طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ايمان راستين و دريدن حجابهاي رواني

ايمان راستين و دريدن حجابهاي رواني

نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي مجادله

ايمان راستين و دريدن حجابهاي رواني

نفس را حريمي است که بينشهاي وحياني و پند و اندرزها در آن جاي مي گيرند و استحکام مي يابند و تا بدان هنگام که آدمي با نيروي يقين، حجابهاي نفس را ندرد و بدان حريم نرسد، تا به ابد هرگز روي رستگاري نبيند…

0050739 - ايمان راستين و دريدن حجابهاي رواني
0050739 - ايمان راستين و دريدن حجابهاي رواني

 

نويسنده: آيت الله سيدمحمّدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري

 


نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي مجادله
نفس را حريمي است که بينشهاي وحياني و پند و اندرزها در آن جاي مي گيرند و استحکام مي يابند و تا بدان هنگام که آدمي با نيروي يقين، حجابهاي نفس را ندرد و بدان حريم نرسد، تا به ابد هرگز روي رستگاري نبيند…
ليک چگونه و به چه چيز، اين کار صورت مي پذيرد؟ اين کار، تنها با شناخت پروردگار، که شنوا و بيناست صورت مي پذيرد. اين بينش که پروردگار بر همه چيز گواه است، ضامن رشد و گسترش آگاهي ديني در نفس آدمي است؛ در همان ژرفاهايي که بسا ناخودآگاه تصميمات نفس گرفته مي شود و جهت گيري آن مشخص مي گردد و در آن جاست که ايمان، آنچه را که وسوسه هاي شيطان تباه ساخته، اصلاح مي کند.
شايد در سوره ي مجادله نوري باشد که بدان اندرون دور دست و آن نشيب ژرف و آن حريم پنهان در نفس بشري، فرو مي رود و آن گونه که به نظر مي رسد، اين چارچوب ميان محورهاي سوره که در نگاه نخست، ناساز به نظر مي رسند، گرد مي آورد، امّا چگونه؟
الف: در سرآغاز سوره و آغاز جزء بيست و هشتم قرآن کريم، پروردگار واژه ي سمع [شنيدن]» را بر ما مي خواند، که او گفتارِ زني را شنيد که در داستان ظهار با پيامبر گفتگو مي کرد و به خدا شکايت مي برد، خداوند گفتگوي او با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را شنيد، زيرا او شنوا و بيناست. (آيه 1)
ب: قرآن پس از بيان احکام ظهار و مشخص ساختن کفّاره آن، مي فرمايد: «اين [حکم] براي آن است که به خدا و فرستاده ي او ايمان بياوريد»، که اين سخن به گسترش روحيه ي ايمان تفسير شده، چه، فرض بر آن است که مخاطبان اين حکم مؤمن به شمار مي آيند.
بنابراين، حکمت کفاره بستن، گسترش ايمان در نفس آدمي است، بدان سبب که ظهار در پيوند زناشويي صورت مي پذيرد و اين پيوند از امور شخصي است و معمولاً پنهان مي ماند و موقعيت ويژه اي است که کنترل آن مگر با ايمان و روحيه ي پرهيزگاري ممکن نيست. همچنين کفاره ي ظهار سنگين است و انگيزه ي جنسي که ظهار آن را باز مي دارد، قوي مي باشد و در چنين شرايطي، پيوند زناشويي را جز مانعي دروني تنظيم نمي کند و اين مانع ساخته ي شناخت آدمي از خداي خويش است و اين که او شنوايي بيناست. (آيات 2-4)
ج: قرآن، نخست کساني را بيم مي دهد که از حدود خدا پا را فراتر مي گذارند (از جمله احکام شريعت در موضوع ظهار)، آنگاه روز رستاخيز را براي ما يادآور مي شود، آنجا که روزگار، کافران را از آنچه به انجام رسانده اند، آگاه مي سازد. قرآن سپس بيان مي دارد پروردگار آنچه را که کافران نگاه نداشته اند، در شمار مي آورد و او بر هرچيزي گواه است. تمام اين بينشها روحيه ي تقوا را در نهاد آدمي، رشد مي دهد، نه در ابعاد بيروني آن، بلکه در محدوده ي پنهان نفس. (آيات 5-6)
