پس از آنکه سرزمین ایران به دست مسلمانان فتح شد، سالها مردم ایران به دین خودشان بودند و مسلمان نشدند. در قرن سوم مردم ایران که مستقل شدند گروه گروه و منطقه منطقه مسلمان شدند و در قرن چهارم فرهنگ ایران به طور کلی فرهنگ اسلامی شد و حتی مردم مسلمان ایران، زبان خودشان را به تدریج عوض می کردند و اگر این روند ادامه می یافت زبان مردم ایران، زبان عربی می شد. قبل از قرن سوم، مسلمانان عرب، در همه جای ایران سکونت کردند و در نتیجه مهاجرت مسلمانان عرب به شهرهای ایران، مردم ایران زبان فارسی را به تدریج فراموش می کردند و به عربی سخن می گفتند حتی ایرانیان اسامی فارسی را به اسامی عربی تغییر دادند. به عنوان مثال، کسی که نامش همایون بود به پیشنهاد یکی از مسلمانان عرب، به میمون تغییر داد. همایون و میمون هر دو به معنای مبارک است. زبان عربی در ایران مانند زبان مادری شد و مردم به زبان عربی سخن می گفتند و به عربی می نوشتند. همه علمای ایران به عربی می نوشتند. (برای آگاهی بیشتر در این باره به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نوشته آیت الله مطهری مراجعه کنید).
امام رضا (ع) در سخنرانی ها و گفت و گوهای روزمره به زبان عربی سخن می گفتند و در آن عصر، خراسان که از اقوام مهاجر عرب بود و زبان عربی در خراسان برای همه قابل فهم بود. آن زمان مانند زمان ما نبود بلکه مردم مسلمان آن زمان زبان عربی را می فهمیدند و این زبان را برای خدا دوست می داشتند.
سلمان فارسی در مدینه و مداین و شهرهای دیگر به زبان عربی سخن می گفتند گر چه زبان فارسی ایران را هم می دانستند. اصلاً مداین که سلمان والی آنجا بود، زبانش عربی بود. مداین، از هفت شهر تشکیل می شد و در همین عراق عرب بود. عراق عرب در آن زمان متعلق به ایران بود و تیسفون که پایتخت زمستانی ساسانیان بود، یکی از این هفت شهر بود که مداین را تشکیل می دادند. این را باید بدانیم که ایران آن زمان، دارای یک زبان نبود، بلکه زبان های مختلفی داشت که یکی از آنها عربی بود. همانطوری که ایران کوچک فعلی هم دارای زبان های مختلف است. همین الان در ایران افراد زیادی هستند که هم فارسی می دانند و هم ترکی و هم عربی. در آن زمان هم چنین بود و در آن زمان زبان عربی، زبان دینی مردم بود و مردم به آن اعتقاد داشتند.
برای آگاهی بیشتر از این مسائل باید به کتاب های تاریخی مربوط به ایران مراجعه کرد. به خصوص کتاب «تاریخ پیدایش تشیع در ایران» نوشته آقای جعفریان در سه جلد و خدمات متقابل اسلام و ایران نوشته شهید آیت الله مطهری.
امام رضا (ع) در سخنرانی ها و گفت و گوهای روزمره به زبان عربی سخن می گفتند و در آن عصر، خراسان که از اقوام مهاجر عرب بود و زبان عربی در خراسان برای همه قابل فهم بود. آن زمان مانند زمان ما نبود بلکه مردم مسلمان آن زمان زبان عربی را می فهمیدند و این زبان را برای خدا دوست می داشتند.
سلمان فارسی در مدینه و مداین و شهرهای دیگر به زبان عربی سخن می گفتند گر چه زبان فارسی ایران را هم می دانستند. اصلاً مداین که سلمان والی آنجا بود، زبانش عربی بود. مداین، از هفت شهر تشکیل می شد و در همین عراق عرب بود. عراق عرب در آن زمان متعلق به ایران بود و تیسفون که پایتخت زمستانی ساسانیان بود، یکی از این هفت شهر بود که مداین را تشکیل می دادند. این را باید بدانیم که ایران آن زمان، دارای یک زبان نبود، بلکه زبان های مختلفی داشت که یکی از آنها عربی بود. همانطوری که ایران کوچک فعلی هم دارای زبان های مختلف است. همین الان در ایران افراد زیادی هستند که هم فارسی می دانند و هم ترکی و هم عربی. در آن زمان هم چنین بود و در آن زمان زبان عربی، زبان دینی مردم بود و مردم به آن اعتقاد داشتند.
برای آگاهی بیشتر از این مسائل باید به کتاب های تاریخی مربوط به ایران مراجعه کرد. به خصوص کتاب «تاریخ پیدایش تشیع در ایران» نوشته آقای جعفریان در سه جلد و خدمات متقابل اسلام و ایران نوشته شهید آیت الله مطهری.