اهمیت و ضرورت تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه مصباح یزدی
اهمیت تربیت اخلاقی
نتایج پژوهشها و تحقیقات بیانگر آن است که اساسا یکی از مهم ترین معضلات و مشکلات بشری در تمام ابعاد تربیت، ناشی از وضعیت نابهنجار اخلاقی جوامع است. به عبارت دقیقتر، یکی از عوامل بحران زا در مسائل اجتماعی، احساس محرومیت از استکمالات معنوی و اخلاقی است.
تربیت دارای ساخت های متعددی از قبیل تربیت جنسی، تربیت عقلانی، تربیت عاطفی، تربیت اخلاقی و تربیت اجتماعی است. تربیت اخلاقی یکی از مهم ترین ساحت های فرایند تربیت، و مقدم بر سایر ساحتها، بلکه زیربنای آنهاست. این جایگاه ویژه از آن جهت است که تربیت اخلاقی دربرگیرنده همه ابعاد و ساحتهای شخصیت انسان، و نیز دربرگیرنده همه مراحل رشد انسان از کودکی تا سالمندی است و در هیچ دوره ای از زندگی انسان متوقف نمی شود؛ یعنی، نمی توان گفت این فرد به مرحله ای از رشد و بلوغ رسیده است که دیگر به تربیت اخلاقی احتیاج ندارد. از سوی دیگر، تربیت اخلاقی تعیین کننده سطح رشد و کمال آدمی در عرصه روابطش با خدا، جامعه و طبیعت است. به عبارت دیگر، می توان گفت تربیت اخلاقی، به نوعی در انسان اعتدال ایجاد می کند، و این اعتدال موجب می شود که ساحت های دیگر تربیت انسان هم به تناسب رشد کنند و پرورش یابند.
یکی از آفتهای اصلی هر جامعهای که دشمن هم از آن فرصت به منظور ضربه زدن به جامعه نهایت بهره برداری را می کند، آفت فرهنگی است. ریشه هرگونه آفت فرهنگی و تأثیرپذیری از تهاجم فرهنگی، سست بودن مبانی اعتقادی و اخلاقی افراد است. اگر سیاست گذاران، برنامه ریزان، مدیران و توده مردم یک جامعه تحت تعلیم و تربیت صحیح و کافی قرار نگیرند و از ناحیه علم، اخلاق و عقاید آسیب ببینند، حفظ و بقای آن جامعه در معرض تهدید جدی قرار می گیرد؛ اگرچه برخی از رهبران آن جامعه افرادی صالح باشند. نمونه چنین انحرافی را در تاریخ اسلام به وضوح می توان دید؛ چنان که نظام اسلامی از مسیر اصلی خود به انحراف کشیده شد و کار به جایی رسید که ظالمانی مانند ابوسفیان در رأس حکومت اسلامی قرار گرفتند. این انحراف بزرگ که برای اسلام هزینه های سنگینی را برجای گذاشت، ناشی از ضعف علم، اخلاق، بینش و گرایش توده مردم بود که هنوز تعلیم و تربیت صحیحی نداشتند.
نتایج پژوهشها و تحقیقات بیانگر آن است که اساسا یکی از مهم ترین معضلات و مشکلات بشری در تمام ابعاد تربیت، ناشی از وضعیت نابهنجار اخلاقی جوامع است. به عبارت دقیق تر، یکی از عوامل بحران زا در مسائل اجتماعی، احساس محرومیت از استکمالات معنوی و اخلاقی است. اگر دیده می شود که جامعه دچار فساد در تربیت جنسی و تربیت اجتماعی است، دلیل آن غافل شدن از تربیت اخلاقی است. اگر این سنگ بنا (تربیت اخلاقی) به خوبی پایه گذاری شود، می توان امیدوار بود که در سایر ابعاد تربیت سرافرازی و موفقیت حاصل شود. فراگیری و شناختن و شناساندن فضایل و رذایل و ایجاد زمینه برای روی آوردن به فضایل و به کار بستن سازوکارها و شیوه های ایجاد و تثبیت فضایل و نیز زایل ساختن رذایل، به منظور نیل به کمال و سعادت جاودانه به اعتقاد علامه مصباح یزدی، انحطاط اخلاقی مردم یک جامعه در نابسامان کردن آن جامعه نقش بسیار مهمی دارد. ایشان در این زمینه می فرمایند: «انحطاط فرهنگی و سقوط معنوی و اخلاقی بخش معتنابهی از مردم می تواند در نابسامان ساختن وضع معیشتی و اقتصادی جامعه و به تباهی کشاندن نظام حقوقی و سیاسی حاکم بر جامعه تأثیر قاطع داشته باشد». (1)
از جمله راهکارهای لازم برای رشد و تقویت بنیه اخلاقی جوامع، اهتمام ورزیدن به بعد تربیت اخلاقی در تعلیم و تربیت است؛ چراکه پیشرفت و دوام هر جامعه ای در گرو داشتن تعلیم و تربیت فعال و بانشاط است. در واقع، بنیادی ترین و سودمندترین شیوه حفظ و تقویت هر جامعه ای، فعالیتهای آموزشی و پرورشی است.
یکی از آفتهای اصلی هر جامعهای که دشمن هم از آن فرصت به منظور ضربه زدن به جامعه نهایت بهره برداری را می کند، آفت فرهنگی است. ریشه هرگونه آفت فرهنگی و تأثیرپذیری از تهاجم فرهنگی، سست بودن مبانی اعتقادی و اخلاقی افراد است. اگر سیاست گذاران، برنامه ریزان، مدیران و توده مردم یک جامعه تحت تعلیم و تربیت صحیح و کافی قرار نگیرند و از ناحیه علم، اخلاق و عقاید آسیب ببینند، حفظ و بقای آن جامعه در معرض تهدید جدی قرار می گیرد؛ اگرچه برخی از رهبران آن جامعه افرادی صالح باشند. نمونه چنین انحرافی را در تاریخ اسلام به وضوح می توان دید؛ چنان که نظام اسلامی از مسیر اصلی خود به انحراف کشیده شد و کار به جایی رسید که ظالمانی مانند ابوسفیان در رأس حکومت اسلامی قرار گرفتند. این انحراف بزرگ که برای اسلام هزینه های سنگینی را برجای گذاشت، ناشی از ضعف علم، اخلاق، بینش و گرایش توده مردم بود که هنوز تعلیم و تربیت صحیحی نداشتند.
نتایج پژوهشها و تحقیقات بیانگر آن است که اساسا یکی از مهم ترین معضلات و مشکلات بشری در تمام ابعاد تربیت، ناشی از وضعیت نابهنجار اخلاقی جوامع است. به عبارت دقیق تر، یکی از عوامل بحران زا در مسائل اجتماعی، احساس محرومیت از استکمالات معنوی و اخلاقی است. اگر دیده می شود که جامعه دچار فساد در تربیت جنسی و تربیت اجتماعی است، دلیل آن غافل شدن از تربیت اخلاقی است. اگر این سنگ بنا (تربیت اخلاقی) به خوبی پایه گذاری شود، می توان امیدوار بود که در سایر ابعاد تربیت سرافرازی و موفقیت حاصل شود. فراگیری و شناختن و شناساندن فضایل و رذایل و ایجاد زمینه برای روی آوردن به فضایل و به کار بستن سازوکارها و شیوه های ایجاد و تثبیت فضایل و نیز زایل ساختن رذایل، به منظور نیل به کمال و سعادت جاودانه به اعتقاد علامه مصباح یزدی، انحطاط اخلاقی مردم یک جامعه در نابسامان کردن آن جامعه نقش بسیار مهمی دارد. ایشان در این زمینه می فرمایند: «انحطاط فرهنگی و سقوط معنوی و اخلاقی بخش معتنابهی از مردم می تواند در نابسامان ساختن وضع معیشتی و اقتصادی جامعه و به تباهی کشاندن نظام حقوقی و سیاسی حاکم بر جامعه تأثیر قاطع داشته باشد». (1)
از جمله راهکارهای لازم برای رشد و تقویت بنیه اخلاقی جوامع، اهتمام ورزیدن به بعد تربیت اخلاقی در تعلیم و تربیت است؛ چراکه پیشرفت و دوام هر جامعه ای در گرو داشتن تعلیم و تربیت فعال و بانشاط است. در واقع، بنیادی ترین و سودمندترین شیوه حفظ و تقویت هر جامعه ای، فعالیتهای آموزشی و پرورشی است.
چیستی تربیت اخلاقی
از دیدگاه علامه مصباح یزدی یکی از پرسش های شاخص در عرصه تربیت اخلاقی، چیستی آن است. در اعصار گذشته، تربیت اخلاقی بخشی از علم اخلاق به حساب می آمده و در ضمن مباحث اخلاقی استطرادا مطرح می شده است. ارتباط بین اخلاق و تربیت به حدی بوده که مرز مشخصی بین آن دو وجود نداشته است. حتی این نزدیکی به گونه ای بوده است که اخلاقی بودن و تربیت کردن فرد با متخلق کردن او به اخلاق خوب یکسان در نظر گرفته می شده و در ضمن تعریف تربیت اخلاقی به دانش اخلاق نیز اشاره می شده است. برای نمونه، فیض کاشانی در تعریف تربیت اخلاقی گفته است: «فراگیری و شناختن و شناساندن فضایل و رذایل و ایجاد زمینه برای روی آوردن به فضایل و به کار بستن سازوکارها و شیوه های ایجاد و تثبیت فضایل و نیز زایل ساختن رذایل، به منظور نیل به کمال و سعادت جاودانه».(2) ایشان در عین آنکه دانش اخلاق را تعریف کرده، به چگونگی دستیابی به آن و به فرایند بودن تربیت اخلاقی نیز توجه کرده است.
طبق تعریفی که فیض کاشانی از تربیت اخلاقی عرضه کرده است، تربیت اخلاقی به معنای کاربست ویژه یافته های تعلیم و تربیت برای تحقق اهدافی است که در حوزه علم اخلاق بیان گردیده و پذیرفته شده است. علامه مصباح یزدی با مفروض گرفتن انواع تربیت های موجود در جامعه و مقایسه آنها با یکدیگر، تربیت اخلاقی را این گونه تعریف می کند: «تربیت اخلاقی برنامه ریزی برای رشد اخلاق متربیان، دانشجویان و دانش آموزان در جهت مطلوب اسلام است».(3)
با دقت در کلام علمای اخلاق، متوجه می شویم که تربیت اخلاقی مستلزم فراهم کردن زمینه های آموزشی و پرورشی خاصی، برای شکوفایی و تثبیت یک سلسله ارزش های اخلاقی فطری است که انسان از آغاز تولد با خود به همراه دارد. با توجه به آیات ابتدایی سوره مبارکه شمس، حضور فطری این ارزش ها به وضوح دیده می شود. در واقع، نفس انسان، هم استعداد ترقی و تکامل، وهم استعداد سقوط و تنزل را دارد. اگر انسان نفسش را «تزکیه» کند، رشد می کند و بارور می شود، و اگر آن را «تدسیه) کند، رو به ضعف و سستی می رود و فاسد می گردد.
بنابراین با توجه به حضور فطری ارزشها در انسان و با ملاحظه تعریفهایی که علمای اخلاق و دانشمندان تعلیم و تربیت در این زمینه عرضه کرده اند، تربیت اخلاقی را این گونه تعریف می کنیم:
«برنامه ریزی برای چگونگی به کارگیری و پرورش استعداها و قوای درونی (قابلیت های اخلاقی)، و همچنین توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیده اخلاقی، به منظور نیل به فضایل عالی اخلاقی و دوری از رذیلت ها و نابود کردن آنها».
با توجه به آنچه گفته شد، در تربیت اخلاقی، رویکرد اصلی متوجه پرورش استعداهای اخلاقی و رسیدن به کمالات اخلاقی است؛ در حالی که در تربیت علمی، هدف، شکوفایی استعدادهای علمی و کسب مراتب بالای علمی است، از همین رو، نگرش به انسان، عمدتا ابزاری و آلی است.
با دقت در این سخنان مشخص می شود که اولا، تربیت اخلاقی، در حوزه تربیت قرار دارد و یکی از حیطه های آن است، اگرچه با اخلاق نیز مرتبط است؛ ثانیة، بین اخلاق و تربیت اخلاقی تفاوت وجود دارد، چون تربیت اخلاقی، به معنای به کارگیری دانش تربیت برای تخلق فرد به اخلاق حسنه و مبارزه با اخلاق رذیله است؛ اما اخلاق را که شامل صفات، رفتارها و آداب اخلاقی می شود، به نحوی می توان موضوع تربیت اخلاقی دانست؛ به این صورت که در تربیت اخلاقی، از نحوه تخلق افراد به صفات، رفتارها و آداب اخلاقی بحث می شود.
طبق تعریفی که فیض کاشانی از تربیت اخلاقی عرضه کرده است، تربیت اخلاقی به معنای کاربست ویژه یافته های تعلیم و تربیت برای تحقق اهدافی است که در حوزه علم اخلاق بیان گردیده و پذیرفته شده است. علامه مصباح یزدی با مفروض گرفتن انواع تربیت های موجود در جامعه و مقایسه آنها با یکدیگر، تربیت اخلاقی را این گونه تعریف می کند: «تربیت اخلاقی برنامه ریزی برای رشد اخلاق متربیان، دانشجویان و دانش آموزان در جهت مطلوب اسلام است».(3)
با دقت در کلام علمای اخلاق، متوجه می شویم که تربیت اخلاقی مستلزم فراهم کردن زمینه های آموزشی و پرورشی خاصی، برای شکوفایی و تثبیت یک سلسله ارزش های اخلاقی فطری است که انسان از آغاز تولد با خود به همراه دارد. با توجه به آیات ابتدایی سوره مبارکه شمس، حضور فطری این ارزش ها به وضوح دیده می شود. در واقع، نفس انسان، هم استعداد ترقی و تکامل، وهم استعداد سقوط و تنزل را دارد. اگر انسان نفسش را «تزکیه» کند، رشد می کند و بارور می شود، و اگر آن را «تدسیه) کند، رو به ضعف و سستی می رود و فاسد می گردد.
بنابراین با توجه به حضور فطری ارزشها در انسان و با ملاحظه تعریفهایی که علمای اخلاق و دانشمندان تعلیم و تربیت در این زمینه عرضه کرده اند، تربیت اخلاقی را این گونه تعریف می کنیم:
«برنامه ریزی برای چگونگی به کارگیری و پرورش استعداها و قوای درونی (قابلیت های اخلاقی)، و همچنین توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیده اخلاقی، به منظور نیل به فضایل عالی اخلاقی و دوری از رذیلت ها و نابود کردن آنها».
با توجه به آنچه گفته شد، در تربیت اخلاقی، رویکرد اصلی متوجه پرورش استعداهای اخلاقی و رسیدن به کمالات اخلاقی است؛ در حالی که در تربیت علمی، هدف، شکوفایی استعدادهای علمی و کسب مراتب بالای علمی است، از همین رو، نگرش به انسان، عمدتا ابزاری و آلی است.
با دقت در این سخنان مشخص می شود که اولا، تربیت اخلاقی، در حوزه تربیت قرار دارد و یکی از حیطه های آن است، اگرچه با اخلاق نیز مرتبط است؛ ثانیة، بین اخلاق و تربیت اخلاقی تفاوت وجود دارد، چون تربیت اخلاقی، به معنای به کارگیری دانش تربیت برای تخلق فرد به اخلاق حسنه و مبارزه با اخلاق رذیله است؛ اما اخلاق را که شامل صفات، رفتارها و آداب اخلاقی می شود، به نحوی می توان موضوع تربیت اخلاقی دانست؛ به این صورت که در تربیت اخلاقی، از نحوه تخلق افراد به صفات، رفتارها و آداب اخلاقی بحث می شود.
پینوشت:
١. محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ، ص ۱۳۹۱
2. مولا محسن فیض کاشانی، الحقائق فی محاسن الأخلاق، ص ۱۳ و 54، به نقل از: محمد بهشتی، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، ج ۵، ص۱۱۷.
3. جمعی از نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر: گفت و گوها، ص۲۶..
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، قم 1393