در داستان فرزندان حضرت آدم(ع) از میان قربانی آن دو، تنها قربانى هابیل مورد قبول پروردگار قرار گرفت و قربانى قابیل پذیرفته نشد.
قرآن در جریان نقل این داستان میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین»؛[1] خدا تنها از پرهیزکاران مىپذیرد!
در ارتباط با پذیرش اعمال از پرهیزکاران باید گفت؛ از آموزههای دینی استفاده میشود که تقوا امری نسبی بوده و دارای درجات و مراتب است. در روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. از امام صادق (ع) نقل شده، تقوا بر سه گونه است:
1. تقوا به سبب و در راه خداوند متعال: و آن ترک کردن امور حلال است، تا چه رسد به امورى که مشتبه به غیر حلال باشد.
2. تقواى از خوف خدا: و آن ترک امور مشتبه به حرام است، تا چه رسد به آنچه حرام باشد.
3. تقواى از خوف عذاب پروردگار: و آن ترک محرمات است.
صورت اول؛ تقواى خاص الخاص است، و مخصوص به خواص مؤمنان و بندگان برگزیده پروردگار متعال و اولیای الهی است.
صورت دوم؛ تقواى خاص است که اختصاص به افرادى دارد که در راه سلوک و در طریق تکمیل ایمان و در مقام ریاضت و مجاهدت هستند.
صورت سوم؛ تقواى عام است که همه طبقاتی که در راه و اسلام هستند را شامل مىشود.
تقوا و حالت خوددارى از خلاف و عصیان از لحاظ به دست آوردن صفای باطن و طهارت نفس، مانند آب صافی است که در نهرى جارى مىشود، و درختان گوناگون به شکلها و جنسها و رنگهاى مختلف که در اطراف آن نهر هستند، از آن آب استفاده کرده، و هر درختى به اختلاف استعداد و نیازمندى، و به تناسب خصوصیات طعم و مزه و لطافت و رنگ خود از آن تغذیه مىکنند، سپس مردم از آن درختها به انواع مختلف استفاده کرده، و از چوب و برگ و میوههاى آنها به اقتضاى طبایع و خصوصیات آنها بهرهمند میشوند.[2]
بنابراین تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازهای که از گناهان، محرمات، رذایل اخلاقی و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیکتر خواهد شد و بهرهای از تقوا دارد؛ از اینرو است که قرآن کریم میفرماید « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».[3] تعبیر به «أتقی» در آیه شریفه خود شاهد بر این مدعا است.
لذا اینکه خداوند فقط کار افراد با تقوا را مىپذیرد، نباید سبب دلسردى و ناامیدی افراد عادى یا گناهکار شود؛ چرا که:
اولاً. تقوا درجات مختلف دارد و اکثر افراد عادى و حتی گناهکار هم مرحلهاى از تقوا را دارند، و گرنه هیچکار خیرى انجام نمىدادند و از هیچ گناهى دست برنمىداشتند.
ثانیاً. پذیرش عمل نیز درجاتى دارد. مانند قبول حسن(نیکو و شایسته): «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَن»؛[4] خداوند، او [مریم] را به طرز نیکویى پذیرفت. و قبول احسن(بهترین وجه): امام صادق(ع)در دعای وداع ماه مبارک رمضان میفرماید: «اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا بِأَحْسَنِ قَبُولِکَ»؛[5] خدایا از ما به بهترین وجه قبول فرما.
بنابراین، هرکس به مقدار تقوایى که دارد کارش قبول مىشود. به همین دلیل پاداشهاى قرآن نسبت به افراد و کارها و شرایط، متفاوت است.
فردی که تازه شروع به جهاد و مبارزه با هوای نفس کرده، تا حدودی از تقوا برخوردار بوده و بدین ترتیب اعمال او مورد پذیرش حق قرار خواهد گرفت. بر همین اساس است که پروردگار میفرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم»؛[6] پس تا مىتوانید تقواى الهى پیشه کنید.
قرآن در جریان نقل این داستان میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین»؛[1] خدا تنها از پرهیزکاران مىپذیرد!
در ارتباط با پذیرش اعمال از پرهیزکاران باید گفت؛ از آموزههای دینی استفاده میشود که تقوا امری نسبی بوده و دارای درجات و مراتب است. در روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. از امام صادق (ع) نقل شده، تقوا بر سه گونه است:
1. تقوا به سبب و در راه خداوند متعال: و آن ترک کردن امور حلال است، تا چه رسد به امورى که مشتبه به غیر حلال باشد.
2. تقواى از خوف خدا: و آن ترک امور مشتبه به حرام است، تا چه رسد به آنچه حرام باشد.
3. تقواى از خوف عذاب پروردگار: و آن ترک محرمات است.
صورت اول؛ تقواى خاص الخاص است، و مخصوص به خواص مؤمنان و بندگان برگزیده پروردگار متعال و اولیای الهی است.
صورت دوم؛ تقواى خاص است که اختصاص به افرادى دارد که در راه سلوک و در طریق تکمیل ایمان و در مقام ریاضت و مجاهدت هستند.
صورت سوم؛ تقواى عام است که همه طبقاتی که در راه و اسلام هستند را شامل مىشود.
تقوا و حالت خوددارى از خلاف و عصیان از لحاظ به دست آوردن صفای باطن و طهارت نفس، مانند آب صافی است که در نهرى جارى مىشود، و درختان گوناگون به شکلها و جنسها و رنگهاى مختلف که در اطراف آن نهر هستند، از آن آب استفاده کرده، و هر درختى به اختلاف استعداد و نیازمندى، و به تناسب خصوصیات طعم و مزه و لطافت و رنگ خود از آن تغذیه مىکنند، سپس مردم از آن درختها به انواع مختلف استفاده کرده، و از چوب و برگ و میوههاى آنها به اقتضاى طبایع و خصوصیات آنها بهرهمند میشوند.[2]
بنابراین تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازهای که از گناهان، محرمات، رذایل اخلاقی و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیکتر خواهد شد و بهرهای از تقوا دارد؛ از اینرو است که قرآن کریم میفرماید « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».[3] تعبیر به «أتقی» در آیه شریفه خود شاهد بر این مدعا است.
لذا اینکه خداوند فقط کار افراد با تقوا را مىپذیرد، نباید سبب دلسردى و ناامیدی افراد عادى یا گناهکار شود؛ چرا که:
اولاً. تقوا درجات مختلف دارد و اکثر افراد عادى و حتی گناهکار هم مرحلهاى از تقوا را دارند، و گرنه هیچکار خیرى انجام نمىدادند و از هیچ گناهى دست برنمىداشتند.
ثانیاً. پذیرش عمل نیز درجاتى دارد. مانند قبول حسن(نیکو و شایسته): «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَن»؛[4] خداوند، او [مریم] را به طرز نیکویى پذیرفت. و قبول احسن(بهترین وجه): امام صادق(ع)در دعای وداع ماه مبارک رمضان میفرماید: «اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا بِأَحْسَنِ قَبُولِکَ»؛[5] خدایا از ما به بهترین وجه قبول فرما.
بنابراین، هرکس به مقدار تقوایى که دارد کارش قبول مىشود. به همین دلیل پاداشهاى قرآن نسبت به افراد و کارها و شرایط، متفاوت است.
فردی که تازه شروع به جهاد و مبارزه با هوای نفس کرده، تا حدودی از تقوا برخوردار بوده و بدین ترتیب اعمال او مورد پذیرش حق قرار خواهد گرفت. بر همین اساس است که پروردگار میفرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم»؛[6] پس تا مىتوانید تقواى الهى پیشه کنید.