خانه » همه » مذهبی » اهل کتاب در انگاره‌ی اسلامی

اهل کتاب در انگاره‌ی اسلامی

با تأکید بر آموزه‌های سده‌های نخستین اسلامی

اهل کتاب در انگاره‌ی اسلامی

واژه اهل کتاب یا قوم کتاب به پیروان ادیانی اشاره دارد که دارای کتاب آسمانی هستند و قبل از اسلام نازل شده اند و غالبا به یهودیان و مسیحیان اطلاق می‌شود. بعضی مواقع سایر رده‌های مذهبی نظیر

31670 ketab - اهل کتاب در انگاره‌ی اسلامی
31670 ketab - اهل کتاب در انگاره‌ی اسلامی
نوشته استفان کوری
مترجم: زهره شجاعی
واژه اهل کتاب یا قوم کتاب به پیروان ادیانی اشاره دارد که دارای کتاب آسمانی هستند و قبل از اسلام نازل شده اند و غالبا به یهودیان و مسیحیان اطلاق می‌شود. بعضی مواقع سایر رده‌های مذهبی نظیر زردتشتیان و هندوها نیز اهل کتاب در نظر گرفته می‌شوند. بعضی آیات قرآن نیز به صائبین که یکی از فرق عرفانی مسیحیت نظیر ماندین ها، الچاسیت ‌هاو آرکونتیک هاست، اشاره دارند.
نگاه متون اسلامی‌از قرن یازدهم تا هجدهم به اهل کتاب عمدتا ناظر به ذمی بودن آنهاست و از آنجا که ذمی بودن نسبت به مسلمان بودن منزلت پایین تری محسوب می‌شد، برخی یهودیان و مسیحیان در صدد بودند که موقعیت بالاتری در دولت اسلامی کسب کنند. مسلمانان کتب مقدس یهودیان (تورات و زبور) و مسیحیان( انجیل) را کتب وحیانی برحق می‌دانند، اگرچه اعتقاد دارند که بخشی از این کتب مقدس توسط قرآن منسوخ یا تصحیح و مابقی آن توسط یهودیان و مسیحیان تحریف شده است.
قرآن تصویری دوسویه از اهل کتاب ارائه می‌دهد، گاه از آنان تمجید می‌کند و گاه آنان را محکوم می‌سازد.( بقره 62). از یکسو به مسلمانان امر می‌شود که همان خدایی را بپرستند که اهل کتاب؛ همانان که مفتخر به دریافت وحی الهی هستند؛ عبادت می‌کنند و از سوی دیگر غالبا به خاطر اشتباهاتی که ناشی از ضعف ایمانشان بوده، مورد سرزنش واقع شده اند.(مائده 5،انفال 29-35) به نظر می‌رسد این تفاوت لحن مربوط به شرایط محیطی است که آیات قرآنی نازل شده اند. خطاب پیامبر در مکه مستقیما به بت پرستانی بود که در تقابل با وی بوده اند اما بر این باور بود که یهودیان و مسیحیان به عنوان یکتاپرستان وی را به پیامبری می‌شناسند اگرچه پس از هجرت به مدینه روشن شد که بسیاری از یهودیان و مسیحیان به اسلام گردن ننهادند. در نتیجه سور مکی به طور کلی تصویر مطلوب تری از اهل کتاب ارائه می‌دهند، در حالیکه در سور مدنی این تصویر تا حدودی منفی است.
یهودیان علیرغم اینکه به خاطر وجود پیامبران متعدد در میانشان از امتیاز ویژه ای برخوردارند اما قرآن آنان را به جهت عصیان در برابر خدا و تحریف و کتمان کتب مقدسشان مورد انتقاد قرار داده است. (بقره 75، آل عمران 78، نساء 46، مائده 13 و 41) همچنین آنان به خاطر تعلیم کذب (بقره 78، آل عمران 79) و رفتارهای غیراخلاقی اشان مانند حرص، سرقت، بت پرستی، گرفتن نزول و عدم حفظ حرمت شنبه مورد اتهام هستند. بقره 75، آل عمران 78،نساء 153-156 و 160-161،مائده 56-64،اعراف 163-166) قرآن بیان می‌کند که خداوند قوم یهود را به خاطر انجام این گناهان مورد لعنت قرار داده است.(مائده 13) و یهودیانی که اسلام را نپذیرند به همان عذاب ابدی مشرکان و کافران مبتلا می‌شوند.(بقره 80)اما مسیحیان در سوره‌های اولیه غالبا به عنوان همفکر و دوستان نزدیک مسلمانان معرفی شده اند.(مائده 82) با اینحال قرآن با چندین تفکر اساسی مسیحیت مخالف است. با اینکه کتاب مقدس مسلمانان (قرآن)پیامبری عیسی را به رسمیت شناخته (آل عمران 45-53) اما الوهیت و مصلوب شدن وی را انکار می‌کند. (نساء 157و 158،مائده 116و 117) همچنین عقاید تثلیث و پسر خدا بودن عیسی نیز مردود است. (نساء 171و 172، مریم 35) بنابراین پیروان باورمند به این عقاید، کافرانی تلقی می‌شوند که در معرض جهنم قرار دارند. (مائده 76)مسیحیان هم نظیر یهودیان متهم به تحریف کتاب مقدس خود هستند.

بیشتر بخوانید: بررسی انگاره ی تعارض علم و دین

تصویر ارائه شده از اهل کتاب در احادیث و ادبیات فقهی اولیه مسلمانان، نزدیکی قابل توجهی را با عقاید و رسوم یهودیان و مسیحیان نشان می‌دهد. زیرا که اهل کتاب ابتدائا جمعیت کثیری در امپراطوری گسترده مسلمانان بودند. به طور کلی این ادبیات اهل کتاب را در یک نگره منفی نشان می‌دهد. بسیاری از احادیث نسبت به نفوذ و تأثیرگذاری ناحق آنان ابراز نگرانی می‌کنند و به مسلمانان هشدار می‌دهند که از آنان تقلید نکنند. همچنین احادیث اسلامی ‌برای اهل کتابی که حامیت سیاسی مسلمانان را پذیرفته باسند، زمینه هایی را تحت عنوان ذمی فراهم نموده تا آنها عملا تحت الحمایه حکومت اسلامی قرار گیرند. چنین برنامه ای یهودیان و مسیحیان را قادر می‌سازد ضمن آنکه در جوامع اسلامی زندگی می‌کنند، به اعتقادات خود نیز پایبند باشند. همچنین وقتی اقلیت‌های غیرمسلمان به صورت شهروند درجه دو پذیرفته شدند، عمدتا می‌توانند همزیستی مسالمت آمیزی در کنار مسلمانان در طول قرون داشته باشند بدون این که با آزار و اذیت هایی نظیر آنچه گروه‌های اقلیت مذهبی در اروپا با آن مواجه بودند، روبرو شوند.
نگاه متون اسلامی‌از قرن یازدهم تا هجدهم به اهل کتاب عمدتا ناظر به ذمی بودن آنهاست و از آنجا که ذمی بودن نسبت به مسلمان بودن منزلت پایین تری محسوب می‌شد، برخی یهودیان و مسیحیان در صدد بودند که موقعیت بالاتری در دولت اسلامی کسب کنند. عده معدود نظیر جان دامسکوس حتی به مناظرات کلامی با مسلمانان پرداختند. تعابیر جدلی اسلامی به تبع اندیشمندانی نظیر ابن هضم اندولسی (م 1064)، ابن عربی (م 1148) و غزالی (م 1111)، انتقادات اولیه از یهودیت و مسیحیت را تکرار نمودند و تئوری‌های مختلفی را برای اثبات و توضیح تحریف در متون مقدسشان مطرح کرده اند و گناه چنین مصیبتی را به چهره‌های شناخته شده ای مانند عزراء نبی در عهد عتیق، حواری پولس مسیحی و کنستانتین امپراطور بیزانس نسبت می‌دهند.
از ابتدای قرن هجدهم روشنفکران اسلامی دریافتند که مسلمانان می‌توانند مسائل بسیاری را از مسیحیان غرب یاد بگیرند اما هم چنان بر ادعای برتری سیستم مذهبی اسلامی پافشاری می‌کردند. اهل کتاب همچنین به خاطر کتمان پیش گوویی کتاب مقدس درباره نبوت حضرت محمد و پیروزی اسلام مورد اتهام هستند. آثار صوفیه نظیر اشعار مولانا جلال الدین رومی (مولوی) به عیسی و سایر قدیس مطرح در کتب مقدس، به عنوان الگو می‌نگرند با این حال انتقادات مشابهی از یهودیان و مسیحیان دربردارند. تمامی این متون بازتاب دهنده این باور هستند که (حضرت) محمد به عنوان رسول خاتم، جایگزین تمامی وحی‌های ناقص موجود در کتب مقدس است.
در عصر جدید، ایجاد تغییرات اساسی در روابط جهان اسلام و غرب، سبب تحول نگرش مسلمانان نسبت به اهل کتاب شد. از ابتدای قرن هجدهم روشنفکران اسلامی دریافتند که مسلمانان می‌توانند مسائل بسیاری را از مسیحیان غرب یاد بگیرند اما هم چنان بر ادعای برتری سیستم مذهبی اسلامی پافشاری می‌کردند. در همین ایام دولت‌های استعمارگر اروپایی می‌کوشیدند تا ارزش‌های غربی را بر جوامع اسلامی تحمیل کنند، اما دول مسلمان غربزده در تحصیل رونق و شکوفایی وعده داده شده، شکست خوردند.
با فرو ریختن نظام ذمی و رشد ملی گرایی، خشونت نژادی و مذهبی در جهان اسلام فوران کرد. این مسأله به خصوص در فلسطین که بساری از مسلمانان شاهد تأسیس اسراییل به عنوان طرح مستعمراتی غرب هستند، بیستر قابل توجه است. در اواخر قرن بیستم، احیاگران اسلامی (اسلام گرایان) نفوذ خود را گسترش دادند و عمدتا مصالحه با روشنفکران را به شدت رد کردند. اسلام گرایان خواستار بازگشت به دوران باشکوه تمدن اسلامی سابق از راه تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالحرب (خانه جنگ: یعنی بخشی از جهان که توسط حکومت اسلامی اداره نمی‌شود.) و بازگرداندن اقلیت‌های غیز مسلمان به موقعیت اجتماعی ذمی مطابق با گذشته هستند.
همچنین نگاه کنید مسیحیت و اسلام؛ اسلام و سایر ادیان؛ یهودیت و اسلام؛ اقلیت ها؛ ذمی
کتابنامه :
هربرت بوس، اسلام، یهودیت و مسیحیت: شباهت‌های کلامی و تاریخی، ترجمه آلیسون براون، پرینستون، ناشر: مارکوس وینر 1998
هاگ گودارد، برداشت مسلمانان از مسیحیت، لندن: گری سیل،1996
هوا لازارس-یافه، جهان‌های در هم تنیده: اسلام قرون وسطایی و انجیل انتقادی، پرینستون، دانشگاه پرینستون،1992

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد