ س] پس دهند و طی حکمی به فرماندار خویش در مدینه « قثم بن جعفر » چنین نوشت: « پس از حمد و ثنای الهی ، امیرمومنان [ مامون!] به سبب جایگاهش نسبت به دین خدا و خلافت پیامبر خدا و خویشان آن حضرت، [ برای این که رسم و سنت نیکویی را پایه ریزی کند ]، لایق تر است…
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به دختر خویش عطا کرده بوده و این مطلب، امری روشن و مشهور است و خاندان آن حضرت در این مورد اختلافی ندارند.
پس نظر امیرمومنان [ مامون عباسی ] بر این است که آن را به وارثان [ آن حضرت (علیه السلام) ] برگرداند و به آنان تسلیم کند ؛ به جهت تقرب و نزدیکی به خداوند متعال ».
شاهد چهارم: دعبل خزاعی
سپس « دعبل خزاعی » که در همان مجلس حضور داشته است، بر می خیزد و در حضور مامون چنین می سراید:
اصبح وجه الزمان قد ضحکا
برد مامون هاشما فدکا (24)
چهره ی روزگار خندان شد چرا که مامون ( خلیفه ی وقت عباسی ) فدک را به بنی هاشم ( صاحبان اصلی آن ) برگرداند.
آخرین شاهد و بهترین گواه: صدیقه طاهره (سلام الله علیها)
در منابع دیگر نیز صدیقه طاهره (سلام الله علیها) خود درباره ی در اختیار داشتن فدک سخن می رانند:
قالت فاطمه لابی بکر: ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاها. شهد لها علی بن ابی طالب. (25)
فاطمه (سلام الله علیها) به ابوبکر گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را برای من قرار داده، پس آن را به من بازگردان.
علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیز بر صحت این مطلب گواهی داد.
عن مالک بن جعونه عن ابیه قال: قالت فاطمه لابی بکر ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاها. (26)
مالک بن جعونه از پدرش نقل می کند که : فاطمه (سلام الله علیها) به ابوبکر ( که فدک را مصادره کرده بود ) گفت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را برای من قرار داده است، پس آن را به من بازگردان.
و فیها [ فدک ] عین فواره و نخیل کثیره و هی التی قالت فاطمه ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نحلنیها. (27)
و در فدک چشمه ی جوشان و نخل های فراوانی بود و آن همان جا بود که فاطمه (سلام الله علیها) گفت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به من بخشیده است.
جالب است که علیرغم فراوانی شواهد و مدارک موجود در منابع اهل سنت، نویسنده ی مقاله ی مندرج در مجله ی « ندای اسلام » مدعی شده است:
« در کتاب های معتبر اهل سنت حدیث صحیحی روایت نشده است که ثابت کند رسول الله فدک را به حضرت فاطمه هدیه کرد ». (28)
بدین ترتیب خاطر نشان می گردد که « نویسنده مقاله ی مندرج در فصلنامه ی ندای اسلام » یا احادیث ارائه شده را صحیح نمی داند و یا منابع ذیل را فاقد اعتبار و ارزش علمی می انگارد:
1 ـ الجرح و التعدیل (: رازی )
2 ـ حیاه الصحابه (: کاند هلوی )
3 ـ در المنثور (: سیوطی )
4 ـ روح المعانی (: آلوسی )
5 ـ شرح نهج البلاغه (: ابن ابی الحدید )
6 ـ شواهد التنزیل (: حاکم حسکانی )
7 ـ عمده الاخبار (: العباسی )
8 ـ فتوح البلدان (: بلاذری )
ز العمال (: متقی هندی )
10 ـ مسند (: ابی یعلی )
11ـ المطالب العالیه (: ابن حجر )
12 ـ معجم البلدان (: حموی )
13 ـ المغانم المطابه (: فیروز آبادی )
14ـ مقتل الحسین (: خوارزمی )
15 ـ میزان العتدال (: ذهبی )
16 ـ وفاء الوفاء (: سمهودی )
17 ـ ینابیع الموده (: قندوزی )
پی نوشت ها :
1 ـ معجم البلدان، ج4، ص 238 ؛ مراصد الاطلاع، ج3، ص 1020 ؛ لسان العرب (: ابن منظور ) ج10، ص 437
2 ـ معجم معالم الحجاز (: دولت عربستان ): ( الحائظ )، ج2، ص 205 ـ 206 و ( فدک ) ج7، ص 23
3 ـ لسان العرب، ج1، ص 437
4 ـ معجم البلدان، ج4، ص 238
5 ـ سیره ابن هشام، ج3، ص 368 ؛ تاریخ المدینه المنوره، ج1،ص 194 ؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج16 ، ص 210
به همین مضمون: تاریخ ابن کثیر، ج4، ص 203 ؛ سیره ابن کثیر، ج3، ص 384 ـ 385 ؛ مغازی واقدی، ج2، ص 706 ـ 707 ؛ دلائل النبوه، ج4، ص 226 ؛ تاریخ الاسلام (: ذهبی )، ج2، ص 421 ـ 422 ؛ الاموال (: قاسم بن سلام )، ص 9 ؛ الاموال (: ابوعبید )، ص 16 ؛ الاموال (: حمید ابن زنجویه ) ، ج1، ص 93 ـ 94 ؛ فتوح البلدان، ج1 ، ص 36 ؛ الخراج، ص 50 ـ 51
6 ـ اسراء، 26 ؛ این آیه، مدنی است. از مدارک سنی: تفسیر جلالین (: سیوطی ـ محلی )، ص 364
7 ـ شواهد التنزیل (: حاکم حسکانی )، ج1، ص 438 ؛ ذیل آیه 26 سوره اسراء ، حیاه الصاحبه (: کاندهلوی )، ج2، ص 519 ؛ الجرح و التعدیل (: رازی )، ج1، ص 257 ؛ ینابیع الموده (: قندوزی )، ص 119
8 ـ ینابیع الموده، ص 439
9 ـ ینابیع الموده، ص 441
10 ـ شواهد التنزیل، ج1، ص 442
11 ـ شواهد التنزیل، ج1، ص 570
12 ـ مقتل الحسین (: خوارزمی )، ج1، ص 70
13 ـ در المنثور (: سیوطی )، ج2، ص 158 و ج5، ص 273 ـ 274
14 ـ « ابن ابی حاتم » این حدیث را در تفسیرش روایت می کند ؛ کتابی که « ابن تیمیه » آن را خالی از هر حدیث جعلی می داند. ( منهاج السنه، ج7، ص 13 )
15 ـ ر. ک: مسند ابی یعلی، ج2، ص 534، حدیث 436 ؛ المطالب العالیه (: ابن حجر عسقلانی )، ج 3، ص 367
16 ـ کنز المعال (: متقی هندی )، ج2، ص 158 و ج 3، ص 767 ؛ « متقی هندی » اشاره می کند که « حاکم نیشابوری » در تاریخ خود و « ابن نجار » در کتابش، این حدیث را نقل کرده اند.
در منتخب کنز العمال هم این روایت ذکر شده است ؛ ر. ک: منتخب کنز المعال ( چاپ در حاشیه مسند احمد بن حنیل )، ج1، ص 228
17 ـ تفسیر روح المعانی (: آلوسی )، ج5، ص 58
18 ـ میزان الاعتدال (: ذهبی )، ج2، ص 228 ( چاپ السعاده )
19- نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 45، ص 417 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج16، ص 208 ـ 209
20 ـ ظاهر اشاره به مقطع زمانی مصادره فدک دارد ؛ زیرا در آن زمان همه دارایی های با ارزش اهل بیت (علیه السلام) ( به ویژه میراث ) غصب شده بود و ایشان در محاضره اقتصادی شدیدی قرار داشتند. بر طبق برخی شواهد تاریخی، تحقق مصادره ی فدک پانزده روز پس از رحلت رسول خدا( صلی الله علیه و اله و سلم) صورت گرفته است.
ر. ک: عده الاکیاس (: احمد بن محمد الشرفی الزیدی )، ج2، ص 176
21 ـ معج البلدان، ج4، ص 238
22 ـ الصدقه ما اعطی الغیر تبرعا و تصدقت بکذا، ای اعطیته
23 ـ فتوح البلدان، ج2، ص 46
24 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج16، ص 217
25 ـ فتوح البلدان، ج1، ص 35 ؛ المغانم المطابه، ص 312 ؛ عمده الاخبار، ص 394 ؛ وفاء الوفا، ج3، ص 999
26 ـ فتوح البلدان، ج1، ص 44
27 ـ معجم البلدان، ج4،، ص 238
28 ـ مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام ، شماره 5، بهار 1380، ص 33
منبع:علی لباف / حقایق پنهان / انتشارات مر کز فرهنگی انتشاراتی منیر / تهران : چاپ ددوم 1385