داستان سکنای حضرت آدم و حوا در بهشت و چرایی اخراج آنان از بهشت در قرآن کریم بیان شده است که برای آگاهی از آنان پاسخهای زیر را مطالعه کنید:
«گناه آدم و حوا (ع)»، سؤال 203
«نقل سجده فرشتگان آدم در قرآن»، سؤال 8399
«جمع بین روایات مختلف درباره میوه ممنوعه بهشتی»، سؤال 47119
اما اینکه آنان پس از خارج شدن از بهشت در کجای زمین فرود آمدند و چه میخوردند و چگونه زندگی میکردند از چیزهایی است که در قرآن کریم سخنی از آن به میان نیامده است. با توجه به اینکه تاریخ و تاریخنگاری نیز نمیتواند در این مورد کمکی به ما نماید تنها منبع و مرجع مورد اعتماد ما روایات وارده از سوی معصومان(ع) است که با استناد به سه روایت پاسخ سؤال مورد نظر روشن خواهد شد.
در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است:
1. «پس از آنکه آدم و حوا نسبت به دستور پروردگار کوتاهی کردند و از آن میوه ممنوعه خوردند پروردگار متعال فرمود: از کنار من فرود آیید و کسى که معصیت مرا نماید نباید همسایه من در بهشت باشد، از اینرو؛ آنان را از بهشت بیرون نمود و بر روی زمین جای داد و از نظر زندگى و خوراک آنها را به خودشان واگذاشت».[1]
2. «وقتى که آدم به زمین نازل شد با خود صد و بیست شاخه و نهال درخت آورد، چهل تا از آنها میوهاى داشتند که هم داخلش و هم خارجش قابل خوردن بود و چهل تا از آنها داخلش خوردنى و خارجش دور افکندنى بود و چهل تاى دیگر؛ بیرون آن خوردنى و داخلش دور افکندى بود و همچنین او خورجینى به همراه داشت که در آن دانه و بذر همه گیاهان وجود داشت».[2]
3. «همانا آدم(ع) وقتى که از بهشت نزول یافت میل فراوانى به میوههاى بهشتى پیدا کرد، پس خداوند دو نهال انگور برایش نازل فرمود و او آنها را کاشت و وقتى که برگ و بر دادند و میوههایشان رسید، ابلیس آمد و گرداگرد آن نهالها دیوارى کشید، آدم گفت: اى نفرین شده، اینها متعلق به تو نیست، چرا به این عمل مبادرت ورزیدى؟ ابلیس گفت: اینها متعلّق به من است، آدم گفت: دروغ گفتى و امر به مشاجره منجر شد، آنوقت آنها توافق کردند که روح القدس را میان خود حَکَم قرار دهند و آنگاه آدم ماجرا را براى آن ملک مقرّب بازگو کرد، روح القدس ابتدا شعلهای از آتش برگرفت و آنرا به سوى دو نهال پرتاب کرد شاخههاى آنها آتش گرفت تا آنجا که آدم و ابلیس هر دو گمان کردند که چیزى از آن باقى نمانده و همه آنها سوخته است، امّا آتش به امر خدا دو سوّم از آن دو درخت را سوزانید و یک سوّم آن باقى ماند آن وقت روح القدس گفت: آن مقدارى که سوخت سهم ابلیس بود و آنچه باقى مانده سهم آدم است».[3]
از مجموع این روایات بهدست میآید که امرار معاش حضرت آدم و حوا بر روی زمین از چیزهایی بود که میبایستی آنان شخصاً عهدهدار آن باشند، اما بحث میوههای مورد استفاده آنان در روایت دوم و سوم بیان شده و برای رسیدن به جواب باید این دو روایت را با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار دهیم.
با توجه به روایت دوم، که میگوید: شاخههایی که حضرت آدم با خود از بهشت آورده بود دارای میوه بودند، نمیتوان آن میوهها را میوههای زمینی به حساب آورد هر چند پس از آمدن به زمین آنها را خورده باشد. البته حتی اگر آن شاخهها میوهدار هم نبودند و پس از کاشته شدن در زمین دنیا ثمره داده باشند باز نمیتوان اظهار نظر کرد که کدام شاخه زودتر ثمر داد و آدم از میوه آن تناول کردهاند. اما روایت سوم را میتوان به گونهای توضیح و مُبیِن روایت دوم دانست و استنباط کرد؛ اولین میوهای که بر روی زمین پرورش یافته و حضرت آدم در زمین از آن خوردند انگور بوده است.
«گناه آدم و حوا (ع)»، سؤال 203
«نقل سجده فرشتگان آدم در قرآن»، سؤال 8399
«جمع بین روایات مختلف درباره میوه ممنوعه بهشتی»، سؤال 47119
اما اینکه آنان پس از خارج شدن از بهشت در کجای زمین فرود آمدند و چه میخوردند و چگونه زندگی میکردند از چیزهایی است که در قرآن کریم سخنی از آن به میان نیامده است. با توجه به اینکه تاریخ و تاریخنگاری نیز نمیتواند در این مورد کمکی به ما نماید تنها منبع و مرجع مورد اعتماد ما روایات وارده از سوی معصومان(ع) است که با استناد به سه روایت پاسخ سؤال مورد نظر روشن خواهد شد.
در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است:
1. «پس از آنکه آدم و حوا نسبت به دستور پروردگار کوتاهی کردند و از آن میوه ممنوعه خوردند پروردگار متعال فرمود: از کنار من فرود آیید و کسى که معصیت مرا نماید نباید همسایه من در بهشت باشد، از اینرو؛ آنان را از بهشت بیرون نمود و بر روی زمین جای داد و از نظر زندگى و خوراک آنها را به خودشان واگذاشت».[1]
2. «وقتى که آدم به زمین نازل شد با خود صد و بیست شاخه و نهال درخت آورد، چهل تا از آنها میوهاى داشتند که هم داخلش و هم خارجش قابل خوردن بود و چهل تا از آنها داخلش خوردنى و خارجش دور افکندنى بود و چهل تاى دیگر؛ بیرون آن خوردنى و داخلش دور افکندى بود و همچنین او خورجینى به همراه داشت که در آن دانه و بذر همه گیاهان وجود داشت».[2]
3. «همانا آدم(ع) وقتى که از بهشت نزول یافت میل فراوانى به میوههاى بهشتى پیدا کرد، پس خداوند دو نهال انگور برایش نازل فرمود و او آنها را کاشت و وقتى که برگ و بر دادند و میوههایشان رسید، ابلیس آمد و گرداگرد آن نهالها دیوارى کشید، آدم گفت: اى نفرین شده، اینها متعلق به تو نیست، چرا به این عمل مبادرت ورزیدى؟ ابلیس گفت: اینها متعلّق به من است، آدم گفت: دروغ گفتى و امر به مشاجره منجر شد، آنوقت آنها توافق کردند که روح القدس را میان خود حَکَم قرار دهند و آنگاه آدم ماجرا را براى آن ملک مقرّب بازگو کرد، روح القدس ابتدا شعلهای از آتش برگرفت و آنرا به سوى دو نهال پرتاب کرد شاخههاى آنها آتش گرفت تا آنجا که آدم و ابلیس هر دو گمان کردند که چیزى از آن باقى نمانده و همه آنها سوخته است، امّا آتش به امر خدا دو سوّم از آن دو درخت را سوزانید و یک سوّم آن باقى ماند آن وقت روح القدس گفت: آن مقدارى که سوخت سهم ابلیس بود و آنچه باقى مانده سهم آدم است».[3]
از مجموع این روایات بهدست میآید که امرار معاش حضرت آدم و حوا بر روی زمین از چیزهایی بود که میبایستی آنان شخصاً عهدهدار آن باشند، اما بحث میوههای مورد استفاده آنان در روایت دوم و سوم بیان شده و برای رسیدن به جواب باید این دو روایت را با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار دهیم.
با توجه به روایت دوم، که میگوید: شاخههایی که حضرت آدم با خود از بهشت آورده بود دارای میوه بودند، نمیتوان آن میوهها را میوههای زمینی به حساب آورد هر چند پس از آمدن به زمین آنها را خورده باشد. البته حتی اگر آن شاخهها میوهدار هم نبودند و پس از کاشته شدن در زمین دنیا ثمره داده باشند باز نمیتوان اظهار نظر کرد که کدام شاخه زودتر ثمر داد و آدم از میوه آن تناول کردهاند. اما روایت سوم را میتوان به گونهای توضیح و مُبیِن روایت دوم دانست و استنباط کرد؛ اولین میوهای که بر روی زمین پرورش یافته و حضرت آدم در زمین از آن خوردند انگور بوده است.