شهید نواب صفوی اصول اندیشه و آراء، جهانبینی، طرح ها، برنامه ها و نظریات خود را در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کتاب جامعه و حکومت اسلامی یا راهنمای حقایق که در سال 1339 منتشر شد ارائه داده است. نواب صفوی(ره) در این کتاب ابتدا به بررسی و معرفی ریشه های مقایسه جوامع بشری پرداخته و عواملی چون نبودن نور ایمان و انحراف بشر از دین و تربیت دینی و اجرا نشدن احکام اسلام و قانون مجازات اسلامی، مقایسه فرهنگی، بی حجابی، بی بند و باری و مشروبات الکلی و مواد مخدر، شیوع قمار و موسیقی و فیلم های غیر اخلاقی در سینماها، فقر و بیکاری و شیوع فحشاء و ارتشاء و بی اعتمادی در جامعه را از مهم ترین مفاسد اجتماعی در کشور دانسته و سپس راهکارهای اصلاحی و روش اصلاح هر یک از آن امور را بیان داشته و دستورالعملی برای شئون مختلف حکومت و جامع ارائه داده است. ایشان در این بخش خواستار دگرگونی و اصلاحات در وزارت خانه ها و دستگاه های دولتی آن زمان شده و برای چهارده وزارت راهکارهای اصلاحی بیان فرموده و آنگاه چگونگی مجلس شورا و کیفیت انتخابات صحیح را مورد بحث قرار می دهد.
ایشان از ملی شدن صنعت نفت و همه منابع طبیعی کشور دفاع کرده و اصلاحات ارضی بنیادی و برچیدن بازار مصرف اسراف و تبذیر را می طلبد و ضمن غیر قانونی دانستن حکومت شاه به صورت رسمی، مبارزه مستقیم با شاه را توصیه می کند.(1) این کتاب بیانگر دیدگاه های عمیق و دورنگری و ژرف نگری ایشان نسبت به اسلام و حکومت اسلامی است و فرازهای مختلف این کتاب نشان از طرز تفکر، میزان عشق ایشان نسبت به اسلام و قرآن و کشور و سعادتمندی ملت مسلمان ایران دارد و به راستی اندیشه و آراء نواب صفوی و اهداف ایشان در انقلاب اسلامی تبلور یافت، به گونه ای که مقام معظم رهبری می فرماید: من ایده انقلابی خود را از نواب صفوی گرفته ام».
نواب صفوی در طرح اندیشه حکومت اسلامی و مبانی فکری جنبش اسلامی خود بی تردید از کتاب کشف الاسرار حضرت امام(ره) که چند سال پیش از آن منتشر شده بود و در آن به طور کامل طرحی از یک حکومت ایده آل اسلامی را ارائه گردیده بود بهره گرفته است و آن کتاب در حرکت دینی و سایر اندیشه هایش بی تأثیر نبوده است علاوه بر این نواب صفوی در مسیر حرکت دینیش همواره از رهنود های مراجع و فقهایی همچون آیت الله آقا حسین قمی، علامه امینی، سید هادی میلانی، سید محمد حجت، محمد تقی خوانساری، سید صدر الدین صدر و دیگران بهره مند بوده است.(2) این دسته از علماء که اندیشه و عمل نواب را در قبال دشمنان اسلام و ملت مسلمان ایران مورد تأیید قرار می دادند در اندیشه های فکری او نیز تأثیرگذار بوده اند هم چنین نواب صفوی در سال های پیش از شهریور 1320 با توجه به ترکیب رهبران دینی و شناختی که از مبارزات سیاسی، دینی آیت الله کاشانی در عراق و ایران داشت او را تنها شخصیتی سیاسی یافت که از نفوذ سیاسی و اجتماعی قابل ملاحظه ای برخوردار بود و می توانست همگام با اهداف فداییان اسلام برای اعتلای دین و کشور و در راه نیل به مقصود وی را یاری دهد.
از آغاز همکاری نواب به آیت الله کاشانی قول داد که در راه رسیدن به اهداف دینی و اجرای احکام اسلامی از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. لذا در جریان انتخابات مجلس شانزدهم و ورود آیت الله کاشانی و نمایندگان مذهبی به مجلس تمام همت و تلاش خود را به کار بست.
اما پس از پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت دامنه اختلافات نواب با جبهه ملی به حریم آیت الله کاشانی نیز تسری یافت. چنانکه نواب(ره) پس از ناامیدی کامل از دکتر مصدق در اجرای احکام اسلامی به ویژه بعد از باز داشتش توسط مأموران دولت مصدق به سراغ آیت الله کاشانی رفت و از ایشان خواست تا با تحت فشار گذاشتن نمایندگان اقلیت مجلس، اجرای خواسته های اسلامی آنان را محقق گرداند اما جواب آیت الله کاشانی این بود که ابتدا باید با قطع کامل مداخله انگلیس، مسأله نفت را حل کرد تا سرانجام به اجرای اصول دینی برسیم.(3) به طور کلی آیت الله کاشانی و نواب صفوی دارای دو طرز فکر مختلف در تاکتیکهای مبارزاتی بودند. آیت الله کاشانی شخصیتی مجتهد، سیاستمدار و عملگرا بود.
وی در تصمیم گیری های سیاسیش ضمن آینده نگری بسیار با احتیاط قدم بر می داشت و شرایط سیاسی کشور در تصمیم گیری ها و سیاست هایش تأثیر داشت؛ اما در مقابل نواب صفوی یک آرمانگرا بود و با اعتقادات دینی و آرمانگرایی اسلامی به دنبال نیل سریع به اهداف اسلامگرایانه و اندیشه های دینی خود بود. وی که خواستار اجرای قوانین اسلامی توسط دولت و رجال سیاسی کشور بود، بدون هیچ گونه ملاحظه سیاسی اهداف اسلامی تشکیلات خود را دنبال می کرد. این دو تفکر و اندیشه متفاوت قطعا نمی توانست آن دو را در مبارزات و تصمیم گیری های سیاسی به طور مداوم همراه و همگام سازد. چنانچه به رغم همراهی و ائتلافشان در خصوص مسائلی چون حمایت از مردم فلسطین و غاصب دانستن اسرائیل، انتخابات مجلس شانزدهم، نهضت ملی صنعت نفت، قتل رزم آرا، لزوم از میان برداشتن رجال فاسد حکومت، مبارزه با استعمار انگلیس و … موضوعاتی چون: درخواست اجرای سریع احکام و دستورهای اسلام پس از روی کار آمدن دولت مصدق و اولویت دادن به مسأله ملی کردن نفت و خلع ید انگلیس و نیز اعتراض فداییان اسلام به حضور دکتر بقایی و شمس قنات آبادی در بیت آیت الله کاشانی و زندانی شدن فدائیان اسلام و نواب صفوی در دوران حکومت مصدق و نیز مسائلی از این قبیل می توانست به جدایی آنان منجر گردد.
آیت الله کاشانی که در بسیاری از مواضع و تاکتیک های مبارزاتی از جمله صدور فتوای قتل برخی از رجال پهلوی با نواب صفوی همفکر بود در شرایطی که بسیاری از علما و مراجع بنا به دلایلی از جمله حفظ وحدت ملی کشور و جلوگیری از تسخیر آن توسط کمونیست ها حزب توده، به برچینی اساس نظام پادشاهی نمی اندیشیدند. ایشان (آیت الله کاشانی) هم با احساس خطر کودتای حزب توده و اشغال کشور توسط کمونیستها، مصلحت طرفداری از اصلاحاتی اساسی و اسلامی در سطح حکومت دولت و رجال سیاسی کشور را ترجیح داد.(4) بدون شک بررسی دو طرز تفکر سیاسی متفاوت آیت الله کاشانی و نواب صفوی تحقیق جامع و مبسوطی را می طلبد.
برای آگاهی بیشتر به کتاب فداییان اسلام نوشته سید هادی خسروشاهی، تهران: انتشارات اطلاعات 1375؛ و کتاب جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران نوشته داود امینی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381 و کتاب سید مجتبی نواب صفوی، مبارزات و شهادت او، نوشته سید حسین خوش نیت، تهران: منشور برادری 1360 مراجعه نمایید.
——————-
پی نوشت:
1. داود امینی، جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در حولات سیاسی – اجتماعی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1381 ، ص 78 و 79 «متن کتاب جامعه و حکومت اسلامی شهید نواب صفوی در کتاب فداییان اسلام نوشته سید هادی خسروشاهی از ص 197 تا 331 آمده است».
2. سید حسین خوش نیت، سید مجتبی نواب صفوی، مبارزات و شهادت او، تهران: منشور برادری 1360، ص 218.
3. علی حجتی کرمانی، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر سال 27، شماره 6، ص 303.
4. داود امینی، پیشین، ص 236 و 237.
ایشان از ملی شدن صنعت نفت و همه منابع طبیعی کشور دفاع کرده و اصلاحات ارضی بنیادی و برچیدن بازار مصرف اسراف و تبذیر را می طلبد و ضمن غیر قانونی دانستن حکومت شاه به صورت رسمی، مبارزه مستقیم با شاه را توصیه می کند.(1) این کتاب بیانگر دیدگاه های عمیق و دورنگری و ژرف نگری ایشان نسبت به اسلام و حکومت اسلامی است و فرازهای مختلف این کتاب نشان از طرز تفکر، میزان عشق ایشان نسبت به اسلام و قرآن و کشور و سعادتمندی ملت مسلمان ایران دارد و به راستی اندیشه و آراء نواب صفوی و اهداف ایشان در انقلاب اسلامی تبلور یافت، به گونه ای که مقام معظم رهبری می فرماید: من ایده انقلابی خود را از نواب صفوی گرفته ام».
نواب صفوی در طرح اندیشه حکومت اسلامی و مبانی فکری جنبش اسلامی خود بی تردید از کتاب کشف الاسرار حضرت امام(ره) که چند سال پیش از آن منتشر شده بود و در آن به طور کامل طرحی از یک حکومت ایده آل اسلامی را ارائه گردیده بود بهره گرفته است و آن کتاب در حرکت دینی و سایر اندیشه هایش بی تأثیر نبوده است علاوه بر این نواب صفوی در مسیر حرکت دینیش همواره از رهنود های مراجع و فقهایی همچون آیت الله آقا حسین قمی، علامه امینی، سید هادی میلانی، سید محمد حجت، محمد تقی خوانساری، سید صدر الدین صدر و دیگران بهره مند بوده است.(2) این دسته از علماء که اندیشه و عمل نواب را در قبال دشمنان اسلام و ملت مسلمان ایران مورد تأیید قرار می دادند در اندیشه های فکری او نیز تأثیرگذار بوده اند هم چنین نواب صفوی در سال های پیش از شهریور 1320 با توجه به ترکیب رهبران دینی و شناختی که از مبارزات سیاسی، دینی آیت الله کاشانی در عراق و ایران داشت او را تنها شخصیتی سیاسی یافت که از نفوذ سیاسی و اجتماعی قابل ملاحظه ای برخوردار بود و می توانست همگام با اهداف فداییان اسلام برای اعتلای دین و کشور و در راه نیل به مقصود وی را یاری دهد.
از آغاز همکاری نواب به آیت الله کاشانی قول داد که در راه رسیدن به اهداف دینی و اجرای احکام اسلامی از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. لذا در جریان انتخابات مجلس شانزدهم و ورود آیت الله کاشانی و نمایندگان مذهبی به مجلس تمام همت و تلاش خود را به کار بست.
اما پس از پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت دامنه اختلافات نواب با جبهه ملی به حریم آیت الله کاشانی نیز تسری یافت. چنانکه نواب(ره) پس از ناامیدی کامل از دکتر مصدق در اجرای احکام اسلامی به ویژه بعد از باز داشتش توسط مأموران دولت مصدق به سراغ آیت الله کاشانی رفت و از ایشان خواست تا با تحت فشار گذاشتن نمایندگان اقلیت مجلس، اجرای خواسته های اسلامی آنان را محقق گرداند اما جواب آیت الله کاشانی این بود که ابتدا باید با قطع کامل مداخله انگلیس، مسأله نفت را حل کرد تا سرانجام به اجرای اصول دینی برسیم.(3) به طور کلی آیت الله کاشانی و نواب صفوی دارای دو طرز فکر مختلف در تاکتیکهای مبارزاتی بودند. آیت الله کاشانی شخصیتی مجتهد، سیاستمدار و عملگرا بود.
وی در تصمیم گیری های سیاسیش ضمن آینده نگری بسیار با احتیاط قدم بر می داشت و شرایط سیاسی کشور در تصمیم گیری ها و سیاست هایش تأثیر داشت؛ اما در مقابل نواب صفوی یک آرمانگرا بود و با اعتقادات دینی و آرمانگرایی اسلامی به دنبال نیل سریع به اهداف اسلامگرایانه و اندیشه های دینی خود بود. وی که خواستار اجرای قوانین اسلامی توسط دولت و رجال سیاسی کشور بود، بدون هیچ گونه ملاحظه سیاسی اهداف اسلامی تشکیلات خود را دنبال می کرد. این دو تفکر و اندیشه متفاوت قطعا نمی توانست آن دو را در مبارزات و تصمیم گیری های سیاسی به طور مداوم همراه و همگام سازد. چنانچه به رغم همراهی و ائتلافشان در خصوص مسائلی چون حمایت از مردم فلسطین و غاصب دانستن اسرائیل، انتخابات مجلس شانزدهم، نهضت ملی صنعت نفت، قتل رزم آرا، لزوم از میان برداشتن رجال فاسد حکومت، مبارزه با استعمار انگلیس و … موضوعاتی چون: درخواست اجرای سریع احکام و دستورهای اسلام پس از روی کار آمدن دولت مصدق و اولویت دادن به مسأله ملی کردن نفت و خلع ید انگلیس و نیز اعتراض فداییان اسلام به حضور دکتر بقایی و شمس قنات آبادی در بیت آیت الله کاشانی و زندانی شدن فدائیان اسلام و نواب صفوی در دوران حکومت مصدق و نیز مسائلی از این قبیل می توانست به جدایی آنان منجر گردد.
آیت الله کاشانی که در بسیاری از مواضع و تاکتیک های مبارزاتی از جمله صدور فتوای قتل برخی از رجال پهلوی با نواب صفوی همفکر بود در شرایطی که بسیاری از علما و مراجع بنا به دلایلی از جمله حفظ وحدت ملی کشور و جلوگیری از تسخیر آن توسط کمونیست ها حزب توده، به برچینی اساس نظام پادشاهی نمی اندیشیدند. ایشان (آیت الله کاشانی) هم با احساس خطر کودتای حزب توده و اشغال کشور توسط کمونیستها، مصلحت طرفداری از اصلاحاتی اساسی و اسلامی در سطح حکومت دولت و رجال سیاسی کشور را ترجیح داد.(4) بدون شک بررسی دو طرز تفکر سیاسی متفاوت آیت الله کاشانی و نواب صفوی تحقیق جامع و مبسوطی را می طلبد.
برای آگاهی بیشتر به کتاب فداییان اسلام نوشته سید هادی خسروشاهی، تهران: انتشارات اطلاعات 1375؛ و کتاب جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران نوشته داود امینی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381 و کتاب سید مجتبی نواب صفوی، مبارزات و شهادت او، نوشته سید حسین خوش نیت، تهران: منشور برادری 1360 مراجعه نمایید.
——————-
پی نوشت:
1. داود امینی، جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در حولات سیاسی – اجتماعی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1381 ، ص 78 و 79 «متن کتاب جامعه و حکومت اسلامی شهید نواب صفوی در کتاب فداییان اسلام نوشته سید هادی خسروشاهی از ص 197 تا 331 آمده است».
2. سید حسین خوش نیت، سید مجتبی نواب صفوی، مبارزات و شهادت او، تهران: منشور برادری 1360، ص 218.
3. علی حجتی کرمانی، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر سال 27، شماره 6، ص 303.
4. داود امینی، پیشین، ص 236 و 237.