قبل از هر چيز لازم است انسان علت نااميدي خود را بشناسد و بداند كه چه مسايلي باعث شده تا از همه چيز نااميد شود. به اعتقاد برخي روان شناسان ريشه و علت اصلي نااميدي در انتظارات نامعقول از خود و ديگران است و اصولا سه نوع تفكر و انتظار باعث نااميدي در فرد ميشود.
1. اين كه فرد از خود انتظار داشته باشد كه حتماً “بايد” در انجام كارهاي مهم عملكرد خوبي داشته باشد و مورد تأييد ديگران قرار گيرد. در غير اين صورت آدم بيارزشي خواهد بود(قانون همه يا هيچ).
2. ديگران “بايد” با من مهربانانه و با ملاحظه رفتار كنند، در غير اين صورت آدمهاي پستي هستند.
3. شرايط حتماً “بايد” طبق ميل من باشد و مانع اهداف من نشود.
اين سه «بايد» هستند كه براي انسان توقع و انتظار بيمورد ايجاد نموده و تحمل ناكامي را در فرد كم ميكنند.[1]وقتي انسان انتظار داشته باشد كه حتماً بايد عملكرد خوبي داشته باشد و مورد تأييد ديگران قرار گيرد. وقتي خلاف انتظارش محقق شود، يعني در موردي با شكست مواجه شود يا ديگران برخورد شايسته با او نشان ندهند، فرد نااميد ميشود. اگر اوضاع و شرايط نيز بر وفق مراد او نباشد، باز هم دچار يأس و نااميدي خواهد شد.
بنابراين بهترين راه غلبه بر نااميدي اين است كه انسان نحوة نگاه خود را نسبت به خود و ديگران و پديدههاي زندگي اصلاح كند. زيرا انسان نميتواند همه رويدادهاي زندگي راكه به شكست و نااميدي انسان منجر ميشود تغيير دهد، ولي ميتواند با «تغيير دادن باورهاي خود»، واكنش خويش نسبت به اين رويدادها را عوض كند.
توجه: يكي از روشهاي مؤثر در كاهش يأس و نااميدي و غلبه بر آن، «ايمان و باورهاي ديني» است. در آيات و روايات به اين نكته اشاره شده است كه زندگي با درد و رنج زيادي عجين شده است. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: «لقد خَلَقنا الانسَانَ في كبدٍ»؛[2] ما انسان را در سختي آفريديم. همچنان در قرآن آمدهاست كه سختيها و مشكلات زندگي وسيلهاي براي تكامل معنوي انسان و راهي به سوي سعادت و خوشبختيها است، انسان از دل رنجها و مشكلات به اوج و قلة سعادت گام مينهد.[3] وقتي انسان اين گونه باور و اعتقاد داشته باشد، هيچ گاه در زندگي نااميد نميشود. از سوي ديگر افرادي كه نااميد هستند، اگر روحية مذهبي را در خويش تقويت كنند و بيشتر در اين زمينه مطالعه نمايند، فلسفة ناكاميها و مشكلات زندگي براي آنان روشن ميشود. در حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است كه: «انّ الله اذا احبَّ عبداً غتّهُ بالبلاء غتّاً»؛[4] خدا زماني كه بندهاي را دوست بدارد، او را در درياي شدايد غوطهور ميسازد. اين نوع نگرش و اعتقاد باعث ميشود كه انسان هيچ گاه در برابر سختيها و شكستها نااميد نشود، بلكه همه سختيها را لطفي از سوي خداوند بداند.
يكي از علل و زمينههاي ايجاد يأس و نااميدي ارتباط طولاني و مداوم با افراد مأيوس، افسرده و مضطرب است، افرادي كه نگاه منفي و بدبينانه نسبت به مسايل و رويدادهاي زندگي دارند، باعث ايجاد روحية يأس و نااميدي در انسان ميشوند، لذا سعي كنيد از ارتباط با اين گونه افراد پرهيز نموده و با افراد با نشاط و مؤفق ارتباط دوستانه برقرار نماييد.
هر كاري كه ميخواهيد انجام دهيد ابتدا هدفهاي كوچكتر را انتخاب كنيد تا بتوانيد آسانتر به آنها برسيد، هدفهاي بزرگ را نيز به هدفهاي كوچكتر تقسيم كنيد و مرحله به مرحله سعي كنيد تا نهايتاً به هدف بزرگتان برسيد. زيرا اگر از همان ابتدا يك هدف كلي و كار دشوار را در نظر بگيريد، قطعاً موفق نميشويد و اين باعث ميشودكه نااميد شويد و در آينده هم نتوانيد هيچ كاري را انجام دهيد.
علاوه بر همه آنچه گذشت، يكي از روشهاي عمده و مهم در درمان يأس و نااميدي توكل به خدا و ارتباط با منبع لايزال الهي است؛ زيرا يكي از علل يأس و نااميدي در انسان احساس ناتواني در مواجهه با سختيها و مشكلات زندگي است، وقتي انسان به خدا توكل ميكند، احساس توانمندي نموده و يقين ميكند كه خداوند هميشه او را ياري خواهد نمود. لذا هيچ گاه نااميد نميشود. امام باقر ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: «من توكّل عَلي اللهِ لا يغلب و من اعتصم بالله لايهزم»؛[5] كسي كه بر خدا توكل كند، مغلوب نميشود و كسي كه بر دامن لطفاش چنگ زند، شكست نميخورد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز فرمود: «من اَحَبَّ ان يكونَ اقوي الناسِ فليتوكَّلُ علي الله»[6]؛ كسي كه دوست دارد قويترين مردم باشد (و در برابر سختيها توان مقاومت را داشته باشد) بايد بر خدا توكل كند، چون خداوند مطمئنترين پشتوانه براي انسان است و انسان بااستمداد به خدا ميتواند بر يأس و نااميدي غلبه كند.
اميد است با رعايت اصول و نكات ياد شده بتوان بر يأس و نااميدي فائق آمد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آلبرت آليس، زندگي عاقلانه، ترجمه مهرداد فيروزبخت، رشد، 1380.
2. درك راجد، تغييرات زندگي فشار رواني و شيوههاي مقابله، ترجمه بهمن نجاريان، انتشارات رشد، 1379.
پي نوشت ها:
[1] . آليس، آلبرت، احساس بهتر، بهتر شدن، بهتر ماندن، ترجمه مهرداد فيروز بخت، نشر رسا، 1382، ص 20 ـ 45.
[2] . بلد/4.
[3] . بقره/155.
[4] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، ج 15، ص 55.
[5] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، مكتب الاعلام الاسلامي، 1372، ج 10، ص 681.
[6] . همان.