على بن اسباط از شخصى روایت مىکند که؛ نزد امام صادق(ع) نام مصر را به میان آورد.
امام(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «در آنجا روزى بجویید و در پى ماندن و سکونت نباشید». آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «مصر، شهر مرگ است. کوتاهى عمر براى آن مقدّر شده است».[1]
این روایت به جهت «عن رجل» مرسل است.[2] اما سایر راویان آن ثقه و مورد اطمینان هستند.
اگر درستی متن روایت را بپذیریم، هر چند شیخ حرّ عاملی این روایت را در بابی با عنوان «اسْتِحْبَابِ طَلَبِ الرِّزْقِ بِمِصْرَ وَ کَرَاهَةِ الْمَکْثِ بِهَا»[3] آورده است، همچنین اندکی از فقها[4] نیز با توجه به این روایت فتوا به استحباب تجارت در مصر دادهاند، اما نباید از این حقیقت غافل شد که این سخن مربوط به وقت صدور روایت است؛ و اطلاقی برای آن نیست؛[5] یعنی با توجه به موقعیّت تجاری و منطقهای مصر در عصر پیامبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) این روایت بیان شده است، به همین جهت، اطلاقی برای آن نیست؛ و اینگونه نیست که در همه زمانها تجارت در مصر مستحب باشد و برای تاجر فایده داشته باشد و یا مکث و زندگی در مصر کراهت داشته باشد. شاید به دلیل وجود بیماریهایی؛ مانند مالاریا در آفریقا و حاشیه رودخانهها، سکونت بیش از حد نیاز در آنجا توصیه نشده است.
امام(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «در آنجا روزى بجویید و در پى ماندن و سکونت نباشید». آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «مصر، شهر مرگ است. کوتاهى عمر براى آن مقدّر شده است».[1]
این روایت به جهت «عن رجل» مرسل است.[2] اما سایر راویان آن ثقه و مورد اطمینان هستند.
اگر درستی متن روایت را بپذیریم، هر چند شیخ حرّ عاملی این روایت را در بابی با عنوان «اسْتِحْبَابِ طَلَبِ الرِّزْقِ بِمِصْرَ وَ کَرَاهَةِ الْمَکْثِ بِهَا»[3] آورده است، همچنین اندکی از فقها[4] نیز با توجه به این روایت فتوا به استحباب تجارت در مصر دادهاند، اما نباید از این حقیقت غافل شد که این سخن مربوط به وقت صدور روایت است؛ و اطلاقی برای آن نیست؛[5] یعنی با توجه به موقعیّت تجاری و منطقهای مصر در عصر پیامبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) این روایت بیان شده است، به همین جهت، اطلاقی برای آن نیست؛ و اینگونه نیست که در همه زمانها تجارت در مصر مستحب باشد و برای تاجر فایده داشته باشد و یا مکث و زندگی در مصر کراهت داشته باشد. شاید به دلیل وجود بیماریهایی؛ مانند مالاریا در آفریقا و حاشیه رودخانهها، سکونت بیش از حد نیاز در آنجا توصیه نشده است.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 318، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی، سید هاشم، ج 19، ص 439، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 465، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[4]. آل عصفور بحرانی، حسین، الأنوار اللوامع فی شرح مفاتیح الشرائع، محقق و مصحح: آل عصفور، محسن، ج 11، ص 127، مجمع البحوث العلمیة، قم، چاپ اول، بیتا.
[5]. حسینى شیرازى، سید محمد، المال، أخذاً و عطاءً و صرفاً، محقق و مصحح: صاحب مهدى، ص 85، مؤسسة الوعی الاسلامی، دار العلوم، بیروت، چاپ اول، 1425ق.