خانه » همه » مذهبی » انواع حیا

انواع حیا

انواع حیا

در این مقاله با انواع حیا و موارد مربوط به هر کدام آشنا می شوید.

920314c6cfdd63891f5664aca390f444 XL compressed - انواع حیا

گفتنی است که از نظر اسلام، مطلق حیا پسندیده نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
الْحَیاءُ حَیاءَانِ حَیاءُ عَقْلٍ وَ حَیاءُ حُمْق[1] حیا بر دو گونه است حیایی که برخاسته از حکم عقل است و حیایی که نشانه حماقت و نادانی است.

حیایی که انسان را از کارهای زشت باز می دارد، حیای خوبی است و نشانه عقل و ایمان است و آنچه در فضیلت حیا در اسلام وارد شده، درباره همین نوع از حیاست.

حیایی که انسان را از کارهای نیک باز می دارد، ناپسند و منفی است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را نشانه نادانی می داند.

موارد حیای مثبت

1- حیای از خداوند

امام علی علیه السلام فرمود:
أَفْضَلُ الْحَیاءِ اسْتِحْیاؤُک مِنَ اللَّهِ[2] بهترین حیا، حیای از خداوند است.

و نیز فرمود:
از خدا بترس چون بر تو قدرت دارد و از او حیا کن، چون بر تو نزدیک است.[3]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
از خداوند حیا کنید. سؤال شد: چگونه باید حیا کنیم؟ حضرت فرمود: کسی که واقعاً از خدا حیا می کند همیشه مرگ را پیش چشم دارد و نسبت به دنیا و زینت های آن بی رغبت است و اعضای بدن خود را از گناهان حفظ می کند و یاد قبر را فراموش نمی کند.[4]

2- حیای از خویش

امام علی علیه السلام فرمود:
أَحْسَنُ الْحَیاءِ اسْتِحْیاؤُک مِنْ نَفْسِک[5] نیکوترین حیا، حیای از خویشتن است.

افرادی که دارای عزت نفس هستند و ازشخصیت والایی برخوردارند، برای وجود خود ارزش و احترام قائلند. همچنان که نزد دیگران از انجام بعضی از کارها شرم دارند، در خلوت نیز از زشتی ها دوری می کنند.

3- حیای از دیگران

امام علی علیه السلام فرمود:
مَنْ لَمْ یسْتَحْی مِنَ النَّاسِ لَمْ یسْتَحْی مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَه[6] کسی که از مردم حیا ندارد از خداوند نیز حیا نمی کند.

البته حیا از مردم در صورتی است که شرع و عرف جامعه، چیزی را زشت بدانند وگرنه در بعضی از موارد هست که حیا از مردم صحیح نیست؛ مانند حیا از پرسش های مفید و یا حیا از احترام و خضوع به پدر، مادر، معلم و.. .

4- حیا از فرشتگان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
باید حیا کنید از دو فرشته ای که با شما هستند، همچنان که حیا می کنید از مردان صالحی که همسایه شمایند. در حالی که این دو فرشته، شب و روز با شما هستند.[7]

5- حیای از پدر و مادر

حیا از پدر و مادر به این است که فرزند، نگاهش به آنها تند و خیره نباشد و در راه رفتن، جلوتر از آنها حرکت نکند و در سخن گفتن، صدایش را فراتر از آنها نبرد و نافرمانی شان نکند.

موارد حیای منفی

از آنجا که حیا همچون سایر واژه ها و ارزش های اخلاقی، همیشه در جهت صحیح و مثبت تحقق می یابد، در موارد زیر، حیا و شرم صحیح نیست، چون در مسیر سازندگی روحی و اخلاقی انسان قرار ندارد، بلکه برعکس موجب ناتوانی در دستیابی به اخلاقی سالم و کامل می گردد.

1- حیا در گفتن حق

امام علی علیه السلام فرمود:
مَنِ اسْتَحْیا مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَق[8] کسی که از گفتن حق شرم کند، نادان است.

2- حیا در فراگیری دانش

امام علی علیه السلام فرمود:
لَا یسْتَحِینَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یعْلَمِ الشَّی ءَ أَنْ یتَعَلَّمَه[9] هیچ کس نباید از فراگیری آنچه را که نمی داند حیا کند.

به خصوص حیا در دین و فراگیری مسائل شرعی. کسی که در انجام فرایض دینی و مسائل شرعی به اشتباه می افتد و به خاطر شرم و حیا، از پرسش خودداری می کند، در درگاه الهی مؤاخذه خواهد شد و این شرم و حیای بیجا مانع تکامل و پیشرفت صاحب آن خواهد بود.

3- حیا از گفتن «نمی دانم»

به فرموده امام علی علیه السلام:
لَا یسْتَحِینَّ أَحَدٌ مِنْکمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یعْلَمُ أَنْ یقُولَ لَا أَعْلَمُ[10] هیچ کس نباید وقتی چیزی را که نمی داند از او می پرسند، از گفتن «نمی دانم» حیا و شرم داشته باشد.

ابن جوزی بر منبری سه پلّه ای بالا رفته بود و صحبت می کرد. زنی از پایین منبر، مسأله ای پرسید. ابن جوزی گفت: نمی دانم. زن گفت: تو که نمی دانی، پس چرا سه پله از دیگران بالاتر نشسته ای؟ گفت: این سه پله، به اندازه ای است که من می دانم و شما نمی دانید. من به اندازه معلوماتم بالا رفته ام. اگر می خواستم به اندازه مجهولاتم بالا روم، منبری لازم بود تا فلک الافلاک.[11]

پی نوشت ها:
[1] . بحارالانوار، ج 68، ص 331.
[2] . تصنیف غررالحکم، ص 257؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 564.
[3] . میزان الحکمه، ج 2، ص 568.
[4] . همان، ص 569.
[5] . تصنیف غررالحکم، ص 257.
[6] . غررالحکم، ج 2، ص 236.
[7] . میزان الحکمه، ج 2، ص 568.
[8] . تصنیف غررالحکم، ص 70.
[9] . نهج البلاغه، قصار 82.
[10] . نهج البلاغه، قصار 82.
[11] . حکایت‏ها و هدایت‏ها در آثار شهید مطهرى، محمدجواد صاحبى، ص 109.

منبع: حوزه نت

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد