اهانت به مردم، اعلان جنگ با خدا!!
بررسی حدیث 250 کتاب نهجالفصاحه از مجموعه کلام نورانی نبیّ مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی: “أذَلُّ النّاسِ مَنْ أهانَ النّاسَ”
چکیده:
هر کسی که به دیگران اهانت میورزد به عطای پروردگار در حق انسانهای دیگر که چیزی جز کرامت نیست اعتراض نموده است و سعی کرده است به هر شکل ممکن با عطاء پروردگار در حق انسانهای دیگر بجنگد و اثر آن را خنثی نماید. او میخواهد انسانی را که خدا از سرِ حکمت و مصلحت، گرامِیَش نموده است را با اهانت ذلیل نماید. این کار به مثابه جنگ با عطاء پروردگار قهار است مسلّماً در کارزار با پروردگار عالَم، خدا پیروز است و طرف مقابل، هر کس که باشد محکوم به شکست است و این همان است که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در این حدیث زیبا میفرمایند: ذلیلترین مردم کسی است که به مردم اهانت ورزد.
کلید واژه:
خدا، اهانت به مردم، اعلان جنگ، رسول الله
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
أذَلُّ النّاسِ مَنْ أهانَ النّاسَ؛(1) خوارترین مردم کسی است که مردم را خوار شمارد.
ذلّ از سه حرف اصلی (ذ ـ ل ـ ل) تشکیل شده؛ إبن فارس در مقائیسالغه معنای ریشهای ذلّ را خضوع و استکانة و لین، معنا نموده است.(2) اما علامه مصطفوی در کتاب التحقیق این کلمه را در اصل لغت به معنای خواری و کوچکی در مقابل کسی که از او بالاتر است در نظر گرفته است.(3)
به نظر حقیر اینگونه عبارات بیش از آنکه معنای ریشهای و اصلی برای یک لغت باشد به تعریف اصطلاحی شبیه است و میدانیم که معنای اصلی و ریشهای به معنایی اطلاق میگردد که آن معنا مانند روح بر پیکرهی همهی لغاتی که از آن حروف تشکیل یافتهاند جریان داشته باشد.
با عنایت به مطالب فوقالذکر و بر خلاف نظریهی إبنفارس و علامه مصطفوی به نظر نگارنده، معنای ریشهای کلماتی که با ترکیب این سه حرف ایجاد شده باشند در یک کلمه «نفوذ» است.
بر همین اساس «أرْضُ ذَلُول» به زمینی گفته میشود که قابل شخمزدن باشد. «دابةٌ ذَلُول» نیز به حیوانی گفته میشود که از سرکشی دست برداشته و رام شده باشد به گونهای که به راحتی بتوان بر آن سوار شد.
جالب اینکه به انسان حقیر و خوار، از آن جهت ذلیل گفته میشود که مبنای ثابتی نداشته و هر کسی میتواند به راحتی به درون وی نفوذ کرده و بدون هیچ مقاومتی بر وی اثر گذارد.
چنانچه منظور از ذلت، حالت رقت و نرمی خاصی باشد که معانی متعالی و حقائق عالَم را در دل نفوذ دهد و در مقابلِ آن مقاومت ننماید و به عبارت دیگر حقائق عالَم را پشت در دلِ خویش مُعطّل، نگه ندارد ممدوح و پسندیده است. اما اگر مراد از ذلت، حالتی باشد که هر کس و ناکسی بتواند تا عمق وجود وی نفوذ پیدا کند این حالت، صفتی مذموم و نکوهیده خواهد بود.
به عبارت دیگر هیچ دلی را نمیتوان یافت که راه نفوذ نداشته باشد منتها اگر آن راه نفوذ به حقائق عالَم گشوده شد به روی دیگرانی که با نفوذ خود مایهی خواری و خفّت انسان میشوند بسته میشود اما چنانچه آن راه نفوذ، بر حقائق عالَم بسته شود به ناچار به روی دیگرانی که مایهی زبونی او خواهند بود گشوده خواهد شد.
و از آنجا که حقیقتی بالاتر از خدای سبحان و فرستادگان او و تعالیم وحیانی وجود ندارد ذلت از نوع نخست عین عزت است. ذلت در مقابل خدا و رسولان او به معنای در پی محبت الله بودن و محبت ورزیدن به اولیاءالله و پذیرش تعالیم آنهاست.
خداوند متعال در آیهی 70 سورهی إسراء،(4) میفرماید: “همانا من بنیآدم را کرامت بخشیدم.” و لذا کسی که به دیگران اهانت میورزد چیزی را از آنها سلب میکند که خداوند به آنها عطا فرموده است گویا به عطاء و بخشش خدا پشت کرده و عملی از خدا را خنثی نموده است مکافات و مجازات چنین شحصی تحقیر شدن و فرومایگی خواهد بود. نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله میفرمایند: مَنْ أَذَلَّ مُؤْمِناً أَذَلَّهُ الله؛(5) کسی که مؤمنی را خوار گرداند خدا را خوار کرده است. یا اینکه خداوند در طی یک حدیث قدسی فرموده است: یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَذَلَّ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَنْ حَارَبَنِی حَارَبْتُه؛(6) ای محمد! (صلی الله علیه و آله) کسی که دوستی از دوستان مرا خوار گرداند به جنگ با من کمین کرده است و هر کس با من بجنگد من نیز با او میجنگم.
همچنین معلی بن خنیس گوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود خدای متعال میفرماید: لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ أَذَلَّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِن؛(7) آن کس که بنده مؤمن مرا ذلیل شمارد و خوار گرداند به من اعلان جنگ نموده است.
نتیجه اینکه کسی که مردم را خوار میکند و به آنها اهانت مینماید در واقع با اکرامی که خداوند در حق بنیآدم روا داشته مبارزه میکند و کسانی را که خدای متعال از سرِ حکمت، آنها را گرامی داشته خوار میگرداند مسلماً چنین انسانی خوارترین انسانها خواهد بود.
مطلب بیان شده خصوصاً پیرامون علماء و زمامداران دین تشدید میشود از امام صادق علیهالسلام منقول است که: مَنْ أَکْرَمَ فَقِیهاً مُسْلِماً لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَ مَنْ أَهَانَ فَقِیهاً مُسْلِماً لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبَان؛(8) کسی که فقیه مسلمانی را گرامی دارد روز رستاخیز خدا را ملاقات مینماید در حالی که از او خوشنود است و کسی که فقیه مسلمانی را اهانت نموده و سبک و خوار نماید روز رستاخیز خدا را ملاقات کند در حالی که خدا بر او خشمگین است.
سؤال:
شخصی از امام علی علیهالسلام در مورد خوارترین (ذلیلترین) خوارها سؤال کرد حضرت فرمودند: ألْحِرْصُ عَلی الدُّنْیا؛ این مطلب با حدیث مورد بحث چه نسبتی میتواند داشته باشد در حالی که در این حدیث، اذلالناس، کسی معرفی شده که به مردم اهانت نماید؟
پاسخ:
در آن روایت خوارترین اسباب ذلت و خواری مورد سؤال واقع شده بود که حضرت حرص به دنیا را قویترین اسباب ذلت و خواری معرفی مینمایند.(9) اما در حدیث مورد بحث، ذلیلترین شخص مورد توجه قرار گرفته است نه ذلیلکنندهترین اسباب ذلت.
نکتهی دیگر اینکه از آنجا که شخص اهانتکننده، ذلیلترین مردم است لذا صلاحیت زعامت بر هیچ بخش و قشری از جامعه مدنی را نخواهد داشت.
این حدیث با نگاه روانشناختی نیز این قضیه صادق است زیرا کسی که خوار است برای فرار از دهشت ذلت همچنین برای فرار از تنهایی ذلت سعی میکند تا دیگران را نیز با اهانت در جرگهی خود درآورده و با خود همراه سازد. به عبارت دیگر: لم یهنالناس الا الذلیل و انّ الذلیل أهان الناس لدفع الذلة عن نفسه…
نتیجهگیری:
در بررسی این حدیث از کلام نورانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، إبتداء به واکاوی لغت «ذلّ» پرداختیم پس از تبیین ریشهای لغت «ذلّ»، به بیان اقسام ذلت ممدوح و ذلت مذموم و بیان جامع آن پرداخته شد.
علت اینکه اهانت به مردم موجب میگردد انسان در زمره ی ذلیلترین انسانها قرار بگیرد معمای بزرگ دیگری بود که علاقه و ارتباط آن با طرح آیه ی 70 سوره ی إسراء مورد ارزیابی قرار میگیرد.
بعد از آن، چند حدیث در رابطه با موضوع حدیث ارائه شد و در ادامه، از آنجا که حدیث مورد بحث، به حسب ظاهر با فرمایشی از حضرت علی علیهالسلام مبنی بر معرفی “حرص به دنیا به عنوان ذلیلترین ذلتها” دارای تعارض بود به بیان شبهه و دفع آن پرداخته شد.
و در آخر، این حدیث را از جنبه ی روانی مورد بررسی قرار دادیم.
پینوشتها:
1. کتاب رهنمای انسانیت، صفحه ی 310، حدیث 250
2. ذلّ: أصل واحد یدلّ على الخضوع و الاستکانة و اللین، فالذلّ ضدّ العز. (مقائیسالغه تحت لغت ذل)
3. أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الهوان و الصغار فی مقابل من هو أعلى منه. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، جلد 3، صفحه 327)
4. وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً.
5. بحارالأنوار، جلد 74، صفحه 123
6. همان، صفحه 158
7. همان، صفحه 145
8. همان، جلد 2، صفحه 44
9. سُئِلَ أمیرَ الْمُؤمِنین عَلَیْهِالسّلام: قَالَ: فَأَیُّ ذُلٍّ أَذَلُّ؟ قَالَ: الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیَا. (امالی شیخ صدوق، صفحه 394)
کتابنامه:
1. قرآن کریم
2. مرتضی فرید تنکابنی، رهنمای انسانیّت، دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ پنجم: 1379.
3. ابن فارس، احمد، معجم مقاییساللغه، به کوشش عبد السلام محمد هارون، مکتبه الإعلام الإسلامی، 1404 ق
4. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
5. علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلامیه.
6. شیخ صدوق، أمالی الصدوق، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400.
/ج