خانه » همه » مذهبی » انجيل در قرآن مطرح است، و قرآن آن را پذيرفته آيا انجيل واقعي حضرت عيسي است كه آن را پذيرفته يا اناجيل اربعه واقعي مي‎باشد؟

انجيل در قرآن مطرح است، و قرآن آن را پذيرفته آيا انجيل واقعي حضرت عيسي است كه آن را پذيرفته يا اناجيل اربعه واقعي مي‎باشد؟

در جواب اين پرسشگر محترم بيان مي‎شود كه: از آيات قران استفاده مي‎شود كه كتابي بنام انجيل بر شخص حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ فرود آمد تا برنامه رهايي گمراهان باشد ولي انجيل آسماني از بين رفته و سال‎هاي بعد عدّه‎اي از شاگردان حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ كتبي را با توجّه به انجيل آسماني به رشته تحرير در آوردند، اندك اندك چهار انجيل از اين انجيل‎ها رسميت يافت و اناجيل ديگر كه شماره آنها از يكصد و چهارده انجيل متجاوز بود از طرف كليسا خارج از كتب آسماني دانسته شد و آنها را مبهم و مشكوك دانستند.
دانشمند معاصر، توماس ميشل مي‎نويسد: «مسيحيان معتقدند كه خداوند كتاب‎هاي مقدس را به وسيله مؤلفاني بشري نوشته است و بر اساس اين اعتقاد مي‎گويند كه كتاب‎هاي مقدس يك مؤلف الهي و يك مؤلف بشري دارند. به عبارت ديگر، مسيحيان معتقدند كه خدا كتاب مقدس را به وسيله الهامات روح‎القدس پديد آورد… اعتقاد مسيحيان در اين باب با عقيده اسلامي اختلاف دارد و…».[1] «مشخص است كه طبق نص صريح قرآن مجيد، انجيل حقيقي بر حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ نازل و به او عطا شده است (آل‎عمران، 3 و 65، مائده، 46ـ47، مريم، 30 و حديد، 27) و آن كتاب هيچ‎گونه سنخيتي با اين اناجيل ندارد».[2]با نگاهي به تاريخ اناجيل، بخصوص چهار انجيل معتبر از نظر كليسا در مي‎يابيم كه اين اناجيل در زماني بعد از مرگ حضرت مسيح (به عقيده مسيحيان) به رشته تحرير در آمده است.
1. انجيل مرقس: اين انجيل قديمي‎ترين و كوتاه‎ترين اناجيل است و شامل شانزده باب است و احتمالاً در حدود سال‎هاي 65ـ270 م در انطاكيه شام نوشته شده است.
2. انجيل متي: اين انجيل مشتمل بر بيست و هشت باب است… نويسنده اين انجيل متي نام داشت كه در سال 79 م در حبشه وفات يافت، انجيل متي به زبان آرامي بود.
3. انجيل لوقا: نويسنده اين انجيل «لوقا» آن را در بيست و چهار باب نوشت… اين انجيل نيز بين سال‎هاي 60ـ45 م نوشته شده است.
4. انجيل يوحنا: اين انجيل شامل بيست يك باب  است كه در حدود سال 140 م توسط يوحنا در آسياي صغير (تركيه) نوشته شده است».[3]يكي از شرائط كتب آسماني خالي بودن از ضد و نقيض مي‎باشد، در حالي كه اناجيل اربعه با همديگر اختلاف اساسي دارند. فليسين شاله دانشمند بزرگ جهان غرب مي‎گويد: «امروز اناجيل متي، مرقس، لوقا را تحت عنوان، اناجيل جامعه به هم ملحق مي‎كنند و به اين طريق نشان مي‎دهند كه اين سه انجيل روابط بسيار نزديك با يكديگر دارند و… بين انجيل‎هاي جامع و انجيل يوحنا اختلاف روش و اسلوب و گاهي ضد و نقيض وجود دارد مثلاً: در انجيل‎هاي جامع دوره تبليغ مسيح فقط يكسان است ولي در انجيل يوحنا سه سال است… در هر حال اكنون هيچ نظريه‎اي درباره انجيل‎ها با اتفاق آراء مورد قبول نيست».[4]«قرآن كريم نيز معمولاً‌ در هر جا كه از كتاب عيسي ـ عليه السّلام ـ نام برده است، انجيل را به صورت مفرد آورده است و نزول آن را از طرف خدا بر حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ معرفي مي‎كند بنابراين اين اناجيل كه بين مسيحيان متداول است، حتي معروف‎ترين آنها يعني اناجيل چهارگانه (لوقا، مرقس، متي و يوحنا) وحي الهي، نمي‎باشند همان‎گونه كه خود مسيحيان نيز انكار نمي‎كنند كه اين اناجيل موجود همه بدست، شاگردان، حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ و مدت‎ها بعد از او نوشته شده است، منتها آنها ادعا مي‎كنند كه شاگردان مسيح، اين اناجيل را به الهام الهي نوشته‎اند».[5]در تائيد اين گفته نوشته دانشمند معاصر مسيحي توماس ميشل را درباره انجيل بيان مي‎كنيم مسيحيان هرگز نمي‎گويند عيسي كتابي به نام انجيل آورده و آوردن وحي توسط عيسي به گونه‎اي كه مسلمانان در مورد قرآن و پيامبر اسلام معتقدند در مسيحيت جايي ندارد»[6] «بنابراين  طبق تصريح موّرخان مسيحي و طبق گواهي صريح اناجيل و ساير كتب و رساله‎هاي عهد جديد، هيچ‎يك از اناجيل، كتاب آسماني نمي‎باشد و عموماً‌ كتاب‎هايي هستند كه بعد از مسيح ـ عليه السّلام ـ نگاشته شده‎اند و از اين ميان، چنين نتيجه مي‎گيريم كه انجيل، كتاب آسماني مسيح از ميان رفته و امروز در دست نمي‎باشد تنها قسمت‎هائي از آن را شاگردان مسيح ـ عليه السّلام ـ در اناجيل خود آورده‎اند كه متأسفانه آن نيز آميخته با خرافات شده است.»[7]مسلمانان نيز از همان زمان اول اسلام معتقد بودند كه تورات و انجيل كه خدا نازل كرده است دستخوش تحريف قرار گرفته و مسائلي مانند مواردي از بشارت به ظهور حضرت ختمي مرتبت ـ صلّي الله عليه و آله ـ از آنها خذف و خرافاتي چون جسمانيت خداي متعال به آن افزوده شده است. پس روشن است كه اناجيل در طول تاريخ بارها دستخوش تحريف شده‎اند تا بدان حد كه همان چهار انجيل معتبر چنان با هم اختلاف دارند، خصوصاً در مورد وجود عيسي مسيح، كه هر محقق بي‎نظري به راحتي آن اختلاف را درك خواهد كرد. ولي با اين وجود مي‎توانيم بگوئيم كه: «آيات مختلفي از قرآن گواهي مي‎دهد كه نشانه‎هاي پيامبر اسلام و آئين او در همان كتاب‎هاي محَرّف كه در دست يهود و نصاراي آن زمان بوده، وجود داشته است، زيرا مسلّم است كه منظور از تحريف اين كتب آسماني اين نيست كه تمام كتاب‎هاي موجود باطل و برخلاف واقع مي‎باشد، بلكه مسلماً قسمتي از تورات و انجيل واقعي در لابلاي همين كتب وجود داشته و دارد و نشانه‎هاي پيامبر اسلام يا در همين كتب يا كتاب‎هاي مذهبي كه در دست يهود و نصاري بوده، وجود داشته است… بنابراين معني تصديق كردن قرآن، تورات و انجيل را، اين است كه نشانه‎هاي پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و دعوت و قيام او كه در قرآن موجود است با نشانه‎هاي او در تورات و انجيل مطابقت دارد»[8] در آية 157 سوره اعراف چنين مي‎خوانيم: «چنان كساني كه تبعيت مي‎كنند از رسول امي الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ…» اين حقيقت بيان شده است كه اوصافي كه در او مي‎بينند مطابق است با آنچه در تورات و انجيل يافته‎اند.
«پس مي‎توانيم بگوئيم كه آيات قرآن چيزي جز تصديق كردن عملي قرآن و پيامبر نسبت به نشانه‎هاي حقانيت او كه در كتب گذشته بوده است، نيست و كوچك‎ترين دلالتي بر تصديق تمام مندرجات تورات و انجيل ندارد».[9]علاوه بر اين مطلب، اين نكته نيز ضروري است كه: يكي از اناجيل غيررسمي كليسا، انجيل منسوب به قديس «يوسف برنابا» در گذشته در 61 ميلادي (قبل از ديگر نويسندگان اناجيل) است. وي از رسولان و مبلغات مسيحي است و نام او در اعمال رسولان آمده است. انجيل او را مسيحيان از اناجيل آپوكريفا (مبهم و غيرقابل قبول) مي‎شمارند اين انجيل حلقه‎ي گمشده‎اي بين مسيحيت و اسلام است در اين انجيل ظهور حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ بشارت داده شده است. نويسنده المنار سيد محمد رشيد رضا مي‎گويد: «شيخ محمد بيرم از يك سياح انگليسي نقل كرده است كه او در كتابخانه پاپ در واتيكان به نسخه‎اي از انجيل برخورد كرده است كه پيش از بعثت رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به خط حميري نگاشته شده است و در آنجا از مسيح نقل شده است كه مي‎فرمايد: «بشارت مي‎دهم به فرستاده‎اي پس از من بنام «احمد» و اين عين عبارت قرآن مجيد در اين موضوع است».[10] اختلاف اين انجيل با اناجيل ديگر:
1. الوهيت  عيسي و پسر خدا بودن او را انكار مي‎كند
2. پسري كه حضرت ابراهيم نيت قرباني كردن داشت اسماعيل بوده نه اسحاق.
3. مسيحي كه در انتظار او هستند. عيسي يا يشوع نيست، بلكه همان «احمد» قرآن يا «محمد» است. كه در ديگر اناجيل فارقليط (Paraclete) تسلي دهنده ذكر شده است. و گويد كه او پيامبر خدا است و حضرت آدم، هنگامي كه از بهشت رانده شد اين عبارت را بر سردر بهشت ديد: «لا اله الا الله، محمّد رسول الله».
4. عيسي ـ عليه السّلام ـ بدار آويخته نشد، بلكه كسي را كه بدار زدند يهوداي خائني بود كه عيسي ـ عليه السّلام ـ را به آنها نشان داده بود. پس شخص مصلوب يهوداي استخريوطي خائن بود و… انجيل برنابا را مرحوم حيدرقلي‎خان معروف به سردار كابلي به فارسي ترجمه كرده و در سال 1350 هـ ق در كرمانشاه به چاپ رسانيده است.

پي نوشت ها:
[1] . ميشل، توماس، كلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1377، ص 26.
[2] . آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي، سازمان سمت و مؤسسه طه و…، ص 133.
[3] .آشنايي با تاريخ اديان، دكتر غلامعلي رياحي، مؤسسه فرهنگي و انتشاراتي پايا، سال 1377، ص 155ـ154.
[4] . تاريخ مختصر اديان بزرگ، فليسين شاله، ترجمه دكتر خدايار محبّي، كتابخانه طُهوري، چاپ دوّم 1355، ص 407.
[5] . تفسير نمونه، آيت‎الله مكارم شيرازي، و جمعي از نويسندگان، دارالكتب الاسلاميه، ص 311، جلد 2.
[6] . ميشل توماس، كلام مسيحي، ترجمه توفيقي، ص 51ـ49.
[7] . تفسير نمونه، آيت‎الله مكارم و جمعي از نويسندگان، جلد 2، ص 313.
[8] . تفسير نمونه، آيت‎الله مكارم و جمعي از نويسندگان، جلد 1، ص 148ـ147.
[9] . همان منبع، ص 148.
[10] . تفسير المنار، رشيد رضا، چاپ دوّم، بيروت، ج 9، ص 297.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد