به نظر مي رسد با روشن شدن دو بحث، جواب نيز روشن شود اول: اهميت نماز از نظر اسلام و دوّم: نظر اسلام در باره وسواس.
نماز ستون دين است[1] كه روح انسان را با خدا و صفات نيكوي الهي ارتباط مي دهد. و دين وقتي با عملي زنده توأم نباشد كه ميان بنده و آفريدگار ارتباط برقرار کند و روح را به سوي رستگاري هدايت کند، به اهداف خود نخواهد رسيد.
علاوه بر اهميت فوق، خداوند يكي از عوامل اهميت نماز را اعطاي آرامش بيان فرموده است.
(الا بذكر اللّه تطمئن القلوب)[2] «هان! با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.»
امروزه بسياري از روانشناسان دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم، نگراني، تشويش، يأس و ترس را كه موجب بسياري از بيماري هاست برطرف مي سازد.
نماز با توجه دادن به خدا و صفات نيكوي الهي و روز قيامت، آدمي را از بدي ها باز مي دارد و فضايل اخلاقي و انساني را در وي تقويت و به اخلاق الهي آراسته مي گرداند.
و نيز همانطور كه در روايات آمده: (الصلوة قربان كل تقي)[3] نماز مايه تقرب و نزديك شدن افراد پرهيزكار به خدا خواهد بود.
و در مقابل در آيات[4] و روايات اسلامي مجازات بسيار سختي براي كساني كه نماز را ترك كنند ذكر شده است.[5]بنابراين نماز برترين عبادت است كه اگر مقبول درگاه الهي افتد بقيه اعمال نيز قبول مي شود و اگر مقبول خداوند قرار نگرفت اميدي به قبول شدن بقيه اعمال نيست. و همين مقدار در بيان اهميت نماز كافي است.
در ادامه مطلبي را درباره وسواس عيناً از كتاب معراج السعاده تأليف مرحوم ملا احمد نراقي نقل مي كنيم: «بدان كه دل آدمي هرگز خالي از فكر و خيال نمي باشد بلكه پيوسته محل خطور خواطر و ورود خيالات و افكار مي باشد، اگر چه گاهي كه آن كس ملتفت نيست به آن چه در خاطر او مي گذرد…
رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه وآله ـ در اين باره فرمودند: «در دل آدمي دو نوع از افكار و خواطر وارد مي شود يكي از جانب ملك و آن افكاري است كه مشتمل بر عزم بر امور خير و اراده آنها و تصديق امور حقه واقعيه و ديگري از جانب شيطان و آن خاطري است كه متضمن عزم بر امور شر و تكذيب امور حقه است.»[6]منتهي انسان به خوبي مي تواند «وسوسه هاي شيطاني» را تشخيص دهد[7]، زيرا علامت روشني براي تشخيص آن وجود دارد، و آن اين كه: وسوسه هاي شيطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان انسان نيست به هنگام ايجاد در قلبش، احساس تاريكي، ناراحتي و سنگيني در خود مي كند.[8]آنچه كه در اينجا اهميت بسيار زياد دارد اين است كه نبايد تصور كرد وسوسه هاي شيطان، هر چند قوي و نيرومند باشد از انسان سلب اختيار مي كند، بلكه انسان مي تواند با نيروي خرد و ايمان، در مقابل آن ايستادگي كند.
نتيجه اي كه از اين دو بحث گرفته مي شود اين است كه نماز به هيچ وجه از انسان ساقط نمي شود و اين كه با ترك نماز مرض وسواس از انسان برطرف مي شود خود نيز از وسوسه هاي شيطان است.
چرا كه در بحث اول توضيح داده شد كه نماز و ياد خدا خود باعث نجات از شر شيطان و آرامش دل مي شود و چگونه ممكن است ترك آن آرامش بياورد؟! وسواس معلول نماز نيست بلکه عامل و اشکال کار را بايد در جاي ديگر ديد ،
در آخر ذكر اين نكته ضروري است كه هر لحظه امكان انحراف براي انسان وجود دارد، و اصولا وقتي خداوند به پيامبرش دستور مي دهد كه از شرّ «وسواس خناس» به خدا پناه برد، دليل بر امكان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسه گران است.[9]از اين رو، بايد با استمداد از اين سوره، همواره در حال نماز و غير نماز از خداي بزرگ درخواست كنيم كه ما را از شر هر وسوسه كننده اي نجات بخشد و لحظه اي ما را به خودمان وانگذارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ ملا احمد نراقي، معراج السعاده.
2ـ امام خميني (ره)، چهل حديث.
3ـ تفسير نمونه، ج 1، ص 574. ج 6، ص 119. ج 10، ص 83. ج 27، ص 473.
4ـ ميرزا جواد ملكي تبريزي، اسرار الصلوه.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 82، ص 218، «الصلاة عمود الدين».
[2] . رعد/ 28.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 10، ص 99.
[4] و. ر.ك: مدثر/ 40ـ43، قيامت/ 31ـ35، مريم/ 59.
[5] . ر.ك: محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 5، ص 402.
[6] . نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، سازمان انتشارات جاويدان، ص 79.
[7] . ر.ك: امام خميني، چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص 405.
[8] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 574.
[9] . ر.ك: ناس/4.