طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اگر اسلام و شیعه حق است پس چرا علما به صورت تعصبی صحبت می کنند و یکسره می خواهند دین را به خورد مردم بدهند و اساسا چرا نمی گذارند خود مردم حق را انتخاب کنند؟

اگر اسلام و شیعه حق است پس چرا علما به صورت تعصبی صحبت می کنند و یکسره می خواهند دین را به خورد مردم بدهند و اساسا چرا نمی گذارند خود مردم حق را انتخاب کنند؟

همانطور که خود می دانید اسلام و شیعه ، مذهبی است حق و سخنانش را با دلیل و برهان مطرح می کند. از سوی دیگر باید توجه داشت که تعصب بطور کلی ناپسند نیست بلکه تعصب کورکورانه و نشات گرفته از هوای نفس است که نکوهیده و ناپسند است. ما در ابتدا معنای تصب را مطرح می کنیم و سپس در مورد انواع آن سخن می گوییم و در آخر از دلیل تعصبی برخورد کردن برخی علما سخن می گوییم.
الف- بررسی معنای تعصب و انواع آن:
تعصب و عصبیت به معنای حمایت کردن و مدافعه نمودن است «عصبیت یکی از اخلاق باطنه نفسانیه است که اثار آن مدافعه کردن و حمایت کردن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است ،چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد یا تعلق وطنی و آب و خاک یا غیره آن، مثل تعلق شغلی و …»(امام خمینی چهل حدیث نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام ،1376 ص 145)
از دیدگاه آموزه های اسلامی تعصب به دو بخش تقسیم می شود:
1. تعصب مذموم و ناپسند.
اگر حمایت همه جانبه از خود یا متعلقات خود به گونه ای باشد که او را از درک حقیقت و رسیدن به واقعیات دور کند و تنها معیار انسان در حمایت و دفاع کردن از چیزی فقط حب و بغض نفسانی باشد نه معیارهای منطقی و دینی ،چنین تعصبی مذموم و ناپسند بوده و اخلاق صفات بسیار مذموم شمرده می شود. و قرآن مجید از آن به عنوان تعصب جاهلانه نام برد.(سوره فتح آیه 216)
شدت علاقه به افراد و آیین خاص و بغض و دشمنی با دسته ای و آیین دیگر از یک طرف ،سود جویی و ریاست طلبی و بی فرهنگی از طرف دیگر و بالاخره نداشتن تقوی لازم ،از ریشه های چنین تعصبی به حساب می آید.
2. تعصب ممدوح و پسندیده:
در صورتی که حمایت انسان و تعصب او فقط به خاطر دفاع از حق باشد و هیچ گونه حب و بغض نفسانی وجود نداشته باشد چنین تعصبی ممدوح بوده و از بهترین صفات کمال انسانی و اخلاق انبیاء اولیائ الهی به حساب می آید.
به فرموده حضرت امام « دو علامت آن این است که حق با هر طرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از متعلقان تو نباشد بلکه از دشمنان تو باشد. چنین شخصی از حمایت کنندگان ….حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار آید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است»(همان،ص146)
و پیامبر اکرم می فرمایند: «تعصب حرام آن است که خویشان و نزدیکان را در کارهای ناروا و ستم کمک نمایی»(کنزالعمال ج 3 ص 509)ولی «چنانچه کسی از قوم و عشیره خود بدون ارتکاب به خلاف دفاع نماید بهترین انسانهاست.»(التاج ج 5 ص 42)و امام علی (ع) ضمن تقبیح تعصبات باطل می فرمایند: « فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال و محامد الافعال و محاسن الامور»(نهج البلاغه خطبه 39 ص 123)یعنی تعصب شما باید در صفات شایسته و کارهای نیک و پسندیده باشد.
ب- بررسی غیرت دینی:
از نظر لغوی غیرت به معنای حساسیت داشتن شدید برای قطع نظر غیر از آنچه که به انسان تعلق دارد اعم از ناموس یا دین و … می باشد . پیامبر اسلام (ص) غیرت را جزء ایمان دانسته و می فرماید«ان الغیره من الایمان»(بحارالانوار محمد باقر مجلسی ج 71 ص 342) غیرت گونه های متفاوتی دارد که برخی پسندیده و برخی ناپسند است. چنانچه پیامبر اکرم می فرماید: «غیرتی هست که خدا دوست دارد و غیرتی هست که خدا دوست ندارد غیرتی که آن را دوست دارد غیرت ورزی در تهمت و بدگمانی است و غیرتی که دوست ندارد غیرت نشان دادن در جایی است که بدگمانی و تهمت در بین نباشد»(کنز العمال 7067) به عبارت دیگر نسبت به موارد تهمت آور باشد حساس بود و در حد امکان از آن اجتناب کر و یا زمینه های آن را از بین برد.
و غیرت دینی به معنای دفاع و پاسداری از ارزشهای دینی است. از این رو به عنوان بهترین نوع غیرت محسوب می گردد. مقتضای غیرت دینی این است که همه ما به اصول و ارزشهای دینی اسلام پایبند باشیم و به صورت آگاهانه و منطقی ،از فرهنگ خودی که همان فرهنگ اسلام است پاسداری کنیم همچنین اگر دیدیم بیگانگان به ارزشهای دینی و فرهنگی ما تعرض می کنند با تعصب یعنی با هوشیاری و جدیت کامل در برابر آنان بایستیم.(محمد صادق شجاعی مجد ،صباح شماره 5و6 ص 36 )
ج-مقایسه تعصب با غیرت دینی.
با توجه به مطالب فوق مشخص می شود که هرچند از نظر لغوی تفاوت هایی بین تعصب با غیرت دینی وجود دارد و به نوعی تعصب معنای وسیع تری نسبت به غیرت دینی داشته و مصادیق بیشتری شامل می شود. اما می توان نقطه اشتراک این دو را در مواردی دانست که شخص با درک و آگاهی کامل نسبت به دین و ارزشهای دینی خویش حساسیت کامل داشته باشد و در مقابل تعرض بیگانگان به آن ،ایستادگی نماید. و نقطه اقراق آن دو هم در مواردی است که یا تعصب در امور غیر دینی باشد و یا اینکه تعصب در دین است اما شخص کورکورانه و بدون دلیل و منطق از دین خود دفاع می کند.
در آخر باید گفت که تعصب به معنای نخست آن – از هر کسی سر زند – ناپسند و مردود است. اما مورد دوم نیکو و پسندیده و مورد تایید عقل است. اگر به تلاش مشرکان دقت نماییم در می یابیم که آنها چگونه با استفاد از کلمه تعصب سعی دارند تعصب دینی را در مسلمانان از بین ببرند در حالی که خود در عقیده و مذهبشان به شدت فردی متعصب اند. سیدجمال به مسلمانان هشدار می داد که روح صلیبی همچنان در غرب مسیحی بالاخص در انگلستان زنده و شعله ور است. غرب علی رغم اینکه با ماسک آزادمنشی تعصب را نکوهش می کند خود در دام تعصب، خصوصاً تعصب مذهبی علیه مسلمانان سخت گرفتار است. سید می گفت: اروپائیان چون اعتقاد دینی مسلمانان را استوارترین پیوند میان آنان می بینند، می کوشند تا با نام مخالفت با تعصب، این پیوند را سست کنند، ولی خود بیش از هر گروه و کیش به تعصب دینی گرفتارند. به راستی این سخن سیدجمال امروز صادق آمده است و حاکی از بینش نافذ و قوی اوست. اروپا و آمریکای امروز همان روح صلیبی قرون وسطی را در خود حفظ کرده است، تنها نفاق آن افزایش یافته است. امروز همان روح در قالب دموکراسی و آزادی و حقوق بشر ظهور کرده و ماسک جدید به چهره زده است. این ما هستیم که نباید فریب بخوریم و خیال کنیم که اگر کوتاه بیاییم آنها نیز کوتاه خواهند آمد. از قضا اگر بر مواضع خود پافشاری کنیم آنها احترام بیشتری برای ما قائل خواهند بود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد