خانه » همه » مذهبی » اگر خلفاء يعني عمر و غيره دشمن علي ـ عليه السّلام ـ بودند پس چرا عمر را به دامادي قبول كردند و همچنين اسم پسرهايش را به نام آنها گذاشتند؟

اگر خلفاء يعني عمر و غيره دشمن علي ـ عليه السّلام ـ بودند پس چرا عمر را به دامادي قبول كردند و همچنين اسم پسرهايش را به نام آنها گذاشتند؟

از آنجائي كه بعضي از اهل تسنّن از نقل تاريخي اين ازدواج سوء استفاده كرده، و آن را دليل بر دوستي و صميميت بين عمر و اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ شمرده اند، لازم است مقداري گسترده تر بحث شود.
الف ـ آيا اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دختري به نام ام كلثوم  ـ از فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ داشته يا نه؟
ب ـ اگر چنين مطلبي ثابت شود،‌آيا اسناد و رواياتي به اندازة كافي براي حصول اطمينان وجود دارد؟
ج ـ اگر اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دختري به اين نام داشته، اثبات آن به نفع خليفه دوم و اهل تسنّن است يا به ضرر آنها؟
د ـ اگرروايات موجود، دروغ و ساختگي باشد، براي زير سؤال بردن چه كساني طراحي شده اند؟
از مجموع روايات شيعه و سني و اسناد تاريخي فقط يك چيز به دست مي آيد و آن اينكه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دختري داشته است به نام (زينب) كه كنيه اش(ام كلثوم) بود.[1] و شواهدي هم بر اين مطلب ارائه شده است.
اولاً؛ ممكن است مورّخين اسم و لقب يك شخص را دو تا حساب كرده باشند.[2]ثانياً؛ هر جا ام كلثوم بدون قرينه گفته شود مراد زينب كبري ـ عليها السّلام ـ است.[3]ثالثاً؛ در تاريخ و احاديث اسماء مشترك زيادي وجود دارد كه مورّخين براي شناسايي آنها از القاب و كنيه ها و نظاير آن استفاده كرده اند، ولي در اين مورد علامت خاصي براي شناسايي معرفي نشده است و اين موضوع مي تواند بر اطمينان ما، بر وجود تنها يك دختر بيافزايد و يا حداقل ايجاد ترديد مي كند، و با اين ترديد؛ وجود ام كلثوم ثابت نخواهد شد.
علماي بزرگ اهل تسنّن افسانه هاي فراواني در اين باب بافته اند كه اشاره به آنها، مي تواند از عقلاي اهل سنّت، نسبت به علماي خود سلب اعتماد نمايد. مثلاً ابن اثير ـ مورّخ اهل سنت ـ عون بن جعفر را يكي از شوهران ام كلثوم بعد از عمر مي شمارد.[4] در حالي كه خود او در همان كتاب نوشته است: عون بن جعفر در سال 17 هـ .ق در جنگ شوشتر به شهادت رسيد و اين جنگ در زمان عمر بوده است.[5] يعني همان سالي كه عمر با ام كلثوم ازدواج كرده است[6] و سال 23 هـ .ق تاريخ قتل عمر مي باشد.[7]در صورت قبول اين اقوال بايد بپذيريم كه ام كلثوم در سال 17 هـ .ق هم با عمر ازدواج كرد و هم با عون بن جعفر، و در عين حال عون بن جعفر در همان سال 17 هـ .ق شهيد شده است و اين سخن متناقض و كذب خواهد بود. پس اعتماد به اين خيال بافي هاي مورّخين و محدّثين عاقلانه نخواهد بود.
بر فرض قبول ازدواج ام كلثوم با عمر و با در نظر گرفتن كيفيت ازدواج عمر و ام كلثوم كه در كتب اهل سنّت نقل شده، اثبات آن به نفع آنها نخواهد بود، بلكه موجب شرمساري است. زيرا درکتاب هاي اهل سنت آورده اند كه: اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ام كلثوم را به خانة عمر فرستاد، عمر كاري كرد كه مايه شرمساري است(فكشف عن ساقها). وقتي ام كلثوم شكايت نزد پدر برد كه چرا مرا پيش اين پيرمرد زشت كردار فرستادي؟ اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ گفت: او شوهر توست!![8]با در نظر گرفتن اينكه تولد ام كلثوم همزمان با رحلت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده،[9] در سال 17 هـ .ق، او نهايتاً هفت سال داشته، و عمر پيرمردي 59 ساله بوده و آن جسارت شرم آور را که طبق نقل خود اهل سنت مرتكب شده آيا مي تواند اين كار از افتخارات خليفة دوم و اهل تسنّن باشد؟!
همچنين جعل اين روايات براي زير سئوال بردن شخصيت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بوده است. مثلاً آورده اند: مهرية ام كلثوم چهل هزار درهم بوده است[10] كه با رضايت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ معيّن شده بود. معناي اين سخن آن است كه حضرت به خاطر بعضي مطامع دنيوي از مهر السنة تجاوز كرده است. يا طبق روايت قبلي كه بيان شد اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بدون آگاهي قبلي و به جبر، ام كلثوم 7 ساله را به خانة دامادي 59 ساله، آن هم بدون عقد شرعي ـ و اينكه او در آينده شوهر تو خواهد بود ـ فرستاده است!
با توجه به مسائل فوق ـ كه همه از منابع اهل سنت ذكر شد ـ به نفع اهل تسنّن خواهد بود كه اين ازدواج را مورد انكار قرار داده و از پيامدهاي ننگين آن، خود را رهايي دهند.
در نامگذاري فرزندان، هر سه فرزند زهراي اطهر ـ عليها السّلام ـ توسط رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نامگذاري شده اند. ولي در مورد ساير فرزندان اگر چنين اسم هايي داشته اند مي توانيم امور زير را در جواب مطرح نمائيم:
اولاً؛ چه بسا اين اسامي،‌ به عنوان كنيه بوده اند. ثانياً؛ چه بسا كه براي حفظ جان بوده است. ثالثاً؛ ناميده شدن فرزندان يا حتي اصحاب به نام دشمنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، نشان از دوست داشتن آنها نبوده است. رابعاً؛ و چه بسا كثرت و شهرت آن نام ها اقتضاء كند كه اشخاص بر فرزندانشان بگذارند.
بنابراين؛ با درنظر گرفتن شواهد و جريانات تاريخي وموقعيت زماني، مي توان به اين مهم پي برد كه نام گذاري فرزندان يا اشخاص به نام خاصي(چنانچه در تاريخ نمونه هايي زيادي داريم) نشان از دوست داشتن آنان نمي باشد، چه بسا كه افراد با اسامي نيكو، اعمال زشتي مرتكب مي شوند كه روي دشمنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ راسفيد مي كنند.

معرفي منابع جهت  مطالعه بيشتر:
1. اعيان الشيعه، ج 1، سيد محسن امين عاملي، نشر دارالتعارف، 1406 هـ .ق، بيروت.
2. ارشاد، ج 1، شيخ مفيد، نشر كنگرة جهاني شيخ مفيد، 1413 هـ .ق.
3. مرقد العقيله، محمد حسنين السابقي، نشر موسسة الاعلمي للمطبوعات،‌1399 هـ .ق، بيروت.
4. تاريخ الاسلام، ج 3، ذهبي، نشر دارالكتاب العربي،‌1410 هـ .ق، بيروت.
5. راهبرد اهل سنت به مسألة امامت، علامه محمد علي كرمانشاهي، مؤسسة علامه مجدد وحيد بهبهاني، 1373، قم.

پي نوشت ها:
[1] . الرعايه في علم الدراية، ص 68 ـ 66، شهيد ثاني(شيعه)، نشر مكتبة آية الله مرعشي، ‌1413 هـ .ق، قم، المستصفي من علم الاصول، ج 1، ص 134، امام محمد غزالي (سنّي)، نشر دارالفكر، بيروت.
[2] . اعيان الشيعه، ج 1، ص 326،‌ سيد محسن امين عاملي، نشر دارالتعارف، 1406 هـ .ق،‌ بيروت.
[3] . مرقد العقيله، ص 57، محمد حسنين السابقي، نشر مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1399 هـ .ق، بيروت.
[4] . اسد الغابه، ج 5، ص 615، ابن اثير، نشر داراحياء التراث العربي، بيروت.
[5] . اسد الغابه، ج 4، ص 157، ابن اثير، نشر داراحياء التراث العربي، بيروت.
[6] . الكامل في التاريخ، ج 2، ص 537، ابن اثير، نشر دار صادر، 1399 هـ .ق، بيروت.
[7] . اسد الغابه، ج 4، ص 77، ابن اثير، نشر داراحياء التراث العربي، بيروت.
[8] . الاستيعاب، ج 4، ص 491 و 492، ابن عاصم النمري، نشر دار احياء التراث العربي، ‌1328 هـ .ق،‌ بيروت.
[9] . الاستيعاب، ج 4، ص 490، ابن عاصم النمري، نشر دار احياء التراث العربي، ‌1328 هـ .ق،‌ بيروت.
[10] . الاصابه، ج 4، ص 492، ابن حجر عقلاني،‌ نشر دار احياء التراث العربي، 1328 هـ .ق، بيروت.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد