خانه » همه » مذهبی » اگر حضرت آدم و حوا به واسطه شيطان از بهشت رانده نمي شد آيا ما الان در بهشت ساكن بوديم؟ آيا اين موضوع با فرموده خداوند به ملائكه: «من در زمين جانشيني قرار خواهم داد» ناسازگاز نيست؟

اگر حضرت آدم و حوا به واسطه شيطان از بهشت رانده نمي شد آيا ما الان در بهشت ساكن بوديم؟ آيا اين موضوع با فرموده خداوند به ملائكه: «من در زمين جانشيني قرار خواهم داد» ناسازگاز نيست؟

اين‌كه حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ و همسرش قرار بود كه در بهشت زندگي كنند، ولي بواسطه فريب شيطان به زمين رانده شدند، اين مطلب صحيح نمي‌باشد. چرا كه خداوند متعال از همان ابتدا مي‌خواستند كه خليفه‌اي دائمي برروي زمين قرار دهند، نه در بهشت «اني جاعل، في‌الارض خليفه..»[1] كه كلمه «جاعل» با صيغه اسم فاعل دلالت بر دوام و ثبوت مي‌كند. و آيه شريفه « وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[2]، به تحقيق در زبور بعد از تورات ذكر مكتوب كرديم كه زمين را بندگان صالح به ارث مي‌برند شاهد آن است، خداوند متعال قبل از اين‌كه حضرت آدم را بر روي زمين مستقر كند دو آزمايش براي او قرار داد:
1. سؤال از او و اخبار از أسماء، را در مقابل ملائكه اي  كه تا نشان دهد که آدم براي خليفه الهي لايق است.
2. آزمايش عملي او اين بود كه او را مدتي در بهشت ساكن كرد و به آنها فرموده: « وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ».[3] يعني: اي آدم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد از هر آنچه كه مي‌خواهيد ميل كنيد، ولي نزديك اين شجره نشويد كه در آن صورت از ظالمين خواهيد بود» همانطور كه ملاحظه مي‌كنيد، خطاب در آيه متوجه آدم و همسرش است و نه كس ديگر. پس فهميده مي‌شود تنها آن دو نفر بودند كه بايد در آن بهشت آزمايش مي‌شدند و نه ديگران. اين مطلب را از ضمير أنت و از ضمير كاف در «كاف» در «زوجك» مي‌توان فهميد، لذا آنچه كه در سؤال آمده: «اگر شيطان نبود در بهشت بوديم و به زمين تبعيد نمي‌شديم» نيز صحيح نمي‌باشد، زيرا اولاً: خداوند متعال مي‌فرمايد: اي آدم فقط تو و همسرت ساكن بهشت شويد. ثانياً: اگر قرار بود ما هم لايق بهشت باشيم و به خاطر عدم اطاعت آدم و حوا ـ عليه السّلام ـ از بهشت اخراج شده باشيم اخراج فرزند از بهشت بخاطر جرم پدر و مادر ظلم است و خداوند متعال از آن منزه است. پس آن بهشت فقط مخصوص آدم و حوا بود و وسيله آزمايش و امتحان آنها بود، لذا خداوند متعال به آنها تكليف كرده كه نزديك شجره نشوند. كه از ظاهر اين سخن خداوند متعال نيز مي‌توان برداشت كرد كه حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ نيز نيامده بود كه تا اگر شيطان فريبش ندهد، براي هميشه در آنجا باقي باشد.[4] زيرا در بهشت جاودانه و بهشت موعود تكليفي وجود ندارد، و هيچگونه امر ونهي نيست.
در حالي كه در اين بهشت حضرت آدم، خداوند سبحان به آنها تكليفي مي‌كند كه نزديك درخت نشوند.
ديگر اينكه: در آن بهشت هميشگي شيطان راه ندارد، در حالي كه در اين بهشت شيطان وارد مي‌شود، و آدم ـ عليه السّلام ـ را فريب مي‌دهد. ديگر اينكه: در بهشت خلد و جاودان هر كس وارد شود خارج نمي‌شود و دائمي است ليكن در بهشت آدم ـ عليه السّلام ـ او از آنجا اخراج مي‌شود. ديگر اينكه: بهشت هميشگي را در مقابل عمل و پاداش عمل قرار مي‌دهند در حالي كه حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ عمل انجام نداده بود تا پاداش عملش را بگيرد و براي هميشه در بهشت باقي باشد[5]. اصولاً شيطان با اين حيله كه، اگر از آن درخت بخوريد خالد و هميشگي مي‌شويد، آدم ـ عليه السّلام ـ را فريب داد، گويا حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ مي‌دانست كه براي هميشه در اين بهشت نخواهد بود و به طمع جاودانگي شدن به آن درخت نزديك شد. و فريب خورد؛ يكي از راويان مي‌گويد: از امام صادق ـ عليه السّلام ـ راجع به بهشت آدم ـ عليه السّلام ـ پرسيدم. امام ـ عليه السّلام ـ در جواب فرمودند: باغي از باغهاي دنيا بوده كه خورشيد و ماه بر آن مي‌تابيد و اگر بهشت جاودانه بود، هرگز آدم از آن بيرون رانده نمي‌شد.[6] پس نه تنها قرار نبود ما در بهشت ساكن شويم، بلكه شخص آدم ـ عليه السّلام ـ و حوا (س) نيز قرار نبوده كه براي هميشه در آن بهشت باقي باشند بلكه از ابتدا قرار بود كه انسان خليفه خدا شود بر روي زمين و اگر چند صباحي را در بهشت بود به خاطر آزمايش و امتحان بود، حتي آموزشي براي حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ بود كه بداند، چگونه مسؤليت‌ها را به عهده بگيرد و تخلف نكند. انسان زماني مي تواند جواز بقاء در بهشت را بگيرد كه از عهده تكاليف و امتحان‌هاي الهي بيرون آيد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اكبر دهقان؛ هزار و يك نكته؛ تهران، مركز نشر درسهايي از قرآن؛ 1379.
2. پرتوي از قرآن، محمود طالقاني، تهران، شركت سهامي انتشار، 1358ه‍ ش، ج1، ص125.

پي نوشت ها:
[1]. بقره/30.
[2]. انبيا/105.
[3]. بقره/35.
[4]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دار الکتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1375، ج1، ص178.
[5] دهقان، اكبر، هزار و يك نكته از قرآن كريم، تهران، مركز نشر درسهايي از قرآن، 1379.
[6] جمعة العروسي، عبد علي، تفسير نورالتقلين، قم، مؤسسه اسماعيليان، چاپ چهارم، 1373، ج1 ، ص62.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد