اهمیت مشورت در روایات
گاهی انسان در کارهای مهمّ درمانده می شود و نمی داند که چه کند. در این شرایط او نیاز به یک پشتوانه روحی دارد تا کار را به درستی به انجام رساند. این جاست که مشورت به عنوان یک پشتوانه و دل گرمی برای انسان مطرح می شود؛ چرا که انسان با بررسی نظرات دیگران، کار را با اطمینان بیشتری دنبال می کند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:
«وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ»[1]؛
«هیچ پشتوانه ای مطمئن تر از مشورت وجود ندارد».
دلیل این مطلب هم روشن است؛ زیرا مشورت یعنی ضمیمه کردن فکر و تجربه دیگران به فکر و تجربه خود. به عنوان مثال اگر از مشورت دو مشاور بهره مند شویم که هر یک 40 سال تجربه داشته باشند، آن را به تجربه 20 ساله خود می افزاییم و در نتیجه با تجربه ای معادل 100 سال وارد کار می شویم.
همه انسان ها به مشورت نیاز دارند و حتّی معصومین (علیهم السلام) نیز برای بیان اهمّیت و نقش مهمّ مشورت در زندگی انسان، در مواردی از امور جامعه و یا امور شخصی، مشورت کرده اند.
حسن بن جَهِم می گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) بودیم که حضرت یادی از پدر بزرگوارشان آقا امام کاظم (علیه السلام) کردند و فرمودند:
«کانَ عَقْلُهُ لَاتُوَازَنُ بِهِ الْعُقُولُ وَ رُبَّمَا شَاوَرَ الْأَسْوَدَ مِنْ سُودَانِهِ فَقِیلَ لَهُ تُشَاوِرُ مِثْلَ هَذَا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی رُبَّمَا فَتَحَ عَلَی لِسَانِهِ قَالَ فَکانُوا رُبَّمَا أَشَارُوا عَلَیهِ بِالشَّی ءِ فَیعْمَلُ بِهِ مِنَ الضَّیعَةِ وَ الْبُسْتَانِ»[2]؛
«با این که تمام عقول با عقل او برابری نمی کرد اما گاهی با غلامان سیاه خود مشورت می نمود. دیگران از روی تعجب به امام گفتند: شما با اشخاص مثل این سیاهان مشورت می کنید؟! امام فرمود: آری گاهی خداوند به زبان آنان در کار ما گشایشی به وجود می آورد و بدین گونه گاهی همین سیاهان درباره مسایل کشاورزی و باغ و مزرعه نظر می دادند و امام به رأی آنان عمل می کرد».
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به این مهم توجه داده و می فرماید:
وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ[3]؛
وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[4]؛
و حضرات معصومین (علیهم السلام) نیز بیانات و توصیه های فراوانی در این خصوص دارند که در این جا به ذکر چند روایت اکتفا می شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«انَّه ما مِن رِجلٍ یشاوِرُ احَدا إلّا هُدِی إلَی الرُّشد»[5]؛
«احدی از انسان ها در کارهای خود مشورت نمی کند مگر این که به راه راست و مطلوب هدایت می شود».
و نیز در روایات متعدد از امام علی (علیه السلام) بیان شده است:
«المَشوَرةُ تجلِبُ لَک صَوابَ غَیرِک»[6]؛
«مشورت، اندیشه های درست دیگران را برایت به ارمغان می آورد».
«لا ظَهِیر کالمُشاوِرَة و الإستِشارة عَینُ الهِدایة»[7]؛
«هیچ پشتیبان و تکیه گاهی همچون مشورت نیست و مشورت عین هدایت است».
«الإستِشارَةُ عَین الهِدایة، و قَد خَاطَر مَنِ استَغنَی بِرأیه»[8]؛
«مشورت خواستن عین هدایت پیدا کردن است؛ و کسی که به رأی و نظر خویش اکتفاء کند خود را به خطر افکنده است».
البته باید دانست؛ هدف از مشورت، یافتن بهترین گزینه ها و برترین راه ها و شیوه های اجرایی است. این مسئله موجب می شود که در گزینش مشاور، شرایط دقیقی رعایت شود. در اسلام نیز نصوص بسیاری در رابطه با اهمیت مشورت و چگونگی مشاوران آمده است.
در نصوص دینی ویژگی ها و شایستگی های بسیاری در رابطه با مشاور مطرح شده است از جمله:
ایمان[9]، خردمندی[10]، تخصص و دانایی[11]، خیرخواهی[12]، خوف الهی[13]، تقوا و پارسایی[14]، آزادگی و دین داری[15]، دل سوزی، صمیمیت و برادری[16]، رازداری[17].
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«اسْتَشِرِ الْعَاقِلَ مِنَ الرِّجَالِ الْوَرِعَ فَإِنَّهُ لَا یأْمُرُ إِلَّا بِخَیرٍ- وَ إِیاک وَ الْخِلَافَ- فَإِنَّ خِلَافَ الْوَرِع»[18]؛
«با مرد خردمند پارسا مشورت کن که او جز به خیر نظر ندهد، و مبادا خلاف آن کنی زیرا مخالفت با پارسای خردمند تباهی در دین و دنیا است.
آن حضرت در جای دیگر می فرماید:
«مشورت دارای حدودی است که باید رعایت شود وگرنه ضررش بیش از نفع آن خواهد بود؛ کسی که با او مشورت می کنید باید عاقل، آزاد، رفیق و فهمیده باشد که به منظورشان پی ببرد. زیرا اگر عاقل باشد به شما نفع می رسد و اگر آزاد و متدین باشد در نصیحت و راهنمایی شما می کوشد و چنانچه رفیق واقعی باشد اسرار شما را پنهان خواهد نمود، و اگر هم درست منظور شما را درک نماید آن وقت مشورتی کامل انجام پذیرفته است.[19] در مقابل موارد گفته شده اموری چون: بخل، ترس و حرص از موانع مشورت قلمداد شده است. امام علی (علیه السلام) می فرماید:
«با فرد بخیل، ترسو و حریص مشورت نکن زیرا در هر یک از آنان نقطه ضعفی وجود دارد که مانع از نیل تو به حقیقت می شوند».[20]
لذا معلوم می شود که مهمترین مشکل در بی نتیجه بودن مشورت ها، عدم رعایت حدود آن می باشد که در صورت رعایت آن حدود و شرایط قطعاً نتیجه مطلوب حاصل می شود.
پی نوشت ها:
[1] . الکافى، ج 8، ص 20، ح 4.
[2] . وسائل الشیعة، ج 12، 44، باب 24، جواز مشاورة الإنسان من دونه، ح 15602.
[3] . شورى( 42)، آیه 38.
[4] . آل عمران( 3)، آیه 159.
[5] . نورالثقلین، ج 4، ص 584.
[6] . محمدى رى شهرى، محمد، میزان الحکمة، ج 6، ص 2900، نشر دارالحدیث.
[7] . وسائل الشیعه، ج 8، صفحه 425، باب 21 از ابواب احکام العشرة.
[8] . میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900.
[9] . کوفى، ابى القاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفى، تحقیق محمد الکاظم،( تهران: وزارت ارشاد)، ص 625.
[10] . بحارالانوار،( تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ج 72، ص 105.
[11] . همان، ص. 100.
[12] . همان، ص. 105.
[13] . همان، ص. 98.
[14] . همان، ص. 100.
[15] . صدوق، الامالى، ص 306؛ منتخب میزان الحکمه، ج 1، ص 557.
[16] . همان.
[17] . همان.
[18] . بحار الأنوار، ج 72، ص 101.
[19] . مکارم الأخلاق، ص 318.
[20] . شهیدى، سید جعفر، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، نامه 53( خطاب به مالک اشتر)، ص 328.
منبع: حوزه نت