مقدمه:
بدون تردید در دنیای امروز، هر ملت و امتی که دارای سابقه فرهنگی و تمدنی باشد می تواند بر خود تکیه و بر دیگران تاثیرگذار باشد.
ما در تاریخ بشر،کمتر ملت هایی سراغ داریم که از پیشینه طولانی فرهنگی و تمدنی برخوردار باشند.یکی از نمونه های بارز و غیر قابل انکار،که در عرصه تمدن،سابقه بسیار درخشان و درازی دارد ملت ایران است که همیشه بر این افتخار بوده که میراث خوار چنین تمدنی در این سرزمین می باشد.
به اعتقاد صاحب نظران عرصه تاریخ تمدن،از ویژگیهای تمدن این است که در عین حفظ ارزشی سابقه خود در میان ملل،برای همیشه تاریخ در یک سرزمین باقی نمی ماند و گاه از میان رفته و گاه نیز از یک سرزمین به سرزمینی دیگر کوچ میکند.
در ایران باستان(که ما امروز بر پیشینه تمدنی آن در دنیا افتخار میکنیم)تمدن هایی از قبیل هخامنشیان وجود داشته است که امروز در میان ما بعلت تغییر مفاهیم تمدنی(پس از ورود اسلام به این سرزمین)از آن خبری نیست و در طول تاریخ از میان رفته ولی آثار آن همچنان برجای مانده است.
بدون شک در هر سلسله از حاکمان ایران باستان یک سری کارهای مثبت صورت می پذیرفته است که قابل انکار نمی باشد اما این مهم را نباید از خاطر دور داشت که بنای اصلی و اساسی سیستم پادشاهی(همانگونه که امروز نیز در برخی کشورها این گونه است) بر ظلم به طبقه فرودست استوارگردیده و در راه تامین منافع برخی افراد ، از تمام ابزارهای حق و یا ناحق بهره برده شده و می شود.
اصل سخن:
در پاسخ به مسائل طرح شده توجه به چند نکته لازم خواهد بود.
اولا: برفرض این که ادعا کنیم که کورش کبیر در عصر باستان همان ذوالقرنین در قرآن باشد باید گفت ضمن این که این موضوع،مورد اتفاق مورخین و مفسرین نبوده و در مصداق گزینی برای آن،اختلاف شدید در انظار مشاهده می شود.( ترجمه تفسیر المیزان ج 13 ص 524) بنا نیست که تمام افرادی که در تاریخ دارای نام ونشان بودهاند الزاما مورد تبلیغات واقع شوند چرا که ما در تاریخ از این قبیل افراد کم نداریم و اگر بنابر طرح آنان در رسانهها باشد دیگر فرصتی برای رسیدگی به مسائل جاری ملت ها نخواهد بود.بنابراین خوب بودن دلیل بر الزام در تبلیغات بر افراد نمیباشد.
ثانیا:در دوران پادشاهان باستان،تاریخ به معنای حقیقی کلمه،یا وجود نداشته یا اگر هم وجود داشته است عموما مورخین آن زمان،جیره خوار دربار بودهاند که طبعا نمی توانستند نقاط ضعف آنان را گزارش کنند بلکه چیزی را می نگاشتند که پادشاهان بر آن فرمان داده واز آن خشنود میگشتند نه آنچه که در عالم خارج وجود داشته است.بنابراین نمی توان به برخی تواریخ،اعتماد کامل نمود تا بر اساس آن به داوری نشست.
ثالثا:در دنیای امروز،هر ملتی با تمدن موجود خود ، مورد شناسای قرار میگیرد و عموما هم ملتها به دنبال گسترش و تعمیق همان تمدن میباشند چون این فرهنگ و تمدن است که می تواند در برابر نیازهای جامعه امروزی آنان پاسخگو باشد.
بنابراین هرچند ما در دنیا بعنوان ملتی که از یک سابقه تمدنی طولانی برخورداریم مطرح می باشیم ولی باید این را بپذیریم که اکنون ما از یک تمدن متعالی بنام تمدن اسلامی(که یکی از گزینه های تمدنی آینده دنیا نیز بشمار می رود)بهره می بریم که بی تردید فرهنگ غالب و تمدن با شکوه و یکه تاز این سرزمین می باشد لذا ما همواره باید بدنبال توسعه این تمدن باشیم ضمن این که از پیشینه خود نیز نباید غفلت کرده و آن را نادیده بیانگاریم چرا که در این صورت است که خواهیم توانست سخن دین و آموزههای نجات بخش آن را به تمام دنیا عرضه ، و در مقابل نیازهای روزافزون جوامع در حال نو شدن،پاسخگو باشیم.
رابعا:ما بعنوان کسانی که داعیه فرهنگ اسلامی داشته و الگوهایی(معصومین(ع) ) بس ارجمندتر از افرادی همانند سلاطین باستانی داریم که طبق صریح آیه قرآن آنان بعنوان الگوهای راستین مطرح می شوند:« لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» (نحل /30 ) دیگر نیازی به الگو پذیری از افرادی چون کورش کبیر نداشته بلکه در زندگی امروز خود شدیدا به اهل بیت(ع) نیازمندیم.
خامسا: اگر مشاهده میشود که رهبر معظم انقلاب،سخن مورد ادعا را در شیراز مطرح فرمودند به شخص خاصی اشاره نداشتهاند بلکه ایشان به نوع پادشاهان عصر باستان اشاره کردهاندکه حقیقتا در بررسی منصفانه تاریخ،می بینیم که عموما پادشاهان ظالم بودهاند( هر چند ممکن است برخی امور مثبت را نیز انجام داده باشند)و رویکرد اصلی و اساسی آنان بر هجمه به حقوق ضعیفان جامعه استوار بوده است.
سادسا: پس از انقلاب بنا بر بدگویی از تمدن باستان و نادیده انگاشتن وجوه مثبت آن نبوده است بلکه ممکن است به اقتضای ماهیت انقلابی آن،کمتر به آنان پرداخته شده باشد که این هم نمی تواند بعنوان نقطه ابهام آمیز مطرح باشد.
منابع:
1:« قرآن کریم»
2:« طباطبایی.سید محمد حسین.ترجمه تفسیر المیزان . مترجم سید محمدباقرموسوى همدانى.دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم .قم . چاپ پنجم .1374 ش» (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100127409)