اين نوشتار درصدد بررسي اين موضوع است كه آيا انقلاب هاي نجات بخش مي توانند زمينه ساز براي انقلاب نهائي تاريخ و حكومت واحد جهاني باشند يا نه؟ لذا لازم است ابتدا به بيان ماهيت چنين انقلاب هائي پرداخته و سپس اصل موضوع را مورد بررسي قرار دهيم.
در مورد چنين انقلاب هائي بايد گفت، معمولاً انقلاب هائي كه در دنيا به وجود مي آيند در ابتدا شعار حمايت از مستضعفين و برخورد با مستكبرين و ظالمين جامعه را داشته و ادعاي برپائي عدل در جامعه را دارند، ولي پس از پيروزي به خاطر نداشتن رهبران وارسته و شايسته و همچنين نداشتن مباني فكري و اعتقادي كامل و همه جانبه نگر، نه تنها نمي توانند به شعارها و ادعاهاي خود جامعه عمل بپوشانند، بلكه خود نيز به تدريج از آن مسير اوليه منحرف شده و همان شيوه حكومت هاي نا صالح را در پيش مي گيرند. بنابراين منظور از انقلاب هاي نجات بخش، انقلاب هائي است كه اصول خود را فراموش نكرده و حقيقتاً در پي بسط عدالت بوده و از آرمان هاي خود دور نشوند، همچنين داراي مباني اعتقادي و فكري متقن و قابل دفاع بوده و بر طبق آن اصول حركت نمايند.
و اما در مورد زمينه ساز بودن چنين انقلاب هائي بايد گفت كه اين ها به صورت مستقيم و غير مستقيم مي توانند يكي از مهمترين عوامل زمينه ساز ظهور و تشكيل حكومت واحد جهاني باشند زيرا:
اولاًً: نفس وقوع چنين انقلاب هائي باعث آگاهي مردم و دميده شدن روح اميد در آنان مي شود و مردم شاهد به بن بست رسيدن روش هاي استعماري بوده و ذلت ابر قدرتهاي مادي و ناكارآمدي امكانات آنها را در برابر خواست مشروع ملتها نظاره گر مي شوند، و باور مي كنند كه وقوع حكومتي واحد در دنيا بر اساس معيارهاي اخلاقي و انساني ممكن مي باشد و لذا منتظر و آمادة وقوع امري چنين عظيم مي شوند.
ثانياً: اين انقلاب ها مي توانند به صورت برنامه ريزي شده و هدفدار كارهاي اساسي انجام دهند كه زمينه ساز آن مهم باشد، كه در اين نوشتار به نمونه هائي از آن ها اشاره مي شود.
1. ارائه الگوي حكومتي: برپائي و ارائه يك حكومت در بخشي از دنيا بر اساس عدل و انصاف و رعايت اصول انساني همراه با پيشرفت و تأمين نيازهاي معنوي و مادي مردم به گونه اي كه همگي متوجه گردند كه وقوع حكومتي كه تمام جوانب تعالي بشر را در نظر بگيرد ممكن است، يكي از كارهائي است كه چنين انقلاب هائي مي توانند انجام دهند. و در اين صورت است كه ملتها خواستار وقوع چنين حكومتي در سراسر عالم شده و آمادگي هايي نيز در آنان بوجود خواهد آمد.
2. بالا بردن سطح فرهنگ و شعور اجتماعي مردم: از آنجائي كه خداوند نمي خواهد بشر را مجبور به پذيرش حق نمايد و منتظر آن است كه مردم جهان به سطحي از فرهنگ و شعور اجتماعي برسند كه بدانند مسأله نژاد يا مناطق مختلف جغرافيائي، ارزش نبوده و نمي تواند بشر را از هم جدا سازد، و از نظر اجتماعي نيز از ظلم و ستم نظام هاي موجود خسته شده و تلخي زندگي مادي و تك بعدي را احساس كنند و در نهايت خود، حق را طلب نموده و مقدمات اجرائي حق و عدالت را فراهم سازند، انقلاب هاي نجات بخش مي توانند اين تحولات را ايجاد كرده، حق و حقيقت را كاملاً براي دنيا تبيين نمايند و شيوة اجرائي حق و عدل را هم نشان دهند و ناكارآمدي مكاتب و حكومتهاي صرفاً مادي را براي مردم روشن سازند و همچنين مردم را نسبت به اين مطلب آگاه سازند كه تمام جنايت هائي كه در عالم رخ مي دهد به خاطر وجود حكومت هاي متعدد و در عين حال ناصالح است، و در صورت وجود يك حكومت واحد جهاني كه متكي و مبتني بر ارزش هاي انساني، ايمان، اخلاق و عواطف بشري است و فردي معصوم آن را اداره مي كند ديگر از اين مصائب و جنايت ها خبري نخواهد بود.
3. آمادگي نظامي و جذب نيروهاي شايسته و كارآمد: هر چند با ظهور حضرت مهدي (عج) و ارائه برنامه ها و اهدافشان، توده هاي مردم به آن حضرت روي آورده و در خدمت او خواهند بود، اما درگيري و نبرد با بسياري از زورمداران و ظالمين دنيا غير قابل اجتناب و حتمي خواهد بود، ضرورت درگيري و نبرد بايستگي آمادگي و تجهيز را با خود دارد، بايد از الآن به فكر افراد و تجهيزات بوده و با تهيه ي نيرو و اسلحه در انديشه ي روز مصاف حق و باطل بود، لذا علاوه بر 313 نفر از برگزيدگان و نخبگان كه اركان حكومت آن حضرت را تشكيل مي دهند لازم است كه عده اي خود ساخته تحت عنوان سربازان آن حضرت كه در رده هاي مختلف اطاعت اوامر آن حضرت را نمايند وجود داشته باشند. «هم اطوع من الامة لسيدها؛[1]اطاعت شان از امام(ع) از فرمانبرداريّ كنيز در برابر مولايش بيشتر است.» افرادي كه «اگر به كوه ها روي آورند آن ها را قطعه قطعه مي كنند.[2]» دل هاي شان چون پاره هاي آهن شده است.[3] كساني كه در اوردگاه رزم حضرت را چون نگيني در برگيرند و جان خويش را سپر بلايش كنند «يحفون به ويقونه بانفسهم في الحرب؛[4] در ميدان رزم گِردش مي چرخند و با جان خود او را محافظت مي كنند.» و در اين رسالت بزرگ همراه و همپاي امام باشند. «بهم ينصر الله امام الحق[5]؛ و هم چنين لازم است كه امكانات و تجهيزات لازم نيز فراهم گردد تا وعده خداوند به دست منتظران تحقق يابد.
انقلاب هاي نجات بخش مي توانند با جذب و تربيت نيروها و آماده نمودن ادوات و تجهيزات لازم در زمينه سازي براي دولت كريمه مهدوي نقش بسزائي را ايفا نمايند.
4. آشنا نمودن مردم با وجود منجي و مصلح حقيقي: ظهور مصلح جهاني از اميدها و اعتقادات پيروان اديان الهي است. نظر به اينكه دنيا روز به روز به سمت ظلم و ستم و خونريزي و بي عدالتي پيش مي رود و هرلحظه انسان هامنتظر اصلاح جامعه و دنيا هستند بايد آنان را به وجود مصلح واقعي، كه از نظر شيعه حضرت مهدي (عج) مي باشد، آشنا نمود و آنان را به آمدن اين يگانه حجت خداوند مژده داد، بايد به معرفي شخصيت آن حضرت و عملكرد ايشان در دوران حكومت شان و وضعيت جهان و جامعة انساني در زمان حكومت او پرداخت تا جهانيان با اين مصلح حقيقي بشر آشنا و عطش به آن مايه حيات در آنان شدت يابد و تقاضاي ظهور آن حضرت اولين آروزي زندگي و اولين دعاي حقيقي آنان گردد.
بدين منظور انقلاب ها و حكومت هاي صالح مي توانند با بهره گيري از امكانات روز به معرفي و تبيين سنجيده و حساب شده مسائل مربوط به شخصيت و مقام و منزلت آن حضرت و كليه مسائل مربوط به ايشان و حكومتشان بپردازند، و اين بايد از مهم ترين سياست هاي راهبردي اين انقلاب ها و حكومت هاي ديني باشد.
مطالبي كه تا كنون بيان گرديد دلائلي هستند مبني بر اينكه انقلاب هاي نجات بخش مي توانند از مهمترين عوامل زمينه ساز براي ظهور منجي و تشكيل حكومت صالح جهاني باشند، اما مهم ترين دليلي كه ثابت مي كند چنين انقلاب هائي از جمله ي زمينه ها، و زمينه سازهاي ظهور مي باشند روايات متعددي است كه از پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ در اين باب وارد شده است. رسول اكرم(ص) مي فرمايند:
مردمي از شرق قيام مي كنند و زمينه را براي انقلاب جهاني (حكومت) مهدي (عج) فراهم مي سازند. [6] هم چنين امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايند:
گويا مي بينم مردمي در شرق قيام كرده و حق را طلب مي كنند، حق را به آن ها نمي دهند، دوباره حق را مي طلبند به آن ها داده نمي شود وقتي مردم اوضاع را چنين ديدند شمشيرهاي خود را بر شانه مي گذارند، در اين حال سردمداران حكومت حاضر مي شوند حق آن ها را بدهند كه ديگر مردم قبول نمي كنند تا اينكه قيام مي كنند و حكومت تشكيل مي دهند و آن را جز به صاحب شما (امام زمان (عج) )تحويل نمي دهند…[7]اين دو روايت و روايات ديگر هر چند بر اين مطلب كه اين انقلاب ها در چه زماني و مشخصاً به دست چه كساني واقع خواهند شد تصريحي ندارند اما به طور قطع دلالت بر اين مطلب دارند كه قبل از ظهور حضرت ولي عصر (عج) انقلاب يا انقلاب هائي رخ خواهد داد كه زمينه ساز و فراهم كنندة مقدمات ظهور آن حضرت مي باشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عصر زندگي؛ علي كوراني
2. خورشيد مغرب؛ محمد رضا حكيمي.
3. چشم اندازي به حكومت مهدي(عج)، نجم الدين طسبي.
پي نوشت ها:
[1] . امام صادق ـ عليه السلام ـ، مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلاميه، 1384 هـ ق، ج52، ص 308.
[2] . امام سجاد ـ عليه السلام ـ كامل سليمان، يوم الخلاص، بيروت، اعلمي، 1415، ص 223، (به نقل از بشارة الاسلام، ص 225.)
[3] . همان.
[4] . امام صادق ـ عليه السلام ـ بحارالانوار، پيشين، ص 308.
[5] . همان.
[6] . متقي الهندي، كنزالعمال، تحقيق شيخ بكري حياني، بيروت، موسسة الرساله، ج14، ص 236، حديث 38657، يزدي حائري، علي، الزام الناصب، قم، مكتبة الرضي، ج2، ص 14.
[7] . نعماني، ابوزينب، كتاب الغيبه، ترجمه: محمد جواد غفاري، قم، صدوق، 1376، ص 383، بحارالانوار، پيشين، ص 243.