براي روشن شدن بحث لازم است ابتدا به بررسي واژة ريا بپردازيم و سپس نشانههاي فرد رياكار را ذكر كنيم و در آخر بيان داريم كه چگونه بايد جلوي ريا را گرفت.
ريا: ريا يعني انسان به خاطر اين كه مورد تأييد، تشويق و تمجيد ديگران قرار گيرد و به خوبي، فضائل اخلاقي، دينداري، امانتداري و… شهرت پيدا كند عمل نيكو و عقائد صحيح خود را به آنها نشان و در واقع نمايش دهد و اين كار ميتواند به شكل صريح، كنايه، عملي و يا كلامي صورت بگيرد.[1]دام شيطان: علماء بزرگ اخلاق سفارش اكيد ميكنند كه انسان مراقب باشد كه دچار عمل و يا بيان ريايي نشود، چرا كه بسيار دقيق و محل تاخت و تاز شيطان ميباشد؛ به گونهاي كه ممكن است انسان به خاطر ظرافت آن، مدتها دچار ريا شده باشد اما خودش متوجه نباشد، به همين خاطر از آن تعبير به شرك خفي و پنهان شده است.[2] يعني در واقع خلوص در كار نبوده مقابل خدا سجده ميكند اما قلب و دلش متوجه تأييد و تمجيد اطرافيان و نظاره گران است به همين خاطر در روايت داريم: كسي كه براي مردم عمل نيكي انجام دهد ثواب آن را نيز بايد نزد همان مردم جستجو كند (اين يعني پوك بودن عبادت) و كسي كه براي خدا عملي را انجام دهد ثواب آن بر عهده خود خداوند است.[3]ملاقات خدا: در آياتي از قرآن بيان شده است كه كسي كه قصد قرب و ملاقات با خدا را دارد بايد دو كار را رعايت كند: 1. انجام عمل نيك 2. پرهيز از شرك در عبادت (شرك آشكار مثل مشركين و شرك مخفي و پنهان«ريا»)[4]علت ريا: ريا و عدم اخلاص در واقع از ضعف ايمان و باور نشأت ميگيرد. كسي كه عميقاً به اين باور نرسيده كه «عالم محضر خداست»، «مردم مثل او عاجزاند و نيازمند»، «تشويق و تأييد دو روزة زندگي مشكل عمدهاي را حل نخواهد كرد»، «ثواب و عقاب نهايي و پايدار با خداست» و… ديگر دنبال رضايت و تأييد خلق نيست. «يكي از روانشناسان معروف به نام آدلر ميگويد: خودنمايي، واكنش و عكسالعملي در برابر احساس حقارت واقعي يا خيالي است.»[5]اصطلاح عمل: اسلام ديني است كه به بعد اجتماعي اهميت فراواني ميدهد، و هرگز اجازه نميدهد كسي به خاطر عبادت راه بيابان را در پيش گيرد، در گوشهاي بخزد و از خانه و جامعة خود جدا شود. پيامبر گرامي(ص) وقتي شنيد گروهي از اجتماع فاصله گرفتهاند آنها را به مسجد خواندند و با لحني عتابآميز آنها را از اين عمل نهي كردند.
پس انسان بايد در اجتماع به اصلاح و تهذيب نفس بپردازد، در متن جامعه است كه نوع دوستي، ايثار، تعاون، اهتمام به غير، ريا، حسد، دروغ و… معني پيدا ميكند.[6] به همين خاطر، كسي كه به كسب صفات خوب و ترك صفات ناپسند موفق ميگردد مورد تشويق و پاداش الهي قرار ميگيرد. پس ما بايد با تمرين، هم در اجتماع باشيم و هم به اعمالمان رنگ و نيت خدايي بزنيم تا ارزش يابد.
نيت و انگيزه: نيت و انگيزه الهي اكسيري است كه اگر به جان عمل بخورد عمل را تا عرش بالا ميبرد و بر خلاف آن، اگر نيت پست شود عمل هم از اهميت معنوياش كاسته و بيارزش ميشود. «نيت در واقع روح عمل است، اگر نيت عابد و عامل خالص و عزم او راسخ نباشد از كمال عمل و تماميت آن كاسته ميشود.»[7] در معارف ما، انسان را موجودي فعال، انتخابگر و بااراده معرفي ميكنند، انسان ميتواند با اراده خود خانه دل را خالي از غبار كند و دل را حريم خداوند قرار دهد. در روايت داريم: دل حرم خداست بيگانه را به خانه دل راه نده[8] پس همين كه از ما خواسته شده معلوم است كه انسان ميتواند (با تلاش و زحمت و تقويت ايمان) كاري كند كه عملش تنها براي خدا باشد.
از كجا بدانيم عمل يا كلام ما رياكارانه نيست؟ مردم رياكار به خاطر اينكه خزانه دلشان از سرماية «باورهاي پر مغز» لبريز نيست به زرق و برق لبخندها و احسنتهاي مردم دل خوش كردهاند. كتاب هاي بسيار گران سنگ اخلاق نشانههاي مردم رياكار را چنين معرفي كردهاند:
1. چون مردم را ببينند شاد ميشوند.
2. هنگامي كه تنها ميشوند(در عبادت) كسلاند.
3. دوست دارند كه در تمام اعمال و گفتارشان مورد پسند مردم واقع شوند.[9]جامعة اسلامي: در جامعه اسلامي انسانها نسبت به خود و ديگران مسؤولاند. اينكه كسي تنها دنبال مصالح مادي و معنوي خودش باشد پذيرفته نيست. دعوت و تشويق به عمل نيك (امر به معروف) و تحذير و بر حذر داشتن نسبت به اعمال بد (نهي از منكر)، دو تا از اصوليترين برنامههايي است كه خداوند قوام جامعه اسلامي را در گرو آن قرار داده است و روشن است كه اين امور ميتواند با عمل، كلام، اشاره و … صورت پذيرد. كسي كه ميخواهد ديگري را تشويق كند نميتواند دست روي دست بگذارد و بگويد: هنوز صالح و شايسته نشدهام و صفات بد دارم وقتي صفات بدم بر طرف شد به ارشاد و راهنمايي ديگران ميپردازم و… تهذيب نفس و اصلاح رفتار يك امر تدريجي است و ممكن است سالها طول بكشد، و از سويي ديگر انسان، هر قدر رشد پيدا كند باز هم خود را كوچكتر ميبينيد. پس انسان بايد تدريجاً مشغول اصلاح اعمال بر خويش باشد و ديگران را نيز تشويق به خوبي كند (جامعه صالح در پرتو همين كارها پديد ميآيد و مسلماً چنين جامعهاي بر اعمال انسان و حركت او به سوي نور مؤثر خواهد بود، و بر عكس جامعه فاسد انسان را از صراط مستقيم و رشد باز ميدارد).
هشيار باش: به تعبير قرآن، انسان بر امور نفساني خودش آگاه است. خود ميداند كه آيا اين كار را بخاطر خدا انجام ميدهد يا بخاطر ريا. از سويي ديگر شيطان لحظهاي بيكار نمينشيند، هواي نفس، دوستان ناصالح و ضعف ايمان نيز ميتوانند به عمل انحرافي سرعت ببخشند. بزرگترين مشكل، مشكل دوگانگي است وقتي كسي با دل خود صادق نباشد، با عمل يا زبان كاري را انجام دهد كه هماهنگ و همساز با قلبش نباشد در واقع اولين قدم انحراف را گذاشته است. پس با توجه به اينكه انسان بايد در متن جامعه ساخته شود، و با لحاظ اينكه شيطان لحظهاي بيكار ننشسته است، و اينكه آيات و روايتهاي زيادي داريم كه در كار خير شتاب كنيد، نماز اول وقت را تأخير نيندازيد، روزانه تلاوت قرآن داشته باشيد و…، بايد آگاهانه به عملي پاك و خالص قيام كنيم و در همان وقت نيز با كار و گفتاري كه رنگ ريا در آن است مبارزه كنيم تا به جايي برسيم كه خانه دل دربست به خدا اختصاص بگيرد.
نكته: گاهي شيطان با چنين وسوسههايي باعث ميشود كه انسان يك عمر از كار خير غافل شود و يا آن را به تأخير اندازد.
2. عمل خالص امري است كه با مبارزه، صبر، تقويت ايمان، انجام واجبات و ترك محرمات، توجه به پوك بودن تأييدهاي دو روزه مردمي و… حاصل ميشود و اين يك كار تدريجي است.
هيچ عارفي يك روز به مرحله اخلاص نرسيده است. ما نبايد عمل خير را بخاطر ترس از ريا ترك كنيم، بايد از نقطه مقابل وارد شويم و نيروها و سلاحهاي جبهه ايمان را تقويت كنيم تا فرشته اخلاص وارد شود و ديو ريا از خانه دل خارج گردد كه:
خانه دل نيست جاي صحبت اغيار
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد.
حرف آخر: وقتي انسان كاري خوب است، بايد آن كار و اصول آن را قويتر كند، و همين طور وقتي علم به ريا بودن كاري دارد بايد با برنامه ريشه ريا را بكند. هيچ گاه نبايد انسان بخاطر اينكه دشمن خانة او را گرفته بگويد خُب حالا كه او آمده (يا ميآيد) پس من بايد از اينجا بروم، آنكه بايد برود دشمن (صفات بد) است. پس بايد راههاي مبارزه با ريا و روشهاي تقويت ايمان و اراده را آموخت.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
چهل حديث امام خميني، حديث دوم، موسسه تنظيم آثار امام خميني(ره).
پي نوشت ها:
[1] . فيض كاشاني، محسن، راه نجات، ترجمه رضا رجبزاده، پيام آزادي، ص 193، اقتباس.
[2] . اخلاق 4، درسنامه اخلاق، (طلاب پايه چهارم، مركز تدوين و نشر متون درس حوزه 1382، ص 54، اقتباس.
[3] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، باب ريا، كتاب ايمان و كفر.
[4] . آيه آخر سورة كهف.
[5] . رشيدپور، عبدالمجيد، پرورشهاي اخلاقي، ص 22.
[6] . براي تأمل بيشتر در مورد توجه، بعد فردي و اجتماعي به كتاب خلاصه معراج السعاده، چاپ موسسه در راه حق رجوع كنيد، (در اغلب صفات يك بعد آن فرد و طرف مقابل آن اجتماع است.)
[7] . جوادي آملي، عبدالله، ادب فناي مقربان، نشر اسراء، ج1، ص 291.
[8] . ميزان الحكمه(قلب).
[9] . فيض كاشاني، محسن، اخلاق حسنه، مترجم محمد باقر ساعدي، پيام آزادي، ص 87.