در ارتباط با اين سوال مطلبي قابل ذكر است كه اشاره مي گردد:
الف: مخالفت تنها كافي نيست: نوجوان و جوان در اين سنين دوست دارند زندگي مستقل را تجربه كنند و به خود متكّي باشند براي آينده خود تصميم بگيرند و در مورد شريك زندگي خود و گزينش دوست شخصاً اقدام كنند، در اين دوره افراد از بالندگي و رشد عقلي و تغييرات جسمي و هورموني برخوردار ميشوند و هويت يابي و تمايل به شناخت خويشتن نياز روحياي است كه جوان با آن روبرو ميشود، و احساس عدم توانايي در قبولي نقشي كه جامعه از فرد انتظار دارد، سبب بحران هويت ميگردد، به همين خاطر در اين دوران والدين بايد مراقب برخوردهاي خود باشند، چون فرد به خاطر تغييرات مذكور زودرنج و كمحوصله ميگردد و بنابراين لازم است به او بسان يك انسان عاقل و صاحب درك و شعور نگاه كرد، و دربارة زندگي آينده با او سخن گفت، و براي سخنان خود باحوصله و صميمانه دليل قانع كننده آورد.[1] برخورد مستبدانه والدين سبب نگراني و رنجش و … جوان ميشود و جوان احساس ميكند كه شخصيّت او مورد قبول و تأييد والدين نيست . بنابراين بعد از اين امر ديگر براي مشورت سراغ والدين نميآيند و اين يعني فاصله و شكاف بين والدين و فرزندان.
ب: گفتگوي صميمانه: فرزند و والدين بايد با همديگر راحت باشند، و سخنان خود را با يكديگر در ميان بگذارند، والدين بايد قبل از شروع سنّ ازدواج ذهن و فكر فرزندان خود را نسبت به زندگي مشترك زناشويي و مشكلات آن روشن نمايند به گونهاي كه آنها از زندگي زناشويي تصويري شفاف داشته باشند، و بدانند كه انتخاب همسر بايد بر حسب ملاكهايي صورت گيرد و بين زن و شوهر بايد تناسبهايي (ايمان، فرهنگ، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، زيبايي، جسمي و روحي و …) باشد، تا تفاهم و سازگاري بين آنان بيشتر گردد، در منزل بايد گفتگوهاي صميمي وجود داشته باشند، و نيازهاي مشترك را بررسي كنند و علّت بروز طلاق و ناسازگاريهاي بين زوجين را تحليل كنند، اين تحليلها و نگرشهاي نقادانه به آنها كمك ميكند كه عاقلانه زندگياي عاشقانه براي خود فراهم آورند تا باعث تداوم و استمرار زندگي مشترك گردد.[2]ج: عشق تنها كافي نيست: شور و نشاط جواني و طوفان احساسات و هيجانها به جوان فرصت كمتري ميدهد كه به عواقب انتخابهاي خود دقّت كند، اين جاست كه وظيفة بزرگترها برجستهتر ميشود. آنها بايد با ظرافت وارد ميدان بحث شوند، و به عشق و انتخاب آنان جهت دهند طوري با جوان برخورد نمايند، كه جوان احساس كند، والدين واقعاً دلسوزانه نگران آيندة اويند و دوست دارند به او كمك كنند، اگر اين امر اتّفاق بيفتد مطمئناً جوان نيز به سوي آنان ميآيد تا از تجارب زندگي آنها استفاده كنند، برخي از كارهايي كه والدين در اين راستا ميتوانند انجام دهند بدين قرار است:
راه كارهاي عملي براي والدين:
1. خريد كتاب دربارة انتخاب همسر و ازدواج: (كه در آخر به برخي از كتابهاي مفيد اشاره ميكنيم)
2. گفتگوهاي صميمانه و دلنشين و بيان تجارب تلخ و شيرين زندگي زناشويي خود و ديگران در راستاي و جهتدهي به جوان.
3. تحليل ازدواجهاي ناموفّق و علّتيابي برخي از طلاقها كه در مجلهها و روزنامهها و دادگاههاي طلاق اتّفاق ميافتد.[3]4. كمكهاي مشاورهاي حضوري مخصوص ازدواج.
5. مشاهده برنامههاي مفيد تلويزيوني (به اتّفاق خانواده تماشا گردد)
6. ارائة الگوهاي موفق.
د: توجه به مسائل مربوط به سنّ ازدواج: سن ازدواج از نظر رواني و فيزيولوژيكي بسيار حائز اهميت است. سنّ ازدواج در شرايط جغرافيايي و اقليمي مختلف متفاوت است. معمولاً در مناطق گرم، سنّ بلوغ و ازدواج پايينتر از مناطق سرد و كوهستاني است. تشخيص زمان مناسب ازدواج از سوي دختر و پسر تازه بالغ مشكل است، (به خاطر شرايط عاطفي خاصّ آن دوره) در اين مورد راهنماييهاي پدر و مادر و مشاوره با مشاور خانواده ضروري است، معمولاً چون دختران از نظر رشد بدني و رواني از پسران، جلوتر ميباشند، زودتر بالغ و براي ازدواج آماده ميشوند، ازدواج زماني لازم است كه شرايط آن از نظر فيزيولوژيكي، رواني، فرهنگي و اقتصادي فراهم باشد، در ابتداي زندگي و ازدواج تفاوت سن تا 5 الي 6 سال مناسب است، (5 الي 6 سال پسر بزرگتر باشد)[4] طبق نظر كارشناسان بهترين وقت ازدواج وقتي است كه فرد به بلوغ جسمي، جنسي، اجتماعي، اقتصادي و عاطفي رسيده باشد. پدر و مادر مي توانند به حرفهاي فرزندشان گوش كنند و سريع مقابل آنها موضع نگيرد و در ضمن دوستي ها و شنيدن سخنان به تدريج آنها را با اين مسائل آشنا سازند.
هـ : برخورد فيزيكي ممنوع: طبق نظر روانشناسان اثرات تشويق بيشتر از تنبيه است، چون در تنبيه فرد احساس ميكند كه كلّ شخصيت او مورد تأييد نيست، و خواستههاي او براي ديگران اهميّتي ندارد، كسي براي او حقّي قائل نيست. در تنبيه فرد به خاطر كاري تنبيه ميشود و كمتر به او گفته ميشود كه چه كار بكني بهتر است و … پس چه بايد كرد؟ مطالب ذيل به شما كمك خواهد كرد:
1. تكريم شخصيت: به طرف مقابل احترام بگذاريد، به گونهاي كه احساس كند، شخصيت او مورد تأييد شماست.
2. برجسته كردن صفات مثبت: صفات مثبت او را برجسته كنيد، تا اين صفات پررنگتر شود و مانع بروز و ظهور و ابراز صفات منفي گردد.
3. عدم سرزنش نزد ديگران: جوان نميتواند شاهد باشد كه كسي نزد ديگران به او بياحترامي ميكند. و شخصيت او را نزد ديگران خرد ميكند و در روايت آمده كه نصيحت گويي كردن در نزد ديگران باعث كوبيدن طرف مقابل ميشود.[5] تنبيه كه از اين كار (نصيحت در جمع) نيز بدتر است، پس بايد از صفات مثبت او نزد ديگران تعريف كرد، مثلاً گفت: علي آقاي ما مثل يك كارشناس با مطالعه و مشورت نسبت به زندگي آيندهاش تصميم گيرد يا علي آقا جوان زيركي است، مثل جوانهاي عجول به انتخاب همسرش اقدام نميكند او طبق ملاكهاي كارشناسان و مشورت به اين كار اقدام ميكند و … و اگر قرار باشد به او تذكر دهيد بايد غير مستقيم و دور از چشم ديگران باشد.
4. تنبيه عاطفي: در اين تنبيه پدر براي مدّتي كوتاه با فرزندش سخن نميگويد تا او احساس كند كه كارش مورد تأييد پدرش نبوده، البته زمان اين تنبيه نبايد طولاني شود و ديگر اين اين نوع تنبيه پيدرپي صورت نگيرد تا فرزند نسبت به آن عادت پيدا نكند.[6] اين تنبيه در مراحل آخر و بعد از بكار گيري مطالب فوق انجام ميگيرد.
و: عشقهاي خياباني داستاني ناتمام دارد: طبق نظر كارشناسان و نامههاي زيادي كه به اين مركز رسيده، اغلب ازدواجهايي كه به ناسازگاري و طلاق منجر ميشود، بر اساس عشقهاي عجولانه و نگاههاي غير جامع به طرف مقابل صورت گرفته و در آن ملاكهاي انتخاب همسر (ايمان، اصالت خانوادگي و … ) و تناسبهاي مورد نياز رعايت نشده است.[7]عشقهايي كزيي رنگي بود
عشق نبود عاقبت ننگي بود.
برخي كل زندگي مشترك را در يك بعد ميبينند (مثل عشق به مال، عشق به مدرك، عشق به جمال طرق مقابل) و اين سبب شكست در زندگي مشترك آينده ميشود، امّا ازدواجهايي كه با مطالعه، دقت، مشاوره و … انجام شده، و سعي شده هماهنگيهاي بين زوجين (در شرايط مذهبي، اقتصادي، زيبايي و …) رعايت شود سرشار از گذشت و شيريني و نشاط و سازگاري است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري، نشر پارسايان قم.
2. مشاورة ازدواج و خانواده، سيد مهدي حسيني، نشر آواي نور.
3. خانوادة متعادل، دكتر محمّد رضا شرفي، نشر انجمن اولياء و مربيان.
پي نوشت ها:
[1] . مظاهري، علي اكبر، مطالب كتاب جوان و انتخاب همسر، قم، نشر پارسايان، كتاب مفيدي براي گفتگو در اين زمينه است.
[2] . جوان و نيروي چهارم زندگي، ص 43، (اقتباس).
[3] . ر.ك: حسيني(بيرجندي)، سيد مهدي، مشاورة ازدواج و خانواده، نشر آواي نور، چاپ دوم، 1377، ، ص122، بخش دوم.
[4] . مشاورة ازدواج و خانواده، ص 61.
[5] . محدثي، جواد، اخلاق معاشرت، بوستان كتاب، چاپ پنجم، 1382، ص 311، نُصحُك بين المَلاءِ تقريعٌ.
[6] . قائمي مقدم، محمّد رضا، روشهاي آسيب زا در تربيت از منظر تربيت اسلامي، پژوهشكدة حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1382، ص 154 ـ 141(اقتباس).
[7] . ر.ك: مشاوره ازدواج و خانواده، ص 57 و 58، (اقتباس).