طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اينكه دلهاي كوفيان با امام حسين ـ عليه السّلام ـ ولي شمشيرشان با يزيد بود يعني چه؟

اينكه دلهاي كوفيان با امام حسين ـ عليه السّلام ـ ولي شمشيرشان با يزيد بود يعني چه؟

مورد سؤال جمله ي معروف فرزدق شاعر مي باشد او مي گويد: من همراه مادرم در سال شصتم به سفر حج عازم بودم امام حسين را ديدم كه شتابان از حرم خارج مي شد و ما وارد مي شديم پرسيدم اين كاروان كيست، گفتند حسين بن علي است نزديك رفتم و بر او سلام و عرض ادب نمودم به او عرض كردم اي فرزند رسول خدا پدر و مادرم فداي تو باد چه چيزي سبب شده كه از حج و خروج از مكه عجله و شتاب مي فرمائيد …..[1]امام از من پرسيد، تو كيستي. جواب دادم مردي از عرب هستم. سپس فرمود: «اخبرني عن الناس خلفك؟» مرا خبر ده از وضع مردمي كه آنها را پشت سر گذاشتي. منظور امام سئوال از حال مردم كوفه بود. چون فرزدق از كوفه مي آمد.فرزدق مي گويد به امام عرض كردم: «الخير سألت» از كسي در اين مورد سئوال كردي كه از وضع كوفيان آگاه است «قلوب الناس معك و اسيافهم عليك ….»[2]دلهاي كوفيان(مردم كوفه) با توست و شمشيرهايشان بر عليه تو و به سود دشمنانت.
امام در جواب فرزدق فرمود: راست گفتي.[3]کوفه ساليان دراز مقر حکومتي علي (ع)بود و کوفيان کاملا با اهل بيت و فضائل ايشان آشنا بودند،آنها به خوبي امام حسين ـ عليه السّلام ـ را مي شناختند و سالها در ركاب پدرش و همراه امام حسين ـ عليه السّلام ـ با دشمنان اسلام و خاندان پيامبر جنگيده بودند.عده زيادي از انها از معاويه کينه به دل داشتند و بارها امام حسن و امام حسين را به جنگ با او فرامي خواندند ولي آن دو بزرگوار به استناد عهدنامه از اين کار امتناع مي کردند. با مرگ معاويه آنها باشور و شوق بيشتري از امام دعوت بعمل مي آوردند.  با اين وجود دلبستگي به دنيا موقعيتي در زندگي انسان پيش مي آورد كه انسان از آنچه  كه از درون دل دوستش مي دارد  بگذرد چنانكه در تاريخ بشر نظير اينگونه رويدادها فراوان است كه انسان به قدري فريفته مقام و مال و ثروت بشودكه از بهترين عزيزانش در اين راه بگذرد، از طرفي اين روحيه در انسان نيز وجود دارد كه به قدري در راه خدا و عاشق خدا شود كه از همه چيز خود در راه محبت الهي بگذرد. بنابراين كوفيان نيز با توجه به اينكه علاقه باطني وافر به امام حسين ـ عليه السّلام ـ و خاندان پيامبر داشتند آن حضرت را دعوت كردند ولي از طرفي محيط اجتماعي آنها و گرايش به ثروت و جاه و مقام دنيا در آنها، آنها را وادار كرد كه به خاطر رسيدن به اين آرزوها و جوايزي كه بني اميه وعده مي دادند سپاه عظيمي را بر عليه امام تشكيل دهند و پس از دعوت و علي رغم ميل باطني آنحضرت را با شمشيرهاي خود به شهادت برسانند، بنابراين علاقه باطني آنها در نوشتن نامه ظاهر شد و بودن شمشيرشان با يزيد نيز در كربلا ظاهر شد و دو عمل متضاد از آنها صادر گرديد.البته شرايط کوفه آن روز وهمچنين ترفندهاي ابن زياددر ايجاد فضاي رعب و وحشت وسرکوبي و دستگيري افراد متنفذ  ودر کل غافلگيري مردم در تحليلهاي امروزي کمتر مورد توجه قرار مي گيرند.
گفتني است عده اي از اهل كوفه پس از شهادت امام پشيمان شدند و توبه كردند و براي جبران آن خسارت عظيم بر عليه حكومت بني اميه قيام كردند كه به قيام«توابين» در تاريخ مشهور است، جز تعداد اندكي همه ي توبه  كنندگان پس از قيام در جنگ عين الوردة كشته شدند.
كوفيان فريفته ي قدرت ظاهري بني اميه شدند زيرا بني اميه با داشتن قدرت و حكومت ظاهري بر تمام ثروتهاي جهان اسلام مسلط بودند و به هر كس كه با آنها هم فكر بود از اين اموال مي بخشيدند و سكه هاي طلاي سرخ را براي او مي فرستادند و آنها را با دادن پول و وعده مقام و فرمانداري فريب مي دادند چنانكه معاويه بسياري از ياران امام علي ـ عليه السّلام ـ و امام حسن را با همين پولها فريفت و از سپاه علي و فرزندش حسن به سوي خود كشيد. يزيد و بني اميه نيز با فرستادن عبيدالله بن زياد به سوي كوفه مردم كوفه را تهديد نمود و فريفت و با تهديد و تطميع بر عليه حسين(ع) مجهز نمود و علي رغم ميل باطني و علاقه اي كه به امام داشتند و از آن حضرت دعوت كرده بودند در مقابل امام صف كشيدند و راه را بر امام بستند و سرانجام او و يارانش را به شهادت رسانده و اهل بيتش را به اسارت بردند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حماسه حسيني،نويسنده:  شهيد مطهري.
2. قيام امام حسين، نويسنده: دكتر سيد جعفر شهيدي.
3. سيره پيشوايان،نويسنده:مهدي پيشوايي.

پي نوشت ها:
[1] . همان، ص 67 و ابن اعثم«پيشين»، ص 840 و موسوعة الكلمات الحسين، قم، موسسه باقر العلوم، دارالمعروف، چاپ دوم، 1374، ص 310 الي 312.
[2] . مفيد، همان، ج 2، ص 67 و ر.ك: مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، تهران، ملاصدرا، چاپ هشتم، ‌1367.
[3] . همان، ص 67، مطهري، مرتضي، درج 3 كتاب حماسه حسيني مي فرمايد: آنها بنده شكم و به امر شكم  با دل خودشان مي جنگند …. ص 146 چنانكه انسان اظهار دوستي خدا كند ولي در عمل او را معصيت نمايد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد