انسان و مسئولیت
دکتر سعاد الحکیم
رئیس بخش تحصیلات تکمیلى دانشگاه لبنان
امروز براى یارى انسان در پیکارش با توحش و شیئىشدگى در جنگل جهان گرد هم آمدهایم. امروزه گرد هم آمدهایم تا با امام موسى صدر گنجینههاى اسلام را بار دیگر بگشاییم و معانى و مفاهیمى را از انسان دوباره کشف کنیم که ایمان ما را به اصالت و ریشهدار بودن خیر و نیکى در وجود او نو مىکند؛ هرچند رفتارهایى را در منطقه امان و در سطح جهان مىنگریم که هر بینندهاى را به وحشت و حیرت مىافکند. دوباره گرد شخصیت فکرى امام صدر حلقه مىزنیم، با این باور که انسان در برابر کارهاى خود و دیگر انسانها مسئولیت اخلاقى و دینى دارد. از آن امام از ماهیت و مرزهاى این مسئولیت مىپرسیم؛ از آغاز و پایان این مسئولیت؛ از آن مقامى که این مسئولیت را بر دوش انسان افکند؛ از این که آیا این مسئولیت، وظیفهاى الهى است یا اجتماعى و یا اخلاقى وجدانى؟ آیا این مسئولیت، الزامى است و یا اختیارى؟ و اگر انسان به مسئولیتهاى وجودىاش پاىبند نباشد، چه اتفاقى مىافتد؟
پرسشهاى فراوانى در این باب مطرح است که من مىکوشم تا در این مجال اندک با بهرهگیرى از گفتهها و نوشتههاى امام صدر بدانها پاسخ گویم. من بحثم را به چهار عنوان و بخش تقسیم مىکنم:
1. معنا و جوهر مسئولیت؛
2. حوزههاى مسئولیت؛
3. تصویرهایى از مسئولیتشناسى امام صدر؛
4. اثر مسئولیتشناسى امام صدر بر انسانشناسىاش.
1. معنا و جوهر مسئولیت
امام صدر، مسئولیت جوهرى انسان را که دربردارنده همه مسئولیتهایش است، بر ایده خلافت مبتنى مىکند. زیرا انسان، در جوهر و حقیقت خویش، خلیفهاى است که بر روى زمین قرار گرفته است. چه بسا بتوان از این هم پیشتر رفت و گفت که تعبیر خلیفه روى زمین، مترادف واژه انسان است. زیرا نص قرآنى با واژه خلیفه، انسان را مراد کرده است. خداى تعالى در قرآن مىگوید: و اذ قال ربک للملائکة انى جاعل فى الارض خلیفة؛ و به یادآور زمانى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر روى زمین جانشینى قرار مىدهم«.(بقره / 30). از این که جانشینى انسان بر روى زمین مستلزم مسئولیت انسان باشد، نتایجى مىتوان گرفت که مهمترین آنها عبارتند از:
الف: استقلال انسان و آزادى رفتارى او
کسى که دیگرى را در کارى به جانشینى نصب مىکند، ناچار باید مساحتى از استقلال و آزادى عمل را براى او فراهم کند. زیرا جانشین (خلیفه) با صرفنظر از این که موضوع استخلاف چه چیزى باشد، نمىتواند نقش خود را ادا کند، مگر این که از حدى از استقلال اندیشه و عمل برخوردار باشد. امام صدر معتقد است که فرشتگان این معنا را از واژه خلیفه درک کرده بودند که به خونریزى و تباهکارى انسان بر روى زمین اشاره کردند. از این رو قریب به این مضمون را بیان مىکند که خونریزى و تباهکارى در روى زمین، دلیل استقلال عمل انسان است… زیرا اگر انسان از جنس فرشتگان بود، استقلال عمل نداشت و عصیان پروردگارش را نمىکرد. امام صدر مىگوید: من معتقدم، درک فرشتگان و آگاهى آنان از این انسان، استقلال عمل بر روى زمین دارد، سبب شد تا از خونریزى و تباهکارى انسان سخن به میان آورند و با این حال مىبینیم که این خطر از مقام و کرامت انسان، هیچ نمىکاهد و بلکه آن را به مثابه شرط اساسى استقلال و آزادى عمل انسان نشان مىدهد.
ب: محاسبه: ثواب و عقاب
((خلیفه)) یا جانشین در عمل خود مستقل است ولى مالک حقیقى موضوع جانشینى خود نیست. از این رو او در مقابل کسى که او را به جانشینى برگزیده است، مسئول است.
اساساً واژه خلیفه دلالت بر عمل نیابتى از مالک حقیقى و کار کردن به حساب او یا نفع او مىکند و این به معناى آن است که خلیفه در برابر هر کار بزرگ و کوچکى که انجام مىدهد مسئولیت دارد. بنابراین انسان در برابر همه شئون خلافت خود بر روى زمین مسئول است و باید در برابر هر کارى که در این چارچوب انجام مىدهد پاسخگو باشد.
این جاست که خلافت معنایى مترادف امانت مىیابد که انسان بار آن را بر دوش کشید و در قرآن از آن سخن رفته است: ان عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فأبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً؛ ما امانت را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس از این که آن را بردارند، ابا کردند و انسان آن را برداشت. به راستى که او ستمگر نادان است. (احزاب / 72)
ج: مسئولیت، افتخار انسان است
خداى سبحان آن گاه که مسئولیت زمین را به انسان سپرد، اراده کرد تا او را گرامى داشته و بر دیگر مخلوقات برترى دهد.
امام موسى صدر با نمادهایى که در سجده فرشتگان به آدم و مسخر شدن هر آنچه در زمین است براى انسان، استدلال مىکند و هم چنین به همه مقاماتى که به عنصر بشرى اختصاص داده شده است؛ مانند مقام نبوت، رسالت، خلیل خدا بودن و کلیم خدا بودن و برگزیده خدا بودن و محبت و مقام کلمه خدا بودن. این مقامات به تعبیر امام موسى صدر، شریفترین مقامى است که مخلوق مىتواند بدان دست یابد.
د: ماهیت و جایگاه و کارکرد خلافت
چنان که دیدیم ماهیت انسانى و جایگاه جهانى انسان را »خلافت« تشکیل مىدهد. اما کار به این جا متوقف نمىشود، بلکه امام صدر معتقد است که خلافت، همچنین کارکرد وجودى و عمل انسان نیز هست. بنابراین وظیفه و کارکرد انسان این است که خلیفه خدا بر روى زمین باشد؛ در برابر کسى که او را به خلافت برگزیده است، مسئول باشد؛ کارها و رفتارهاى او در کتابى تدوین مىشود و او در برابر کارهاى نیکش ثواب و در برابر کارهاى بدش عقاب مىبیند. پرسش این است که این وظیفه کى آغاز مىشود و کى پایان مىیابد؟ چنان که دیدیم این مسئولیت با لحظه آفرینش آغاز مىشود و زمانى که نامه اعمال توزیع مىشود و بهشتیان وارد بهشت مىشود و دیگران به جاهایى دیگر… پایان مىیابد.
ه: مسئولیت دینى، اساس همه مسئولیتها
امام صدر، از آن رو که مسئولیتهاى انسان را لازمه خلافت او مىبیند، مسئولیت دینى انسان را تعیین کننده همه مسئولیتهاى اخلاقى، اجتماعى، انسانى و این جهانى او مىبیند. به سخن دیگر پاى بندى انسان به آنچه که دین از او مىخواهد، در همان حال مبتنى بر همه پاىبندىهاى اخلاقى، اجتماعى و انسانى اوست.
از دیدگاه امام صدر، دین در این جا عالم معقول و عالم طبیعت را مصادره نمىکند، بلکه با آن دو تطابق دارد. زیرا عقل هم با دین تطابق دارد و آنچه را که دین تشریع کرده است، عقل نیز تشریع مىکند و آنچه را که دین قبیح مىداند، عقل نیز قبیح مىشمرد. چنان که طبیعت انسانى و طبیعى نیز با دین تطابق دارد. زیرا حلال و حرام براى در تنگنا گذاشتن انسان نیست، بلکه براى حفاظت و مصون نگه داشتن انسان و سلامت بدن و عقل و نفس اوست.
2. حوزههاى مسئولیت
بسیار شگفت است که امام موسى صدر با توسعه دایره مسئولیتهاى انسان، آنچه را که غالب مردم، واجب کفایى مىدانند، واجب عینى مىشمرد. براى مثال برخى از مردم گمان مىبرند که انسان تنها مسئول کارهاى خودش است و در برابر کارهاى دیگران مسئولیتى ندارد… وى این امر را مخالف با ماهیت و جایگاه و وظیفه خلافت مىداند. من در چهار پرده حوزههاى مسئولیت انسان را آن گونه که آثار امام صدر بر مىآید، بازگو مىکنم.
پرده اول: مسئولیت آنان در برابر خویش؛
امام صدر اشاره لطیفى از کلمه مسئولیت برداشت کرده است. به بیان وى، انسان وقتى که محاسبه مىشود و از هر کار کوچک و بزرگى که انجام داده بازخواست مىشود، به معناى آن است که کارهاى او حتى اگر کوچک باشد، بى ارزش نیست و در هستى تأثیرى دارد. امام صدر مىگوید: زیرا مسئولیت در برابر هر کار کوچک و بزرگ، تأکیدى بر مقام بزرگ انسان در کارش است و تأثیر کارهایش را – هرچند کوچک باشد – بر جهان ثابت مىکند و فرقى نمىکند که خود او این تأثیرات را درک و احساس کند یا خیر. اینها تعابیرى است که معناى جدیدى به حساب و محاسبه مىدهد و موجب مىشود انسان به محاسبه برکارهایش ببالد. چرا که محاسبه تنها زمانى ساقط مىشود که عمل ناچیز باشد. در حالى که هیچ یک از کارهاى انسان ناچیز نیست و همه کارها چه کوچک و چه بزرگ، تأثیرگذار و با اهمیت است و مورد محاسبه قرار مىگیرد.
مسئولیت انسان در برابر خویش در دو امر خلاصه مىشود: نخست، حفظ نفس با پاىبندى به احکام اسلام و تحریم خودکشى و دوم: با تلاش براى تحقق کمالیابى فردى از راه شناسایى متقابل انسان.
امام صدر مىگوید: قرآن کریم ما را چنین دعوت مىکند: یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوباً و قائل لتعارفوا اِنّ اکرمکم عندالله اتقیکم؛ اى مردم، ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قراردادیم تا شناسایى متقابل حاصل کنید [و بدانید] که گرامىترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست (حجرات / 13). برآیند این سخن، عدم وجود اختلاف میان ملتهاى مختلف است… تا این که یکدیگر را بشناسند و با هم تلاقى حاصل کنند. یعنى هر قبیله، قبیله دیگر را بشناسد، هرکدام دیگرى را بشناسد. نتیجه این شناسایى متقابل کمال است. زیرا زمانى که من شما را شناختم و برجستگى و ویژگى شما را دریافتم، از آن الگو مىگیرم و به عکس. بنابراین شناسایى متقابل، ابزار همکارى است؛ راه یارى رساندن و توانایى بخشیدن است. این داد و ستد و همکارى، ابزار به کمال رسیدن است .
پرده دوم: مسئولیت انسان در برابر دیگران
مسئولیت انسان در حد و مرز شخص او متوقف نمىشود، بلکه به دیگران هم امتداد مىیابد؛ به همسر و فرزند و پدر و مادر و اهل منطقه. این مسئولیت به شکل مستقیم و غیرمستقیم است. مسئولیت مستقیم، مقتضى اداى حقوق تمام کسانى است که اسلام، ما را به رعایت حقشان ملزم و به خوشرفتارى با آنان ترغیب کرده است؛ مانند پدر، مادر، همسر، فرزند، خویشان و همسایگان. اما مسئولیت غیرمستقیم مقتضى آگاهى بخشیدن و ارشاد و به عبارت دیگر زینت بخشیدن به کار نیک در عقل و اندیشه دیگران است، تا آنها به ضرورت انجام آن قانع شوند و در همان حال ارادهاشان را به پاىبندى بر آن کار تشویق کند.
در پاسخ به این پرسش که آیا خداوند ما را به سبب اقدام نکردن به آگاهى بخشى و ارشاد دیگران محاسبه مىکند یا خیر؟ پاسخى که از آثار امام صدر استنباط مىکنیم این است که بله؛ زیرا عالم در برابر علمى که دارد مسئول است و غیرعالم هم به سبب جستوجو نکردن علم مسئولیت دارد.
شاید تأکید شدید امام صدر بر مسئولیت در برابر دیگران، باورى به وحدت جنس بشر است و این که فرد انسان در جامعه فاسد، نمىتواند صالح بماند.
پرده سوم: مسئولیت انسان در برابر زمین و طبیعت
امام صدر معتقد است، این مسئولیت هم از نص قرآن بر مىآید و نتیجه مىگیرد که انسان در برابر همه موجودات طبیعت مسئول است؛ درباره حیوانات و انقراض آنها، درباره آب و میانهروى در مصرف آن و درباره تنوع نباتى و حیوانى و محیطزیستى مسئولیت دارد.
خلاصه سخن این که اگر با منطق امام صدر تا نهایت آن همراه شویم باید بگوییم که بیمارىهاى مسرى و کشندهاى که امروزه بشر با آن دست به گریبان است، برساخته خود انسان است. و از این بیشتر، هر انسانى به اندازه سهمى که در ویرانى طبیعت و جهان داشته است مسئول و پاسخگو خواهد بود و در صورت اقدام نکردن به ارشاد و آگاهىبخشى به دیگران و منعشان در صورت امکان، مسئولیت دارد.
پرده چهارم: مسئولیت انسان از حرکت تاریخ
امام صدر، مسئولیت حرکت تاریخ را متوجه انسان مىداند. مىتوان تصور کرد که هر مسلمانى مسئول عقبماندگى مسلمانان از کاروان پیشرفت علمى و مادى است.
امام صدر در مقالهاى در باب علل عقبماندگى مسلمانان، تک تک مسلمانان را مسئول این وضع مىداند و مسئولیت هر فرد را در برابر سه امر معین کرده است که عبارتند از تنبلىّ دروغ و تلاش نکردن براى تشکیل جامعهاى صالح .زیرا هر بار که مسلمانى در انجام کارش تنبلى مىکند و هر بار که مسلمانى – چه در سخن و چه در وعده و عهد و کارش با انجام سطحى آن، دروغ مىگوید و هرگاه که مسلمانى در برابر شکلدهى به جامعهاى صالح بىتفاوت است، در بخشى از عقب ماندگى مسلمانان سهیم شده است.
3. تصویرهایى از مسئولیتشناسى امام صدر
موفقیت امام صدر در مسئولیتشناسىاش در حوزههاى چهارگانه یاد شده، نیازى به گواهى ندارد. کافى است به برخى عناوین اشاره کنیم:
امام صدر به آنچه مىدانست و مىآموخت عمل مىکرد و این به معناى انجام مسئولیت اخلاقى در برابر وجدان، بدون دوگانگى [سخن و رفتار] و اداى مسئولیت در برابر دیگران با ارائه تصویرى از الگو و اسوه نیک و تطابق گفتار و کردار است.
امام صدر مسئولیت تولید معرفت براى اصلاح را به لحاظ نظرى و عملى بر دوش کشید؛ مسئولیت اندیشه در اوضاع مسلمانان را شناخت و در تولید معرفت از باب احساس مسئولیت سهیم شد.
وى در کتابت، همنشینى با مردم و سخنرانى و سخن و راهنمایىاشان به وظیفه آگاهىبخشى عمل کرد. دلش براى تمام نیازمندانى که کوبهاش را به صدا در مىآوردند، باز بود.
او به اندیشه و تفکر و ارشاد زبانى اکتفا نکرد و براى خیزش دست به کار شد و تجمع و سازمانى را تأسیس کرد تا اندیشهاش را در گسترهاى اجتماعى تحقق بخشد. پذیرش مردم هم معیار واقعگرایى اندیشه و قابلیت اندیشه او براى دوام و استمرار است.
4. تأثیر مسئولیتشناسى امام صدر بر انسانشناسى او
نوع نگاهى که امام صدر به مسئولیت انسان در دایره خلافت بر روى زمین داشت، برنگره مثبت او از انسان تأثیر نهاد که به سه مورد از آنها اشاره مىکنم:
الف: احترام به انسان و ایمان به امکانات شگرف او
از مسأله خلافت انسان و سجده فرشتگان به او و تسخیر کائنات براى انسان نتیجه مىگیریم که انسان موجودى است که در هر صورتى که تجلى کند، احترامش واجب است.
چنان که تعلیم اسماء به آدم، دلالت بر امکانات شگرف انسان و توانایى او به معرفت همه موجودات و نیروهاى کنشگر در دایره خلافتش که تحت تصرف او قرار داده شده است، مىکند.
ب: ایمان به تودهها و نقش آنان به جاى تمرکز صرف بر نخبگان
هر انسانى در حدود دایره مسئولیتش خلیفه خداست. »کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته«. از این رو آگاهى دادن به عموم مردم براى بر دوش کشیدن رضایتمندانه و مختارانه و نه قهرى مسئولیتهایشان جهت مشارکت در ترقى و اصلاح ضرورى است.
امام صدر معتقد بود که عامه مردم مىتوانند بارشان را بر دوش بکشند. وى بر آن بود که مىتوان سطح حیات انسانى را با فشار و تحمیل ارتقا داد و تلاش و کار را بر مردم تحمیل کرد، اما این راه را براى تکامل انسان راه درستى نمىشمرد و نتایج منفى و عقدههاى روانى و نقصان در نتایج را بر آن مترتب مىدید.
ج: خوش بینى به پیروزى خیر
فضاى خوشبینى بر آثار امام صدر درباره انسان حاکم است. او بقاء را از آن خیر مىداند و شرّ را فانى مىبیند. زیرا خیر، هماهنگى با حرکت هستى و امواج وجود است و شرّ، ضد جریان هستى است و در نگرهاش ظلم ناپایدار است و همه مؤمنان با هر دینى باید به کمک هم بشتابند، زیرا حق یکى است. دارویى که براى صالحان و مصلحان تجویز مىکند، امید است. او مىگوید: غمگین نشوید اگر تلاش شما با دیگران نتیجه نداد. زیرا تلاشى که از نگاه انسان ضایع شده است، نزد خدا ضایع نیست.
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 286