بدا در لغت به معني ظهور امري يا رأئي بعد از خفا است.[1] در قرآن هم به اين معني آمده است. «اعمال بدي را كه انجام دادهاند براي آنها آشكار ميشود و آنچه را استهزاء ميكردند بر آنها واقع ميگردد.»[2]اين اصطلاح كلامي است و مبنايِ بحث آن چنين است كه آيا بداء درباره خداوند جايز است يا نه؟ به اين معني كه ممكن است خداي تعالي امري را مقرر گرداند و بعداً در اثر پشيماني از آن منصرف گردد.
متكلمان اغلب ميگويند: انتساب بدا به اين معني به ذات باري تعالي كفر است.[3] ولي به خاطر اينكه در شريعت ها چنين اموري ديده شده است. لذا بدا را اين گونه توجيه و تفسير ميكنند كه بدا در مورد ذات خداوند به اين معني است كه بندگان امري يا حكمي را طوري تصور كنند و حال آنكه در لوح محفوظ غير از آن باشد و چون آنچه مرقوم در لوح محفوظ است از بندگان مخفي است، لذا به علت اين عدم علم موقعي كه براي آنان آنچه در لوح محفوظ مضبوط و مرقوم است معلوم شود و خلاف آنچه كه فكر ميكردند آشكار شود گمان ميكنند كه بدا حاصل شده است. به اعتقاد شيعه اماميه اگر بدا، به معناي برگشت رأي خداوند باشد، محال است، چون اين نوع بدا نشاندهنده جهل و نقص است و حال آنكه شأن خداوند از جهل و نقص به دور است[4] بلكه بدا در اعتقاد شيعيان اين است كه انسان با اعمال صالحه و طالحه قادر بر تغيير مسيرش ميباشد، يعني چه بسا انساني با اعمالش مسير بَدش را تبديل به مسير و روش خوب و بهتر ميكند و به اين معني خداوند هم در كتاب خود اشاره دارد. «خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نميدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.»[5]اما در مورد عقيده فرقه اسماعليه در اين باره بَدا بايد گفت كه آنها بَدا را به معناي تغيير و برگشت براي حكم خداوند مي دانند كه چنين امري از ديد ما كفر است.
اسماعيليه براي تأييد گفته خودشان به كلام امام صادق ـ عليه السّلام ـ تمسك ميجويند آنجا كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «ما بدا لله في شيءٍ كما بدا لَه في اسماعيل ابني»[6] يعني بدا واقع نشد از براي حق تعالي در چيزي مثل بدايي كه براي او در مورد اسماعيل واقع شد. از آنجائي كه اسماعيليه از قبل بر اين باور بودند كه چون اسماعيل پسر بزرگ امام صادق ـ عليه السّلام ـ هست و همچنين مورد تكريم امام هست لذا بعد از امام صادق ـ عليه السّلام ـ امامت به وي خواهد رسيد و وقتي كه اسماعيل فوت كرد مرگ او را قبول نكرده و امام صادق ـ عليه السّلام ـ را به دروغگويي و كذب متهم كردند. و كلام امام را كه در رابطه با نوع مرگ اسماعيل بود، اين گونه توجيه و تفسير كردند كه از براي خداوند در مورد امامت اسماعيل بدا حاصل شده است.[7] در حالي كه اين فهم از كلام امام غلط و اشتباه محض است. زيرا معناي كلام امام صادق ـ عليه السّلام ـ اين است كه: خداي متعال كشته شدن را براي اسماعيل مقدر كرده بود، ولي به خاطر دعا از درگاه خداوند اين تقدير عوض ميشود و اسماعيل به مرگ طبيعي از دنيا ميرود.[8] لذا اين معني را نميتوان به بداي مورد نظر اسماعيليه تفسير كرد كه آنها در مورد امامت اسماعيل تفسير ميكنند. افزون بر اين مطالب دليل صريح بر اين داريم که حق تعالي هرگز در مورد امامت به بدا موصوف نشده است. و فقهاي اماميه بر آن اتفاق نظر دارند.
ائمه ـ عليهم السّلام ـ فرموده اند: هرگاه بدا واقع شود در چيزي از براي خداوند، بدانيد كه در سه چيز بدا واقع نميشود. در نقل پيامبري از پيغمبري به پيغمبري. يعني كسي كه نبوتش مسلم بوده از پيامبري عزل شود و اين مقام به كسي ديگر واگذار شود. و نقل امامت از كسي به كسي (چنانچه اسماعيليه ادعا ميكنند) و نقل ايمان از كسي به كسي.[9] بنابراين بدائي كه اسماعيليه معتقدند و آن را نسبت به خداوند ميدهند و امام صادق ـ عليه السّلام ـ را متهم به كذب ميكنند، باطل است و اماميه به اين نحو بدا معتقد نيستند.
البته احدي از اصحاب اماميه به اين امر اعتقاد ندارند كه از جانب امام صادق ـ عليه السّلام ـ نصي بر امامت اسماعيل وارد شده باشد و اين گونه روايات را حتي در اخبار نادر و غير معروف هم روايت نكردهاند و منحصراًَ اين حكايت، كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ به امامت اسماعيل نص كرده است: توسط كساني به وجود آمده كه ميگفتند اسماعيل امام است و غالباً از دور امام صادق ـ عليه السّلام ـ رانده شده بودند.[10] پس هيچ اصل و اساس شرعي و روايي بر اين ادعا وجود ندارد.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. اصل الشيعه و اصولها، كاشف الغطا،2- المقالاتِ و الفرق، اشعري قمي.
پي نوشت ها:
[1] . صدوق، التوحيد، قم، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ اول، 1357، ص 331 (پاورقي).
[2] . زمر/48، ترجمة مكارم شيرازي.
[3] . خرازي، محسن، بداية المعارف الالهيه، ترجمة: مرتضي متقي نژاد، قم، انتشارات احسن الحديث، چاپ دوم، 1378، ج 1، ص 219. و صدوق، پيشين، ص332.
[4] . خرازي،بدايه المعارف الالهيه، پيشين، ص 241.
[5] . رعد/11.
[6] . صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، مصحح: علي اكبر غفاري، قم، مؤسسة نشر اسلامي، بيتا، ج 1، ص 69.
[7] . مفيد، فصول المختاره، ترجمة: جمال خوانساري، تهران، انتشارات نويد، چاپ اول، 1362، ص 431.
[8] . حسني، سيد نذير، دفاع من التشيّع، قم، مؤٍسسة اسلامي عام، چاپ اول، 1421، ص 219. و نوبختي، فرق الشيعه، ترجمة: محمد جواد مشكور، تهران، مركز انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1361، ص 107، (پاورقي).
[9] . قمي، عباس، سفينة البحار، مشهد، دار الاسوة، چاپ اول، 1414، ص 239، مفيد، پيشين، ج 1، ص 436.
[10] . صدوق، كمال الدين، پيشين، ص 69، مفيد، پيشين، ص 308.