شيعيان معتقدند که امامت يک منصب الهي و تابع تشريع و نصب الهي است، به گونه اي که حتّي شخص پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هم نقش استقلالي در تعيين جانشين خود نداشت، بلکه آن را به امر الهي انجام داده و امير مؤمنان علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ را جانشين بلا فصل خود قرار داده و سپس يازده نفر از فرزندان او را يکي پس از ديگري براي تصدّي مقام امامت، تعيين و نصب فرموده است.
بنابر اين از ديدگاه شيعه، چنين رياستي هنگامي مشروع خواهد بود که از طرف خداي متعال بوده و امام داراي علم خدادادي باشد تا بتواند حقايق دين را با همه ابعاد و حقايقش بيان کند و داراي ملکه عصمت باشد تا تحت تأثير انگيزه هاي نفساني و شيطاني واقع نشود و مرتکب تحريف عمدي در دين نگردد، و نيز بتواند نقش تربيتي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به عهده گرفته و افراد مستعد را به عالي ترين مدارج کمال برساند، هم چنين در صورت مساعد بودن شرايط اجتماعي، متصّدي حکومت و تدابير امور جامعه شده و قوانين اجتماعي سالم را اجرا نموده و حق و عدالت را گسترش دهد.
حالا با توجه به اين اعتقاد که امامت مقام و منصب الهي بوده که تابع تشريع و نصب الهي است، اين سوال به ذهن تبادر مي کند که پس چرا رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در جريان انذار بستگان نزديک خود فرمود: نخستين کسي که دعوت مرا بپذيرد او وصي و جانشين من خواهد بود؟
اگر چنان چه رسول خدا ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ مأموريت داشته که هم زمان با رسالت خود خلافت و جانشيني امير مؤمنان را نيز به امّت اعلام و معرّفي نمايد، در اجراي اين مأموريت مهم، لحاظ سه جهت از سوي آن حضرت لازم و ضروري مي نمود، زيرا آن حضرت از يک طرف بيم داشت که مبادا مردم اين کار را حمل بر نظر شخصي وي نموده و از پذيرفتن آن سر باز زنند، از سوي ديگر بر اساس آيه 125 سوره نحل مأموريت داشت که در دعوت زباني فنون زبان را به کار ببرد يعني در هر جا به مقتضاي فهم و استعداد شنونده سخن بگويد، از سوي سوّم با علم خدادادي خويش به روشني مي دانست که در جريان دعوت خويشاوندان نزديک جز علي کسي ديگر به او پاسخ مثبت نخواهد داد. شايد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به خاطر رعايت اين سه جهت، مسئله جانشيني خويش و امامت علي ـ عليه السلام ـ را به اين بيان و تعبير مطرح نموده است، زيرا با اين تعبير و بيان است که آن حضرت هم جانشين تعيين شده از طرف خدا را براي امّت اعلام و معرّفي نموده است و هم رفع اتهام از خويش مبني بر اعمال نظر شخصي نموده و هم حجّت را بر بستگان نزديک خود تمام نموده و زبان اعتراض آن ها را مبني بر اين که چرا يکي از بزرگان قوم را به عنوان جانشين خود انتخاب نکردي؟ بسته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ آموزش عقايد، محمّد تقي مصباح يزدي.
2ـ محاضرات في الإلهيات، جعفر سبحاني، تلخيص علي ربّاني گلپايگاني.
3ـ انصاف در امامت، سيد محمّد باقر خوانساري.