خانه » همه » مذهبی » انگیزه یا اندیشه!

انگیزه یا اندیشه!


ترجمه کتاب های غربی

به اوج خود رسیده است؛ کتاب هایی که گاهی چون گورستانی، مکاتب منسوخ شده و نخ نمای

مغرب زمین را در خود رفن کرده اند و سامری های زمانه بر آنند تا با دمیدن روحی

دوباره از ایسم ها و ایست های بی جان غربی، بتی برای پرستش یا آئینی برای کرنش

بیابند و چه اسف بار است موفقیت ها نسبی آنان.


 


امروزه از نکات دقیقی

که باید به آن توجه کرد، انگیزه های مروجان این اندیشه های وارداتی است؛ وقتی شعار

عده ای این است که «حرف غلط را به قدری تکرار کنید تا جا بیفتد» در مقابل این سخن

فرزند خوانده های «کعب الاحبار» استدلال و منطق کارگر نیست و «ابوذری» می خواهد و

فریادگری. باید مرز اندیشه را از انگیزه جدا کنیم و برای هر کدام جوابی فرا خور حال

آماده سازیم؛ به عنوان مثال، در دوره ای از تاریخ شبهات «مارکسیسم» به شدت رواج

یافت؛ ولی اکنون اثری از آن شبهات نیست. به راستی آیا همه کسانی که دم از مارکسیسم

می زدند به بطلان این مکتب پی برده اند یا با از بین رفتن منافعشان، انگیزه طرح آن

مباحث را از دست داده اند؟


یکی از دوستان بسیجی

می گفت: «در اوایل انقلاب، حدود 17 سال داشتم، روزی به ما اطلاع دادند که یکی از

سران کمونیسم به شهر ما آمده است. رفتیم و او را از ماشین پیاده کرده و به داخل

پایگاه بردیم؛ از او پرسیدم: «شما می گوئید خدا وجود ندارد» گفت: «بله! خدایی در

عالم نیست.» و چندین دلیل بر نبودن خداوند اقامه کرد. بعد از شنیدن تمام استدلالات

او، گفتم: «از شما بسیار متشکرم، شما خیال مرا راحت کردید، چون قصد داشتم شما را

بکشم؛ ولی از این می ترسیدم که مبادا قصه خدا و قیامت درست باشد و به خاطر این کار

مجازات شوم اکنون با خیال آسوده به زندگی شما پایان می دهم.» او که قاطعیت مرا دید

گفت: «دست نگه دار! در حقیقت من هم به خدا معتقدم» آن گاه ده ها دلیل بر وجود

خداوند آورد و گفت: «در وجود خداوند شکی نیست؛ ولی منافع ما اقتضا می کند که خود را

به بی دینی بزنیم!»


بسیاری از شبهاتی که

در حوزه دین مطرح می شود معلل به علل است نه مدلل به ادله، و توجه نداشتن به این

موضوع باعث شده که در مواردی به جای توجه به ریشه ها به شاخه ها بپردازیم و بعد از

مدتی، از کار و تلاش خسته و سرخورده شویم.


قرآن کریم در این

باره می فرماید: «
ثُمَّ

کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا

بِها یَسْتَهْزِؤُنَ
»

(سوره مبارکه روم، آیه 10)


سرانجام کار آنان که

اعمال زشت و کردار بد کردند به جایی رسیده که کافر شده و آیات خدا را تکذیب و تمسخر

کردند. این آیه با اشاره به نقش عمل و انگیزه در اندیشه، نقاب از چهره منافقانه

بعضی از منادیان اندیشه بر می دارد، همان کسی که تا دیروز در صف مدافعان اسلام

بودند ولی با چشیدن طعم پول کمپانی های صهیونیسم که در قالب جایزه های بشر دوستانه

انفاق می شود! در صف سامری های زمانه ایستاده و بر خدمات سابق خود خط بطلان کشیده

اند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد