اهل بیت (ع) ؛ درهای رحمت خداوند!
انسان برای اینکه به مقوله ای اعتقاد صحیح داشته باشد، ابتدا باید جایگاه آن را بداند. هرگاه انسان نسبت به موضوعی اعتقاد درستی نداشته باشد، رفتار مناسبی نیز در قبال آن موضوع نخواهد داشت. بنابراین مکتب تشیّع که امامت از اصول آن به شمار می رود، بایستی ما ابتدا شأن امامان معصوم (ع) را در نظام عالم به طور صحیح بدانیم تا بتوانیم رفتاری درست در قبال ایشان پیشه نماییم. در جامعه که نگاه می کنیم، تشتّت آرا در این باره می یابیم؛ چه در میان عوام و چه در میان خواص. در مجموع ، منظر واحدی در این مورد وجود ندارد. از منابع به دست می آید که اصل وجود اهل بیت عصمت و طهارت (ع) غیر قابل وصف است و تنها می توان بالاترین جنبه های قابل وصف ایشان را توصیف نمود. بهترین مثال برای روشن شدن جایگاه اهل بیت (ع) مثال عبور نور خورشید از پنجره است. در این مثال واضح است که پنجره از خود نوری ندارد؛ بلکه هر آنچه از نور از طریق پنجره عبور می کند ، تماماً نور خورشید است و هنر پنجره به این است که مانند دیوار کنار خود، حجاب نیست، بلکه مجرای گذر نور می باشد. اهل بیت (ع) در قبال خداوندی خدا این گونه اند؛ یعنی فضایی هستند که نور خدایی خداوند از طریق آن به عالم می تابد. اهل بیت (ع) می فرمایند: « نحن باب الله الذی منه یؤتی؛ ما «باب الله» هستیم که از طریق از آن خدایی اعمال می شود»؛ یعنی خداوند از باب الله وجود اهل بیت (ع) می آفریند، روزی می دهد، ثواب و عقاب می نماید و.. در این منظر، فاعل، خداست و او از مجرای باب الله، فعل انجام می دهد. بنابراین از آنجا که همه ی افعال به خداوند نسبت داده می شود، تفویض ( با معنای واگذاری امور) و غلو کردن در مورد اهل بیت (ع) جایگاهی نخواهد داشت.
برای توضیح منظر صحیح نسبت به اهل بیت (ع) با یک مثال آغاز می کنیم: انسانی را فرض کنید که در اتاقی که هیچ راه خروجی نداشته و کاملاً تاریک است، قرار دارد. شخص درون این اتاق هیچ چیزی را نمی تواند، ببیند؛ درحالی که بیرون از این اتاق، خورشید همه جا را روشن کرده است و این دیواره های اتاق هستند که مانع تابش نور خورشید به درون می شوند. حال اگر در این اتاق پنجره ای تعبیه شود، درون اتاق روشن می گردد و آن شخص می تواند برای بهره بردن از نور خورشید، به سوی این پنجره بیاید. او برای در معرض نور خورشید قرار گرفتن، در مقابل دیوار نمی ایستد؛ چون می داند که دیوار برای نور، حجاب است؛ امّا پنجره به دلیل لطیف بودن می تواند نور را از خود عبور دهد. بنابراین او رو به روی پنجره قرار می گیرد. نکته ای که در اینجا وجود دارد، این است که نوری که از طریق پنجره به درون اتاق می تابد، از آن پنجره نیست؛ یعنی پنجره از خود نور ندارد؛ بلکه هر چه نور است، پرتوهای خورشید است که به واسطه ی پنجره به درون اتاق می تابد. هنر پنجره به این است که مانند دیوار حجاب نیست؛ بلکه مجرایی برای عبور نور است. پنجره در این مثال، یعنی آن جایی که دیوار نیست.
با در نظر داشتن این مثال، به نظام عالم توجّه می کنیم. دنیا همان طور که از نامش پیداست، در عمق عالم هستی قرار دارد ( دنیا = پایین ترین، پست ترین) و به سان طبقه ی همکف ساختمان جهان هستی است. نور خدایی خداوند برای اینکه به اعماق عالم، یعنی دنیا بتابد باید از حجاب های بسیاری عبور کند؛ اما چگونه؟ آیا خداوند در عالم، پنجره هایی را برای عبور نور خدایی خود از طبقات عالم هستی و رسیدن به اعماق عالم در نظر گرفته است؟ در روایتی از معصوم (ع) نقل شده است که: « نحن باب الله ؛(1) ما باب الله هستیم.» باب یعنی چار چوب (2). به عبارت دیگر در عالم، آنجایی را که دیوار نیست، باب می گوییم؛ یعنی فضایی که نور خدایی خدا می تواند از درون آن عبور کرده و به عمق بتابد. اهل بیت (ع) می فرمایند: « نحن باب الله الذی منه یؤتی ؛ ما هستیم آن باب اللّهی که از طریق آن «أتی » های خداوندی جاری می گردد. » این «أتی » ها شامل همه ی صادره های خداوند در عالم هستی است ؛ یعنی هر چیزی که خداوند در عالم جاری می کند، از درون این چارچوب و این فضا جاری می سازد. اگر خداوند برای بنده ای خیری را اراده کند، آن را از این چارچوب بر او جاری کرده و به او می رساند و برعکس اگر عذاب را برای فردی مشیّت نماید، آن عذاب را از طریق این چارچوب بر وی جاری می کند؛
خداوند، خود این سازوکار را قرار داده است و فرموده: « ابی الله ان یجری الاشیاء الاباسباب».
خداوند این طور خواسته است که نور خدایی خود را از طریق یک سری مجاری به عالم بتاباند؛ همان گونه که نور خورشید از طریق پنجره به درون اتاق می تابد. باب الله از خود چیزی ندارد و هر چه از طریق آن می آید، از جانب خداوند متعال است. باب الله، شخص نیست که اعمال نظر کند یا شیء نیست که حجابی در مسیر نور خدا باشد؛ بلکه قیمت باب الله به این است که فضا و چارچوب به قدری لطیف می باشد که مجرای نور خداوندی خدا به سمت اعماق عالم است؛ همان گونه که هنر پنجره به این است که رقیق تر از دیوار کنار خود است و نور خورشید می تواند از طریق آن ، اتاق را روشن کند . اگر اهل بیت (ع) می فرمایند: « اذا شئنا شاء الله ؛ هنگامی که ما مشیّت کنیم خداوند مشیّت کرده است»، فقط با منظر باب اللّهی می توان آن را به درستی توجیه نمود؛ یعنی همان گونه که نوری که پنجره از خود عبور می دهد ، همان نور خورشید است ، آنچه که اهل بیت (ع) می خواهند، همان است که خداوند مشیّت نموده است. (5) به عبارت دیگر اگر ما که در عمق عالم، یعنی دنیا هستیم، بخواهیم، بدانیم که خواست خداوند چیست، باید نزد اهل بیت (ع) رفته و خواست ایشان را جویا شویم که خواست اهل بیت (ع) همان خواست خداست که وجود اهل بیت (ع) در باب الله جریان دارد.
خداوند طریق دیگری برای اثر گذاری خود در عالم قرار نداده است و فقط از طریق این باب الله است که خدایی خود را در عالم اعمال می کند . وقتی خداوند رزق را بر مخلوقات جاری می سازد، آن روزی از طریق باب الله به مخلوقات می رسد. بنابراین گفته می شود «وبیمنه رزق الوری».
اگر خداوند خالق است، نور قدرت خداوندی از مجرای باب الله به عالم می تابد و موجودات را خلق می کند؛ یعنی خداوند ابتدا باب الله را که مجرای اثر گذاری او در عوالم است، ایجاد می کند (6) و پس از آن از مجرای باب الله ، عالم و موجودات درون آن را خلق می نماید.
بنابراین در حدیث است که « نحن صنایع ربنا الخلق بعد صنایعنا».(7)
با همین ساز و کار است که می بینیم امام رضا (ع) در جواب آن زندیق نزد مأمون عبّاسی با اشاره ای که می نمایند، تصویر شیر بر پرده ای که در آنجا آویخته است، تبدیل به شیری واقعی شده ، از درون پرده بیرون می آید و آن زندیق را تکه و پاره می کند. (8) در توضیح این مطلب با توجه به مطلب یاد شده باید گفت که خداوند از باب الله وجود امام رضا (ع) در همان لحظه شیری را خلق نمود.
حال برای بیشتر در معرض نور خدایی خدا قرار گرفتن و تقرّب جستن به او و رشد و کمال باید چگونه رفتار کنیم؟ به عنوان مثال اگر گیاهی را در کنار پنجره قرار دهیم، پس از مدّتی می بینیم که ساقه ها و برگ های آن گیاه به سمت پنجره متمایل شده است؛ چرا که دیوار مقابل آن، حجاب است؛ اما پنجره مجرای خورشید است. با این کار، گیاه می تواند در معرض نوری که از آن پنجره می تابد، قرار گیرد، از آن بهره ببرد، تغذیه شود و نور، آن را رشد دهد. ما نیز که در دنیا قرار داریم، باید به جایگاهی که مجرای تابش نور خدایی خدا به دنیا است؛ توجّه کنیم و به آن سو برویم تا بتوانیم بیشتر در معرض نور خدایی خداوند قرار گیریم، از آن بهره ببریم و توسط آن نور رشد داده شویم. بنابراین خداوند در « قرآن کریم» می فرماید: « وابتغوا الیه الوسیله ؛ باید برای حرکت به سوی خداوند وسیله جست.» سازو کاری که خداوند در عالم قرار داده ، اینگونه است. در حدیث، مصداق این وسیله اهل بیت (ع) معرفی شده اند.(9) فقط از طریق وسیله است که می توان به سوی خدا تقرّب جست و غیر از آن راه دیگری وجود ندارد.(10) بنابراین رفتار عاقلانه این است که ما درعمق عالم قرار گیریم و برای تقرّب به خداوند و نیل به کمال ، به مجرای نور خدایی خدا توجّه و به آن سو حرکت کنیم. شدّت توجّه شیعیان به اهل بیت (ع) با در نظر گرفتن این مهم معنی می یابد. آنچه که در برخی احادیث به عنوان تفویض وارد شده و در جامعه مطرح است بدین معنی نیست که خداوند تمام امور را به اهل بیت (ع) واگذار کرده و خود استراحت می کند! بلکه «تفویض» به این مفهوم است که کلیه ی امور را خداوند انجام می دهد؛ امّا از مجرای وجود اهل بیت (ع) . منظر باب اللّهی نسبت به اهل بیت (ع) کاملاً توحیدی است و آنچه در جامعه تحت عنوان غلو کردن در باره ی ائمّه ی معصومان (ع) مطرح می شود موضوعیت ندارد؛ چرا که طبق این دیدگاه، همه چیز به الله نسبت داده می شود و غلو کردن در مورد خداوند بی مفهوم است. بنابراین اهل بیت (ع) می فرمایند: « در مورد ما هر فضلی را که می خواهید، قائل باشید»؛ اما یک مورد را استثنا می کنند و از اینکه به ایشان نسبت داده شود، برائت می جویند و آن ربوبیت است؛ یعنی اهل بیت (ع) از اینکه پرستیده شوند ، مردم را بر حذر می دارند و تأکید می کنند که ما را مخلوق قرار دهید. سپس هر چه می خواهید در فضل ما بگویید؛ البتّه باید اقرار نمود اصل وجودی اهل بیت (ع) و اوج فضایل این بزرگواران را احدی نمی شناسد؛ چرا که حقیقت اهل بیت (ع) همان طور که خود فرموده اند ، غیر قابل وصف است (11) و مطالبی که در این مقاله تحت عنوان باب الله بودن اهل بیت (ع) مطرح شد، مربوط به جنبه های قابل وصف ایشان است. در پایان از خداوند مسئلت می کنیم که منّت نهاده و معرفت ما را بیش از پیش نسبت به خلفایش، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) افزون گرداند.
پینوشتها:
1. این باب الله الذی منه یؤتی این وجه الله الذی یتوجه الیه الاولیاء این السبب المتصل بین الارض والسماء این صاحب یوم الفتح و ناشر رایه الهدی ( بحار الانوار، ج 99، ص 106، دعای ندبه)
فنحن باب الله الذی یؤتی منه ( بحار الانوار ، ج 25، ص 2، ج 26، ص 346 ، ج 39، ص 306، تأویل الایات الظاهره ، ص 497 ؛ فضائل الشیعه ، ص 8).
فان رسول الله ص باب الله الذی الایوتی الا منه و سبیله الذی من سلکه وصل الی الله عز وجل و کذلک کان امیر المومنین (ع) ( بحار الانوار ، ج 16، ص 358؛ الکافی ، ج 1، ص 197).
2. در کتب لغت در معنی باب به « درب ، دروازه و دریچه» اشاره شده است که مفهوم «چار چوبه» به وضوح از این معانی به دست می آید.
3. قال ابوجعفر (ع) … و بنا اثاب من اثاب و بنا عاقب من عاقب ( بحار الانوار ، ج 25، ص 20.)
امام باقر (ع) فرمودند: « و خداوند هر که را ثواب می دهد، به توسط ما ثواب می دهد و هر که را عقوبت می کند به توسط ما عقوبت می نماید.»
بنا یعذب الله عباده و بنا یثیب ( بحار الانوار ، ج 26، ص 5.)
معصوم (ع) : خداوند بندگانش را توسط ما عذاب می کند و به وسیله ی ما ثواب می دهد.
جعفر بن محمد معنعنا عن المفضل بن عمر قال قال ابوعبدالله (ع) …یا مفضل سبقت عزیمه من الله انه لا یتقبل من احد الا بنا و لا یعذب احدا الا بنا فنحن باب الله و حجته و امناوه علی خلقه و خزانه فی سمانه و ارضه ( بحار الانوار ، ج 26، ص 256، ح 32؛ تفسیر فرات الکوفی ، ص 529).
امام صادق (ع) فرمود: « ای مفضل ! همانا خداوند از کسی [ عملی را ] قبول نکند؛ مگر به واسطه ی ما واحدی را عذاب ننماید ؛ مگر به وسیله ی ما ، که ما هستیم باب الله و حجت خداوند و امنای او بر خلقش و خزان او در آسمان و زمین.»
4. عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید عن محمد بن الحسین بن صغیر عمن حدثه عن ربعی بن عبدالله عن ابی عبدالله (ع) انه قال ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا عرفه من عرفه و جهله من جهله ذاک رسول الله ص و نحن ( الکافی ج1 ص 183 ح 7- بحار الانوار ج2 ص 90 ح 14 و 15 ، ج 2 ص 168 ح 1- بصائر الدرجات ص 6 ح 1 و 2 ، ص 505 ح 2- عوالی اللالی ج 3 ص 286 ح 27)
امام صادق (ع) فرمود: « ابا نمود خداوند از اینکه اشیاء را جاری سازد؛ مگر توسط اسبابی…»
5. و نحن اذا شئنا شاء الله و اذا أردنا اراد الله ( بحار الانوار، ج 26، ص 14.)
و ما هنگامی که مشیّت کنیم، خداوند مشیت کرده است و هنگامی که اراده کنیم، خداوند اراده نموده است.
و نحن اذا شئنا شاء الله و اذا کرهنا کره الله الویل کل الویل لمن انکر فضلنا و خصوصیتنا و ما اعطانا ربنا لان من انکر شیئا مما اعطانا الله فقد انکر قدره الله عز وجل و مشیته فینا ( بحار الانوار ، ج 26، ص 7.)
معصوم (ع): و ما هنگامی که مشیت کنیم، خداوند مشیت کرده است و هنگامی که چیزی را کراهت داشته باشیم، خداوند کراهت دارد. وای بر کسی که فضل ما و خصوصیّت ما و آنچه را که خداوند به ما بخشیده انکار کند؛ چرا که هر کس که چیزی را از آنچه خداوند به ما عطا نموده، انکار کند، همانا قدرت خداوند عزّوجّل و مشیت او در مورد ما را انکار نموده.
قلوبنا اوعیه لمشیه الله فاذا شئنا والله یقول و ما تشاون الا ان یشاء الله ( بحار الانوار، ج 25، ص 336؛ ج 52 ، ص 50؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص 458؛ الغیبه طوسی، ص 246 ؛ کشف الغمه ، ج 2، ص 499؛ منتخب الانوار المضیئه، ص 139)
قلب های ما ظرفی است برای مشیّت خدا. پس هنگامی که خداوند مشیّت کند ما مشیّت می کنیم و خداوند می فرماید: « وما تشاون الا ان یشاء الله».
6. و باسناده مرفوعا الی جابر بن یزید الجعفی قال قال ابو جعفر محمد بن هلی الباقر (ع) یا جابر کان الله ولا شیء غیره ولا معلوم و لا مجهول فاول ما ابتدا من خلق خلقه ان خلق محمدا ص و خلقنا اهل البیت معه من نوره و عظمته ( بحار الأنوار، ج 25، ص 17، ح 31.)
و من ذلک ما رواه ابن بابویه مرفوعا الی عبدالله بن المبارک عن جعفر بن محمد عن ابیه عن جده عن امیر المومنین (ع) انه قال ان الله خلق نور محمد ص قبل المخلوقات باربعه عشر الف سنه و خلق معه اثنی عشر حجابا والمراد بالحجب الائمه (ع)( بحار الانوار ج25 ص 21 ح 36)
امام صادق(ع) از قول امیر المومنین (ع) می فرمایند: « خداوند نور محمد را خلق نمود چهارده هزار سال قبل از مخلوقات و همراه او دوازده حجاب آفرید، و مراد از حجاب ها ائمه (ع) هستند».
7. نحن صنائع ربنا والخلق بعد صنائعنا ( بحار الانوار ج 53 ص 178- الاحتجاج ج 2 ص 466 – الصراطالمستقیم ج 2 ص 235 – الغیبه ی اللطوسی ص 285- منتخب الانوار المضیئه ص 118)
امام زمان (عج) : خداوند ابتدا ما را آفرید و سپس خداوند هر چیز دیگر را بواسطه ما آفرید.
8. بحار الانوار ج 48 ص 41 ح 17- الامالی للصدوق ص 148 ح 19- المناقب ج 4 ص 299.
9. و قال امیرالمومنین وابتغوا الیه الوسیله انا وسیلته وانا و ولدی ذریته ( المناقب ج 3، ص 75)
امیرالمؤمنین (ع) در مورد آیه «وابتغوا الیه الوسیله » فرمود: من وسیله خداوند هستم.
10. الحسین بن محمد بن معلی بن محمد عن محمد بن جمهور عن علی بن الصلت عن الحکم و اسماعیل ابنی حبیب عن برید العجلی قال سمعت ابا جعفر (ع) یقول بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحدالله تبارک و تعالی… ( الکافی ج1 ص 145)
امام باقر (ع) فرمود: توسط ما خداوند عبادت می شود و بوسیله ما شناخته می گردد و بواسطه ما یگانه داشته می شود..
بنا عرف الله و بنا عبدالله و نحن السبیل الی الله ( بحار الانوار ،ج 46، ص 201 – کفایه الاثر ص 298).
خداوند بوسیله ما شناخته می گردد و توسط ما عبادت می شود و ما سبیل بسوی خدا هستیم.
بنا عرف الله و بنا عبدالله نحن الادلاء علی الله و لولانا ما عبدالله ( بحار الانوار ج 26 ص 260 ح 39 – التوحید ص 152)
خداوند بوسیله ما شناخته می شود و توسط ما عبادت می گردد. ما بر راه خداوند راهنما هستیم و اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی شد.
بنا یعبدالله و بنا یطاع الله و بنا یعصی الله فمن اطاعنا فقد اطاع الله و من عصانا فقد عصی الله سبقت طاعتنا عزیمه من الله الی خلقه انه لا یقبل عملا من احد الا بنا و لا یرحم احدا الا بنا و لا یعذب احدا الا بنا فنحن باب الله و حجته …( تفسیر فرات الکوفی ص 529 – بحار الانوار ج 26 ص 256 ح 32- دعائم الاسلام ج 1 ص 57).
توسط ما خداوند عبادت می گردد و بواسطه ما اطاعت می شود و به وسیله ما معصیت می شود ( در صورت عدم اطاعت ما). پس هر کس از ما اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده و هر کس ما را معصیت کند خداوند را معصیت نموده است. بدرستیکه خداوند عملی را از احدی قبول نمی کند مگر توسط ما و هیچ کس را مرحمت نمی کند مگر بوسیله ما و کسی را عذاب نمی نماید. مگر بواسطه ما، پس ما هستیم باب الله و حجت خدا…
فرات بن ابراهیم الکوفی فی تفسیره عن علی بن محمد الزهری عن احمد بن الفضل القرشی عن الحسن بن علی بن سالم الانصاری عن ابیه و عاصم و الحسین بن ابی العلاء عن ابی عبدالله (ع) فی حدیث ان رسول الله ص قال لعلی (ع) یا علی انا مدینه العلم و انت بابها فمن اتی من الباب وصل یا علی انت بابی الذی اوتی منه و انا باب الله فمن اتانی من سواک لم یصل الی و من اتی الله من سوای لم یصل الی الله ( بحار الانوار ج 40 ص 203 – وسائل الشیعه ج 27 ص 76 ح 33242)
امام صادق (ع) فرمود: رسول الله (ص) به علی (ع) فرمودند : یا علی ! من شهر علم هستم و تو درب آن شهر . پس هر کس از درب آن وارد شود به شهر می رسد. یا علی ! تو درب من هستی که از آن درب وارد شوند ، و من درب خداوند هستم. پس هر کس از غیر طریق تو به سوی من آید به من نرسد و هر کس از غیر من به سوی خداوند بیاید به خدا نرسد.
11. لاتسمونا اربابا و قولوا فی فضلنا ما شئتم فانکم لن تبلغوا من فضلنا کنه ما جعله الله لنا و لا معشار العشر لا نا آیات الله و دلائله و حجج الله و خلفاؤه .. ( بحار الانوار ج 26 ص 5)
ما را پروردگار نخوانید و سپس هر چه می خواهید در فضل ما بگویید . چرا که شما در فضل ما به کنه آنچه خداوند برای ما قرار داده است نخواهید رسید… یا أبا ذر انا عبدالله عز وجل و خلیفته علی عباده لا تجعلونا اربابا و قولوا فی فضلنا ما شئتم فانکم لا تبلغون کنه ما فینا و لا نهایته فان الله عز وجل قد اعطانا اکبر و اعظم مما یصفه واصفکم او یخطر علی قلب احدکم فاذا عرفتمونا هکذا فأنتم المؤمنون ( بحار الانوار ج 26 ص 1)
ای اباذر! من بنده خداوند عز وجل و خلیفه او بر بندگانش هستم. ما را پروردگار قرار ندهید و سپس هر آنچه می خواهید در فضل ما بگویید چرا که شما به آنچه در کنه ما هست و نهایت آن نمی رسید. همانا خداوند عز وجل بزرگتر و عظیم تر از آنچه را که وصف کند وصف کننده شما ، یا به قلب هر کس از شما خطور کند به ما عطا نموده است . پس زمانی که اینچنین ما را شناختید در آنصورت شما مؤمن هستید.
ایاکم و الغلو فینا قولوا انا عبید مربوبون وقولوا فی فضلنا ما شئتم ( بحار الانوار ج 10 ص 92، ج 25 ص 270 ح 18 – تحف العقول ص 104 – غررالحکم ص 118 ح 2053 – الصراطالمستقیم ج 1 ص 95)
در باره ما غلو نکنید بلکه بگویید ما بنده و تربیت شده هستیم و سپس هر آنچه خواستید در فضل ما بگویید.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد عن ربعی عن زراره عن ابی جعفر (ع) قال سمعته یقول ان الله عز وجل لایوصف… وان النبی ص لایوصف… وانا لانوصف….( الکافی ج 2 ص 182 ح 16- بحار الانوار ج 73 ص 30- المؤمن ص 30)
امام باقر (ع) فرمود: به درستی که خداوند عزوجل قابل وصف نیست… بدرستیکه پیامبر (ص) قابل وصف نیست.. بدرستیکه ما قابل وصف نیستیم.
منبع :مجله موعود 141
/ج