د: از رهگذر چهار آيه ي روشن، قرآن موضوع نجوي (گفتگوي محرمانه) را بررسي مي کند که با آگاهي ايماني در نفس آدمي در پيوند است. قرآن تأکيد مي ورزد که پروردگار در هر گفتگوي محرمانه اي حاضر است و هيچ گفتگوي محرمانه اي ميان سه تن نيست مگر اينکه پروردگار چهارمين آنان است، و نه ميان پنج تن مگر اينکه او ششمين آنان است، سپس کساني را بيم مي دهد که به منظور گناه، تعدّي و سرپيچي از پيامبر، محرمانه گفتگو مي کنند و کيفر پروردگار را به چالش مي کشند و به بيم دهندگان، کفر ورزيده، مي گويند، از چه رو خداوند پيش از گفتگوهاي محرمانه ما را عذاب نمي کند؟ دوزخ، آنان را بسنده است. قرآن حدود گفتگوهاي محرمانه ي روا را ترسيم مي کند، آنگاه که در پيرامون نيکوکاري و پرهيزکاري باشد. سپس قرآن بيان مي دارد که گفتگوهاي محرمانه ي کافران، هيچگونه اثري ندارد و مؤمنان را فرمان مي دهد تا بر خداي بزرگ توکل جويند (آيات 7-1) . روشن است که تقوا تنها عاملي است که نجوا را از فرو رفتن به کژراهه و گناه و تجاوز و سرکشي از رسول باز مي دارد و از آن جا که هدف نجواي کافران جز خودپسندي نيست، خداي، مؤمنان را به فروتني مي خواند تا در مجالس جاي را براي يکديگر باز کنند و چون مؤمنان به آنها بگويند که برخيزند، برخيزند. خداوند روشن مي سازد که او مؤمنان و کساني را که دانشمندند، بر اساس درجات، بلند مي گرداند (بر اساس درجات ايمان و علم) و گزينش جايگاههاي نزديک به رهبري و باقي ماندن درازمدت در مجالس، آن گونه که کافران و منافقان مي پندارند، سبب برتري نيست. (آيه 11)
قرآن، مؤمنان را فرمان مي دهد تا پيش از گفتگوي محرمانه با رسول خدا، صدقه دهند (تا براي فخرفروشي از يکديگر پيشي نگيرند). پروردگار، سپس بر آنان مي بخشايد، چه، از پرداختن صدقات در هراس شدند. (آيات 12-13)
هـ: سياق پس از اين، موضوع دوري جستن از کافران را بر مي رسد که اين نيز با آگاهي ايماني در پيوند است. سپس منافقاني را بيم مي دهد که مؤمنان واقعاً آنها را به دوستي گرفته اند و آنان سوگندهاي خويش را چونان سپري قرار داده بودند، چه، به دروغ سوگند ياد مي کردند که به راستي مؤمن هستند. (تمام اين کارها براي به دست آوردن ثروت و قدرت بود و نمي دانستند که اين سودي به آنان نمي رساند).
قرآن بيان مي دارد اموال و اولاد در روز رستاخيز به کار نمي آيند، آنجايي که پروردگار آنها را برمي انگيزد تا به حسابشان رسيدگي کند. کافران در آنجا نيز به سان دنيا که براي مؤمنان سوگند ياد مي کردند، براي پروردگار سوگند ياد مي کنند. (آيات 14-18)
و: چيزهايي که ميان مؤمن و منافق جدايي مي افکند، اين پديده ها نيستند (گفتگوي پنهاني با پيامبر، نزديکي مکاني به او و تأکيد ورزيدن بر ايمان با اسفتاده از سوگندهاي دروغ)، بلکه اين حقايق هستند (اين احساس که خداوند بر همه چيز گواه است، دادن کفاره ي ظهار و مراعات حدود و احکام خداوند و فروتني در برابر اولياي خدا و دوري جستن از دشمنان او) و بدين ويژگيها، حزب شيطان از حزب خدا بازشناخته مي شود و حزب شيطان، همان زيانکارانند و همانهايي هستند که از حدود خداوند، پا را فراتر مي گذارند و دشمنان او را دوست مي دارند. خداوند چنين مقرّر فرمود که رسولانش پيروز گردند و تأکيد ورزيد مؤمنان راستين با کساني که خدا و پيامبرش را به دشمني مي گيرند، دوستي نمي ورزند، اگرچه از خويشان باشند، زيرا خداوند دلهايشان را بر ايمان پايدار ساخته، آنها را با روحي از جانب خود تأييد کرده است و بر ايشان بهشت هايي آماده گردانيده که در آن جاودانند، خدا از آنها خشنود و آنها از او خشنودند. خداوند اينان را از حزب خويش دانسته و آري حزب خداست که رستگارانند. (آيات 19-22)
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد